1403/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فی القبله
مرحوم صاحب عروه بعد از آنی که یک اماراتی را بیان فرمود برای تحصیل ظن به قبله ،وارد این مساله شد که...،
یک عویصه ای هست الان مساله ،یک کسی ساعت ۴بعد از ظهر شک کرد که نماز خوانده یا نخوانده خب استصحاب گفت که نماز نخوانده ،بعد غافل شد نماز نخواند، بعد از وقت شک کرد که نماز خوانده یا نخوانده، ولی یقین داره دیگه از ساعت ۴ به بعد نماز نخوانده، اینجا فرمودند باید نمازش را قضا بکند.
ولی اگر کسی بعد از وقت شک کرد که در وقت نماز خوانده یا نخوانده گفتن که اقا این قضا برایش واجب نیست، رفع ما لا یعلمون ،استصحاب عدم فوت ،قاعده تجاوز ،خب چه فرقی هست ؟
مرحوم اقای خویی فرموده ،حالا دیگران هم ممکن است فرموده باشند، من فاتته الفریضه فلیقضها ،اونی که فریضه از او فوت شده فلیقضها ،مرحوم اقای خویی مرحوم استاد میفرمایند فریضه اعم است از فریضه واقعی و فریضه ظاهری ،اینی که ساعت ۴ بعد از ظهر شک کرد نماز خواند یا نه، استصحاب عدم اتیان صلاه جاری میشه میگه تو باید نماز بخوانی، این فریضه ظاهری ساعت ۴ بعد از ظهر قطعا فوت شده، ولی کسی که در تمام وقت غافل بوده ،فوت فریضه را ولو ظاهرا یقین نداره ،لذا فرموده اینجا شک میکند رفع ما لا یعلمون چمیدانم قاعده تجاوز چمیدانم استصحاب عدم فوت و امثال ذلک .
ما یک اشکالی به ذهنمان امده بود در همان زمان به مرحوم استاد عرض میکردیم ،این آقا ساعت ۸ شب یه دفعه شک کرد در وقت، نماز ظهر را خوانده یا نخوانده، میگه اول اذان که نماز نخواندم مسلم است، الان استصحاب میکند نخواندم، نخواندم نخواندم تا آخر وقت ،به وسیله ی این استصحاب در وقت ،اون فریضه ی ظاهری را احراز میکند که نخوانده، خب فوت اون فریضه ی ظاهری هم واضح است، این استصحاب چه اشکالی داره، مثل همان استصحاب ساعت ۴ بعد از ظهر است فرقش چیه؟
ایشون میفرمود این استصحاب جاری نمیشه زیرا استصحاب در صورتی جاری میشه که تنجیز اور باشه ساعت ۴ بعد از ظهر تنجیز اور بوده، ولی الان استصحاب نسبت به اون فریضه تنجیز اور نیست ،اون را خواندم یا نخواندم قطعا ساقط شده، استصحاب در جایی جاری میشه که تنجیز اور باشه ،اینجا بعد از وقت بخواد استصحاب را در وقت جاری کنه تنجیز اور نیست.
این به عقل قاصر ما این حرف مجرد دعوی است ،مجرد ادعا است ،استصحاب باید اثر عملی داشته باشه ،خب این اثر عملی دیگه ،من علم به فوت پیدا میکنم، علم به فوت هم موضوع حکم شرعی است، چرا جاری نمیشه؟ وجهش معلوم نیست، نه اقای خویی این استصحاب را جاری میداند، نه ایشون جاری میدانست، فکر نمیکنم دیگران هم، من ندیدم در کلمات کسی هم که این استصحاب را جاری بدانند.
بنا بر این استصحاب اگر کسی یک نماز در وقت خواند بعد از نماز باید قضا بکند؟
اگر کسی روایات متحیر را گفت ،اونی که میفرماید یک نماز، اون برای ضیق وقت است، اونی که میفرماید ۴ نماز، اون مال وسعت وقت است ،این قطعا قضا نداره، چون ،یجزی المتحیر اینما توجه، اطلاق مقامی داره ،نفرمود که بعد از وقت قضای ۳ نماز دیگه را باید بخواند، یجزی یعنی دیگه این تکلیف و قضا ندارد ،اما اگر کسی گفت اصلا این روایت یجزی المتحیر اعتبار نداره ،هیچی، ما باید به ۴ طرف نماز بخوانیم ،موافقت قطعیه بکنیم و اگر امکان نداره برای ما ،نوبت میرسد به موافقت احتمالی.
حال این باید بعد از وقت قضا بکند یا بعد از وقت نباید قضا بکند؟
تاره این اقا عمدا به تاخیر میندازد ،متحیر نماز نمیخواند تا زمانی که فقط یک نماز میتواند بخواند، این باید قضا بکند زیرا استصحاب میگه این نمازی که تو خواندی رو به قبله نیست خب فوت شد فوت فریضه ظاهری را احراز کردی قطعا باید قضا بکند خب در ما نحن فیه این قطعا باید نمازش را قضا بکند.
اما حالا اگر عمدا به تاخیر ننداخت،بلکه حواسش نبود، یه دفعه دید اِ داره حرم قرآن میخواند صداش اومد اِ قبله،قبله هم معلوم نیست چهار تا نماز هم نمیتواند بخواند،فقط یک نماز میتواند بخواند، این قضا بکند یا قضا نکند؟
خب طبق اون حرفی که اقای خویی فرموده قضا لازم ندارد زیرا استصحاب عدم اتیان ثابت نمیکند که فاتته الفریضه.
یک حرفی در بعضی از کلمات اقای خویی هست که من فاتته الفریضه فلیقضها، اعم است از فریضه ی شرعی یا فریضه ی عقلی ،لذا این کسی که الان نماز نخوانده و شک داره که این قبله است یا نه و وقت نداره به ۴طرف نماز بخواند،استصحاب نمیخواد جاری بشه، عقل میگه باید به ۴ طرف نماز بخوانی ،اون فریضه عقلی الان فوت شده .
خب این را مرحوم استاد اشکال میکرد که اولا فریضه ظهورش در فریضه شرعی است نه عقلی ، برفرض هم کسی بگه اطلاق داره( این عرض از من است) خب اگر این شخص یه دفعه آخر وقت متوجه شد که نماز نخوانده، عقل به این نمیگه ۴ تا نماز بخواند چون فرض این است که این تمکن ندارد ،لذا بر او قضا واجب نیست، چون اون تکلیف فوت شده، رفع ما لایعلمون جاری میشه نسبت به قضا .
اگر کسی بگه شما چی؟ شما که استصحاب در وقت را قبول کردی ،خب میگیم بله ما استصحاب را قبول کردیم ولی ما اصل استصحاب را قبول نداریم، بله اگر کسی لاتنقض الیقین بالشک را قبول بکند اطلاق داره، اون وقت اینجا اون اشکال ما وارد است ولی ما که قبول نداریم اصل استصحاب را،به همین جهت این شخص، قضا برایش واجب نیست مگر بر فرض اول ،در فرض اول قضا بر او واجب است چون در سیره عقلا میگن باید نمازت را بخوانی ولی اونجایی که یه دفعه متوجه شد و دید وقت هم ضیق است و روایات را ،چون اگر روایات را قبول بکند که اصلا قضا ندارد ولی اگر روایات را قبول نکرد تفصیل میدیم .
خب بعد مرحوم صاحب عروه میفرماید: عند عدم امکان تحصیل العلم بالقبله یجب الاجتهاد فی تحصیل الظن ،این بایستی ظن تحصیل بکند ،ظاهر این عبارت صاحب عروه، این یجب ،یجب طریقی است یعنی اگر اجتهاد نکند، ظن پیدا نکند، و احتیاط بکند ۴ تا نماز بخواند باز نمازش باطل است ،این همینی که در رساله ها مینویسند یا باید اجتهاد کنی یا تقلید مثل مرحوم اقای نایینی میفرماید عبادات تارک اجتهاد و تقلید ولو مطابق واقع باشد یا باطل است یا معاقب است ، خب سرش این است که برای امتثال مراتب قائل است، اقای نایینی میفرماید
اول امتثال تفصیلی، عقل میگه تا وقتی که عبد متمکن از امتثال تفصیلی است امتثال اجمالی نمیتواند بکند،
تا وقتی که متمکن از امتثال تعبدی تفصیلی است باز امتثال اجمالی نمیتواند بکند،اگر ظن پیدا بکند، این مظنون القبله امتثال تفصیلی تعبدی است ،حق نداره عدول بکند به احتیاط.
وقتی میتواند امتثال ظنی بکند امتثال شکی و وهمی درست نیست.
خب این مبتنی بر همین است لذا اقای خویی میفرماید ما که اشکال کردیم در این مراتب امتثال، نه اگر تحصیل علم به قبله ممکن نیست میتواند احتیاط کند به ۴ طرف نماز بخواند یا بره اجتهاد بکند البته من بعید میدانم نظر صاحب عروه به این حرف اقای خویی باشه، صاحب عروه برای امتثال مراتب قائل نیست ،این یجب الاجتهاد یجب اضافی است یعنی نمیتواند همین طور به یک طرف که احتمال میده قبله است نماز بخواند، نه اینکه احتیاط هم نمیتواند بکند .
نکته ی بعدی: حالا این الان اجتهاد کرد ظن ضعیف پیدا کرد، ۶۰ درصد، ولی اگر باز بره تفحص بکند ظن قوی میتواند پیدا کند ،۸۰ درصد ،ایا میتواند به ظن ضعیفش اکتفا بکند و به همان طرف نماز بخواند؟
نه نمیتواند چون تحری یعنی طلب الاحری،احری یعنی ظن غالب، اگر میتواند ظن ۸۵ درصدی پیدا کند این نمیتواند به ۷۰ درصدی اکتفا بکند ،کما لایجوز الاکتفاء به مع امکان الاقوی،اگر ظن قوی پیدا کرد میتواند به ظن قویش عمل بکند دنبال اقوی نره؟ میفرماید نه اگر میتواند اقوی تحصیل بکند باید بره دنبال اقوی ،چون تحری معناش این است، البته این در صورتی است که من ۷۰ درصد احتمال میدم قبله این طرف باشه ولی اگر برم فحص بکنم تتبع بکنم احتمال میدم ۸۵ درصد مثلا قبله اونور باشه، اینجا واجب است برم فحص بکنم ،ولی اگر من ظن دارم این طرف احتمال قبله بودنش بیشتر است ولی الان ۶۰ درصد است ولی اگر برم تحقیق بکنم ۶۰ درصد را به ۸۰ درصد میتوانم تبدیل بکنم، ایا باز واجب است فحص بکنم؟نه ،چون اینهایی که میفرماید احری یعنی قبله را ،اما یک جایی که ظنت بر این است که قبله از اینجا خارج نیست حالا اینجا میتوانی ظنت بالاتر بره این دلیل نداره.
