« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل في احكام الاوقات

 

در یک روایت شریفه ای مرحوم علامه مجلسی در بحار در ابواب الانتظار حدیث ۷، الاربعمائه قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ.

وَ قَالَ علیه السلام: مُزَاوَلَةُ قَلْعِ الْجِبَالِ أَیْسَرُ مِنْ مُزَاوَلَةِ مُلْکٍ مُؤَجَّلٍ وَ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ لَا تُعَاجِلُوا الْأَمْرَ قَبْلَ بُلُوغِهِ فَتَنْدَمُوا وَ لَا یَطُولَنَّ عَلَیْکُمُ الْأَمَدُ فَتَقْسُوَ قُلُوبُکُمْ.

وَ قَالَ علیه السلام: الْآخِذُ بِأَمْرِنَا مَعَنَا غَداً فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ وَ الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.

 

دیروز عرض کردم روایات عدیده ای در ثواب انتظار فرج ارزش انتظار فرج وارد شده شاید متجاوز از ۱۰۰ روایت در هیچ کدامش نفرموده که انتظار فرج مثلا معناش این است که زمینه سازی بکنید هیچ کدامش نداره در ذیل این روایت داره فان احب الاعمال الی الله عزوجل انتظار الفرج، انتظار فرج همین است معناش یعنی شیعه امام حی داره ،غایب است، تشریف میاره ،این معنای انتظار فرج است، دیگه ما انتظار سرخ و انتظار زرد و سبز نداریم در ۱۰۰ تا روایت خب اگر بود امام (علیه السلام) در یکیش میفرمود بلکه در ذیل این روایت این است و قال (علیه السلام) مزاوله قلع الجبال ایسر من مزاوله ملک موجل، کوه ها را بخوای بکنی راحت تر است اسان تر است تا یک ملک که هنوز اجلش نرسیده بخوای صبر کنی بر رسیدنش و استعینوا بالله و اصبروا صبر کنید ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده خداوند سبجان حکومت زمین را به اونی که بخواد میده والعاقبه للمتقین لا تعاجلوا عجله نکنید لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا، عجله نکنید که بعد پشیمان میشید و لا یطولن علیکم الامد فتقسوا قلوبکم این من خیال میکنم این ذیل روایت مقصودش این است که اگر شما عجله کنید صبر نکنید طولانی میکنید زمان غیبت را نه تنها که جلو نمیارید طولانی میکنید کاری نکنید که طولانی بشه فتقسوا قلوبکم بعد خدایی نکرده به شک و شبهه بیفتید غساوت قلب پیدا بکنید بعد نستجیر بالله منکر بشید امر به دعا شده ولی در ۱۰۰ روایت یا بیشتر یک کلمه در هیچ جاش نیست که اقا شما بیاید زمینه سازی بکنید و زمینه سازی را هم معنا بکند زمینه سازی به چیست تازه بر فرض گیریم یک روایتی پیدا بشه که زمینه سازی بکنید که بدرد نمیخوره چون در مقابل ۱۰۰ تا روایت به قول مرحوم آقای بروجردی این چی بود که در همه ی این ها ذکر نفرمود، میفرماید عجله نکنید در این امر فتندموا.

خدایا به حق محمد و آل و محمد تعجیل در فرج بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بفرما و توفیق انتظار فرج هم به ما عنایت بفرما و ان شاء الله اعمال ما در دوران غیبت مرضی حصرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که قطعا یک عمل مرضی برای طلبه هست ،جزء مسلمات است و اون هم این است که انسان مشغول به فقه و اصول سنتی همون که شیخ انصاری و سید مرتضی و ... میخواندند از این راه بیرون رفتی،به ترکستان است

خب مساله ۱۵:

إذا ارتفع العذر المانع من التکلیف فی آخر الوقت اگر اون عذری که مانع از تکلیف بوده ،حیض بوده، لا سمح الله جنون بوده ،اغماء بود اگر اون مرتفع شد فإن وسع للصلاتین وجبتا اگر وقت به اندازه ی هر دو نماز داره هر دو نماز واجب میشه و إن وسع لصلاة واحدة أتی بها، اگر وقت به اندازه ی یک نماز است همان یک یک نماز را باید بخواند، و إن لم یبق إلا مقدار رکعة اگر به اندازه ی یک رکعت است وجبت الثانیة فقط دومی را بخواند، و إن زاد علی الثانیة بمقدار رکعة اگر این به اندازه ی ۵ رکعت وقت داره یا در مغرب و عشاء به اندازه ی ۴ رکعت وقت داره وجبتا معا هر دو را بخواند کما إذا بقی إلی الغروب فی الحضر مقدار خمس رکعات و فی السفر مقدار ثلاث رکعات أو إلی نصف اللیل مقدار خمس رکعات فی الحضر و أربع رکعات فی السفر و منتهی الرکعة تمام الذکر الواجب من السجدة الثانیة و إذا کانت ذات الوقت واحدة کما فی الفجر یکفی بقاء مقدار رکعة، خب این دلیلش چیه؟

اگر حائض پاک شد، مجنون جنونش بر طرف شد ،مغمی علیه به هوش امد ،خب این در ما نحن فیه ﴿یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه﴾ ،دو تا نکته در مقام مهم است

یک نکته این است که اگر این شخص مثلا میداند که ساعت ۵، طهر براش حاصل میشه یا مثلا در بیهوشی میداند که مثلا این به هوش میاد حالا در بیهوشی و در جنون خیلی معنا ندارد ولی در حیض چرا و میداند اگر قبلش وضو نگیرد و این مقدمات را محیا نکند نمیتواند نماز بخواند آیا اینجا واجب است مقدمات را محیا بکند؟واجب است قبلش وضوش رو بگیره؟حالا اینکه باید غسل کند واجب است مثلا آب و اینها را تهیه بکند؟ ممکن است کسی در قبل از وقت بگه نه، چون وجوب نیست قبل از وقت وجوب نیامده برای چی من بیام وضو بگیرم و مقدمات را فراهم بکنم ولی در حائض نه قطعا باید قبل از طهر مقدمات را حاصل بکند ،چون که یک مساله ای: اگر یک زنی الان حائض است نیم ساعت به غروب پاک میشه ایا وجوب نماز از زوال شمس میاد یا وجوب نیم ساعت به غروب میاد که پاک میشه؟ خب وجوب از زوال شمس میاد نه موقع پاکی زیرا اذا زالت الشمس فقد وجبت الصلاتان برای همه است

(سوال سائل:

جواب:تخصیص نخورده و حائض اون حائضی تخصیص خورده که به خاطره ی حیضش نمیتواند نماز بخواند اما اگر یک حائضی پاک میشه اخر وقت اون به خاطر حیضش نیست، اونی که سبب فوتش حیضش باشه اون تخصیص خورده ،زن حائضی که غروب پاک میشه این از زوال شمس امر داره، دیوانه ای که یک به غروب جنونش بر طرف میشه این از سر ظهر امر داره)

(سوال سائل:

جواب: نه لازم نیست بر طرف بکند چون که اون حیضش اگر به خودی خود باقی بماند تخصیص خورده ،مغمی علیه هم همین طور، حالا در مغمی علیه و همچنین نائم اگر یک کسی الان خواب است ساعت ۳ بعد از ظهر بیدار میشه ایا این وجوب از سر ظهر امده یا ۳ بعد از ظهر میاد در نائم در مجنون در مغمی علیه ممکن است کسی بگوید وجوب بعد از نوم میاد زیرا القاء خطاب به این شخص معقول نیست لذا اونجا یک شبهه ای داره ،ما قبول نداریم، چون ما گفتیم اطلاق مئونه زائده نمیخواد، ولی حالا ممکن است کسی بگوید اونها را شبهه داریم ،اما اگر چنانچه این شخص، حائض است، امروز به زن حائض میگن این نماز بر تو واجب است، نماز بین الحدین، یک کسی الان به من بگه آقا قدرت داری بری مسافرت در این هفته، میگم بله ،میگه الان که تو درس میدی میگم تو گفتی چی؟گفتی در این هفته، سفر در این هفته را من الان قدرت دارم چون یکی از روز های سفر در هفته پنجشنبه است تعطیل است خب من قدرت دارم از الان قدرت دارم نه اینکه قدرت پیدا میکنم حالا اگرم بر فرض کسی باز در عاجز و اینها اشکال بکند که جای اشکال ندارد حیض اصلا اشکال ندارد چون القاء خطاب به او جایز است لذا این شخص باید از قبلش تهیه بکند مقدماتش را، حالا اگر تهیه نکرد

(سوال سائل:این واجب معلق است؟

جواب:واجب معلق نیست واجب منجز است، نماز در یک ساعت به غروب نخواسته که بشه واجب معلق ،صرف الوجود بین الحدین است ،الان یک کسی ساعت ۲ بعد از ظهر اب پیدا میکند وضو میگیرد وجوبش کی میاد؟قطعا سر ظهر، اگر کسی بگه سر ظهر نمیاد به نظر من باید براش دعا بگیری، مریضه بی چاره، یک نقضی هم داره اگر این طوری باشه وجوب ۹۹ درصد مردم سر ظهر نمیاد زیرا این وضو نداره تا بره وضو بگیره و لباس بپوشه و رو به قبله بایسته، مهر بیاره ۶ الی ۷ دقیقه طول میکشه پس بگو وجوب اون وقت میاد ،کسی این نرف را زده؟نه، خب اینجا هم مثل اونجاست فرقی نمیکند روی این جهت در ما نحن فیه باید تهیه بکند.)

حالا اگر این مقدمات را تهیه نکرد خب گناه کرده ولی باید مثلا نمازش را با لباس نجس بخواند حالا با همین قبله ای که معلوم نیست بخواند با همین قرائت خراب بخواند باید بخواند و اگر نخواند باید قضا کند حالا اگر این زن وقتی پاک شد فرصت برای غسل نیست و فقط زمان برای تیمم دارد، ایا این زن هم نماز بر او واجب است و اگر تیمم نکرد باید قضا بکند؟

نه، چون زمان برای غسل حیضش باید داشته باشد این به خاطر روایت است روایاتی که در مقام هست همش غسل حیض است باید زمان داشته باشه ،غسل حیض هم نمیشه قبل از آنی که پاک شود غسل حیض بکند، بله اگر کسی با غمض عین از ضیق وقت وظیفه اش تیمم است، مریض است ،اب نداره، این اگر پاک شد و فقط به مقدار تیمم وقت داشت باید تیمم بکند نماز بخواند و اگر هم نخواند بعد قضا بکند.

حالا اگر کسی بخواد غسل بکند بیاد فقط به یک رکعت نماز میرسد ،خب این قطعا باید بره غسل کنه و یک رکعت نماز را در وقت بخواند ،اما ایا قضا بر او واجب است یا قضا بر او واجب نیست؟

ممکن است کسی بگوید نه قضا بر او واجب نیست زیرا قضا برای کسی است که نماز او فوت شده، نماز از او فوت نشده، فوت مال کسی است که ۴ رکعت را در وقت میتواند بخواند

(سوال سائل:

جواب:من ادرک وقت را به لحاظ ادا توسعه داده تعبد به ادا کرده تعبد به ادا لازمه ی عقلیش این است که فوت شده باید قضا بکند_تعبد به یک شی تعبد به دیگری نیست الان شارع اگر بفرماید شما اگر روزی شک داری روز نهم است یا نه با این عامه وقوف در عرفات انجام بده، حالا یک کسی نذر کرده بوده که روز عرفه صدقه بده ،تعبد به اینکه برو وقوف انجام بده ، تعبد به اینکه این روز عرفه است نیست)

(سوال سائل:

جواب:معنای رکعت،مرحوم اقای خویی فرموده رکعت ،تاره استعمال میشه رکوع در مقابل سجده ،رکعت به معنای رکوع، یک وقت رکعت اطلاق میشه که مثلا میگن نماز ۴ رکعت است ،اگر رکعت قرینه نباشه مجمل است ،خب وقتی که مجمل شد این خلاف قاعده است ،چون نماز باید ۴ رکعتش در وقت باشه باید به قدر متیقنش اخذ کنیم و قدر متیقنش این است که ما رکعت را در مقابل سجده به معنای رکوع نگیریم به معنای کل رکعت بگیریم و کل رکعت سجده ی ثانیه هم جزئش است ،آیا سجده ثانیه باید سر را بلند بکنی ؟نه سر را بلند کنی جزء سجده نیست، پس بگو اگر این طوری باشه آدم وقتی به سجده میره سرش را بلند نمیکند، نه سرت را باید بلند کنی تا سجده ی ثانیه صدق بکند، چون سجده باید حدوث باشه سرت را بلند نکنی این سجده دوم نمیشه لذا به همین جهت گفتن که اونجایی که اگر شک بعد از رکعتین اولتین باشه، گفتن که شک بعد از رکعتین اولتین این است که در سجده دوم بعد از ذکر سجده شک بکنی ولو سرش را هنوز بلند نکرده چون بلند کردن سر، مقوم رکعت نیست ،مقوم سجده نیست، بلند کردن سر از باب اینکه میخواد سجده دوم محقق بشه، خب قدر متیقنش این است، حالا ذکر چی؟ذکر واجب چی؟ذکر واجب را بعضی ها اشکال کردند که نه ،ذکر واجب جزئش نیست، نه، اطلاق رکعت وقتی که مجمل شد قدر متیقنش ذکر واجب هم هست ،این حدیث لاتعاد نیست چون حدیث لا تعاد، وقت استثناء است، من ادرک رکعه من الغداه کمن ادرکها، ما باشیم و حدیث لاتعاد این نماز باطل است امر نداره مجزی نیست ولکن به خاطر این روایت، این روایت در واقع تخصیصی است در حدیث لاتعاد خب قدر متیقنش را باید اخذ بکنیم خب قدر متیقنش بعد از ذکر واجب است)

خب این نسبت به این مساله

مساله ۱۶ إذا ارتفع العذر فی أثناء الوقت المشترک اگر عذر در اثناء وقت مشترک مرتفع شد بمقدار صلاة واحدة ثمَّ حدث ثانیا کما فی الإغماء و الجنون الأدواری فهل یجب الإتیان بالأولی أو الثانیة أو یتخیر وجوه، این به اندازه ی ۴ رکعت نماز فرصت داره خب اگر به اندازه ی ۴ رکعت نماز فرصت داره قطعا بایستی نماز بخواند حالا نماز اول را بخواند یا نماز دوم را؟صاحب عروه قطعا تخییر، فتوا داد زیرا این وقت مشترک است وقتی وقت مشترک است ظهر هم وقتش داخل است عصر هم وقتش داخل است مخیری، اقای خویی فرموده اقوی این است که اولی را بخواند زیرا این سه تا احتمال داره

ظهر را بخواند

عصر را بخواند

مخیر است

خب اینی که عصر را بخواند که وجهی نداره و مخیر هم وجهی نداره زیرا ترتیب شرط نماز است و وقتی ترتیب شرط نماز است این ترتیب را رعایت نکرده،

ولکن به عقل قاصر ما حق با عروه است زیرا ترتیب اگر چه دلیلش لفظی است ولی مال جایی است که دو تا نماز بر او واجب باشه، جایی که یک نماز بر او واجب است هم باز باید عصر بعد از ظهر باشه، آقای خویی این از کجا؟غایه الامر شما میگی احتمال میدیم خب دوران امر بین اقل و اکثر است رفع ما لا یعلمون ،لذا نمیدانم چرا ایشون فرموده ظهر را بخوان، البته خودش به ذهن بعید میاد شما الان به کسی که میگه من وقت دارم به اندازه ی یک نماز ،بگی تو نماز عصر را بخوان ، اینجا الان شبیه دوران امر بین محذورین است چون هر دو را نمیتواند باید یکیش را ول بکند، اگر کسی بگه در سیره عقلاء باید اهم را بخواند، مثل اینکه مثلا من ۲۰ درصد احتمال میدم نماز ظهر واجب باشه، ۲۰ درصد احتمال میدم نماز عصر واجب باشه، ممکن است هیچ کدامش هم واجب نباشه، اینجا ممکن است کسی بگوید که در دوران امر بین محذورین که یقین دارم یک تکلیفی دارم صلاه وسطی چون در روایات تفسیر شده به نماز ظهر و الا اگر روایات نبود صلاه وسطی بر نماز عصر منطبق بود ،چون صلاه وُسطی یعنی صلاه وَسطی خب ۵ تا نماز است وسطیش میشه عصر ولی چون چند تا روایت داره که صلاه وسطی را بر نماز ظهر تطبیق کرده ممکن است کسی بگوید که این صلاه وسطی را در ما نحن فیه که دوران امر بین محذورین است بخوان، اون هم باز ممکن است یک کسی بیاد بگه که صلاه وسطی نماز ظهر است برای کسی که ۵ تا نماز بر او واجب است اما کسی که ۵ تا نماز بر او واجب نیست،ظهر صلاه وسطی نیست، میگیم نه دیگه این بعید است چون اگر ما صلاه وسطی را عقلی تطبیق میکردیم ممکن بود این حرف را کسی بزنه ولی وقتی ما صلاه وسطی را طبق روایت تطبیق میکنیم، روایت مطلق است ،صلاه وسطی اهم صلوات است اگر کسی از این راه بره که به نظر ما بعید هم نیست ولو اقای خویی و اینها قبول ندارند، روی این جهت میگیم احوط این است که این شخص نماز ظهرش را بخواند ولی این فرمایشات آقای خویی در مقام تمام نیست

(سوال سائل:

جواب:مغرب و عشاء هم باید مغربش را بخواند چون اگر مغربش را بخواند قطعا مجزی است ولی اون یکی را شک داریم منتها در مغرب و عشاء مثل ظهر نیست چون در مغرب و عشاء ،اهم نداریم ،البته در ذهنم یک روایتی است که نماز مغرب مهم تر از نماز عشاء است)

مساله ۱۷: إذا بلغ الصبی فی أثناء الوقت وجب علیه الصلاة إذا أدرک مقدار رکعة أو أزید اگر صبی در اثناء وقت بالغ بشه با همون بیانی که در حائض گفتیم اطلاقات شاملش میشه منتها این فرقش با حائض این است که این صبی از اول وقت نمیاد این صبی در اون لحظه میاد وقتی که در اون لحظه امد خب نماز اضطراری با تیمم به هر وسیله ای که شده باید بخواند، و لو صلی قبل البلوغ اگر این قبل بلوغ نماز خواند ثمَّ بلغ فی أثناء الوقت بعد بالغ شد فالأقوی کفایتها و عدم وجوب إعادتها و إن کان أحوط ،خب در ما نحن فیه اگر این شخص سر ظهر نماز خوانده بعد در اثناء وقت بالغ شد دوباره باید بخواند یا نه؟صاحب عروه میفرماید لازم نیست دوباره بخواند، دو بیان برای اجزاء ذکر شده،

یک بیان بیانی است که مرحوم آقای حکیم و دیگران دارن که حدیث رفع ،رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم این امتنانی است امتنان یعنی چه؟یعنی ملاک داره اما اگر ملاک نداره معنا نداره خداوند بفرماید من منت بر شما گذاشتم، منت نداره نمیتوانی امر بکنی، لذا ما عرض کردیم بر خداوند سبحان هدایت بشر واجب نیست ﴿بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان، لَقَد مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤمِنِينَ إِذ بَعَثَ فِيهِم رَسُولا مِّن أَنفُسِهِم يَتلُواْ عَلَيهِم ایات﴾...، خداوند سبحان منت گذاشت، یعنی چی؟یعنی بر او واجب نیست و الا معنا ندارد که ایه بفرماید که شما اسلامتان را بر من منت نگذارید ولی من منت میگذارم، خب اگر قرار باشه اون عقلی که بر من واجب میکند که من اسلام بیارم همان عقلم بر خداوند سبحان واجب بکند ارسال رسل بکند خب قطعا بر اون هم جایز نیست منت بگذارد ،بگن اقا منت این است که رسول را از امی انتخاب کرد خب این حرف شد؟بعد طلبه ی بدبخت بی چاره بگو برو تفسیر بخوان، طلبه اگر فقه و اصول کار کرده باشه مسلط باشه این بخوابد به اندازه ی صد تا مفسری که فقه و اصول کار نکرده این میفهمد من حاضرم هر مفسری که حاضره بیاد بحث بکنم مفسر چیه؟مگر تفسیر چیه ؟تفسیر یا روایات است یا ظواهر است یا مطالب عقلی کدام مطالب عقلی به اندازه ی اصول داخلش است؟همه ی اصول ها را نمیگم، اصولی که مرحوم آقا ضیاء و اینها چیز کردند کدام چیز به اندازه ی فقه رولیت داره ،خب درس تفسیر برای چی میخواد بره ،حوزه مرکز تخصصی تفسیر برای چی داره ،این طلبه اونجا میخواد چکار بکند؟خب زور که نیست اقا بحث علمی که با زور درست نمیشه، شما پیچ را هی زور بزن، وقتی پیچ روی روال نچرخه یا پیچ میبره یا اچارت میشکنه یا دستت فلج میشه یا هر سه تاش، خب تفسیر چیه؟فرمودند اقا امتنان، مرحوم اقای حکیم میفرماید امتنان یعنی چی؟امتنان یعنی اینکه من میتوانستم جعل بکنم ،نمیکنم، خب این را اقای خویی قبول نکرده فرموده نه دلیل نداریم که در هر جایی که رفع کرد اون مصلحت باقی است، یک عده امدند تقریب بهتری کردند گفتند اقا حدیث رفع الزام را بر میدارد، اصل مشروعیت است، رفع القلم عن الصبی به اضافه یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه، الزام برداشته میشه ولی مشروعیت هست، خب این بیان درست نیست به خاطر اینکه ظاهر رفع این است که تکلیف برداشته شده نه الزام، خصوص الزام نیست مگر کسی رفع را معنا بکند که رفع به معنای رفع مواخذه است، رفع عقاب است که به قول مرحوم اقای تبریزی میفرمود این در حدیث رفع خلاف ظاهر است چون رفع القلم عن الصبی حتی یحتلم و عن المجنون حتی یفیق و عن النائم حتی یستیقض خب نائم که اصلا تکلیف برایش لغو است مجنون هم همین طور، نمیشه بگیم رفع در یکی به معنای رفع عقاب است در اون دو تا به معنای رفع تکلیف است، این خلاف ظاهر است ،اما اون امتنان را هم اقای خویی اشکال کرده بعد خود اقای خویی میفرماید عبادات صبی مشروع است، بعضی ها امدند مشروعیت عبادات صبی را از چی در آوردند؟از اون ادله ای که فرموده یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه مثلا اقای حکیم فرموده از ادله ی عبادات به اضافه ی حدیث رفع مشروعیت در میاد ،اقای خویی میفرماید نه از ادله ی عبادات به اضافه ی این، مشروعیت در نمیاد، مشروعیت از کجا در امده از اون روایتی که فرموده مروا صبیانکم بالصوم و الصلاه خب امر به امر هم در اصول گفتیم امر به امر به شی امر به اون شی است ،اگر الان یک کسی را بهش بگن برو به فلانی امر بکن بیاد بعد نیامد خب چرا نیامدی؟گفت جناب استاد شما که امر نکردی ،شما به فلانی امر کردی که او امر بکند خب متفاهم عرفی وقتی که به فلانی میگن برو بگو بیاد، تو بهش بگو بیاد، منتها بگو من گفتم که تو بگو بیاد ،این درست هم است، امر به امر به شی، امر به اون شی است ،نه اشکال ندارد از طریق او امر من است ولکن میخوام از طریق او باشد متفاهم عرفی امر به من است لذا عبادات صبی مشروع است ،حالا اگر کسی بیاد بگه هر جا عبادات صبی مشروع بود، مجزی است ،این له وجه، درست هم است ولی اگر کسی بگه نه منافات نداره که اون عبادات صبی مشروع باشه ولی در عین حال بالغ هم که میشه یک نماز دیگر باید بخواند، این را گفتن اخه ارتکاز قطعیه متشرعه، تسالم فقه ،ضرورت مذهب بر این قائم است که هر مکلفی در شبانه روز ۵ تا نماز مشروع بیشتر نداره ،نمیشه که این صبی بگیم امروز ۶ تا نماز مشروع داره، چون ضرورت فقه بر این قائم است لذا این مجزی است، اما اون حرف اقای خویی درست نیست که ما کشف ملاک نمیکنیم ،وقتی حدیث رفع برداشت این همین ملاک را داره از کجا؟شاید ملاک نداشته باشه، نه این حرف درست نیست اگر حدیث رفع امتنانی باشه لازمه ی امتنان این است ولکن ما قبول نداریم که حدیث رفع امتنانی است کی گفته؟کی گفته رفع القم عن الصبی حتی یحتلم این امتنانی است کی گفته؟مخصوصا در مجنون و در نائم امتنان معنا نداره اونها را اصلا شارع نمیتواند تکلیف بکند روی این جهت این کلام درست نیست، هم فرمایش اقای حکیم درست است این فرمایش اقای خویی هم درست است ،

 

مساله ۱۸ :یجب فی ضیق الوقت الاقتصار علی أقل الواجب إذا استلزم الإتیان بالمستحبات وقوع بعض الصلاة خارج الوقت .

اگر الان این شخص بعضی مستحبات را به جا بیاره یک رکعت نماز بعد از وقت می افتد ،حق داره این مستحبات را بیاره ؟نه ،نگی من ادرک ...،اینجا جای من ادرک نیست، چون من ادرک برای کسی است که واقعا توان نداره، این توان داره داره به دست خودش نمازش را بیرون وقت میندازد ،بلکه اگر این نماز بخواند یک رکعتش خارج وقت بیفتد باید نمازش را قضا بکند، بگی خب چرا قضا بکند من ادرک،میگیم نه دیگه من ادرک این را نمیگیرد، من ادرک کسی را میگیرد که نمیتوانسته نماز بخواند این میتوانسته، خب بگی بسم الله الرحمن الرحیم اگر کسی عمدا نمازش را به تاخیر انداخت تا یک رکعت به غروب افتاب واجب نیست بر او بخواند؟چرا واجب است، چوب میخورد به خاطر تاخیر ولی واجب است بخواند، خب چه فرقی است اینجا با اونجا؟ فرقش واضح است چون اینجا میتوانسته تمام نماز را بدون مستحبات در وقت بخواند ولی نخوانده،اما اونجا که عمدا تاخیر انداختیه تا یک رکعت به غروب ،وقتی که شروع به نماز کرده ،اون وقت دیگه واقعا نمیتوانسته نماز را در وقت بخواند، لذا اینجا قضا داره و نمازش هم باطل است پس تلخص مما ذکرنا این هم باید مستحبات را ترک بکند هم اگر مستحبات را ترک نکرد باید نمازش را قضا بکند

و للکلام تتمه ان شاء الله فردا

 

logo