1403/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فی القبله الکلام حول الامارات المحصله للظن
کلام در این مطلب بود که اگر انسان میتواند علم به قبله پیدا بکند خب باید علم پیدا بکند اگر نمیتواند علم پیدا بکند باید بره دنبال اماراتی که موجب ظن میشه.
اماراتی که موج ظن میشه مرحوم صاحب عروه در عروه میفرماید:
الامارات المحصله للظن التی یجب الرجوع الیها عند عدم امکان العلم، اونجایی که نمیتواند علم به قبله پیدا کند (خدارحمتت کند، عرض ما را صاحب عروه هم میفرماید) کما هو الغالب بالنسبه الی البعید، ایشون میفرماید غالب ،من بالاتر از غالب را عرض کردم ،کی میتواند نسبت به بعید علم به قبله پیدا بکند، چون حتی عرض کردم قبله ی مسجد کوفه که مولانا امیر المومنین (علیه السلام) در اونجا نماز خوانده اولا معلوم نیست این قبله ای که الان هست همان قبله ای باشه که مولانا امیر المومنین (علیه السلام) داخلش نماز خوانده باشه چون ممکن است این مسجد را تعمیر کرده باشند قبله را تغییر داده باشند بگی اقا جاش همان جاست اشکال نداره من دیدم بعضی مساجد اون قبله را که سنگ میکنند خب یه خورده اینور و اونورش را به خاطر اینکه تراز بکنند قبله را تغییر میدهند ،بر فرضم گیریم مولانا امیر المومنین (علیه السلام) در مسجد کوفه نماز خواند این محراب همان محرابی باشه که حضرت نماز خوانده ،محرابی که توش غاصبین خلافت در زمان اونها نماز میخواندند خب اون وقتی که والی های اونها نماز میخوانند اونها قدرت داشتند، بعد مولانا امیر المومنین (علیه السلام) که در اون مسجد اگر هم قبله تغییر داده باشند که حضرت صلاح نمیدانست چون مفسده و مکافات داشت که بخواد بفرماید این قبله را تغییر دادم، یعنی خود حضرت رو به قبله نماز نمیخوانده؟چرا، اصلا من تعجبم ،اینهایی که معرفت به ائمه دارند این حرف ها را میزنند باید شلاقشون بزنی، چون ممکن است امیر المومنین (علیه السلام) در محراب کوفه یه طوری وایستاده که رو به قبله است ولی ما نمیبینیم، مگر حضرت دو انگشتش را باز نکرد فرمود چی میبینی؟ الان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ممکن است در هر جایی که ما باشیم حضرت تشریف داشته باشه خب ما نمیشناسیم حضرت این قدرت را داره که کنار ستون تشریف داشته باشه ممکن است حضرت در محراب کوفه رو به قبله ایستاده و قبله اش هم با این فرق میکند منتها در چشم مامومین طوری تصرف بکند که خیال بکنند رو به همین قبله است ،ممکن است بگویی اینا درسته ولی بعید است ،امکان داره دیگه ،اصلا من تعجبم یک فقیه مگه میشه بگه ما یقین داریم محراب کوفه قبله است ،این مگر واقعا خیلی فکرش گچی باشه، بله، اطمینان داریم، احتمال اینا ضعیف است...، ضعیف هم نیست ما ائمه را نشناختیم یا اگرم شناختیم عقل ما باز نیست چون عقلم باید باز باشه ممکن است حضرت در محراب کوفه، ممکن است امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) تشریف بیاره نماز هم بخواند بعضی اصحاب اون حضرت را بشناسند در محضرش باشند الان که نگاه میکنند حضرت را رو به قبله ی مسجد بالاسر میبینند ولی او در واقع درست ۸۰ درجه بر خلاف ایستاده خب او تصرف در چشم ما میکند، مهم نیست ،ما امام شناس نیستیم کسی اینقدر شعور نداره که میگه امام معصوم (علیه السلام) هم همین هست فرقی نمیکند او امام شناس میشه؟ !