و لا فرق بین اسباب حصول الظن ،فرقی هم نمیکند ظن از هر چیزی حاصل بشه، فالمدار علی الاقوی فالاقوی سواء حصل من الامارات المذکوره او من غیرها ،چه از اون اماراتی که ذکر کرده صاحب عروه چه از غیر اون امارات، ولو بقول فاسق بل ولو کافر، اگر از قول یک کافری حالا قبله نما است قطب نما است یا یک کافری مثلا به نجوم و اینها مسلط است ،فلو اخبر عدل اگر یه عدلی خبر داد و لم یحصل الظن بقوله و اخبر فاسق او کافر بخلافه و حصل منه الظن من جهه کونه من اهل الخبره یعمل به، اگر یک عدلی خبر داد که قبله این طرف است یه فاسقی خبر داد که قبله آن طرف است ،از قول عدل من ظن پیدا نکردم ولی از قول فاسق چون از اهل خبره بود ظن پیدا کردم، یعمل به ،به قول این فاسق عمل میشه این صاحب عروه نباید اینجا این طوری بفرماید چون در اول بحث اونجا به نظرم گفت که در اعتماد به خبر واحد عدل اشکال ،وقتی کسی میگه اشکال، این باید احتیاط بکند چون در واقع شارع خبر عدل را اماره خاص قرار داده، وقتی که خبر عدل را اماره خاص قرار داده خب نمیتوانی به ظن حاصل از قول کافر عمل کنی،ظن برای کسی است که علم نداره، خبر خاص نداره.
اگر یک عدل واحدی خبر بده عن حس یعنی بگه اقا محراب مساجد این شهر به این طرف است یا قبرستان مسلمان ها به این طرف است اینجا مرحوم اقای خویی در منهاج فرموده که این مقدم بر ظن است چون اونا علم تعبدی است، ولی در این بحث علمی اشکال کرده که نه قبرستان مسلمان ها قدر متیقنش برای جایی است که ظن به یک طرف پیدا نکند
ولی به عقل قاصر ما اگر یک جایی قبرستان مسلمان ها باشه یا یک ثقه ای، عدلی خبر بده که قبرستان مسلمان ها به این طرف است اینجا ظن کافی نیست، باید دو تا نماز بخواند سرش هم این است که اولا این روایات ظن، برای کسی است که در بیابون گیر کرده ،اصلا معنا نداره که راوی بیاد سوال بکند تو شهری زندگی میکند بگه نمیدانم این وجه القبله، وجه قبله کجاست، قبرستان داره ،مسجد داره، گوسفند میکشند، جمعیت است خب این طبیعی است میره از مردم سوال میکنه این مال کسی است که در یک بیابانی گیر کرده خبر نداره این انصراف داره از این موارد اصلا سوال سائل از این موارد انصراف دارد، اگر کسی این را هم قبول نکند بگه اطلاق داره باز به عقل قاصر ما در سیره متشرعه الان اگر یک کسی قبله نمایی بیاره قطب نمایی بیاره که ببرند تو مسجد اعظم بگه آقا قبله اِ این محراب غلط است ببرن تو قبرستان بگه اِ قبر ها غلط است حالا یک کسی بی عقل است میگه اینا دقیق است من ظن پیدا کردم، شارع این ظن را تخطئه کرده، در سیره متشرعه هیچ کس به این ظن عمل نمیکند و اگر کسی عمل بکند او را شماتتش میکنند، لذا من خودم گاهی مواقع که مثلا تو مسجدی جایی میریم قبله نما میزارم با محراب مسجد تغایر داره، بین قبله نما و محراب مسجد نماز میخوانم، مثلا ۸ درجه چون ۸ درجه انحراف عرض کردیم مضر نیست، جرئت نمیکنم به سمت قبله نما نماز بخوانم چون میگم مخصوصا قدیمی ها مثل حالا نبوده که چمیدانم یک دفعه ۴ تا بچه بیان مسجد بسازند این طوری که نبوده قدیمی ها مسجد را تا عالم بلد نمی آوردند قبله اش را تعیین نمیکرد نماز نمیخواندند، عقد هم همین طور بود اصلا قدیمی ها هیچ وقت به محضر دار اعتماد نمیکردند که اقا عقد ما را محضر بخواند اقا مگه ما میخوایم الواط باشیم که عقد ما را محضر دار بخواند، میتش هم همین طور بود، از خیانت هایی که واقعا شد که قطعا عاملش بهشت نخواهد رفت چون اینا شیعه نیستند اصلا این خیانت ها همین بود که دست علما را از مردم کلا قطع کردند، طرف سابق مثلا مجبور بود میگفت باید برم مسجد باید برم پهلوی اقا چون فردا پدرم میمیره برم پیشش بگم نماز بخوان میگه اقا تا حالا کجا بودی، خب میگه بعد من پیشش این ریشام را بتراشم اقا به من حمله میکنه ولی الان جنازه را میبرند یک ادمی در بهشت زهرا چمیدانم روی قبرستان که معلوم نیست از کدام قبرستان امده اونجا دیگه کسی دنبال عالم نمیره عقد نکاح هم میبرند در محضر ها میخوانند اصلا تمام شریان های حیاتی ارتباط علما با مردم را قطع کردند اونهایی که این کار را کردند این اصلا جرمی است که ۱۰۰ درصد از بی نمازی بدتر است خب این در ما نحن فیه مسجد قدیمی قطعا عالم می آوردند، اصلا به طلبه اعتماد نمیکردند اگر یک طلبه ای میرفت نماز بخواند اول میگفتن باید بری پیش عالم محل قرائتت را چیزهات را تایید بکند بعد او بنویسد نه اینکه چمیدانم دفتر چمیدانم خود یاری شهرداری شما را بفرسته میگن تو از کجا امدی میگه دفتر خود یاری شهرداری به من، چمیدانم دهیاری شهرداری به من چمیدانم اگر هم بر فرض یک نفر ظن پیدا کرد این مثل این میماند که، خدمت مرحوم استاد بودم یه اقایی امد اجازه ی وجوهات میخواست گفت که ما یک موسسه خیریه داریم اجازه میخوایم، ایشون فرمود که ثلث سهم مبارک امام را اجازه میدم، بعد گفت اقا این کم است خرج ما زیاد است، من اونجا بودم و مرحوم اقا و همان اقای کارخانه دار با برادرش که اهل علم بود، همین ۴ نفر بودیم، استاد فرمود من نصف سهم امام را اجازه میدم ،گفت اقا این کم است فلان و بهمان ،فرمود اقای اخوی سهم سادات قبول کند بده شما، گفت اقا این کمه ،مرحوم استاد گفت که خب حوزه ها هم خرج داره دیگه طلبه ها را ما چکار کنیم، این دید دیگه اقا را نمیتواند متقاعد بکند گفت اقا مگر نه این است که ما باید علم به رضای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشیم، ایشون فرمود چرا، عرض کرد که اقا من علم دارم، بهش فرمود علم تو حجت است در صورتی که اول بیای با من صحبت بکنی، اگر با من صحبت کردی بعد علمت باقی ماند این قطعا علمت حجت است، ولی تو از پهلوی خودت، تو چمیدانی ،بعضی ها الان غصشون شده فقرا، خب بله فقرای شیعه مهم هستند کسی منکر نیست اما فقرای شیعه در مقابل فقه شیعه...، اگر عظمت فقه شیعه، حفظ فقها، اینده ی حوزه که فقها باشند اگر رتبش ۵۰۰ میلیارد باشه، فقیر شیعه رتبش ۵۰ است، اگر ۱۰۰ تا فقیر خدایی نکرده از گرسنگی بمیرند به شیعه لطمه ای نمیخورد ولی اذا مات المومن الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیئا ،خب این اقا قطعا اگر با اقای تبریزی صحبت میکرد و این مطالبی که عرض میکنم اقای تبریزی به او میفرمود و او لجباز نبود قطعا میگفت من موسسه را فردا میرم با خاک یکسان میکنم ،موسسه چیه، تمام مشکلات امروز شیعه به خاطر عدم بودن فقیه است به اندازه ی کافی، ما در سر تا سر عالم شیعه بعید میدانم ۵۰ تا فقیه داشته باشیم اما اگر در هر منطقه ای یک فقیه متبحر متدین باشه اصلا مشکل برای شیعه پیش نمیامد ،تمام اینها کار وقتی دست جاهل است مشکل میشه ،کار دست عالم متدین باشه که مشکل نمیشه ،دنیا اگر چیز بکند عالم متدین پیش میبره ،مگر مراجع سابق علمای سابق چطور شیعه را حفظ میکردند با دست خالی مگر شیخ مفید چی داشته که حکومت یاغی را طرفدار شیخ مفید میکند مگر علامه حلی چی داشته که سلطان محمد خدابنده سنی را مدافع شیعه میکند مگر صفویه که اینقدر خدمت کردند خب چی ،علامه مجلسی کار دستش بوده ؟او دستور میداده اون صفویه هم عمل میکردند وقتی که عالم متدین فقیه،فقیه نه اینکه حالا بنده بگم حضرت ایت الله خوشی ،این فایده ندارد ،این باشه مشکل پیش نمیاد اصلا او درست میکند میداند باید چکار کند،
لذا به عقل قاصر ما مگر میشه یک قبله نمایی را بیاورند بگن اقا توی این شهر قبرستان ها ،همه قبر ها اشتباه است ،این قبله همه اشتباه است ؟!خب این قبله نما اشتباه است ،میگه این از گرینویچ اوردم بابا گرینویچ چیه گور پدر گرینویچ اخه نمیشه اگر یک کسی ظن هم پیدا بکند اون روایات ...
(سوال سائل:
جواب:اولا این طوری نیست که این هیچ کدام با هم نسازد، بله عرض کردم اون دقت ها لازم نیست،شما الان توی نماز جماعت هم بری نگاه کنی میبینی توی حرم حضرت رضا (علیه السلام) برو نگاه کن یک کسی یه خورده کج ایستاده یه خورده یک کسی راست ایستاده خود همان امام جماعتی که میاد اگر هر روز ازش فیلم بگیردند امام جماعت های مسلط هستند ملا هستند و درجه یک هستند در طول تاریخ اونجاها نماز میخواندند اینها را اگر فیلم بگیرند میبینی هر روزی یه خورده ۱۰ درجه به اینور و اونور است این است که این در ما نحن فیه نه، اگر عدل واحدی خبر بده که مثلا قبرهای این مسلمان ها این طوری است، قبله مساجد این طوری است ،بعد حالا یک قبله نمایی بیاد قبله را به اینور نشان دهد،به قبله نما توجه نمیشه.
(سوال سائل:
جواب:نه، این باید دو تا نماز بخواند، مگر اینکه بین الشمرق و المغرب باشه ،اگر اختلافشون بین المشرق و المغرب باشه یک نماز کافی است ،ولی اگر بین المشرق و المغرب نباشه همان طوری که این قبله نما متهم است،خبر عدل هم متهم است، بله یه قبله نمایی است میگه اقا ما این قبله نما را مثلا چند جا امتحان کردیم یک قبله نمایی هست زود...،همین حرفایی که راجع به قبله نما میزنیم که اخه چطور میشه قبر ها و اینها اشتباه باشه، همین حرف ها اینجا هم هست که چطور میشه قبله نما بقیه جاها درست است فقط اینجا خراب است؟!اون هم که مرحوم اقای خویی در منهاج فرموده طبق قبرستان مسلمان ها نماز بخواند و محراب مساجد و اینها ،اون هم سرش این است فکر نمیکنم یک قبله نمایی پیدا بشه ،یه قبرستان مسلمان ها توی منطقه های شهری بوده علما بودن، اگر اختلاف هم داشته باشه اختلافش در حد مثلا ۱۵ درجه و ۲۰ درجه و ۳۰ درجه است، بعید میدانم از بین المشرق و المغرب خارج شود ،ولی اگر واقعا قبر ها به این سمت است این قبله نما سمت مخالف آن را نشان میده و قبله نمایی باشه که مورد اطمینان باشه ،تایید شده باشه،( نداریم،ولی اگر بود)اینجا باید احتیاط بکند به دو طرف نماز بخواند
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا