1403/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فی القبله- عروه- اثبات وثاقت علی بن محمد بن الزبیر القرشی
خب در ما نحن فیه بحث ما در این است که این قبله آیا بنای کعبه معظمه است ؟نه ،
فضای کعبه معظمه است که آقای خویی فرموده؟نه،
من تخوم الارض الی عنان السماء هست؟
اونم ثابت نیست، خب چیه ما چمیدانیم میگه تو رو به خدا مگر حرف شد بعد میگی من فقیه هستم فتوا هم میخوای بدی؟بله مثل این میماند که از من سوال کنند بابا یک من گندم چند تا گندم میشه من چمیدانم میگه تو فقیه هستی که نمیدانی زکات گندم واجبه میگه من میخوام بگم در گندم زکات واجبه به دانه ی گندم چکار دارم اصلا این بحث که قبله من تخوم الارض الی عنان السماء است دلیل نداره، فضای کعبه دلیل نداره ،بنیه ی کعبه دلیل ندارد ولی اثر عملی نداره عرض کردیم اون اثری هم که اقای خویی بیان کرده به نظر ما اون اثر ناتمام است خب روایتی بود از اسماعیل بن ابی خالد و روایتی بود از طاطری که کعبه الی عنان السماء است مرحوم اقای خویی یه اشکالی کرد که سند شیخ طوسی به علی بن حسن طاطری معتبر نیست این روایت دلالتش تمام است ولی اون سند نداره چون در سند شیخ طوسی به علی بن حسن طاطری ،علی بن محمد زبیر قرشی است و این هم توثیق ندارد.
مرحوم استاد فرموده علی بن محمد بن زبیر قرشی از معاریف است قدحی هم در موردش وارد نشده ،بعد یه جمله ای داره که چجور شما بگید علی بن محمد بن زبیر قرشی اعتبار نداره و حال انکه کتب بنی فضال توسط دو نفر نقل شده یکی از اونها علی بن محمد بن زبیر قرشی است، این نمیدانم این حرف برای ما واضح نشد خب چه اشکال داره حالا اگر تمام روایات بنی فضال از دو نفر نقل شده یکی از علی بن محمد بن زبیر قرشی این چه دلیلی میشه بر اعتبار علی بن محمد بن زبیر قرشی؟ یک وقت هست که میگی اصحاب به روایات بنی فضال عمل کردند و در سند روایاتی که از بنی فضال رسیده چند نقر که صاحب کتاب هستند دیشب من در رجال نجاشی رجوع کردم دیدم که علی بن محمد بن زبیر قرشی دو سه نفر حالا اونی که من در رجال نجاشی ادرس داده بودند دیدم دو سه نفر من پیدا کردم دو نفر قطعا نفر سوم را شک دارم خب این چه حرفی است نقل کردند چون اگر مثلا روایات بنی فضال حالا به دست ما از دست علی بن محمد بن زبیر قرشی رسیده مثلا به دست نجاشی از علی بن محمد بن زبیر قرشی رسیده این چه دلیل میشه؟ اصلا چه بسا ممکن است اونها هم علی بن محمد بن زبیر قرشی را قبول نداشته باشند منتها عرض کردم اذا دار الامر بین اینکه این روایت را من نقل بکنم ولو با سند ضعیف یا نقل نکنم هر ادم بی عقلی را بهش بگی میگه نقل بکن چرا؟چون که این در اینده مثل این میماند که الان مثلا فرض کنید بنده که اینجا نشستم میبینم یک درخت اینجا باد انداخته خب یک کسی اگر داره مثلا با هلیکوپتر در اسمان قم دور میزند او همه جا را میبیند میبینه ۴۰ تا درخت طوفان انداخته، من یکیش را میبینم خب شاید در اینده روایات دیگری نقل شود ضعاف دیگری نقل بشه یا اینها، بشه موید یا موجب علم و اصلا من عرض کردم اگر اینقدر نقل روایت از ثقات ،که از ثقات نقل بکنید یا به ثقات فقط بگید اگر اینقدر مهم بود خب ائمه (علیه السلام) یک اشاره ای میکردند، این دوران آخر الزمان را که اونها مثل کف دست بلد بودند میدانستند خب یه جمله اشاره میفرمودند همش فرمودند اقا روایات ما را بنویسید پخش کنید یه جا نداره که ادمای کذاب پخش نکنند ادمای ثقه پخش بکنند بله اونی که وارد شده این است که عمل نکنید عمل نکردن یه مطلب است نقل کردن یه مطلب است اون زمان که مرحوم استاد اون مبنا را داشت اون وقت اون نکته به ذهن من نرسیده بود که بهش بگم ما اون وقت خیال میکردیم این از معاریف است این دیگه خیلی عالی است بعد که ایشون ۲۰ سال پیش اون زمان ما یک دعوایی میکردیم باهاش یعنی دعوای علمی میکردیم مثل سایر موارد یا مثلا در احمد محمد بن یحیی العطار خب بعضی ها گفتن که اقا مثلا شیخ طوسی مثلا یک روایتی را نقل میکند از محمد بن احمد بن یحیی العطار و حال انکه این سند معتبر هم داره خب اگر احمد بن محمد بن یحیی العطار را قبول نمیداشت این چطور شد که با اون سندا نقل معتبر نقل نکرده و با این سند نقل کرده، اولا اینکه معلوم نیست که شیخ وقتی که این روایت را نقل میکرده اون سند دیگر هم در ذهنش باشه چون طبیعی است، حالا قدماء شیخ طوسی شیخ صدوق در عظمتشان،در استعدادشان در حافظه شان همه یک بودند اما نه خدا بودند نه امام معصوم بودند خب الان ما میبینیم خیلی مواقع یک مطلبی مثلا میبینی یک نقض هایی میکنی بعد میریم خونه میگیم اِ چرا این نقض به این قشنگی را...، اولا همه ی مطالب را که همیشه مستحضر نیست طبیعی است.
ثانیا این حرف که اخبرنا بجمیع کتبه و روایاته این ادعایی که مرحوم اقای تبریزی شیخنا الاستاد داشت که استاد یکی یکی روایات این کتاب را خوانده همه را مو به مو، این اصلا عملا فکر نمیکنم همچین چیزی ممکن باشه چون اگر کسی الان بخواد همه ی کتب شیخ طوسی را برای ما بخواند من خیال میکنم باید ۴۰ سال نماز هم نخوانیم، بعد تازه همه را یکی یکی بخواند، خب اون طرف بعد دیگه فراموش میکند، الان شما این کتاب را وقتی که برای من میخوانی دو سال طول میکشه،مگه من تو ذهنم میمونه اول کتاب شما چی برای من خواندی، مگه ادم همه چی در ذهنش است ،تازه در ذهنش هم بوده باشد ،یه وقت ممکن است اون اقا اصلا نظرش این بوده که هر خبر امامی حجت است، اصاله العدالتی، ممکن است نظرش این بوده، یا ممکن است این روایت را مثلا گفته بابا این را من علم دارم به صدورش ...،
اون ترضی یک اشکال دارد که ندیدم کسی اون اشکال را بکند اون اشکال این است که آیا رضوان الله تعالی علیه در اون زمان مثلا یک مقام خیلی بالایی بوده؟ نه، الان اگر یک شیعه ی شراب خور بی نماز همه فن حریف بمیرد خب هر شخصی که دین داشته باشه میگه خدا رحمتش بکنه مردم میگن دستش از عمل کوتاه است خدا رحمتش بکند ترحم برای شیعه مسلم است که جزء مستحبات است و برای غیر شیعه مسلم است که اگر نگیم حرام است در دنیا خدا یک سیلی میزنه که کسی به غیر شیعه بگه مرحوم، این حرفایی که رضوان خدا، طرف اهل بهشت میشه، یه وقت رضوان خدا اینها...، اینا برای ماها نیست برای فقها نیست حالا بعضی ها ممکن است...، من فکر نمیکنم اگر اقای خویی مثلا یک جایی به اقای نایینی بفرماید مثلا رحمه الله علیه و به آخوند بفرماید رضوان الله تعالی علیه یعنی به نظر اقای خویی مقام اخوند را پایین تر از نایینی میداند این صاف نیست اینا که نمیشه فقه، اینا که شب اول قبر انسان نمیتواند جواب دهد باید یک چیزی باشه که اونجا از عهده ی ملائکه بر آمد، میگن مرحوم آ سید ابو الحسن اصفهانی خوابش را دیدند بعد دیدن که پشتش برنج و عدس و لوبیا است فرمود هر کسی در طول دوران مرجعیت من با اجازه ی من هر کاری انجام داده همه را به پشت من نوشتن همه را میگن شما باید جواب بدی اونایی که دیگران به اجازه ی ادم انجام میدهند اونها را ادم فردای قیامت پدر ادم را در میاره چه برسه به اون فتاوایی که ادم خودش میخواد بده، این روایت حالا معروف است اخرین پیامبری که به بهشت میرود حضرت سلیمان است معصوم بوده یه دانه خلاف شرع نکرده در عین حال آخرین پیامبر است اون روایت هم معروف است که حضرت سلمان یک پولی پیامبر خدا به دستش داده بود بعد یه سنگ آتشینی رو اتش گذاشت به جناب ابوذر مثلا یک درهم، زود رفت سوختم سوختم یه قران نان خریده بودم پرید رفت پایین ، ولی حضرت سلمان...، بله اگر واقعا یک فقیهی طبق موازین شرعی با خوف از خداوند برای حفظ مذهب زحمت بکشه این قطعا مقامش بعد از قمر بنی هاشم اولین مقام است صد در صد، ۵۰۰ میلیارد شهید شدن همه را بنداز رودخانه این مقامش اولین مقام است اما او کو؟پدر آدم در میاد ،خب حالا ما اینها را نمیفهمیم، اینا برای ما موازین شرعی نمیشه،نمیخواهیم خدای نکرده جسارت بشه،
( حالا به نظر من به هر جهت طبیعی است دیگه، آدم وقتی که ۵ هزار تا فتوا میده تو ۵ هزار تا ۵۰۰ تاش هم الکی در میره به قول مرحوم استاد ادم صبح و شب هی سوال سوال سوال کسی که میلیارد ها تومان از وجوهات را اینور اونور صرف میکند قطعا ۵۰ درصدش هم هدر میره هر کی بگه هدر نمیره اون معلوم میشه عدد حالیش نمیشه، اما او در مقابل میگه چیکار کنم این مذهب تو، این شیعه، وای به احوال اون کسی که خدایی نکرده رساله نوشته متصدی این پست شده، حالا سواد نداره مهم نیست باز در عین بی سوادی ضربه به مذهب هم میزند و الا به هر جهت کیه که بگه من تمام پول هایی که خرج کردم تمام فتاوایی که دادم همش روی موازین است کی میتواند این حرف را بزند این حرف فقط از امام معصوم بر میاد ولی این مهم است که شب میخوابد بگه من واقعا استفراغ وسع کردم اونی که در توانم بود انجام دادم و غم من مذهب بود به غیر مذهب فکر نکردم، فقیه، وکیل مدافع مذهب شیعه است اگر به غیر فکر مذهب باشه قطعا خائن است چون وکیل باید برای موکلش کار بکند نمیشه پول از موکل بگیری ولی برای دیگران کار بکنی)
بعد مرحوم صاحب عروه میفرماید حِجر آیا داخل کعبه است یا خارج کعبه است خب ما روایتی نداریم که فرموده باشه در مجامع روایی شیعه که حِجر داخل کعبه است یا جزئی از حجر داخل کعبه است قائل هم نداریم، حالا مرحوم علامه در نهایه و در تذکره و شهید در ذکری فرموده حِجر داخل کعبه است یا جزئی از حجر داخل کعبه است و اصحاب هم این را قبول دارند، نصوص هم بر همین مطلب دلالت میکند،
این هم واقعا یکی از عجایب است که چطور علامه به اون عظمت شهید در ذکری به اون عظمت ،من شنیدم مرحوم شهید اول لمعه را در زندان نوشته از حفظم نوشته حالا یک کسی لمعه را از حفظ بنویسد در زندان ،حالا این چطور نسبت میده یک مطلبی را به اصحاب که یک نفر از فقهای شیعه قائل نیست و میفرماید نصوصی بر این مطلب دلالت میکند که یک روایتی ولو ضعیف السند هم ما نداریم حالا این چطور میشه من نمیدانم واقعا( در دفترچه نوشتم که این حرف واقعا از عجایب است که چطور میشه مرحوم شهید ،علامه..،) بله در نصوص عامه ما داریم روایاتی که قائل شدند این حِجر جزء کعبه است یا بعضی از حجر جزء کعبه است اما در روایات ما بر عکسش است یکی از اون روایات صحیحه معاویه بن عمار سالت ابا عبد الله (علیه السلام) عَنِ الْحِجْرِ- أَ مِنَ الْبَیْتِ هُوَ أَوْ فِیهِ شَیْ ءٌ مِنَ الْبَیْتِ کل حجر جزء کعبه است یا شی ای از حجر داخل کعبه است فَقَالَ لَا وَ لَا قُلَامَةُ ظُفُرٍ به اندازه ی یک ناخن انگشت هم از حجر داخلش نیست وَ لَکِنَّ إِسْمَاعِیلَ دَفَنَ أُمَّهُ فِیهِ فَکَرِهَ أَنْ یُوطَأَ فَجَعَلَ عَلَیْهِ حِجْراً به خاطر اینکه طواف نکنند و لگد نکنند دیوار کرد وَ فِیهِ قُبُورُ أَنْبِیَاءَ یا روایات دیگری که فیه قبر اسماعیل او عذاری بناته(دختران دوشیزه ) او قبور انبیاء ،روایات زیادی در این باب است ، بعد اقای حکیم هم تعجب میکند از این حرف مرحوم شهید در ذکری و مرحوم علامه در تذکره البته نقل شده که این حجر در زمان حضرت ابراهیم و زمان حضرت اسماعیل (علیهما السلام) جزء کعبه بوده قریش که کعبه را بنا کرد سنگ و اینها کم داشتند فاقتصروها بحضه این را کم کردند در عهد النبی (صلی الله علی و آله و سلم) اهتمام بود حضرت سفارش فرمود که این حجر را داخل کعبه بکنید ابن زبیر این حجر را اورد داخل کعبه کرد بعد حجاج وقتی که امد حجر را از کعبه بیرون گذاشت، و یک قرینه ی دیگر هم که طواف خب از اینور داره که طواف باید دور کعبه باشه از اینورم هست که طواف باید پشت حجر باشه پس معناش این است که حجر داخل کعبه است، عامه هم بعضیاش گفتند کل حجر داخل کعبه است بعضی گفته اند بعضیش داخل کعبه است خب اینها هیچ کدامش دلیل نمیشه بلکه اینها موید است، حجاج ملعون وقتی که حجر را از کعبه بیرون کرد عامه بهش اعتراض نکردند فقهاشون اعتراض نکردند که شما چرا این کار را کردی پس معلوم میشه کارش را قبول داشتند این هم که طواف، ما خب دلیل نداریم که هر چی که واجب است در طواف جزء کعبه است، نه، ممکن است یک چیزی جزء کعبه نباشد ولی در عین حال در طواف واجب باشه نه عقلی نه نقلی نه اجماعی لذا اینکه حجر داخل کعبه نیست این مسلم است.
خب بعد میفرماید و یجب استقبال عینها لا المسجد او الحرم ولو للبعید همه باید رو به کعبه نماز بخوانند
پس اینی که عرض کردیم اگر کسی بخواد بگه حجر جزء کعبه است که کسی در مسجد الحرام رو به روی حجر نماز بخواند، بعضی دیگر هم اتفاقا یک مبعد دیگر هم ذکر کردند که چجور میشه که حضرت اسماعیل بیاد مادرش را بچه هایش را اینا را بیاد داخل کعبه دفن بکند اصلا معنا ندارد ،اینا یک وجوه استحسانی است ولی خب مسلم است جای مناقشه ندارد .
خب استقبال عینها مرحوم سید میفرماید بایستی به عین کعبه رو به روی عین کعبه نماز خواند در عین حال که ادعای اجماع کردند و نصوص مستفیضه بلکه متواتره ای که کعبه برای همه قبله است ولکن جماعتی خب حکایت شده از شیخین از شیخ طوسی و شیخ مفید و جماعت من القدماء و بعض المتاخرین ان الکعبه قبله لمن فی السمجد و مسجد قبله لمن فی الحرم و حرم قبله لمن خرج عنه ،در شرایع انه الاظهر در ذکری نسبت داده شده به اکثر اصحاب در خلاف، اجماع قائم شده مضافا الی الاجماع المذکور استدلال شده به ما عن مجمع البیان بالنسبه الی اصحابنا بمرسل عبد الله بن حجال عن بعض رجاله عن ابی عبد الله (علیه السلام) ان الله تعالی جعل الکعبه قبله لاهل السمجد و جعل المسجد قبله لاهل الحرم و جعل الحرم قبله لاهل الدنیا ،مرسله ی فقیه عن الصادق بخبر بشر جعفر جعفی عن جعفر بن محمد رییس مذهب (علیه السلام) خبر ابی عذه قال لی ابو عبد الله (علیه السلام) البیت قبله ،اونایی که در مسجد هستند بیت قبله ی انها هست، مسجد قبله مکه اونایی که در مکه هستند رو به روی مسجد و مکه قبله للحرم ،اونایی که در حرم هستند مکه قبلشون هست و الحرم قبله للدنیا.
خب مرحوم اقای حکیم در این وجوه اشکال کرده که نه حق همین است که کعبه برای همه قبله است، این اجماع که نمیشه اعتماد کرد چون مخالف در مساله ظاهر است( این هم واقعا یکی از عویصه ها است که چطور محقق در شرایع یا مثلا شیخ طوسی در خلاف این ادعای اجماع میکند با وجود مخالف،اونم نه وجود مخالف مخفی، وجود مخالفی که همین کتاب را باز کنی میبینی این چجور همچین چیزی میشی اینا هم یک عویصه ای است)
اما اخبار ،اخبار را اقای خویی و مرحوم اقای حکیم این طور جواب داده، این چند تا روایتی که خواندیم که اولا اینا همش مرسل و ضعیف است و سند ندارد بلکه قیل بعدم القائل بمضمون الاخیر منها اینی که کسی بگه حرم قبله دنیا است این را اصلا قائلی وجود ندارد غیر از اینها فرموده لا تصلح لمعارضه ما سبق ،روایاتی که فرموده کعبه قبله است کثرت عدد صحت سند اعتضاد بما عرفت اجماع هایی که هست بلکه اصلا به قول صاحب مدارک ظاهرا فرموده اقا چی داری میگی فکر کنم صاحب مدارک باشه اینقدر کعبه واضح است که قبله است هر کس که میمیرد میت را تلقین میدهند والکعبه قبلتی یک کسی که میخواد قسم بخور قسمش میدن میگن بگو به این قبله قسم به این کعبه قسم یا کفار هم میدانند که قبله ی مسلمان ها کعبه است یعنی اگر کسی الان بیاد مثلا بیرون مسجد الحرام بایستد بعد این طوری نماز بخواند، بگه چرا اینطوری نماز میخوانی میگه من بیرون مسجد الحرام هستم قبله مسجد الحرام هست، نه شیعه نه سنی هیچ یک این کار را نمیکند یا انهایی که در کعبه یا در حرم هستند که برای حرم مکه قبله است بعد میبینن یک کسی مثلا در ۱۰ کیلومتری مکه ایستاده بعد این پشت به کعبه نماز میخواند میگه نه قبله من الان مکه هست اینا همش مکه است خب اینها قطعا اصلا استنکار دارد یعنی در ارتکاز متشرعه کار خلافی است
اما روایاتی که در مقام وارد شده که مرحوم اقای خویی و مرحوم صاحب مستمسک اقای حکیم فرموده اند روایات عدیده ای که دلالت میکند کعبه قبله است مرحوم شیخ حر عاملی در باب دو از ابواب القبله باب ان القبله هی الکعبه مع القرب و جهتها مع البعد مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ الطَّاطَرِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی حَمْزَةَ یَعْنِی مُحَمَّداً عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَتَی صُرِفَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علی و آله و سلم) إِلَی الْکَعْبَةِ قَالَ بَعْدَ رُجُوعِهِ مِنْ بَدْرٍ وقتی از جنگ بدر برگشت چون جنگ بدر نقطه ی عطف است به قول امروزی ها رونسانسی است در تاریخ اسلام چون تا قبل از جنگ بدر مسلمان ها در قلت و در ضعف و تنگنا بودند بعد از جنگ بدر قدرت پیدا کردند عزت پیدا کردند شوکت پیدا کردند لذا مسلمان های قبل جنگ بدر با مسلمان های بعد جنگ بدر قابل قیاس نیستند جنگ بدر خیلی مهم است که شیعیان اخر الزمان را در روایات چقدر تشبیه شدند به شهدای جنگ بدر که به اندازه ی ۵۰ شهید جنگ بدر، یک شیعه ای که اعتقاد به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته باشد و در خانه اش بمیرد نه در معرکه جنگ ،این ثوابش از ۵۰ تا شهید جنگ بدر بیشتر است
خب روایت دوم باز همین طور إِنَّ اللَّهَ أَمَرَهُ أَنْ یُصَلِّیَ إِلَی بَیْتِ الْمَقْدِسِ قَالَ نَعَمْ أَ لَا تَرَی أَنَّ اللَّهَ یَقُولُ وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ خب قبله خداوند سبحان قبله را که عوض کرد مهم اونی است که به کجا نماز بخوانیم خداوند سبحان قبله را عوض کرد تا ببینند اون مومن های واقعی کی هستند کیا دنبال پیامبر هستند عجیب است که در نماز اینها همه را خداوند سبحان برگرداند به سمت قبله و حال انکه بیت المقدس پشت کعبه است یعنی الان کسی که میخواد رو به بیت المقدس بایستد باید پشت به کعبه بایستد به نظرم زن ها در عقب بودند در روایت مرد ها جلو بودند یعنی زن ها به سمت کعبه بودند خداوند سبحان زن ها را برد اونور مرد ها اورد جلو و همه را رو به سمت کعبه کرد حالا الان یک روایتی که من دیشب دیدم این به اعجاز الهی انجام شد نه به درخواست خودشان ولی اونی که مسلم است جناب جبرییل صورت مبارک پیامبر را برگرداند اما اصحاب هم مصلین هم خداوند سبحان با اعجاز برگرداند یا خودشان مثلا دستور داده شد به انها در ذهنم این است که ظاهرا به اعجاز باشه چون پیامبر خدا در اونجا نفرمود که مثلا مردمی که پشت سر من نماز میخوانید مثلا برگردید یا صدای، ولی الان این جهتش در یک روایتی دیدم ولی به ضرس قاطع که کیفیتش چطور بوده را عرض نمیکنم فیل لهم إِنَّ نَبِیَّکُمْ صُرِفَ إِلَی الْکَعْبَةِ فَتَحَوَّلَ النِّسَاءُ مَکَانَ الرِّجَالِ وَ الرِّجَالُ مَکَانَ النِّسَاءِ ظاهرش این است متحول شدند ظاهر این روایت هم این است که به اعجاز الهی بوده نه اینکه خودشان جاشون را عوض کردند وَ جَعَلُوا الرَّکْعَتَیْنِ الْبَاقِیَتَیْنِ إِلَی الْکَعْبَةِ فَصَلَّوْا صَلَاةً وَاحِدَةً إِلَی قِبْلَتَیْنِ فَلِذَلِکَ سُمِّیَ مَسْجِدُهُمْ مَسْجِدَ الْقِبْلَتَیْنِ خب باز این روایت دیگر قلت لابی عبد الله (علیه السلام) متی صرف رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علی و آله و سلم) إِلَی الْکَعْبَةِ قَالَ بَعْدَ رُجُوعِهِ مِنْ بَدْرٍ وَ کَانَ یُصَلِّی فِی الْمَدِینَةِ إِلَی بَیْتِ الْمَقْدِسِ سَبْعَةَ عَشَرَ شَهْراً ثُمَّ أُعِیدَ إِلَی الْکَعْبَةِ در جنگ بدر ظاهرا این حضرت تا سه سال در مدینه من شنیدم که رو به بیت المقدس نماز میخواند ولی در این روایت داره ۱۷ ماه حالا ۱۷ ماه از روز اول که پیامبر خدا (صلی الله علی و آله و سلم) وارد مدینه شد آیا نماز جماعت میخواند و اینها چون اون مسجد قبا که اولین مسجدی است که پیامبر خدا (صلی الله علی و آله و سلم) دستورش را داد اون مسجد بیرون شهر مدینه بود و حضرت قبل از آنی که داخل شهر تشریف ببرند شاید فکر میکنم یک چند مدتی حضرت بیرون شهر مدینه تشریف داشتند شاید تا این مهاجرین برسند و به نظرم مولانا امیر المومنین (علیه السلام) برسد حالا اینها خصوصیاتش در ذهنم نیست و ربطی هم به فقه ندارد
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا