« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل فی احکام القبله/مساله۸ اذا صلی الظهر مع التحری ثم تحری ثانیا فظن الی الی جهة اخری

 

کلام در این مساله بود که مساله مهمی است و معرکه اراء هم شده اون مساله این است که در مساله ۸: إذا ظن بعد الاجتهاد أنها فی جهة فصلی الظهر ،اجتهاد کرد سعی کرد گمانش امد که قبله اینور است نماز خواند ثمَّ تبدل ظنه إلی جهة أخری، بعد تحقیق کرد نظرش برگشت،ظن پیدا کرد که قبله اینور است ،وجب علیه إتیان العصر إلی الجهة الثانیة ،چون وقتی میخواد نماز بخواند میفرماید تحری بکن، اذا لم یعلم وجه القبله ،خب الان احری این است، و هل یجب إعادة الظهر أو لا ایا اعاده ظهر واجب است یا واجب نیست؟صاحب عروه میفرماید الأقوی وجوبها اگر طوری است که این جهت ثانیه مستدبرا هست یا علی الیمین و الیسار هست اعاده بکند اگر نه بین الیمین و الیسار است اعاده لازم نداره.

 

خب این در ما نحن فیه چرا باید نماز ظهرش را اعاده بکند؟سه قول است

 

بعضی ها گفتند که اقا نماز ظهرش را اعاده بکند عصرش را هم لازم نیست اعاده بکند

یه قول این است که هم ظهرش را باید اعاده بکند هم عصرش را باید اعاده بکند یعنی یه عصر به ظن جدیدش میخواند و یه عصر به ظن قدیمش .

 

یه قول هم این است که نه ظهرش اعاده لازم داره و نه عصرش، خب به خاطر اینکه تحری حکم واقعی است ،واقعا قبله برای کسی که علم نداره و تحری کرده واقعا نماز به همان طرف باید خوانده بشه این نمازش را خوانده، کشف خلاف نشده.

 

خب این حرف که تحری قبله ی واقعی است خلاف ظاهر و ارتکاز است به خاطر اینکه قبله، کعبه است، حالا بنده اگر نمیدانم شک دارم ظن دارم واقعا قبله ی من همان سمتی است که ظن پیدا کردم؟! این خلاف ظاهر است، اذا لم یعلم وجه القبله یعنی ظاهرش این است که به سمت ظن بخوانی کافی است.

 

مرحوم اقای خویی فرموده نماز ظهر را باید اعاده بکند زیرا این روایتی که میفرماید تحری بکن، وقتی که موقع عصر میگی قبله این طرف است خب باید این نماز را به این طرف بخواند یعنی تمام اثار قبله را بار بکن ،خب یکی از اثار قبله این است که اگر من نماز قبلی را به غیر قبله خواندم و بین المشرق و المغرب نبوده ،یا علی الیمین یا علی الیسار یا مستدبرا بوده، خب اینجا قطعا بایستی نمازم را قضا بکنم، لازمه ی حجیت این ظن این است که تو نمازت را قضا بکنی .

 

اقای حکیم اشکال کرده فرموده روایات یجزی التحری در مقام بیان این است که به این طرف نماز بخوانی کافی است یعنی اگر امتثال قطعی نمیتوانی بکنی امتثال ظنی کافی است اما حالا اثار قبله را بار بکن این از کجا؟

 

این اشکال،اشکال درستی است به نظرم، نمیدانم اقای خویی چرا به اقای حکیم اشکال کرده، یجزی التحری ،یا اجتهد قبلتک ،تعمد رایک ،و اجتهد قبلتک ، این کجا داره که اثار قبله را به این بار کن اقای خویی ،از کجا در میاری؟

(سوال سائل:

جواب:بینه میگه این قبله است، خب شارع نگفته اجتهاد تو اماره بر قبله است و الا اگر این طوری باشه رفع ما لا یعلمون هم اماره است چون اون خبر احمد بن محمد بن یحیی است چه فرقی میکند استصحاب هم اماره است، مفاد اماره این باید باشه که این قبله است، این عینا مثل یجزی المتحیر اینما توجه است، این عین همان است، منتها این داره تحری یعنی مراتب امتثال ،اصلا واقعا تعجب میکنم اقای خویی چطور شما...، فرمایش اقای حکیم خیلی واضح است روشن است

 

اقای خویی نقض کرده به اقای حکیم که اگر این طور است پس باید دو نماز بخواند عصرش را هم اعاده بکند، اره دیگه مگر شما نمیگی که این به مقتضای علم اجمالی است خب عصرش را هم باید اعاده بکند .

 

این حرف عجیب است عصرش را برای چی اعاده بکند اقای خویی؟ اماره قائم شده که ظن کافی است این مثل جایی است که علم اجمالی منحل میشه، یک طرف نافی تکلیف است، اماره داریم، اون یکی را اماره نداریم،خب اون یکی را اماره نداریم، اون را چرا اعاده بکنیم ؟چرا قاعده فراغ جاری نشه اقای حکیم ؟چرا اصاله الصحه جاری نشه؟

 

خب یک کسی که نظرش این است که قاعده فراغ برای جایی است که مکلف شک در عمل خودش داشته باشه،ولی اینجا عمل محفوظ است میداند به این طرف نماز خوانده ،نمیداند این قبله هست یا قبله نیست، اگر کسی بگه اینجا جای قاعده فراغ نیست مثل اینکه اقای داماد گفته، ما هم قبل اینکه اقای داماد را ببینیم در ذهن ما بود که اینجا جای قاعده فراغ نیست، اما اقای حکیم شما که قاعده فراغ را جاری میدانی شما چرا ؟خب در ما نحن فیه کار اقای حکیم مشکل میشه چون قاعده فراغ در اون طرف و این روایت در این طرف با هم تعارض میکند تساقط میکند قاعده اشتغال میگه که هر دو نمازت را بخوان هم این را بخوان هم اون را بخوان، کسی که قاعده فراغ را جاری میداند مثل اقای حکیم .

 

مگر اینکه اقای حکیم بگه من هم همه جا جاری نمیدان،م اینجایی که نمیدانم رو به قبله نماز خواندم یا نه، جای قاعده فراغ نیست.

 

یا کسی بگه در ما نحن فیه جای قاعده فراغ نیست چون قاعده فراغ حین العمل باید علم داشته باشه که عمل را درست میاره .

 

خب این هم حین العمل علم داشته چون ظن داشته ،شارع هم فرموده همان طرفی که ظن داری به همان طرف نماز بخوانی کافی است.

 

لذا اگر کسی در قاعده فراغ مناقشه نکند به نظرم فرمایش اقای حکیم ناتمام میشه.

 

حالا اگر کسی بیاد بگه نه اصلا خود یجزی التحری، اطلاق دارد یعنی تحری بکن نماز بخوان این کافی است چه کشف خلاف بشه چه کشف خلاف نشه ،بله اگر چنانچه کشف خلاف بشه، یقین داشته باشه خب بله، ولی تا وقتی که یقین حاصل نشه خود یجزی التحری اطلاق دارد.

 

این را ممکن است کسی بگه که اون هم یجزی التحری ،این هم یجزی التحری، من علم دارم که یکی از این دو تا نمازهایم را پشت به قبله خواندم، یجزی التحری اینجا در ارتکاز شیعه در ارتکاز متشرعه این است که واقعا نمیشود که گفت اقا تا وقتی که علم تفصیلی پیدا نکنی که پشت به قبله نماز خواندی ،نمازت درست است.

 

اگر کسی بیاد بگه اقا چرا نمیشه اطلاق دارد یجزی التحری ، مگر اینکه کشف خلاف بشه، این، من خیال میکنم متفاهم عرفی از یجزی التحری این نیست که ولو علم اجمالی به خلاف پیدا کردی، یجزی التحری یعنی مادامی که این ظن هست کافی است، بگی خب مادامی که این ظن است کافی است اگر تبدیل به شک شد چی؟ الان من شک دارم که این قبله هست یا قبله نیست اول ظن داشتم، نه اون هم اشکال نداره یعنی تا مادامی که به وجه شرعی و حجت عقلایی کشف خلاف نشه ،علم اجمالی ،حجت عقلایی است، اطراف علم اجمالی را روایت شاملش نمیشه.

 

نمیدانم در این تعلیقه ی عروه اقای سیستانی دیدم که ایشون اونجا فرمودند نماز ظهرش هم اعاده نمیخواد ولی در این رساله های فارسیش که این چند جلد خیلی مساله زیاد داره ۴ جلد چاپ شده ظاهرش این است که اعاده میخواد حالا اگر اقای سیستانی این فتوایی که در عروه داره این حرف واقعا نظرش باشه، باید دلیلش همین اطلاق یجزی التحری باشه و الا اون حرفی که بیای بگیم این ظن قبله ی واقعی است اون خیلی بعید است، یجزی التحری هم به نظرم همان طوری که عرض کردم اطلاق نداره، لذا همین طور که اقای خویی و صاحب عروه فرموده ، باید نماز ظهرش را اعاده بکند منتها نه به وجهی که اقای خویی فرموده به وجهی که ما عرض کردیم.

 

بعضی دیگه امدند گفتند اقا، این نمازش اعاده نمیخواد یجزی التحری هم اطلاق نمیخواد داشته باشد، ما روایاتی داریم که این روایات مدلولش همین است که نمازش درست است این روایات یکیش این است صحیحه عبد الرحمن بن ابی عبد الله ،إِذَا صَلَّیْتَ وَ أَنْتَ عَلَی غَیْرِ الْقِبْلَةِ وَ اسْتَبَانَ لَکَ أَنَّکَ صَلَّیْتَ وَ أَنْتَ عَلَی غَیْرِ الْقِبْلَةِ وَ أَنْتَ فِی وَقْتٍ فَأَعِدْ وَ إِنْ فَاتَکَ الْوَقْتُ فَلَا تُعِدْ.

اعاده بکن چون این روایت قضیه ی شرطیه است امام (علیه السلام) فرموده اعاده در صورتی که استبانه خلاف باشه علم پیدا بکنی خب قضیه شرطیه مفهومش این است که تا وقتی که علم پیدا نکردی اونجا اعاده لازم نیست.

 

یا موثقه ی زراره عن ابی جعفر (علیه السلام) قال إِذَا صَلَّیْتَ عَلَی غَیْرِ الْقِبْلَةِ فَاسْتَبَانَ لَکَ قَبْلَ أَنْ تُصْبِحَ أَنَّکَ صَلَّیْتَ عَلَی غَیْرِ الْقِبْلَةِ فَأَعِدْ صَلَاتَکَ.

، این روایت هم باز همین طور خب اطلاق این اخبار میفرماید اگر استبانه نشده اعاده لازم نیست.

 

خب اون روایات تحری هم میفرماید که اقا به این طرف نماز بخوان،

 

من خیال میکنم این روایات تعارض ندارد چون این روایات میفرماید اگر قبله کشف خلاف نشد اعاده لازم نیست، اون یجزی التحری اونکه نمیگه که یکی از دو تا نمازت باطل است ،

 

عجیب است که اقای داماد فرموده این دو طائفه با هم تعارض دارد چه تعارضی دارد؟ این در صورتی درست میشه که استبانه علم اجمالی را هم شامل شود ،[ یک جایی نوشته بود در برداشت از روایات اقای داماد یه دقت هایی داره که هیچ کس نداره، در اینکه اقای داماد در قمی ها قوی بوده شکی نیست اما یک برداشت هایی داره از روایات که هیچ کس نداره این ها را نفهمیدم ،چون در قمی ها یکی آ شیخ مرتضی حائری یکی اقای اراکی یکی اقای داماد اینا قوی بودند این سه نفر قوی بودند در قمی ها، یعنی این را ما هم احساس کردیم اما قوت اقای داماد به این حد که مثلا این را نفهمیدم، به لحاظ اون استقامت در اعتقادات و ولایت فکر نمیکنم در قمی ها کسی به گرد آشیخ مرتضی حائری و آقای گلپایگانی برسه ولی به لحاظ علمی این سه نفر ]

 

خب اقای داماد چه تعارضی دارد چه اشکال دارد که اقا ما بیایم بگیم که نه، به هر جهت تا وقتی که علم تفصلی حاصل نشه،اعاده لازم نیست، ممکن است، بله این با ارتکاز نمیسازد، روی این جهت اینکه تعارض انداخته و اخبار تحری اظهر است اینها را من نفهمیدم بلد نیستم، ولی این مقدار که با علم اجمالی این طوری نیست که بگیم یجزی التحری اطلاق داره ولو جایی که علم اجمالی داری یکی از دو تا نمازت باطل است، همان طوری که بعضی ها دیدم احوط است وجوبا که نماز اولی را اعاده بکند ،این هم دیگه از احوط وجوبا را بیشتر نمیشود گفت ،فتوای به جواز هم مشکل است فتوای به عدم جواز هم مشکل است.

 

مساله ۹ إذا انقلب ظنه فی أثناء الصلاة إلی جهة أخری اگر در وسط نماز ظنش عوض شد انقلب إلی ما ظنه به همان طرفی که ظن جدید دارد به همان طرف منقلب میشود إلا إذا کان الأول إلی الاستدبار أو الیمین و الیسار بمقتضی ظنه الثانی، فیعید ،خب اگر الان ظنش روی اینور است بعد در وسط نماز ظنش به اینور شد، باید برگرده، اینکه باید برگرده اینجا سید میفرماید نه ،باید این نماز را رها بکند اعاده بکند، ولی اگر نه به این حد نیست بین الیمین و الیسار است به همان مقدار برمیگرده، خب این خودش واضح است به خاطر اون روایاتی که داره که اگر چنانچه در اثناء نماز متوجه شد اینجا برمیگرده .

 

بعضی ها گفتن اقا در وسط نماز هم برمیگرده به خاطر اینکه اهل قباء در مسجد ذو قبلتین، درست قبله پشت است یعنی استدبار است اونایی که مشرف شدند مسجد ذو قبلتین اصلا دو تا قبله رو به رو هم است، خب این حرف درست نیست، زیرا اولا اونجا نماز پشت به قبله خوانده نشده تا اون لحظه قبله بیت مقدس بوده واقعا، بعد نسخ شده قبله این سمت شده، اگر کسی بیاد بگه معلوم نیست معلوم نیست که قبله در مسجد ذو قبلتین واقعا قبله بیت المقدس بود ممکن است کسی بگه قبله از اول کعبه بوده منتها خداوند سبحان لمصلحه این حکم را بیان نفرموده بود پیامبر خدا بیان نفرموده شاید از این جهت هم باشه که خب اینایی که مسلمان شده بودند اینها یهودی و مسیحی بودند و براشون مثلا بیت المقدس، حالا نمیدانم بیت المقدس مثلا پهلوی مسیحی ها هم قطعا محترم است و اعتبار دارد، شاید خداوند سبحان یک حکم ظاهری بود ما دلیل نداریم که قبله واقعا تا اون روز رو به مسجد الحرام بوده، شاهدش هم این است من روایتی ندیدم که در اون روایات این باشه که مثلا الی القبله مثلا بفرماید قبله تا اون زمان بیت المقدس بوده بعد کعبه شده همه ی روایات قبله را تفسیر کرده به کعبه ، چون قبله یعنی اونجایی که ما دستور داریم مثل این میماند که مثلا فرض کنید که مثلا اگر این طوری بوده که وضو مثلا اول دست چپ را بشور، لذا این واضح نیست که قبله نسخ شده کسی نمیتواند بگوید قبله نسخ شده که تا اون زمان وظیفه ی مردم این بوده که باید رو به بیت المقدس نماز میخواندند ولی بعد خداوند سبحان قبله را عوض کرد کعبه قرار داد یعنی به طوری که امر واقعی مثلا مسلمان های صدر اسلام تا مسجد ذو قبلتین با امر واقعی ما فرق میکند، نه ممکن است واقعا امر واقعی همه یکی باشد منتها اونها به خاطره ی بعضی مصالح فعلا به مامور به واقعی مامور نبودند ،الان هم اگر مثلا یک کسی بیاد بگه من این کار را نمیکنم، خب ما حق نداریم حکم خدا را روی مصالح عوض بکنیم، اگر الان یک کسی بگه اقا من حاضرم مسلمان بشم به شرط اینکه رو به بیت المقدس نماز بخوانید ما نمیتوانیم بگیم اشکال نداره چون تو مسلمان بشی بهتر است از اینکه کافر باشی رو به بیت المقدس نماز بخواند،ما حق نداریم این کار را بکنیم، الان اگر بیان بگن اقا ما حاضریم شیعه بشیم مسلمان بشیم به شزط اینکه زنا جایز باشه فکر نمیکنم فقیهی بیاد بگه اشکال نداره زنا برای شما جایز است،بله ما این را میگیم اقا بسیار خب تو شیعه بشو، شیعه ی زنا کار به مراتب ارزشش بیشتر از غیر شیعه ای است که زنا نکند، تو شیعه شو ،زنا نکن، امروز از هر ادم بی سوادی بپرسی که اقا من حاضرم شیعه ۱۲ امامی بشم ولی اصلا اهل مبارزه و اینها نیستم ،من میخوام برم گوشه خونه بخوابم، حوصله این کار ها رو ندارم، یا شیعه ی ۱۲ امامی نمیشم اهل همه چی هستم، اگر یک کسی باشد شیعه باشه خودش ،بگی تو شیعه ۱۲ امامی بشو،اصلا مبارز ها را فحش بده اصلا ،چون هیچ کس مقامش به شیعه ۱۲ امامی نمیرسد منتها این معناش این نیست که ما دین را عوض بکنیم ،ولی خداوند سبحان صاحب شرعیت است به پیامبر خدا فرموده رو به این طرف نماز بخوان، اصلا چه بسا ممکن است رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در اوائل رو به کعبه نماز میخواندند، من روایتی ندیم و نشنیدم ،بعید هم میدانم که وقتی امیر المومنین (علیه السلام) و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه، در مکه سه سال حضرت نماز میخوانده همین دو نفر تنها به او اقتدا میکردند، البته حضرت ابوطالب مسلمان بوده نماز هم میخوانده ولی به خاطر اینکه بتواند دفاع بکند دینش را مخفی کرده اگر از من بپرسند اولین کسی که ایمان اورده حضرت خدیجه بوده یا حضرت ابوطالب بوده من نمیتوانم بگم حضرت خدیحه بوده هر کی هم بگه غلط کرده ،هر دو با هم دیگه ایمان اوردند منتها ایمان حضرت ابوطالب مخفی یوده ،خب این سه نفر که نماز میخواندند اینا رو به بیت المقدس نماز میخواندند یا رو به کعبه ؟نه تاریخ نقل کرده،نه کسی گفته ،اصلا بعید میدانم کسی به این مطلب اشاره کرده باشه، این مطلبی که عرض میکنم این مطلب الان من نه از کسی شنیدم نه جایی دیدم، ما اصلا دلیل نداریم که قبله ی مسلمان ها عوض شده، از اول قبله ی واقعی کعبه بوده و چه بسا ممکن است پیامبر خدا یک نمازی که میخوانده شاید در منزل تشریف میبرده خودش تنها رو به کعبه نماز میخوانده منتها به خاطر مصالحی قبله ی ظاهری بیت المقدس بوده، این هم باز به نظر من غلط است، بله مسجد الاقصی خب مهم است، مسلم است که یکی از مساجد مهم است در اسلام، فضیلتش عظمتش همه ی اینها جزء مسلمات است هر کس اشکال بکند به نظر من ابروی خودش را برده، اما کسی بگه اقا مسجد الاقصی چون قبله ی اول مسلمان ها است این احترام داره، از قبله ی اول مسلمان ها احترام در نمیاد ،قبله بودنش هم عرض کردیم به عقل قاصر ما مشخص نیست که ما بگیم واقعا تا اون تاریخ قبله ی واقعی مسجد الاقصی بوده به سمت بیت المقدس بوده بعد خداوند سبحان قبله را عوض کرده و این هم عرض کردم واضح نیست حالا باز شما ها ممکن است برید تحقیق بکنید جایی من نشنیدم روایتی هم بعید میدانم باشه که وقتی در صدر اسلام، اول بعثت، وجود نازنین خاتم الانبیاء (صلی الله علی و آله و سلم) و حضرت مولانا امیر المومنین (علیه السلام) و حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) بعید میدانم مثلا اینا ،رو به مسجد الاقصی نماز میخواندند

وللکلام تتمه ان شاء الله فردا

 

logo