بله اسباب ظن منها الجَدی الذی هو المنصوص فی الجمله بجعله فی اواسط العراق ،در وسط های عراق مثل کوفه ،نجف ،بغداد و اینها که این جدی را قرار بده ،خلف المنکب الایمن ،پشت منکب ایمنش قرار بده، والاحوط ان یکون ذلک فی غایه ارتفاعه او انخفاضه، باید مثلا وقتی که این جدی میاد بالا ،خیلی اوائلش نه ،او را پشت منکب ایمنش قرار بده ،خب منکب کجاست ؟و المنکب ما بین الکتف و العنق این کتف است گردن ما بین اونها قرار بده ،والاولی وضعه خلف الاذن اولی این است که جدی را پشت گوشش قرار بده ،و فی البصره و غیرها من البلاد الشرقیه فی الاذن الیمنی، پشت گوش راستش قرار بده ،و فی الموصل و نحوها من البلاد الغربیه بین الکتفین، یعنی پشت گردنش قرار بده، و فی الشام خلف الکتف الایسر و فی عدن بین العینین، بین دو تا چشمش قرار بده، و فی صنعاء علی الاذن الیمنی و فی الحبشه و النوبه صفحه الخد الایسر، سمت گونه ی چپش قرار بده .
مرحوم اقای خویی و مرحوم اقای حکیم فرمودند ما روایتی نداریم که جدی را اینجا قرار بدی اینجا قرار بدی چون روایات چند تا است که مرسل است فقط یکیش سند داره بقیش همه مرسله است اونی که سند داره مرحوم اقای حکیم میفرماید ففی موثق مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهماالسلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقِبْلَةِ فَقَالَ ضَعِ الْجَدْیَ فِی قَفَاکَ وَ صَلِّ.
جدی را پشت گردنت قرار بده و نماز بخوان.
و مرسله فقیه:قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع إِنِّی أَکُونُ فِی السَّفَرِ وَ لَا أَهْتَدِی إِلَی الْقِبْلَةِ بِاللَّیْلِ
شب است قبله را تشخص نمیده فَقَالَ أَ تَعْرِفُ الْکَوْکَبَ الَّذِی یُقَالُ لَهُ الْجَدْیُ،
این ستاره ی جدی را میشناسی ؟
قلت نعم
قال اجعله علی یمینک ،این را در یمینت قرار بده،
و اذا کنت فی طریق الحج فاجعله بین کتفیک، اگر در طریق حج بودی بین دو تا کتفت قرار بده.
و ما عن تفسیر العیاشی عن اسماعیل بن ابی زیاد سکونی عن جعفر قال قال رسول الله (صلی الله علی و آله و سلم) و بالنجم هم یهتدون قال هو الجدی لانه نجم لایزول ،چون جدی ۲۴ ساعت هست، و علیه بناء القبله ،قبله هم بر این جدی بنا شده ،و به یهتدی اهل البر و البحر ،خب این روایات یک مناقشه ی سندی داره که عرض کردیم دو سه تاش که مرسله است این تفسیر عیاشی، مرسله فقیه ،اینا که سند نداره اما اون موثقه محمد بن مسلم که مرحوم اقای حکیم و دیگران تعبیر به موثقه کردند چون غفلت کردند ،اصلا سند شیخ به علی بن حسن طاطری را نگاه نکردند همین طور دیدند اونی که در تهذیب است همش رجالش ثقه هستند فرمودند موثق و حال آنکه سند شیخ به علی بن حسن طاطری درست نیست چون علی بن محمد بن زبیر قرشی است که مفصل بحث کردیم دیگه تکرار نمیکنیم لذا همه ی اینها به لحاظ سندی مشکل دارند .
دیدم مرحوم اقای خویی نسبت به مرحوم عیاشی یه تعبیری داره سامحه الله،سامحه الله دعا است این معمولا برای کسانی به کار برده میشه که مثلا خداوند سبحان برایش سخت نگیره
(سوال سائل:
جواب:توضیح میده که مرحوم عیاشی این سند ها را حذف کرده ذکر نکرده زیرا خیال میکرده خدمتی به طلاب میکند و حال انکه در واقع همه ی روایات را از اعتبار انداخته، اتفاقا همین مشکل در تهذیب هم بوده مرحوم شیخ طوسی هم اول بناش بر این بوده که سند ذکر نکند که طولانی نشه بعد خداوند سبحان در ذهنش میندازه که سند ذکر بکند منتها سند را دیگر در خود کتاب تکرار نکند ولی خود عیاشی این کار را کرده، الان همین عن تفسیر العیاشی عن اسماعیل بن ابی زیاد ،عیاشی سندش را به سکونی نقل نکرده ___
...فکر نمیکنم که عیاشی سند را ذکر کرده،بعد مستنسخ سند را حذف کرده و ذکر نکرده ،بعید میدانم
علی ای حال این تفسیر از اعتبار افتاده به خاطر اینکه سند ذکر نکرده)
ولکن همان طوری که مرحوم اقای خویی و اقای حکیم فرمودند این ستاره ی جدی طبق ضوابط علم هیئت یک اماریتی داره.
بعد اقای حکیم به دلالت این روایت محمد بن مسلم هم خدشه وارد کرده مناقشه کرده فرموده اطلاق این حدیث که قابل اخذ نیست که امام (علیه السلام) فرمود جدی را در قفایت قرار بده ،قطعا در همه ی بلاد این طور نیست بعضی از بلاد این جدی مقابل صورت قرار میگیرد بعضی از بلاد تو منکب قرار میگیره اطلاقش قابل اخذ نیست ،خب اگر این را ما حمل کنیم علی صقع معینی بگیم این مربوط به کوفه است، خب این قرینه میخواد، بگی اقا خب سائل در این موثقه اهل کوفه بوده، میگیم این مقدار کافی نیست اولا اینکه من خیال میکنم محمد بن مسلم حالا من زندگی نامه اش را نخواندم ولی خیلی از عمرش را قطعا در مدینه بوده چون امام صادق (علیه السلام) که در کوفه نبوده مجلس سوال و علم حضرت در مدینه بوده ،خب این محمد بن مسلم هم این طوری نبوده که دو روز بیاد در مدینه سوال بکند باز برگرده بره ،محمد بن مسلم که از فقها بوده خیلی از عمرش را در مدینه بوده ،بله کوفی الاصل بوده اما ساکن کوفه بوده این معلوم نیست ،خب حالا به قول اقای حکیم این سوال از قبله کرده ،سوال از قبله ی کوفه کرده؟شاید سوال از قبله مدینه کرده که قبله ی مدینه کجاست
اقای خویی میفرماید این روایت درست است که مجمل است ولی قبله ی کوفه را یقینا شامل میشه.
میگیم بله اگر کسی مثلا اهل کوفه است حالا رفته مکه زیارت میخواد بگرده، این سوال میکند عن القبله،قطعا قبله ی کوفه را سوال میکند این درست است اقای خویی، چون معنا ندارد که یک کسی عمرش را مثلا در تهران زندگی میکند حالا مشهد رفته دو سه روز زیارت ،بعد سالته عن القبله، این اصلا تشخیص قبله را نمیدانسته ،قبله ی کوفه، ولی اگر چنانچه نه، محمد بن مسلم درست است که کوفی الاصل بوده ولی قطعا بخشی از عمرش را در مدینه گذرانده است در محضر امام باقر و امام صادق (علیهما السلام ) بوده کرسی درس امام صادق و امام باقر (علیهما السلام)در مدینه بوده در کوفه که نبوده، خب این چه قدر متیقنی است اقای خویی که شما میفرمایید این از اجمال در میاد، لذا حق با آقای حکیم است.
بعد اشکال دومی که اقای حکیم میکند این است که میفرماید قبله ی کوفه، نقطه ی جنوب نیست، کوفه قبله اش یک مقداری به سمت غرب، از جنوب، حالا مثلا ۱۲ درجه، بعضی ها همین حدودها ذکر کردند ،خب این قفایت قرار بدی قبله ی کوفه نمیشه.
اقای خویی از این اشکال جواب داده که وقتی که ما گفتیم رو به قبله یعنی چه؟رو به قبله یعنی این گردی صورت که ۵۲ درجه میشه رو به کعبه باشه حالا کعبه اینور باشه یا اونور وقتی که شما جدی را پشت گردنت قرار دادی در واقع کعبه درست میشه وسط پیشانیت، خب اگر کعبه وسط پیشانیت باشه، قبله وسط پیشانی باشه ،۱۲ درجه بیای اینور ،شما وقتی این وسط هستی قبله اینور پیشانیت است، خب درست است دیگه چون ما گفتیم اگر ۲۶ درجه از هر طرف منحرف بشه از قبله خارج نمیشه ،خب الان اگر درست نقطه ی جنوب،قبله ی کوفه باشه، اینطور که ایستادی که جدی پشت گردنت قرار گرفته، قبله میشه وسط پیشانیت، حالا شما میگید قبله ی کوفه یه خورده به سمت غرب تمایل داره ،۱۲ درجه به غرب تمایل داره، خب ۱۲ درجه میشه کنار پیشانیت، باز رو به قبله ای ،تا ۲۶ درجه اگر کعبه اونور تر باشه رو به قبله ای، این کافی است، این طوری نیست که شما بگی این قبله نیست .
این جواب را هم که ما عرض کردیم قبول نداریم.
یک حرفی اقای سیستانی داره یک قسمش رو فهمیدم یک قسمش را نفهمیدم ،یک قسمش این است که خب ادم لازم نیست برای قبله فحص بکند تا قبله ی حقیقی را پیدا کند همین قبله ی عرفی کفایت میکند،عرفا بگن رو به قبله ایستادی کافی است،
قسمت دوم حرف آقای سیستانی: اگر قبله ی حقیقی مشخص شد که مثلا این پارچه بلاتشبیه کعبه باشه، من اگر ۱۰ درجه اینور و اونور برم ولو عرفا بگن رو به قبله ای ،این کافی نیست.
این حرف دوم را نفهمیدم که از کجا این جمله را ایشون میفرماید چون ما باید عرفا رو به قبله بایستیم تصریح داره حالا این طور که از روی رسالش نوشتند ،اگر عرفا هم بگن رو به قبله ای باز فایده نداره ۱۰ درجه هم انحراف داشته باشی این درست نیست، این را ما عرض کردیم درست نیست ،اگر این تصریح را نمیکرد که ولو عرفا بگن رو به قبله ای باز یک توجیهی داشت، ولی اینکه تصریح داره ولو اینکه عرفا بگن رو به قبله ای این را نفهمیدم حالا مهم نیست.
خب حالا اقای خویی،اگر قبله اینجا باشه، عرفا رو به قبله نمیگن، الان اگر به من میگن به این ستون نگاه کن من این طوری نگاه کنم میگن مقابل ستون بایست، میگم من مقابل ستون هستم چون اینجای پیشانیم به ستون میخوره، مقابل ستون که میگن یعنی عرفا بگن دماغت رو به اون شی است چشمات رو به اون شی است، تازه چشم ها هم شاید اشکال کنند،مثلا اگرچشم چپ مقابل ستون باشه، عرفا نمیگن مقابل ستون ایستادی، لذا همون طور که قبلا اشکال کردیم حق با اقای حکیم است.
اشکال دیگری که اقای حکیم فرموده این است که مگر معنا دارد محمد بن مسلم قبله ی کوفه را نداند و از قبله ی کوفه بپرسد ؟
اقای خویی میفرماید کوفه جزء بلاد کبیره بوده ۱ میلیون نفر در اون زمان کوفه جمعیت داشته( اگر کوفه ۱ میلیون نفر جمعیت داشته قطعا باید به اندازه ی تهران الان باشه چون تهران الان شما حساب کنید که این ساختمان ها چند طبقه است قدیم ها که ساختمان چند طبقه نبوده خیلی بوده دو طبقه بوده این طوری نبوده که یک طبقه اش جدا جدا بشینند حالا ایشون میفرماید کوفه جزء بلاد کبیره بوده،پیش ما که بلاد کبیره ارزش و اثری نداره ،حالا بلاد کبیره یا صغیره فرق نمیکند، روستای کهک باشه یا تهران باشه مسافر نمازش داخل شهر شکسته است وقتی که یک کسی از غرب تهران میاد شرق تهران اگر بهش بگی کجا بودی، بگه امروز مسافرت بودم، میگه خیره ان شاء الله، قم رفته بودی؟میگه نه رفته بودم تا ترمینال شرق، میگه ترمینال شرق که قبلا تو تهران بود عوض کردن؟میگه نه عوض نکردن فاصله شده ۲۴ کیلو متر ،۲۴ کیلو متر هم نمیخواد اگر یک کسی از میدان ازادی بیاد به میدان امام حسین (علیه السلام) خب این بهش مسافر میگن؟ اصلا مسافر به این نمیگن من نمیدانم این هایی که قائل به بلاد کبیره شدند اینا چجور حساب کردند حالا کار نداریم،)
اشکال اقای حکیم این است که اقا خب در مسجد اعظم کوفه انبیاء بسیار اون داخل نماز خواندند مولانا امیر المومنین (علیه السلام) نماز خوانده بعد محمد بن مسلم قبله ی کوفه را بلد نبوده؟! اون وقت از امام (علیه السلام) سوال کرده؟ این بعید است.
اقای خویی از این اشکال جواب میده میفرماید ببین اقا همه که داخل مسجد کوفه نماز نمیخوانند، الان شما میری تو بلوار امین در خانه ی یک نفر سوال میکنی قبله کجاست؟ مسخره ات بکنه بگه تو طلبه این همه تو حرم رفتی مسجد اعظم رفتی قبله ی قم را نمیدانی؟میگی بابا من قبله ی مسجد اعظم را میدانم قبله ی خونه تو کجاست، خب اقای حکیم خیال میکنی همه ی خانه های کوفه، همه کوچه های کوفه با نظام مهندسی همه موازی همه در یک سمت به طوری که نقشه برداری هوایی شده،ساخته شده؟نه الان شما در این مسجد سلماسی نماز میخوانی میبینی قبله یه خورده تیاسر داره میری توی اون خیابون ارم میخوای نماز بخوانی میبینی نوشته ۲۰ درجه تیامن داره میگی خدایا اینا که در یک ردیف است میگه تو کوری کجاش در یک ردیف است برو نگاه کن این مسجد سلماسی پیچیده است شما اگر این مسجد سلماسی را اگر بخوای مستقیمش بکنی که موازی مثلا خیابون باشه قبله اش یه دفعه از تیاسر ۱۵ درجه بر میگرده به تیامن ،خب اقای حکیم محمد بن مسلم که از مسجد کوفه سوال نمیکرده از خیابون های کوفه از نواحی کوفه از روستا های کوفه اوناهایی که نزدیک کوفه بودند از اونها سوال میکرد لذا این چه اشکال دارد ، حالا نمیدانم چطوریه ولی معمولا قبله ی شهر ها را حساب میکنند اقای خویی، مثلا میگن قبله ی قم ۲۰ درجه تیامن داره اما دیگه سوال بکند که اقا قبله ی خیابون ۴ مردان چطوری است میگه والا ما خیابان ۴ مردان نشنیدیم خیابان ۴ مردان باز چیه الان هم توی این قبله نما ها و قطب نماها الان همین طور است مثلا نوشته قبله ی قم از مثلا جنوب مثلا فرض کن ۲۰ درجه انحراف داره دیگه این طوری نیست که مگر کسی بگه جنوب،جنوب این خانه، اینا فکر نمیکنم اقای خویی دیگه اون طوری اون زمان ها به این کیفیت ،ولی به هر جهت این مقدار مشخص است که مثلا الان هر کس که بخواد در قم نماز بخواند در هر نقطه ی قم واقع شود اگر خودش را با حرم بسنجد حدود قبله به دست میاد ، قبله ی عرفی شاید به دستش بیاد
(سوال سائل:
جواب:نه هوایی نمیخواد الان شما وقتی که نگاه میکنی مثلا میبینی صفاییه با این خیابان ارم وقتی که میاد به ۴ راه بیمارستان، میره در صفاییه ،یکم پیچیده خیابون، یک ذره پیچیده ،یعنی اگر خیابان صفاییه را شما مستقیم به سمت حرم بکشی با ریسمان قطعا از خیابان ارم رد نمیشه یک گوشه در خیابان ارم است یک گوشه اش در ساختمان های سمت چپ است)
حالا ما که کوفه اون زمان نبودیم که کوفه اون زمان موقعیتش با مسجد کوفه مثلا چطوری بوده ،این اشکال اقای حکیم را ممکن است جواب بدیم ولو حرف های اقای خویی را قبول نکنیم ولی کوفه ی ان زمان معلوم نیست موقعیتش، مثلا چه بسا ممکن است مسجد کوفه وسط کوفه بوده ،چون کوفه مسجد زیاد داشته یک مسجد کوفه که تنها نبوده یقینا همه ی جمعیت که نمیامدند به مسجد کوفه به نماز چون اصلا امکان نداشته اگر این کوفه جزء بلاد کبیره باشه یک میلیون نفر اون زمان که اقای خویی ادعا میکند جمعیت داشته باشه چطور میتواند، هر کسی بیاد به مسجد کوفه که یک ساعت باید راه بره، خب بگی درشکه سوار میشدند درشکه همه پول نداشتند بعد این بیا برو این طوری نیست که مسجد ها و مسجد کوفه الان من نمیدانم کوفه قدیم مسجد کوفه وسطش بوده یا مسجد کوفه مثلا اخر کوفه بوده اونور کوفه بوده چطوری بوده فکر هم نمیکنم کسی باشه بگه من میدانم، چرا ممکن است این جغرافی دان ها یک چیز هایی از خودشان ببافند بگن چمیدانم کوفه قدیم از اینجا تا اینجا بوده ،مثل اینکه میگن قم قدیم..، اصلا خود این روایاتی که داره کسی که در قم سه شب بخوابد این اهل بهشت است حالا اینایی که پردیسان میخوابند اهل بهشت هستند؟ قم چه ربطی به پردیسان داره ؟میگه آقا وصل شدن، میگه قم اون زمان .
خب این اشکالاتی که اقای حکیم کرده، جواب های اقای خویی تمام نیست ولکن این اشکال آخری اقای حکیم را ممکن است ما جواب دهیم
ولی همان طوری که عرض کردم منجمین گفتند اهل فن گفتند این ستاره ی جدی خودش خیلی هم راحت است، اگر انسان بخواهد قبله را به وسیله ی ستاره جدی...، حالا من نمیدانم این ستاره جدی که در این روایت داره هیچ وقت زائل نمیشه ۲۴ ساعت در اسمان است الان مثلا ستاره جدی در اسمان هست به طوری که در مقابل نور خورشید دیده میشه ؟نمیدانم الان هست یا نیست حالا شب ممکن است ولی روز ستاره جدی هست و اگر هم باشه در مقابل خورشید اصلا قابل دیدن هست؟اگر قابل دیدن باشه و ۲۴ ساعت باشه یا مثلا ۲۴ ساعت هم نه مثلا ۸ شب، بعد خود این ستاره جدی حالا نمیدانم این طلوع و غروبش مثلا صبح ستاره جدی اگر پشت گردن باشه قبله است غروب هم همین طور است یا فرق میکند نمیدانم .
ولی یک راه تشخیصش این است که انسان بره در کعبه رو به کعبه بایستد در ۴ ضلع کعبه رو به کعبه بایستد بعد ببیند ستاره جدی کجاست تمام اون بلادی که از اون طرفی که شما وایستادی پشت کعبه واقع میشه ستاده جدی در اونجا باید پشت گردن باشه
باز بره اونور بایستد ببیند اگر اون سمت کعبه ایستاده ستاره جدی کجاست اگر تشخیص داد ،تمام بلادی که باز پشتش واقع میشه اونور مثلا در غرب کعبه واقع میشه باز اون ستاره جدی در همه ی اونها باید در همان نقطه واقع شود باز همین طور شمال و جنوب کعبه از ۴ طرف میتواند تشخیص دهد
منتها این مبتنی بر این است که ستاره جدی ۲۴ ساعت باشه که بتواند انسان در ۲۴ ساعت یا نه ۲۴ هم نمیخواد یه ساعت هم که در اسمان باشه همان ۱ ساعت ولی اون ۱ ساعت باید همان ساعتی باشه که شما در مکه مثلا اگه شما در مکه ۸ شب ایستادی ستاره جدی را امتحان کردی، ۸ شب در اون کشوری که هستی در اون بلادی که هستی هم باید ۸ شب نگاه بکنی ،
این هم خودش اگر قرار باشه خونه ها این طور که ما گفتیم خب الان عرض کردم قبله ی مثلا قم ممکن کسی بگه اقا مثلا فرض کنید آقا ستاره ی جدی باید پشت باشه ولی همین جا ممکن است یک خونه ای را ساخته باشند کجکی یعنی خیابونی که شمالی و جنوبی است این خونه را کجکی ساختند، ما الان خودمان در بلوار امین برای من مثل روز واضح است از همین حرم مطهر تا سر سالاریه ۶ تا قبله ما داریم ،حرم را نوشتند ۲۳ درجه منحرف است، میای اوائل صفاییه قبله راست است، یه خورده میری جلوتر قبله کج است ،این سرش هم همین است، مثلا مسجد را میبینی نسبت به خیابون موازی نساختند، به خاطر اینکه قبله ی مسجد را راست در بیارند ،مسجد را پیچانده اند چون خیلی ها مقید هستند که مسجد قبله اش راست باشه، یه نفر به من گفت که حاج آقا این عجب معمار بی عقلی بوده مسجد را پیچانده گفتم تو بی عقلی اگر اون مسجد را نمیپیچاند که تو نمیتوانستی مستقیم نماز بخوانی اون خواسته کاری کند که کسی وارد مسجد میشه قبله مستقیم باشه خب وقتی مسجد را میپیچانی یه مقداری زمین ها پرت میشه خب مثلا دستشویی درست میکنند و امثالهم، اون حواسش بوده، الان همین مسجد سلماسی مثل روز واضح است که نسبت به خیابون پیچیده است یعنی در واقع مثل متوازی الاضلاع است مثل قوطی کبریتی که فشار دادن چون اگر این طور نبود قبله مستقیم نمیشد حالا تازه اگر بخواد مستقیم مستقیم بشه باید یه ذره دیگه میپیچاند .
بعد مرحوم اقای خویی اقای حکیم وارد شدند نصف النهار را توضیح دادند چمیدانم این عرض جغرافیایی، طول جغرافیایی، بعد موقعیت این بلد که در چه فاصله ای از طول جغرافیایی است، در عرض جغرافیایی است که بتوانند قبله ها را تعیین بکنند
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا