« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل فی القبله الکلام فی حجیه قول الخبره فی القبله و الایراد علیه

 

کلام در این قبله بود بعضی ها گفتند تا ۴۵ درجه انحراف، یک هشتم ،عرفا مضر به قبله نیست. اقای خویی فرمود تا ۲۵ درجه انحراف مضر نیست

ما عرض کردیم اولا اینکه ما اصلا برای نائی نمیتوانیم قبله را تعیین بکنیم یعنی یقین نداریم چون این حرفایی که الان هست، این قبله نما ،این قطب نما، این ماهواره ها اینا آیا واقعا درست اون نقطه ای را نشان میدهند که اگر در ان نقطه بایستی درست رو به کعبه ایستادی؟ما چمیدانیم برای ما که یقین اور نیست، خب من اخذ دینه من افواه الرجال ازالته الرجال، بشر است دیگه، یک مدت میگفتند زمین ثابت است خورشید به دور زمین میچرخد ،باز گفتند بابا این غلط است خورشید ثابت است زمین به دور خورشید میچرخد، باز یه خورده گذشت گفتند این هم غلط هست هم زمین میچرخد و هم خورشید ،ما که نمیدانیم که اینها واقعا ...،میگه اقا قبله نما! خب ما چمیدانیم اینا یقینی نیست اصلا ما قبله را نمیتوانیم تشخیص بدیم تا حالا بگیم ۲۵ درجه ۳۰ درجه منحرف است یا نه،

حالا چکار باید بکنیم ما عرض کردیم دیگه حداقل ما داخل کسانی هستیم که نمیتوانیم علم پیدا بکنیم رو به قبله نماز بخوانیم عجز داریم خب نوبت میرسه به ظن، ظن هم این قبله نما و همینی که مردم...، خب عرض کردیم بینه هم ،بینه ای حجت است که عن حس باشه، بینه هایی که الان هست همش عن حدس است که اینجا قبله است یا میگه محراب مسجد اینجا بوده یا مثلا میگه قبرستان ها این طوری است یا مردم اینجوری نماز میخوانند یا قبله نما این است همش این است چون اصلا قبله یک تشخیص حسی نداره .

این ستاره جدی و اینا هم خواهد امد که هیچ کدامش اعتبار ندارد نه سندش نه دلالتش روی این جهت ما اصلا دلیلی نداریم.

یک نکته خب معمولا معروف و مشهور این است که قول منجمین یا علمای هیئت در اینکه امروز اول ماه است قولشان حجت نیست ،در تشخیص قبله هم قولشان حجت نیست، مرحوم اقای خویی و دیگران میگن که آقا چرا حجت نیست، اینا خبره هستند دیگه ،چه فرقی میکند مقوم، طبیب، قولش حجت است، مقوم کارشناس که میاد قیمت میکنه قولش حجت است خب اینا هم خبره ی کار هستند دیگه، خب جواب دادند که قول اهل خبره در صورتی حجت است که اون کار احتیاج به خبرویت داشته باشه اما اگر یک کاری همه ی مردم میفهمند، مثل این میمامند که الان بگن اقا نماز جماعت باید فاصله ی بین امام و ماموم بیشتر از یک قدم نباشه بعد بیان بگن آقا ما رفتیم محاسبه کردیم یک دانشگاه هم اتفاقا تشکیل شده یک موسسه هم تاسیس شده موسسه تشخیص قدم چند تا هم نیرو داره چقدر هم بودجه داره و ما به این نتیجه رسیدیم شما سرفه بکن اهسته اگر این سرفه را جلویی شنید این کمتر از قدم است، یک دستگاهی هم هست که روی انگشت میزاریم بزاری زیر گلو اون اتوماتیک صدات همون قدر بیشتر در نمیاد، خب قولش معتبر است؟گفتن نه، چون هر ادم بی عقلی قدم میکنه میبینه یک قدم هست یا نیست، اهل خبره قولش در جایی معتبر است که فهم اون کار احتیاج به خبرویت داره، خب الان میخواهیم ببینیم اول ماه است یا اول ماه نیست خب چشمت را وا میکنی میبینی ماه هست یا نیست قبله هم همین طور لذا تشخیص قبله از قول علمای هیئت معتبر نیست،

در ما نحن فیه جای این سوال است که آقا شما از کجا میگید قول منجمین حجت نیست؟

خب جواب این راحت است چون ما شک هم بکنیم در حجیت قول خبره در این نوع موارد، اصل عدم حجیتش است، ما باید احراز بکنیم که در زمان ائمه (علیهم السلام) به قول خبره اخذ میشده ما که احراز نمیکنیم، حتی اونایی هم که میگن سیره عقلاء مطلقا حجت است ولو سیره مستحدثه، اونا هم گیر میکنند چون الان مردم به قول خبره در این موارد اخذ میکنند.

 

ولکن قول خبره حجت نیست زیرا این روایاتی که میگه اقا اگه هوا ابری بود ، خورشید دیده نمیشه افتاب دیده نمیشه ما چطوری وقت را تشخیص بدیم ؟این معلوم میشه که قول خبره حجت نبوده و الا اگر قول خبره حجت بود خب راوی اولا نباید سوال میکرد چون قول خبره است حالا احتیاط کرد سوال کرد امام (علیه السلام) چرا جواب نداد چرا نفرمود به قول خبره رجوع کن فرمود افطر للرویه و صم للرویه، اگر ابری شد به ظنت عمل بکن، این یا معلوم میشه اون زمان خبره این کار نبوده که بعید است چون علم هیئت، تراکتور و ماشین و اینا نبوده که بگیم اون زمان نبوده است،چون علم هیئت علم جدید نیست تقویم مینوشتند یقینا و الان اینایی که تقویم مینویسند این اخوندهایی که تقویم مینویسند اینا هیچ کدومشان شاید اصلا تلسکوپ نداشته باشند و شاید اصلا بلد هم نباشند فکر نمیکنم بلد هم باشند خب اینایی که تقویم مینویسند اینا چطوری مینویسند،لذا معلوم میشه در اون زمان قول خبره را معتبر نمیدانستند ،نه اینکه مثل طیاره باشه و اصلا نبوده باشه و فکر هم نمیکنم کسی از فقها اشکال کرده باشه که قول خبره بگه حجت است، فقط یک جمله در این کلمات آقای داماد دیدم که برای حجیت قول خبره در این تشخیص وقت یا قبله وجه وجیه، حالا نفهمیدم من درست نگاه نکردم و الا فکر نمیکنم کسی در میان فقها پیدا بشه که بفرماید قول اهل خبره حجت است.

 

خب حالا اگر ما نتوانستیم علم به قبله پیدا بکنیم صاحب عروه میفرماید اگر نتوانستی علم پیدا بکنی به ظنت عمل بکن ،یعنی صاحب عروه امارات خاصه را قبول ندارد، بینه، خبر واحد، خبر ثقه ،اینا هیچ کدام را قبول نداره به ظنت عمل بکن.

خب اگر به ظنت عمل کردی الان حرف سر این است خب ما علم اگر نداشتیم تمکن از علم پیدا نکردیم خب باید احتیاط بکنیم اشتغال یقینی یستدعی برائه یقینیه، خب ما باید احتیاط بکنیم چند تا نماز بخوانیم؟اقای خویی میفرماید ۷ تا نماز باید بخوانیم

بعضی ها معروف و مشهور این است که ۴ تا نماز باید بخوانی

خب ما ۴ تا نماز بخوانیم از کجا میدانیم که یقینا رو به قبله نماز خواندیم؟ گفتن چون تا ۴۵ درجه انحراف عرفا مضر نیست شما اگر هر جایی که ایستادی به ۴ طرف نماز بخوانی قطع داری که یکی از این نمازات یا رو به قبله است یا انحرافش تا قبله ۴۵ درجه بیشتر نیست ،خب به هر جهت چه رو به قبله باشه و چه انحرافش به قبله ۴۵ درجه باشه کافی است

 

اقای خویی فرموده ما اگر بگیم بین المشرق و المغرب قبله، اگر این سه تا نماز هم بخواند، اونجایی که ایستاده مثلا یک دایره ای بکشه به سه قسمت تقسیم بکند یقین دارد که یکی از نماز هاش بین المشرق و المغرب واقع شده .

 

خب در ما نحن فیه چرا ظن کافی است گفتن اقا قاعده اشتغال برای جایی است که یقین نداشته باشیم دلیل نداشته باشیم اما وقتی شارع احتیاط را واجب نکرده دیگه ما اجتهاد در مقابل نص که نمیتوانیم بکنیم، وقتی که شارع خودش فرموده به ظنت عمل بکن ما دعوا با کی داریم برا چی دعوا داریم،

 

خب دلیل اینکه احتیاط واجب نیست چیه؟

چند تا روایت ذکر کردند یک روایت این است که صحیحه زراره قال ابو جعفر (علیه السلام) یُجْزِئُ التَّحَرِّی أَبَداً إِذَا لَمْ یُعْلَمْ أَیْنَ وَجْهُ الْقِبْلَةِ. تحری یعنی طلب ما هو الاحری یعنی اغلب فی ظنه ،اونی که ظنت بیشتر است به اون طرف نماز بخوان، خب این روایت دلالت داره

 

غیر از این صحیحه زراره ،موثقه ی سماعه

سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِذَا لَمْ یُرَ الشَّمْسُ وَ لَا الْقَمَرُ وَ لَا النُّجُومُ قَالَ اجْتَهِدْ رَأْیَکَ وَ تَعَمَّدِ الْقِبْلَةَ جُهْدَکَ.

تا اونجایی که ممکن است سعی بکن ببین قبله کدام طرف هست به همان طرف نماز بخوان.

خب این روایت در بحث اوقات گذشت که ایا این برای وقت است مال قبله است ؟ما عرض کردیم برای هر دو است اطلاق داره.

 

خب ممکن است کسی بگه این دو تا روایت معارض داره، معارضش مرسله ی خراش است

...عَنْ خِرَاشٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ هَؤُلَاءِ الْمُخَالِفِینَ عَلَیْنَا یَقُولُونَ إِذَا أُطْبِقَتْ عَلَیْنَا أَوْ أَظْلَمَتْ فَلَمْ نَعْرِفِ السَّمَاءَ کُنَّا وَ أَنْتُمْ سَوَاءً فِی الِاجْتِهَادِ فَقَالَ لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَلْیُصَلَّ لِأَرْبَعِ وُجُوهٍ.

شما که به ما میگید شما چرا هی به ظنت عمل میکنی اجتهاد میکنی خب شما هم همین طورید، وقتی که هوا ابری است وقتی که ما قبله را نمیتوانیم تشخیص بدیم ،کنا و انتم سواء فی الاجتهاد، شما هم میگید به ظنت عمل کن اجتهاد بکن ببین قبله کدام طرف است ما هم میگیم ببین قبله کدام طرف است فرقش چیه؟ فقال (علیه السلام) امام در جواب فرمود لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ این طوری نیست ،اونا میگن به اجتهادت عمل بکن ،ما میگیم به ۴ طرف نماز بخوان.

 

خب این روایت دلالت میکند که ظن حجت نیست .

این را این طوری جواب دادند گفتند مقصود اين روایت این است که در مساله ی شرعی ما با شما اختلاف داریم ،شما میگید در احکام شرعی اجتهاد میکنید ظنت به هر طرف رفت به همان عمل میکنی، ما میگیم نه در احکام شرعی اجتهاد نیست یا باید نص داشته باشیم یا احتیاط بکنیم، این طوری نیست که به هر طرف عمل کردی این روایت معناش این است، نه اینکه اگر تو نمیدانی قبله کدام طرف است اون طرفی را که ظن داری عمل بکن ،نه، مساله:کسی که قبله را نمیتواند تشخیص دهد چکار بکند؟ او میگه هر چه که ظنت گفت عمل بکن اگه یه رکعت گفت یه رکعت بخوان اجتهاد در حکم شرعی میکند در موضاعات که نیست،

 

لذا اصلا این روایت با اون دو تا روایت تعارض ندارد، مضافا به اینکه سند هم ندارد.

به همین جهت صاحب عروه فرموده که اگر چنانچه علم به محاذات کعبه نمیتوانی پیدا بکنی یرجع الی العلامات و الامارات المفیده للظن، اونی که مفید ظن است عمل بکن.

 

بعد صاحب عروه میفرماید: و فی کفایه شهاده العدلین مع امکان تحصیل العلم اشکال، اگر کسی میتواند تحصیل علم بکند تحصیل علم نکند به قول دو تا عادل اخذ بکند این اشکال دارد،

و مع عدمه، اگر نمیتواند تحصیل علم بکند خب چکار بکند؟اگر نمیتواند تحصیل علم بکند به بینه اعتماد بکند

 

خب اگر بینه با ظنش فرق کرد بینه میگه اینجا قبله است، ظن دارم که آنطرف قبله است، میفرماید تکرار بکند هم به سمت بینه نماز بخواند هم به سمتی که ظن دارد، لذا میفرماید و مع عدمه یعنی اگر امکان تحصیل علم نیست لاباس بالتعویل علیها اشکالی ندارد که تکیه بکند به بینه ان لم یکن اجتهاده علی خلافها اگر اجتهادش بر خلاف نرفت ممکن است وقتی اجتهاد میکند ظنش بر این طرف بشه،

اگر اجتهادش بر خلاف رفت و الاحوط تکرار الصلاه هم به طرف بینه نماز بخواند هم به طرف ظنش نماز بخواند

 

و مع عدم امکان تحصیل الظن اما اگر ظن نتوانست پیدا بکند چکار کند ؟میفرماید یصلی الی اربع جهات ان وسع الوقت اگر وقت باقی است ۴ تا نماز بخواند اگر وقت باقی نیست یدونه نماز به هر طرف که میخواد بخواند .

خب اینکه در ما نحن فیه معروف و مشهور است که به ۴ طرف نماز بخواند ،یک دلیلش قاعده اشتغال است که عرض کردیم قاعده اشتغال ۴ تا را ثابت نمیکند چون اینکه تا ۴۵ درجه معفو است ولو عمدا، انسان اگر تا ۴۵ درجه چیز منحرف از قبله باشه، این اگر قبله مثلا اینجاست من این طوری نماز بخوانم این را نمیگن رو به قبله ،دیدم بعضی ها نوشتند و ان کان لیس ببعید بعید نیست که ۴۵ درجه اختلاف ...،ولی فکر نمیکنم اگر شما بگن رو به روی حرم بایست بعد این طوری بایست میگی آقا حرم اینجاست چرا این طوری ایستادی؟

 

عرض کردیم اقای خویی میفرماید ۷ تا نماز بخواند چون اگر ۷ تا نماز بخوانی قطعا یدونه نمازت یا رو به قبله است یا اختلافش با قبله ۲۵ درجه است که ۲۵ درجه مضر نیست .

ما عرض کردیم ۲۵ درجه هم مضر است الان اگر قبله مستقیم است من این طوری بایستم یه زاویه حاده ۲۵ درجه یا ۳۰ درجه تشکیل بشه این میگن رو به قبله ایستادی!؟

منتها ما چون عرض کردیم این قبله را اونجایی که ظن نمیتوانیم پیدا بکنیم بین المشرق و المغرب کافی است ،چون بین مشرق و مغرب قبله است،

خب بین مشرق و مغرب را گفتن اقا ما چطور میتوانیم تشخیص بدیم؟ الان بنده اگر این طوری نماز خواندم این الان بین المشرق و المغرب است؟من چمیدانم چون بین المشرق و المغرب یعنی بین مشرق و مغرب زمین، خب مشرق و مغرب من تو بیابون از کجا میتوانم تشخیص بدم مشرق و مغرب را؟میگم اقا این طوری می ایستم ،خب شاید این طوری که ایستادی رو به مغرب وایستادی

(سوال سائل:

جواب:طلوع و غروب هم همین طور، چون هر شهری یه مشرق داره ممکن است اصلا مشرق ایران، شمال مثلا امریکا باشه مثلا یعنی اگر در ایران این طوری وایستی مثلا رو به شرقی ولی اگر در امریکا هین طوری وایستی رو به شمالی مثلا ما چمیدانیم چوم مشارق و مغارب است چون خورشید که هر روز از یک جا طلوع نمیکند ،اگر قرار باشه خورشید هر روز از یک جا طلوع بکند و یک جا غروب بکند باید در طول ۳۶۵ روز شبا و روزا برابر باشه، روز نباید کوتاه بشه، چون خورشید این طوری نیست که زمستان هوا سرعتش رو زیاد میکند لذا هوا سرد میشه، تابستان سرعتش را کم میکند لذا هوا گرم میشه ،سرعت خورشید که کم و زیاد نمیشه، جاش تغییر میکند و الا اگر جاش تغییر نکند باید کلا در طول سال روزا ۱۲ ساعت باشه ، ما مشارق و مغارب داریم ،مشرق زمین و مغرب زمین اگر مقصود اون خط استوا است خب ما چمیدانیم اگر الان بنده این طور ایستادم بین مشرق و مغرب هستم؟میگه نه شما اصلا بین مشرق و مغرب نیستی ،شما اتفاقا بین شمال و جنوب ایستادی ،لذا اقای خویی فرموده که یک دایره ای بکشی سه قسمت بکنی قطعا بین مشرق و مغرب نماز خواندی .

خب دلیل به ۴ طرف نماز خواندن یکی قاعده ی اشتغال، یکی هم روایت، روایت این است رُوِیَ فِیمَنْ لَا یَهْتَدِی إِلَی الْقِبْلَةِ فِی مَفَازَةٍ أَنَّهُ یُصَلِّی إِلَی أَرْبَعَةِ جَوَانِبَ.

به ۴ طرف نماز میخوانم، یا همان مرسله خداش.

روایتی که الان خواندیم که به ۴ طرف نماز میخواند اقای خویی فرموده روایاتش مرسله است،

قاعده اشتغال هم در صورتی که ما نص بر خلاف داشته باشیم که قاعده اشتغال دیگه جاری نمیشه ،ما روایت صحیح السند داریم این است صحیحه زراره محمد بن مسلم در فقیه عن ابی جعفر (علیه السلام) انه قال یُجْزِی الْمُتَحَیِّرَ أَبَداً أَیْنَمَا تَوَجَّهَ إِذَا لَمْ یَعْلَمْ أَیْنَ وَجْهُ الْقِبْلَةِ کسی که نمیتواند، متحیر است این به ۴ طرف لازم نیست نماز بخواند به هر طرف نماز بخواند مجزی است.

این روایت خب اشکال کردند اقا این روایت را مشهور اعراض کرده‌اند،

اقای خویی فرموده که اشکال نکرده عمل مشهور جابر ضعف سند نیست، اعراض مشهور هم مضر به سند نیست.

 

یکی از عویصه ای هایی که تا به امروز برای ما حل نشده برای اقای خویی هم به عقل قاصر من حل نشده، فرموده ولی برا اون هم حل نشده، این است که اقا یک روایتی معتبر، صحیحه،میفرماید به یک طرف نماز بخوانی کافی است، روایات مقابل هم مرسله ،این فقها برای چی به این صحیحه اخذ نکردند، یه وقت هست بحث فروع علم اجمالی است میگی اقا این دقت میخواد اونا نرسیدند یا نصفشون نرسیدند خیله خب اما یک بحثی که به این راحتی ...،خب من واقعا نمیدانم اقای خویی میفرماید تنخیع ذبیحه، ذبیحه را حرام میکند زیرا لا تنخع بذبیحتک، نهی در معاملات ارشاد به فساد است یعنی این تزکیه نشده، دیگه اصلا سواد نمیخواد یک روایتی بدون معارض، سندش هم تمام است، نهی در معاملات هم موجب فساد است ارشاد به مانعیت است این هم در واقع توی بقالی ها و عطاری ها هم پیدا میشه اصلا دیگه متخصص نمیخواد خب چرا فقط شما تنها اقای خویی این حرف را میزنی؟ یعنی همه ی فقها نوشتند تنخیع ذبیحه موجب حرمت وضعی نیست میته نمیشه ،حالا یا حرام تکلیفی است یا کراهت داره، همین شما تنها میفرمایید، واقعا سرمون در نمیاد خب این که دیگه علمیت و سواد نمیخواد این روایت که متحیر به یک طرف نماز بخواند این سواد نمیخواد، این طوری نیست که مثلا بگی که انحلال علم اجمالی است که از هر ۵۰۰ هزار نفر دو نفر زایمان سالم میکنند خب این یک چیز پیش پا افتاده است خب چرا این را فتوا ندادند، خب قطعا این ظهور در سیره عقلا حجت نیست، ما دلیل بر حجیت نداریم

و للکلام تتمه ان شاء الله روز سه شنبه

 

logo