1403/08/14
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل في احكام الاوقات
میفرمایدقَالَ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ علیه السلام: مَنْ ثَبَتَ عَلَی وَلَایَتِنَا فِی غَیْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ.
در یک روایت دیگر هم میفرماید :قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا تَقُولُ فِیمَنْ مَاتَ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ قَالَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ کَمَنْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله.
و در روایت دیگر :قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا الْأَمْرِ مُنْتَظِراً لَهُ کَانَ کَمَنْ کَانَ فِی فُسْطَاطِ الْقَائِمِ علیه السلام.
روایات عدیده که اونی که به ما دستور دادند در اخر الزمان ثابت قدم بر ولایت ائمه معصومین باشید و منتظر ،منتظر یعنی اینکه امام ۱۲ ما حی است غائب است تشریف میاره، اینایی که متاسفانه بعضی جاها گفته میشه قطعا موجب اضلال مردم است قطعا موجب گراهی مردم است قطعا بدعت در دین است و حقیقت شیعه این است و انتظار غیر اینی که معنا کردم یا یک قیدی کنارش بیاره اون قطعا از خودش حرف زده و جاهل است.
خدایا به حق محمد و آل محمد توفیقات مارا برای خدمت به مذهب تشیید ولایت امیر المومنین زیاد بفرما و امور شیعه را در این فتنه ی آخر الزمان محافظت بفرما اصلاح بفرما و دردهای دل امام زمان که قطعا زیاده در این زمان به خاطر خیلی حرف های باطل که ربطی به دین نداره و خلاف دستور معصومین است با حضور اون بزرگوار به دردهای دلش التیام بفرما
خب کلام در این بود که دیروز عرض کردیم اگر یک زن حائضی قبل از خروج وقت نماز، طاهر میشه، خب این باید چکار بکند؟
باید نمازش را ادا بکند اگر به اندازه ی یک نماز ۴ رکعتی با تمام قیود و شرایطتش وقت داره قطعا باید ادا بکند.
اگر وقت نداره قیود و شرایطش را اتیان بکند ،تا این ها را اتیان بکند وقت میگذره ،اینجا هم باید قضا کند یا نه؟
به عقل قاصر ما اینجا لازم نیست قضا بکند اینی که اقای خویی میفرماید در لباس نجس نماز بخواند، چمیدانم لازم نیست قبله را تحقیق بکند، مامور به اضطراری را بیاره، اینا دلیل نداره چون ظاهر این روایات این است که توانی نباید بکند سستی نباید بکند تاخیر نباید بندازد، عجیب است اقای خویی در این روایاتی که در صلاه حائض وارد شده در یکیش نداره که بفرماید زن تو برو زود نمازت را بخوان ولو با لباس نجس برو نماز بخوان،متفاهم عرفی از این روایات این است.
اگر اما اصلا نمیرسه غسل بکند با تیمم باید نماز بخواند ؟
نه،کسی که اصلا فرصت غسل نداره ،اینکه اصلا روایات دلالتش واضح است که وجوب ادا به گردنش نیست، قضا هم ندارد، چون اگر ادا لازم بود باید حضرت بهش میفرمود تو تیمم بکن نماز بخوان، یعنی مسلم است که ادا نداره، اصلا اقای خویی اگر مما یغفل عنه العامه، اطلاق مقامی، ۵ جا باشه، یکیش همین جا است، لذا این ادا ندارد قضا هم ندارد.
حالا اگر کسی نماز با همه ی اجزاء و شرایط را میتواند بیارد منتها ۴ رکعت را نمیتواند بیاورد یک رکعت را میتواند بیاره این چی؟این باید نمازش را بخواند اگر نخواند قضا داره؟
روایاتی که در باب من ادرک رکعه من الغداه کمن ادرکها وارد شده این روایات متفاهم عرفی ازش این نیست که شارع وقت را توسعه داده، نه، وقت را توسعه نداده ،نمازی که یک رکعتش در وقت باشه این را شارع نماز کامل حساب کرده، اون روایاتی که داره اگر فی وقت الصلاه طهر حاصل بشه، متفاهم عرفی این است که یعنی کل نمازش را وقت باشه که بخواند و اگر واقعا مقصود امام (علیه السلام) این بود که که اگر یک رکعت هم میتوانی در وقت بخوانی باید در وقت بخوانی اگر چنین چیزی بود قطعا خب امام (علیه السلام) یک التفاتی به این زن حائض میفرمود، مگر اینکه کسی بیاد بگه مگر چند تا زن پیدا میشوند که وقتی طهر برای او حاصل بشه که او میتواند با اجزاء و شرایط، فقط یک رکعت را در وقت بخواند ،این همان طوری که مرحوم صاحب سرائر فرموده و اقای حکیم هم قبول کرده اگر ما باشیم و دلیل ،دلیل نداره ،بله اگر اجماع باشه کما اینکه ادعا اجماع شده ما ملتزم میشیم ولی اگر اجماعی نباشه که این مساله هم بعید میدانم اجماعی باشه ،ولی ادعای اجماع شده و کسی هم ندیدم اینجا حاشیه زده باشه به عروه، در یک صورت فتوا است و بقیه اش احتیاط واجب است
یک صورتی که فتوا است اونجایی است که ۴ رکعت نماز با همه ی قیود و مشخصات میتواند با تمام اجزاء و شرایط اختیاری در وقت بخواند .
اما اگر ۴ رکعت نمیتواند بخواند یا اضطراری میتواند بخواند یا یک رکعت میتواند بخواند، بدون غسل نه ادا داره نه قضا داره ،اگر با غسل باشه این هم ادا داره هم بنا به احتیاط قضا داره ،هم اداش احتیاطی است و هم قضاش، اینی که بعضی از موارد ادا واجب است ولی قضا واجب نیست و اقای خویی تصویر فرموده و ما هم دیروز تصویر کردیم که اگر این شخص الان بخواد نماز بخواند وقت برای غسل ندارد نمیتواند غسل کند این تیمم باید بکند نماز بخواند ولی اگر تیمم نکرد نماز نخواند عصیان کرده ولی قطعا قضا براش واجب نیست چون قضا دلیل نداره، اقای خویی ،نه قضا دلیل داره، نه ادا ،هر دو مبنی بر اجماع است لذا مبنی بر احتیاط است این نسبت به این مساله ای که گذشت و تکمیل کردیم.
مساله ۱۷ هم که: إذا بلغ الصبی فی أثناء الوقت وجب علیه الصلاة دیدم مرحوم اقای بروجردی و آسید احمد خوانساری و ان کان أحوط اونجا دیدم که این دو بزرگوار حاشیه زدند که احوط لا یترک، ترک نشه، خب ممکن است شاید منشاش این است که یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه، اطلاق داره بعد از ۱۵ سالگی ولو قبلا خوانده، ولی فکر نمیکنم که این حرف وجهی داشته باشه ولو این دو بزرگوار این جمله را فرمودند نمیدانم
مساله ۱۸ یجب فی ضیق الوقت الاقتصار علی أقل الواجب
إذا استلزم الإتیان بالمستحبات وقوع بعض الصلاة خارج الوقت
اگر ضیق وقت هست باید مستحبات را اصلا انجام نده ،اگر اتیان مستحبات باعث میشه که بعضی از نماز خارج وقت خوانده بشه، فلو أتی بالمستحبات مع العلم بذلک یشکل صحة صلاته بل تبطل علی الأقوی دیدم بعضی ها اینجا حاشیه زدند، چند نفر، که اگر یک رکعت نمازش را در وقت بخواند، بله گناه کرده، ولی چرا تبطل؟ من ادرک رکعه... میگیرد، این حرف درست نیست حق با صاحب عروه است چون من ادرک اصلا ادرک برای کسی است که نمیتواند اگر بنده الان اینجا نشستم خب نماز نمیخوانم نمیخوانم نمیخوانم تا یک رکعت به غروب ،من ادرک من را نمیگیرد، ادرک یعنی کسی که نمیتواند ،روایات هم متفاهم عرفیش همین است و الا اگر این را نگی پس عمدا هم انسان میتواند نمازش را به تاخیر بندازد اگر شما قبول نکنید که ادرک مال این است عمدا هم میتواند تاخیر بندازد چه اشکال دارد مگر شارع وقت را توسعه نداده خب عمدا به تاخیر بندازد این سرش همین است که ادرک این را نمیگیره این الان اون یک رکعتی که اورده داخل ادرک نبوده چون وقت باقی بوده میتوانسته نمازش را تمام بکند، روی این جهت این تبطل علی الاقوی درست است که واقعا نماز باطل میشه ،سرش هم این است که این رکعت اول را که اورده ،داخل من ادرک نیست چون وقتی رکعت اول را اورده وقتی بوده که ۴ رکعت میتوانسته بخواند ،مستحبات را انجام داده باعث شده نتونه ۴ رکعت را در وقت بخواند، مثل بعضی عوام الناس هستند اِ من میبینم این نماز میخواند در رکوع سه تا سبحان الله میگه بعد سبحان ربی العظیم و بحمده را هم میگه صداش کردم گفتم تو که عظیم را بلد نیستی تلفظ بکنی خب برای چی عظیم میگی؟ منتها چرا این اگر مستحبات را بیاره،نمازش باطل میشه؟وجوهی برای بطلان ذکر کردند که اون وجوه همش نا تمام است، همین طور که دیگران فرمودند،
یکی از اون وجوه اینکه فرمودند این مستحبات منهی عنه است و نهی از عبادت هم مقتضی فساد است .
خب این حرف درست نیست چون امر به شی مقتضی نهی از ضد نیست شارع امر فرموده ۴ رکعت نماز را در وقت بخوان این با مستحبات ضدین است خب این میشه امر به شی که مقتضی نهی از ضد نیست
یک اشکالی اقای خویی کرده که اگر این نهی باشه نهی غیری است نهی غیری که مستلزم فساد نیست .
این اشکال درست نیست اگر نهی باشه نهی غیری هم مستلزم فساد است سرش این است که درسته نهی غیری مفسده نداره ولی عجیب است اقای خویی خود شما هم در بحث اجتماع امر و نهی فرمودی، این امر و نهی اعم است از امر غیری ،امر نفسی ،نهی غیری ،نهی نفسی، چون قصد قربت نمیتواند بکند با وجود نهی، چرا قصد قربت نمیتواند بکند؟چون که قصد قربت یعنی اینکه شارع فعل را از ترک بیشتر دوست داره، یا در ترک یعنی ترک را از فعل بیشتر دوست داره ،اگر یک جایی الان من برم برای دفاع از دیگران که خودم کشته بشم این جایز نیست شرعا من نمیتوانم بگم اقا من قصد قربت میکنم اگر الان دارن یک نفر را میکشند بنده برم به دفاع از او که خودم کشته میشم، اطمینان دارم یا در مظان کشته شدن هم هستم خب این جایز نیست و قصد قربت هم نمیتوانی بکنی ،قصد قربت یعنی فعل را از ترک ،خداوند بیشتر دوست داره یا ترک را از فعل بیشتر دوست داره، بله یه وقت هست یک جایی هست که واقعا کیان تشیع در خطر است خب اونجایی که کیان تشیع در خطر باشه درست است اونجا انسان کشته بشه باید بره اما اگر کیان تشیع در خطر نیست حالا مسلمون دارن از بین میرن بر من واجب نیست برم اونها را نجات بدم بلکه جایز نیست، من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم ،خب این یک اطلاق است، این اطلاق تخصیص میخورد، ادله ی حفظ نفس تخصیصش میزند، اقای خویی درست است که نهی غیری ناشی از مفسده و ملاک نیست ولی نهی غیری با قصد قربت نمیسازد چون قصد قربت یعنی فعل از ترک بهتر است وقتی که ترک را قصد قربت میکنم از فعل بهتر است ،این معناش این است، الان یک کسی نفقه زن و بچه اش را نداره بده بعد بگه اقا من میخوام احسان بکنم صدقه بدم خب این جایز نیست چون اون مستحبی که منجر بشه به ترک حرام، اون مستحب ثواب نداره ،لا قربه للنوافل اذا ضرت بالفرائض، روی این جهت این فرمایش اقای خویی نمیدانم شاید یا از دهان مبارکش پریده همین طور چند جا این حرف را داره یا مقرر ها همین طور یک چیزی نوشتند هیج کس تا امروز این حرف را نزده که انسان نفقه ی زن و بچه اش را ندهد بره انفاق کند ،شمر (ملعون) هم این حرف را نزده اینی که میگن فی حرکه و سکون محتاج الی المعرفه ،یعنی مردم، طلبه ها، فضلا، انسان باید حتی یک نفسی که اختیاری میکشد باید بییند این شرعا جایز است یا جایز نیست اگر مجتهد نیست که حق حرف زدن نداره باید بره ببینه مرجع تقلید اعلمش چی میگه اگر مجتهد هم هست که قطعا هیچ مجتهدی این حرف را نمیزند یعنی این مطلبی که عرض میکنم از نماز صبح دو رکعت است واضح تر است جای شبهه نیست، یک نفر الان در آتش میسوزد من بگم قصد قربت میکنم میرم او را نجات میدهم خودم بسوزم از بین میرم ،بله یک وقت هست اون یک نفر مثلا یک کسی است که امروز شیعه به او وابسته است که غیر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امروز شیعه...، مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ...، ولی جایز نیست که من خودم را به خطر بندازم ،بچم هم نمیتواند اون هم جایز نیست ،این در ما نحن فیه،نهی غیری اقای خویی با قصد قربت نمیسازد، خب حالا اگر یک کسی گفت که آقا ولش کن من عشقم گرفته در قنوت دعای ابو حمزه ثمالی بخوانم نمازمم قضا میشه خب بشه ،(میگن یه بنده خدایی دست یک عالمی را میکشید که ببوسد میگفتن دست آقا از جا در میره گفت بدرک که از جا در میره به جهنم من میخوام دست را ببوسم😁) حالا اگر کسی گفت باشه قضا بشه من میخوام دعای ابو حمزه ثمالی بخوانم خب این گناه کرده حالا این دعای ابو حمزه ثمالیش ایا ثواب داره یا ثواب نداره؟
مرحوم اقای خویی فرموده این امر ترتبی دارد یعنی ای کسی که میخواهی نماز در وقت نخوانی این دعا مستحب است،بله مقتضای صناعت همین است ولکن این ثوابی که گیرش میاد به مراتب کمتر از عقابی است که بر قضا کردن نماز میشه، یعنی این یک ادم احمقی است که میره مثلا بنز ۱۵ میلیار تومانی را با یک پیکان ۲۰ میلیون تومانی عوض میکند ،این باید این طور احمق باشه، لا قربه للنوافل اذا ضرت بالفرائض یعنی تو به خدا مقرب نمیشی مثل این میماند که یک کسی میخواد بره به تهران، تا تهران ۲۰ کیلو متر فاصله داره، به ۱۰ دقیقه میرسد، بعد این برمیگرده عقب عقب میره اراک بعد، از اراک با سرعت ۴۰۰ کیلو متر میاد، وقت تمام میشه تازه میرسه به قم ،خب بی عقل تو که به ۱۰ دقیقه میرسیدی، لا قربه للنوافل اذا ضرت بالفرائض، یعنی چیزی گیر تو نمیاد، بله این نسبت به کسی که نماز نمیخواند و میره الواتی، این نسبت به او دوریش از خدا کمتر است، امر ترتبی معناش این است، امر ترتبی معناش این نیست که یعنی اخر سر خداوند سبحان میفرماید مرحبا، نه، امر ترتبی معناش این است که خداوند سبحان به تعبیر من اخر سر میفرماید خاک بر سرت بی عقل، هوا پرست، شیطان پرست، مثل این میماند که یک نفر زده چشمای تو رو کور کرده بعد میبرنت دکتر میگه این چشمات که کوره ولی به مغذت اسیب نرسانده، به او میگی مرحبا که مرا زنده کردی یا میگی خدا مرگت بده که من را به این روز انداختی ،اجتهاد،اینی که آقا ضیاء میفرماید اجتهاد یعنی کندن کوه با سوزن یعنی ممکن نیست برای همه ،به قول یه بنده خدایی رو منبر گفت پل صراط از مو باریک تر است از شمشیر برنده تر است، یکی پای منبر گفت بگو خب نمیشه رد بشی ،واقعا هم همین طور است غیر از عنایات امیر المومنین (علیه السلام) هیچ کس نمیتواند از پل صراط رد شود اون عوام خوب فهمیده بود این هم همین است، این طوری نیست که این چیزی گیرش بیاد، بله این در واقع جرمش کمتر میشه.
مساله ۱۹ إذا أدرک من الوقت رکعة أو أزید یجب ترک المستحبات محافظة علی الوقت بقدر الإمکان نعم فی المقدار الذی لا بد من وقوعه خارج الوقت لا بأس بإتیان المستحبات
یک کسی نماز ۴ رکعتی ظهر را شروع کرده، یک رکعتش را در وقت خواند بعد غروب شمس شد حالا اون سه رکعتش میخواد دعای ابو حمزه ثمالی بخواند بخواند اشکالی ندارد چون دیگه مستلزم ترک واجب نیست تمام شده ولی در این یک رکعت که هست مثلا یک کسی اگر مستحبات انجام بده یک رکعت را میتواند در وقت بخواند و بدون مستحبات دو رکعت را در وقت میتواند بخواند باید بدون مستحبات بخواند هر چقدر میتواند باید در وقت بخواند متفاهم عرفی از من ادرک این است
مساله ۲۰: إذا شک فی أثناء العصر فی أنه أتی بالظهر أم لا، کسی نماز عصر میخواند شک کرد که ظهر خوانده یا نخوانده بنی علی عدم الإتیان بنا میگذارد که نخوانده و عدل إلیها برمیگردد به ظهر إن کان فی الوقت المشترک اگر در وقت مشترک باشه و لا تجری قاعدة التجاوز نعم لو کان فی الوقت المختص بالعصر یمکن البناء علی الإتیان اگر در وقت مختص به عصر باشه بنا بر اتیان باید بگذارد باعتبار کونه من الشک بعد الوقت .
خب مساله مهم و محل ابتلایی است که اگر کسی در نماز عصر شک کرد که نماز ظهر خوانده یا نخوانده اقای خویی فرموده خب قاعده ی تجاوز مال جایی است که از محل شرعیش عبور کرده باشه، نماز ظهر محل شرعی ندارد، محل شرعی نماز ظهر بعد از زوال شمس تا غروب شمس است زیرا نماز ظهر شرطش این نیست که قبل از نماز عصر واقع بشه لذا اگر کسی نماز ظهر خواند عصر نخواند ظهرش درست است به خلاف عصر ،عصر محل داره این حرف را اقای خویی در چند جا تطبیق فرموده مثلا کسی در قنوت است شک میکند حمد خوانده یا نخوانده شک میکند سوره خوانده یا نخواند فرموده باید برگرده حمد و سوره بخواند زیرا ایشون جزء مستحبی را منکر است ما جزء مستحبی نداریم چون جزء مستحبی مآلش به دوران امر بین اقل و اکثر است خب من الان از محل سوره نگذشتم محل سوره این نیست که من قبل از قنوت بخوانم ،نه کسی سوره میخواند قنوت هم نمیخواند( البته من قنوت را اگر کسی ولو شده همین دستش را بلند کند یک صلواتی هم شده بفرسته چون قنوت هم از شعائر شیعه است، نه مثل اشهد ان علیا ولی الله، اشهد ان علیا ولی الله اینقدر مهم است که اقای گیپایگانی فرمود من کشته میشم بلکه نصف ایران کشته خواهد شد یعنی اینقدر اشهد ان علیا ولی الله مهم است منی که دفاع از کسی که منجر به کشته شدن آدم بشه را جایز نمیدانم و اهل جهنم است اون شخصی که این کار را بکند باز اگر صد تا مرجع تقلید مثل شیخ انصاری برای اشهد ان علیا ولی الله کشته بشوند جا دارد اقای گلپایگانی با اون عظمت با همه ی احتیاطات و جودت در فقاهت و تقوا و اینها که جزء یک ها بوده، اگر دو نفر یک بوددند یکیش اقای گلپایگانی بود تصریح کرد که من در این راه کشته میشم بلکه نیمی از جمعیت کشته میشه چون او کیان تشیع است اشهد ان علیا ولی الله اساس کار است بلغ ما بلغ منتها این را عالمی میفهمد که شیعه امیر المومنین (علیه السلام) باشه خب اونهایی که ظاهرش شیعه است اسمش شیعه است اون براش مهم نیست که اشهد ان علیا ولی الله با دو قرون هم ممکن است رفع ید بکند، بگه ما نمیگیم که یک اذان جامعی درست بشه، گور پدر جامع، خب این در ما نحن فیه جایز نیست به خاطر اینکه اقای خویی این طور فرموده که قاعده ی تجاوز باید از محلش بگذرد ولکن مدت ها است شاید متجاوز از ۲۰ سال است این مطلب در ذهن ما هست انما الشک فی شی لم تجزه یا اذا شککت فی شی ثم دخلته فی غیره، اقای خویی این غیری که شما معنا میکنید این را کسی نمیفهمد غیر از خودت ممکن است بگی صاحب عروه هم هست، اقای خویی جزء یک ها است بله عروه هم جزء یک ها است، عروه در فقه اگر از اقای خویی اقوی نباشه قطعا اضعف نیست ولی دخلت فی غیره یعنی در اون غیری که شرعا او را بعد باید اتیان کرد لذا کسی که نماز عصر میخواند، این، دخلت فی غیره، چون میگه من کی میتوانستم وارد عصر بشم وقتی که ظهر را بخوانم اما این جمله ای که شما میفرمایید که دخلت فی غیره یعنی محل او گذشته باشه ،نه ،غیری که شرعا مترتب است متفرع است، لذا به عقل قاصر ما اگر کسی در قنوت شک بکند که سوره خوانده یا نخوانده باز به عقل قاصر ما این قاعده ی تجاوز جاری میشه یا در اینجا در نماز عصر است شک میکند نماز ظهر خوانده یا نه قاعده ی تجاوز در نماز ظهر جاری میشه چون دخلت فی غیره یعنی مترتب بر او، غیر مترتب را اقای خویی معنا میکند یعنی اون قبلی جاش قبل باشه، میگیم نه، بعدی جاش اینجاست که دیگه نمیشه انسان عمدا او را ول کند این را بیاورد، این معنای دخلت فی غیره است ،و مطلب به عقل قاصر ما واضح است اگر چه که خب صاحب عروه به اون عظمت و مرحوم آقای خویی به اون عظمت خب اونها اشکال کردند اون دیگه نمیدانم چی است چرا مرحوم استاد قاعده ی تجاوز را این طور معنا میکرد نمیدانم، ما نمیخوایم بگیم محل عادی تا یک کسی بگه اگر از حمام امد بیرون لباس پوشید شک بکند که غسل جنابت کرد یا نه پس قاعده تجاوز جاری میشه، نه، ما این را نمیخوایم بگیم، همه ی نقض هایی که مرحوم استاد میکرد یا اقای خویی میکرد اینهاست ،ما هم قبول داریم چون لباس پوشیدن و از حموم امدن بیرون و قضا خوردن اینها شرعا لازم نیست بعد از غسل باشه، ولی اگر وارد نماز شد شک کرد غسل کرده یا نه به نظر ما درست است میشود گفت غسل کرده، اینکه شما اقای خویی بفرماید محل غسل که قبل از نماز نیست، محل نماز بعد از غسل است اینا خلاف ظاهر است لذا این مطلبی که عرض کردم این خیلی در فقه مصادیق داره مثل همین نمیداند وضو گرفته یا نه غسل کرده یا نه سوره را خوانده یا نه و امثالهم هذا تمام الکلام در بحث وقت و مسائل وقت
بعد صاحب عروه این قبله را شروع میفرماید
میفرماید و هی المکان الذی وقع فیه البیت شرفه الله تعالی من تخوم الأرض إلی عنان السماء للناس کافة القریب و البعید لا خصوص البنیة
اونی که قبله است کعبه نیست لذا اگر الان یک نفر در هواپیما یا مثلا خب بلاد این طوری است که بعضی بلاد مثلا ارتفاعشون نسبت به مسجد الحرام، کعبه ی معظمه ممکن است اگر مثلا یک خط مستقیمی که عمود بر کعبه باشد بکشند اونا مثلا شاید هزار متر مثلا میگن فلان جا از سطح دریای ازاد مثلا ۵۰۰ متر ارتفاعش بالاتر است یا پایین تر است حالا من الان نمیدانم کجا را مثال بزنم که سطحش مثلا از سطح دریای ازاد چقدر بالاتر است و کعبه مثلا نسبت به دریای ازاد سطحش چطوری است الان من در ذهنم نیست ولی بعضی افرادی که مثلا کوه نشین هستند که وقتی که حساب میکنند ببین بالای کعبه میشه مثلا ۲۰ متر از کعبه بالاتر است یا اینایی که با هواپیما میروند در هواپیما نماز میخوانند یا مثلا اینایی که در دریا هستند دریا ها هم همین طور هستند خب بعضی دریا ها از سطح دریای ازاد پایین تر هستند ممکن تو کشتی هست که تو کشتی مثلا ۱۰ متر پایین تر از مسجد الحرام باشه پایین کعبه باشه، میفرماید مراد از کعبه اون مکان است من تخوم الأرض إلی عنان السماء، یک کسی اگر هزار متر بالاتر از کعبه هم باشد وقتی که به اون سمت بخواند اون مکان میشه کعبه، نه اون خصوص بنیه و کعبه مکرمه معظمه، اون قبله نیست
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا