1403/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فی احکام القبله/مساله ۲ الی مساله ۹
خب کلام در این قبله بود مرحوم صاحب عروه در مساله ۲ میفرماید عند عدم امکان تحصیل العلم بالقبله یجب الاجتهاد فی تحصیل الظن
اگر جایی ممکن نیست علم به قبله پیدا بکنی باید اجتهاد بکنی
و لا یجوز الاکتفاء بالظن الضعیف مع إمکان القوی و لا فرق بین أسباب حصول الظن فالمدار علی الأقوی فالأقوی ... فلو أخبر عدل و لم یحصل الظن بقوله و أخبر فاسق أو کافر بخلافه اینا را خواندیم.
در این اخبر عدل ،مرحوم اقای خویی فرموده که این اعتماد به ظن حاصل از خبر عادل یا کافر در صورتی است که خبرش عن حس باشه .
حالا بعضی ها دیدم فرمودند اگر یک کسی مثلا از قبله ی نمای درست خبر بده که اقا من اینجا قبله نما گذاشتم این ملحق به حس است این قولش معتبر است ولو اینکه ظن به خلاف داشته باشه اقای خویی هم تصریح داره ،حالا قبله نما را نداره، داره عن حس، ولی بعضی ها قبله نما را هم دارند که خب این خبر واحد در عداد علم است یعنی حتی اگر علم هم میتواند تحصیل بکند واجب نیست علم تحصیل بکند همین که عادل به او خبر بده کافی است .
اقای خویی خبر عن حس نداریم مگر همین محراب مسجد و قبرستان مسلمان ها ،قبله ی بلاد مسلمین و اینا مگر باشه و الا راه دیگه ای نداریم چون اون دستگاه را که اقای خویی قبول ندارد بعضی دیگه اشکال میکنند .
ما هم عرض میکنیم اگر واقعا یک خبر عادلی بگه اقا اینجا توی این شهر قبله به این طرف هست مردم به این طرف نماز میخوانند ولو اینکه اصلا از قرائن ظن به جای دیگه پیدا کرد ما دلیل نداریم که این ظن معتبر است، بعضی ها فرمودند اقا اطلاق یجزی التحری ،خب یجزی التحری داره اذا لم یعلم وجه القبله، وقتی که در بلاد مسلمین مخصوصا بلاد شیعه، حالا چون سنی ها چند گروه هستند بعضی هاشون دیدم که بعضی از این فقها فرمودند قبله ی اونها با قبله ما فرق میکند باید اون مسلمینی باشند که قبلشون با قبله ی ما یکی است اونها بعضی هاشون انحراف دارد قبلشون از قبله ی ما ،ولی اذا لم یعلم وجه القبله متفاهم عرفی این است که الان مثلا اگر کسی بیاد تو این مسجد اینجا نمیگن اذا لم یعلم وجه القبله میگن این قبله است اگر تو قبرستان مسلمان ها است نمیگن اذا لم یعلم وجه القبله، من خیال میکنم اذا لم یعلم وجه القبله انصراف داره، الان یک کسی که مثلا در مسجد است میگه نمیدانم قبله کدام طرف است میگه مگه محراب ندارد مسجد، لذا عرض کردم خود اقای خویی که در این بینه و اخبار عدل و مقابر مسلمین و...اشکال میکند در منهاج فرموده اینا در عرض علم هستند ،من هم تعجب میکنم سید چجور فرموده ظن، اینا واضح نیست
(سوال سائل:
جواب:نماز خانه ی بین راهی هم دو جور است یه وقت هست مثل این رستوران ها و هتل ها همین طور مثلا یک خطی کشیدند این قبله است اینجا ممکن است ولی بعضی جاها است در بین راه ها مسجد درست کردند مرتب محراب درست کردند اونها هم همین طور اونجا کسی شک نمیکند یعنی نمیگن نمیدانیم قبله کجاست)
مساله ۳:لا فرق فی وجوب الاجتهاد بین الأعمی و البصیر ،فرق هم نمیکند که باید اجتهاد بکند اعمی باشه یا بصیر باشه منتها اعمی اجتهادش به این است که سوال میکند آقا محراب به کدام سمت است خورشید مثلا الان به کدام است ،اجتهاد بصیر یه طور است اجتهاد اعمی یه طور دیگه، حالا یه وقت هست اجتهادش به این است که اقا من را رو به قبله بکن یه وقت هست نه خودش مثلا میگه من را ببر کنار دیوار بعد که میبری کنار دیوار دستش را به دیوار میگیرد میره یواش یواش بعد یه جایی که دیوار محراب باشه دیوار میره داخل متوجه میشه میگه محراب است خودش روایاتی هم داره که رو به قبله اش میکنند فرقی نمیکند اطلاق داره
مسألة ۴: لا یعتبر إخبار صاحب المنزل إذا لم یفد الظن و لا یکتفی بالظن الحاصل من قوله إذا أمکن تحصیل الأقوی
قول ذی الید هم در قبله معتبر نیست زیرا بعضی ها گفتند قول ذی الید در جایی معتبر است که ذی الید اعرف به حال باشه ، قبله ربطی به ذی الید نداره، وقتی تشخیص قبله به این است که خورشید اینور باشه قبله است، یا جدی این طوری باشه قبله است یا محراب مسلمان ها، این ذی الید بودن چه مزیتی در تشخیص قبله دارد ،به خلاف طهارت و نجاست و اینها ،دراونها او اعرف است، جایی که اَعرف باشه اینجا جای ذی الید است ولی جایی که ذی الید با غیر ذی الید یکی هستند اینا اعرفیت معنا نداره، مهم تر این است که در سیره متشرعه و در سیره عقلا که قول ذی الید معتبر است،این سیره در تشخیص قبله محرز نیست که یک کسی در زمان ائمه (علیهم السلام)وارد منزلی میشده طرف میگفته قبله این طرف است او یقین پیدا نمیکرده و ظن هم پیدا نمیکرده میتوانسته بره علم و ظن پیدا بکند نرفته تحقیق بکند... اثبات این مقدمات با کرام الکاتبین است لذا ما دلیل نداریم
مساله ۵: إذا کان اجتهاده مخالفا لقبلة بلد المسلمین فی محاریبهم و مذابحهم و قبورهم فالأحوط تکرار الصلاة إلا إذا علم بکونها مبنیة علی الغلط .
دو تا مساله است، اگر من الان مثلا وارد این مسجد شدم محراب را میبینم ایا واجب است اجتهاد کنم؟یقین هم پیدا نکردم گفتم شاید این محراب را اشتباه زدند ،قطعا واجب نیست این اجتهاد ،در سیره ی متشرعه کسی که وارد مسجد میشه ،وارد قبرستانی میشه، میخوان میت را دفن بکنند نمیگه اقا قبله نما بیار چکار بکن یا چمیدانم ...،میگه ببین اون قبر چطور دفن است تو هم همین طور دفن بکن ،قطعا اجتهاد واجب نیست.
حالا اگر اجتهاد کرد و اجتهادش مخالف شد اقای خویی در این تنقیح در این مستند فرموده که باید به اجتهادش عمل بکند زیرا یجزی التحری، ولی نه ،همان طوری که در منهاجش فرموده همین درست است اگر ظن بر خلاف پیدا کردی اگر نگیم که باید به سمت محراب و اینها نماز بخوانی قطعا اجتهادش مجزی نیست ظنش مجزی نیست در سیره ،اما احتیاطش خب این له وجه، دیدم مرحوم صاحب جواهر نزدیک فوتش که شد این شیخ انصاری را خواست بعد یک جمله به مردم فرمود که این مرجع بعد از من است یک جمله هم به شیخ فرمود که قلل الاحتیاط فان الشریعه سمحه سهله، معلوم است که شیخ انصاری خیلی احتیاط میکرد حالا واقعا این بد حرفی نیست که ما اگر قرار باشه به هر جا برسیم هی احتیاط احتیاط احتیاط خب این به نظر من وجهی نداره پس اجتهاد کجا رفت خب بله بعضی از موارد احتیاط ولی نبایستی در این فروع، بله یه فروعی هست که عرض کردیم اجماع است یا یک نکته ای داره، اما این حرف اقای خویی در مستند که قطعا درست نیست و همین طور حرف اقای حکیم و دیگران البته خود اقای حکیم احتیاط کرده ولی در سیره ی متشرعه اگر نگیم به سمت همان محراب نماز میخوانند ...،ما لذا میگیم که به سمت همان محراب مسجد نماز بخواند البته مسجد باید مسجدی باشه که در بلد، مسجد مشهوری باشه نه اینکه یک مسجدی بین راه یک نفر رفته با گل درست کرده که معلوم نیست قبله را از کجا اورده اونجا هم محراب گذاشته ،مثلا مسجد اعظم حالا اگر یک مسجدی مثلا در ته نیروگاه ۴ نفر بلند شدند ساختند اونا را من نمیگم ولی قبله ی بلد یعنی اون جاهایی که معمولا این طوری است مثلا هیچ وقت قبله ی مسجد اعظم را همین طور الکی اقای بروجردی نمیاد بگه اینجا قبله است و مساجدی که قدیم ساخته شده همش همین طور است عرض کردم چون مساجد قدیم اونا همش تا یه عالمی را نمیاوردن اون هم عالم مثلا شیخ انصاری یعنی عالم درجه یک خودشان را قدیم ها هم همین طور بوده بلاد علمای درجه اول داشتند شما حساب کن شیخ انصاری وقتی که رفته به کربلا ظاهرا مرحوم سید حسین بحر العلوم میدیده یک اخوند ژولیده پولیده ای با چند نفر اون گوشه ی مسجد نشسته یه روز زود تر از طلبه ها میره میگه حالا ما بریم ببینم این شیخ ژولیده پولیده چی میگه گوش دادم دیدم اِ این خیلی حسابی صحبت میکند فردا زود تر رفتم پس فردا زود تر رفتم بعد به طلبه ها هم گفتم که حقیقتش من به این نتیجه رسیدم که این شیخ ژولیده پولیده بهتر از من درس میده از فردا ما و شما هممون میایم به درس همین آقا شیخ، بعد معلوم شد که این شیخ ژولیده پولیده شیخ انصاری است حالا این کجا درس خوانده بوده، در کاشان نراقی در کاشان بوده یعنی این طوری نبوده که...، یکی از خیانت هایی که شد این بود که نه تنها حوزه علمیه قلع و قمع شد علمای بلاد هم از بین رفتند الان در ۹۰ درصد شهر های ایران کسی که مساله بلد باشه بگه ،نیست، خب اونا مساجدش من اصلا اگر همین طور ۱۰۰ تا قبله نما هم بیارن بگن اقا قبله به این طرف است من باور نمیکنم میگم همین قبله است اتفاقا بعضی از قدماء مثل مرحوم جامع المقاصد یا مثل بعضی دیگر از فقها دیدم که مرحوم صاحب حدائق نقل کرده که در بلد مسلمین اجتهاد در جهت قبله جایز نیست زیرا محال است ممتنع است که مردم به این طرف نماز میخوانند این جمعیت ۱۰۰ سال به این طرف نماز میخوانند مرده شان را این طوری دفن میکنند بعد بگیم قبله اینور است یعنی در این ۱۰۰ سال یک نفر نیامد که حالیش بشه، بله نوشته تیامن و تیاسر ممکن است مثلا اجتهاد بکنی که مثلا قبله یه ذره به اینور کج است، روی این جهت من عرضم این است که اگر اجتهاد بر خلاف شد و محراب مسلمان ها در یک بلدی یا مثلا قبرستان های مسلمان ها قطعا باید به همان طرف محراب مسلمان ها نماز بخواند به سه وجه ،این حرفی که اقای خویی در مستند زده این حرف که قطعا حرف نادرستی است و همانی که در منهاج گفته درسته ،از خود اقای خیویی هم دیدم از سابق ها اون زمانی که شاید زنده بود ازش سوال کردن که اگر منهاج شما با عروه شما با هم فرق کرد کدام یکی اولی است فرموده منهاج، باید به سمت همان محراب بلد نماز بخواند به سه جهت
یکی اینکه سیره قطعیه متشرعه این است من خودم الان اگر برم در مسجد اعظم ۱۰ تا موبایل بگذارند قبله را برعکس نشان دهد جرئت نمیکنم به سمت اون قبله ای که موبایل ها نشان میده نماز بخوانم من جرئت نمیکنم قطعا شیخ انصاری هم جرئت نمیکرد (البته ژولیده پولیده هایی مثل شما منتها فرق شما با شیخ این است که شیخ ملای ژولیده پولیده بود شما فقط ژولیده پولیده هستید اونا را من کار ندارم😁)
دو: اگر به سمت محراب نماز بخوانی قطعا بین المشرق و المغرب هست چون به قول مرحوم محقق کرکی مگر میشه یک شهری یک منطقه ای ،متدین، جمعیت، علما، بزرگان فضلا ،همه نماز میخواندند بهد یه نفر بیاد بگه اقا قبله به اینور است، پشت محراب، قبله است درست نقطه ی مقابل محراب ،میگه برو دنبال کارت بی سواد دیگه خیلی به قول چیز اختلاف داشته باشه تیامن و تیاسر داره بیشتر که نیست
سه: کسی بگه اقا همچین داری صحبت میکنی خیال میکنی از کعبه دوربین انداختی خب بابا حالا یه خورده ارام تر میگیم نه چرا ارام تر ،مطلب واضح است خب باشه ،خب سالته عن المتحیر کسی که نمیداند قبله کجاست فرمود به هر طرف که نماز بخوانی کافی است چون یک کسی بگه من یقین دارم این قبله اشتباه است این درست است چون الان قبله نماها ،ببین این مطلب مهم است که باید فقیه غیر از اون مباحث علمی یه فتانتی هم داشته باشه خب اینایی که میگن ما یا باید با موبایل بگذاریم یا باید با قبله نما بگذارد خب موبایل ها که درهم برهم است شما شاید ۱۰ تا موبایل بگذاری قبله را یه طور نشان نده بعد خود این ساختمان ها خب چه بسا ممکن است آهنی چیزی در کار باشه خود اون درجات طول جغرافیایی و عرض جغرافیایی طول و عرض نصف النهار اونها دقیق نمیشه اونها را تعیین کرد روی این جهت فکر نمیکنم که کسی بیاد بگه اقا من یقین دارم قبله ی این شهر اشتباه است یه بخشیش هم که عرض کردم حدود ۱۵ درجه هم اینا عرفا قبله صدق میکند لذا این حرفی هم که بعضی ها نوشتند که بایستی...، لذا الان من خیال میکنم اون چیز فهم ها اونا یا به عروه حاشیه نزدند یا مثل اقای خویی در منهاج هدایت به حق شدند خلاصه از این قبله ی مسلمین فکر نمیکنم ...،مگر اینکه چرا علم پیدا بکنی که غلط است این هم عرض کردم در بلد هایی که مثلا بزرگ است شهر های معتبر است یا ممکن است روستا باشه ولی روستای معتبر است معتبر یعنی متدینین و ادم های چیز فهم، معتبر این نیست که ۵ میلیون نفر جمعیت داشته باشه معتبر یعنی ادم های حساب شده، دقت میکردند، که معمولا هم همین طور است که اونایی که مال سابق است همش همین طور است
مساله ۶:إذا حصر القبلة فی جهتین بأن علم أنها لا تخرج عن إحداهما وجب علیه تکرار الصلاة إلا إذا کانت إحداهما مظنونة و الأخری موهومة فیکتفی بالأولی.
خب بله باید تکرار بکند اینکه تکرار باید بکنی به خاطر اینکه صاحب عروه اون روایت یجزی المتحیر را قبول نکرد، ۴ تا نماز اونجایی که قبله کلا مردد است ،۲ نماز در جایی که قبله مردد است بین دو صورت ، مگر یکی مظنونه باشه که خب یجزی التحری .
و إذا حصر فیهما ظنا فکذلک یکرر فیهما لکن الأحوط إجراء حکم المتحیر فی التکرار إلی أربع جهات.
اگر ظنا باشه احتیاط استحبابی کرده صاحب عروه که به ۴ طرف نماز بخواند چون این،میشود، متحیر، اونجایی ظن مقدم است که ظن به یک طرف باشه اما اگر یک جایی ظن به دو طرف است روایات شاملش نمیشه وقتی روایات شاملش نشد خب این بایستی به اون دلیلی که به ۴ طرف نماز بخواند عمل بکند.
این حرف به عقل قاصر ما درست نیست کسی اشکال بکند، البته صاحب عروه احتیاط مستحب کرده ،اشکال نداره ،ولی متفاهم عرفی وقتی میگه به طرف ظن نماز بخوان یعنی یک طرف احتمال قبله در اون بیشتر است حالا یک طرف یعنی به سمتی نماز بخوان که احتمال قبله بیشتر از جاهای دیگر باشه این معناش این نیست که یعنی باید بقیه جاها کمتر از این باشه نه ،
اگر کسی بگه این اولویت واضح نیست چون ظاهر یجزی التحری یعنی به اون سمتی که ظن داره اگه ظن به دو سمت باشه این به نظر من متفاهم عرفی تمام است این روایت میخواد بگه یعنی به سمت مظنون نماز بخوان ولی اگر هم کسی اشکال بکند اشکالش دور از وادی نیست
مساله ۷:إذا اجتهد لصلاة و حصل له الظن لا یجب تجدید الاجتهاد لصلاة أخری ما دام الظن باقیا خب اگر اجتهاد کرد برای نماز ظهر بعد برای نماز عصر هم باید اجتهاد بکند ؟نه چون این اجتهاد موضوعیت که ندارد این مقصود این است که قبله پیدا بشه حالا اگر من ظن دارم که اینجا قبله است دوباره هم اجتهاد بکنم باز همین میشه، بله یه وقت هست احتمال میدم الان یک امکاناتی اوردن مثلا دو تا قبله نما اوردن که احتمال میدم اگر الان اجتهاد بکنم نظرم عوض بشه این درست است اما اگر نه همان اوضاع است اجتهاد طریقیت داره موضوعیت که نداره این مطلب واضح است
مساله ۸:إذا ظن بعد الاجتهاد أنها فی جهة ،که قبله در این جهت است، فصلی الظهر مثلا إلیها ثمَّ تبدل ظنه إلی جهة أخری ،به این طرف خواند بعد معلوم شده که قبله به اینور است، وجب علیه إتیان العصر إلی الجهة الثانیة اینجا باید عصر را به جهت ثانیه بخواند و هل یجب إعادة الظهر أو لا الأقوی وجوبها إذا کان مقتضی ظنه الثانی وقوع الأولی مستدبرا أو إلی الیمین أو الیسار ،اگر ظهر را به این طرف خواند بعد معلوم شد که قبله اینور نیست خب عصرش را باید به این سمتی که قبله است بخواند حالا ظهرش را باید اعاده بکند؟اگر ظهرش الان که متوجه شده بین المشرق و المغرب بوده یعنی قبله انحرافش بین المشرق و المغرب بوده مثلا ظهر را این طوری خوانده بعد معلوم شد به کنج است این اعاده ظهر لازم نیست اما اگر نه ظهر را به این طرف خوانده بعد معلوم شد قبله ۹۰ درجه انحراف داره اینجا باید اول ظهر را اعاده بکند بعد عصر را بخواند زیرا ظهرش باطل بوده چون قبله اگر جاهل باشه بین المشرق و المغرب قبله، اما اگر جاهل نباشه بین المشرق و المغرب نه، در صورتی هم که حین الصلاه جاهل بوده، بین المشرق و المغرب قبله است اما خود مشرق و مغرب که قبله نیست ،خود مشرق و مغرب یعنی میشه ۹۰ درجه، خب مستدبرا که دیگه اسوء حالا است، منتها اونجایی که وظیفه اش اعاده ظهر است اونجاها قطعا باید اول ظهرش را اعاده بکند بعد عصرش را بخواند ،
و إذا کان مقتضاه وقوعها ما بین الیمین و الیسار لا تجب الإعادة
مساله ۹:إذا انقلب ظنه فی أثناء الصلاة إلی جهة أخری انقلب إلی ما ظنه، اگر نماز میخواند در اثناء نماز ظنش منقلب شد خیال میکرد این طوری قبله است بعد دید باید ۳۰ درجه بچرخد خب اگر ظنش منقلب شد مصلی هم منقلب بشه به همان سمتی میره که ظنش رفته ولی اگر ظنش منقلب شده به طوری که به حد یمین و یسار رسید یا استدبار شد اونجا دیگه باید نمازش را قطع بکند و استیناف بکند دوباره چون برای کسی که اشتباهی نماز خوانده چه در اثناء نماز چه بعد از نماز، انحراف در حد بین یمین و یسار معفو است نه انحراف الی الیمین و الی الیسار یا الی الاستدبار
وللکلام تتمه ان شاء الله شنبه