1403/08/12
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل في احكام الاوقاتالمساله الرابع عشر
در یک روایت شریفه ای :
عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْکَابُلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام قَالَ: تَمْتَدُّ الْغَیْبَةُ بِوَلِیِّ اللَّهِ الثَّانِی عَشَرَ مِنْ أَوْصِیَاءِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَهُ یَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ
لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَیْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِینَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالسَّیْفِ أُولَئِکَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِیعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَی دِینِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ علیه السلام انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ.
امام سجاد (علیه السلام) میفرماید غیبت امام ۱۲ خیلی طولانی میشه تمتد بعد شیعیانی که در اون زمان هستند القائلون بامامته قائل به امامت هستند المنتظرون لظهوره، انتظار معناش یک کلمه است یعنی که انسان مثل این میماند که الان بلاتشبیه مهمان دعوت کرده سفره را کشیده منتظر است که مهمان بیاد این انتظار است که در خانه اش نشسته منتظر است که حضرت تشریف بیاره، افضل اهل کل زمان، با فضیلت ترین مردم هر زمانی هستند، خداوند سبحان به این ها عقل و فهمی داده معرفتی داده که به خورشید پشت ابر ایمان می آورند که غیبت به منزله ی مشاهده است و اون ها را در اون زمان به منزله ی مجاهدین در رکاب پیامبر خدا شمرده و اینها اصلا در این آیه شریفه که مخلصون اینایی که فی خطر عظیم اینا هستند که عباد مخلصین هستند و اینها هستند که شیعیان ما هستند و اینها هستند که مردم را دعوت میکنند به دین خدا سرا و جهرا ،انتظار الفرج من اعظم الفرج، در این روایاتی که این همه در انتظار فرج حضرت فرموده شاید متجاوز از ۲۰۰ روایت از انتظار فرج یک کلمه اونجا مثلا نفرموده که انتظار فرج این است که زمینه اماده بکنید همش فقط همین .
خداوند سبحان ان شاء الله ما را از منتظرین و شیعیان حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اخر الزمان عنایت بفرماید
خب مرحوم صاحب عروه فرمود اگر چنانچه این شخص بعد از انی که زوال شمس شد بعد از دخول وقت، حالا زوال شخص نمیخواد ،بعد از طلوع فجر، بعد از غروب شمس ،اگر بعدش این حیض شد یا مثلا بی هوش شد یا خوابید حالا نوم را ذکر نمیکند، اغماء،جنون و حیض اون اعذار عامه غیر از نوم اگر این پیش امد ایا این باید قضاش رو به جا بیاره یا قضا نداره ؟
عرض کردیم اقوال مختلف است
مرحوم صاحب عروه میفرماید اگر به اندازه ی خواندن یک نماز اختیاری با خصوصیاتش و شروطش طاهر باشد و بعد حیض شود، اگر همچین چیزی باشد این قطعا قضا بر او واجب است اما اگر در این حد نبود قضا برای او واجب نیست،
عبارت عروه این است إذا مضی من أول الوقت مقدار أداء الصلاة بحسب حاله فی ذلک الوقت
من السفر و الحضر و التیمم و الوضوء و المرض و الصحة و نحو ذلک ثمَّ حصل أحد الأعذار المانعة من التکلیف بالصلاة کالجنون و الحیض و الإغماء وجب علیه القضاء و إلا لم یجب و إن علم بحدوث العذر قبله و کان له هذا المقدار وجبت المبادرة إلی الصلاة و علی ما ذکرنا فإن کان تمام المقدمات حاصلة فی أول الوقت یکفی مضی مقدار أربع رکعات للظهر و ثمانیة للظهرین و فی السفر یکفی مضی مقدار رکعتین للظهر و أربعة للظهرین و هکذا بالنسبة إلی المغرب و العشاء و إن لم تکن المقدمات أو بعضها حاصلة لا بد من مضی مقدار الصلاة و تحصیل تلک المقدمات و ذهب بعضهم إلی کفایة مضی مقدار الطهارة و الصلاة فی الوجوب و إن لم یکن سائر المقدمات حاصلة و الأقوی الأول و إن کان هذا القول أحوط.
یعنی باید این این زن یا اینی که جنون خدایی نکرده طاری شده یا اغما طاری شده ،باید به اندازه ای که خودش بتواند یک نماز اختیاری با همه اجزاء و شرایط را بیاره،وقت داشته باشد یعنی طاهر باشه و...، بعضیا یک مقداری پا را اونورتر گذاشتند فرمودند باید به اندازه ی خواندن یک نماز معمولی با مستحباتش وقت داشته باشد، مردم چطوری نماز میخوانند همه قنوت میگیرند همه تشهد وقتی میخوانند سه تا سلام میدهند و امثالهم باید به این مقدار وقت داشته باشه یعنی نمازی که مشتمل بر مستحبات متعارف هم باشه و الا قضا نداره
خب بحث در دو مقام است
یک مقام این است که اگر این زن نماز نخواند عادت شد قضاش واجب است یا نه ؟
مقام دوم این است که حالا زنی که میداند حائض میشود باید نمازش را زود بخواند یا نمازش را نباید زود بخواند، اگر احتمال میده حائض بشه این باید زود نماز بخواند یا خیر و اگر باید نماز بخواند چطور باید نماز بخواند؟
اما مقام اول ما تاره مساله را بررسی میکنیم به لحاظ عمومات یعنی ما باشیم و ادله ی قضا و ادله ی حیض که زن حائض نماز ندارد.
اخری مساله را برزسی میکنیم به لحاظ نصوص خاصه ی وارد در مقام.
اما مقام اون جهت اولی که به لحاظ نصوص عامه و اون عمومات روایاتی که در باب قضا امده در باب ۲ و ۶ و از ابواب قضاء و الصلوات این است که موضوعش فوت است کسی که فریضه از او فوت شده، خب فوت، مال کجاست؟فوت، مال اونجایی است که یک چیزی از دست انسان برود میگه از ما فوت شد یعنی به دست نیاوردم الان یک کسی نمیگه مثلا دیروز مسابقه ی فوتبال ایران و فلان جا بود از دست ما فوت شد مگر این طلبه های باطلی که دنبال درس نیستن و الا ادمی که دنبال درس و زندگی هست نمیگه فوت شد از ما، طلبه با این کارا چیکار داره؟طلبه بهش میگی چرا نیامدی مباحثه؟ میگه حاج آقا تلوزیون مسابقات چیز را نشون میداد دیگه از این حوزه چه امیدی میشه داشت؟امید شیخ انصاری ؟نه امید طلبه ی سیوطی خوان؟اون هم نه خب فوت یعنی از دست رفتن، چیزی از دستش نرفته، اما اگر این شخص به اندازه ی یک نماز واجب ۴ رکعت بدون وضو و همه چیز وقت داشته ایا چیزی از دستش رفته خب معلوم نیست به خاطر اینکه این شخص معلوم نیست امر داشته نماز بدون وضو بدون تیمم معلوم نیست برای این ملاک داشته باشه ،اما اگر یک نمازی با طهارت عن الحدث حالا یا وضو یا با تیمم اگر برای این نماز وقت داشته خب اطلاقات شاملش میشه ،اذا زالت الشمس فقد وجبت الصلاتان نماز واجب است لذا ما باشیم و ادله ی عمومات قضا ،همه را شامل میشه حالا این بحث ان شاء الله در اینده بررسی میکنیم که فاقد الطهورین ایا تکلیف داره یا تکلیف نداره ممکن است کسی بگوید فاقد الطهورین هم تکلیف دارد وقتی که صلاه غرقی اونی که داره غرق میشه...، بگی دیگه اون صلاه نیست ولی معلوم میشه خداوند سبحان توجه را از عبد خواسته شاید بگیم فاقد الطهورین هم تکلیف داره حالا فعلا در مقام بیان این جهت نیستم ان شاء الله در جاش که امد در کتاب صلاه بررسی میکنیم به شرط حیات و توفیق اگر کسی بخواد بگه بر این زن حائض قضا لازم نیست این باید ادله ی حیض را بررسی بکند که ادله ی حیض مفادش این است که زن حائض نماز نداره ولو در وسط روز حیض بشه .
فرمودند خب ظاهر اینی که حائض نمازش را قضا نمیکند این مقصود اون حائضی است که فوت صلاه مستند به حیضش باشد و الا اگر یک حائضی یک ساعت به غروب عادت شده بگه اقا من حیض بودم نمیتوانستم نماز بخوانم میگه تا یه ساعت به غروب کجا بودی؟به عقل قاصر ما این روایات حیض میگیره هر زنی که اصلا غافل بوده ،حواسش نبوده که این عادت میشه ،طبق متعارف اذان گفتن رفته وضو بگیره دستشویی بره تطهیر بکند عادت شد اینا را ادله ی حیض میگیرد حتی اگر قبل از وقت میتوانسته محیا بکند ولی اصلا احتمال اینکه عادت بشه نمیداده مثلا همیشه عادت شب میشده فردا میشده حالا یه دفعه امروز این ساعت عادت شده و معمولا هم این طوری است مخصوصا اون جایی که بخواد یقین داشته باشه حتی اونایی که عادت ماهانه مرتبه دارند فکر نمیکنم همشون راس ساعت ۱۲ و نیم هر ماه اینا عادت شوند نیم ساعت اینور و اونور یک امر طبیعی است، این طوری نیست که بگه من اصلا ساعت نمیزند، اصلا همچین چیزی فکر نمیکنم که وجود خارجی داشته باشد، لذا ما باشیم حتی مستحبات هم همین طور است وضو که میگیره چمیدانم استنشاق میکند یا مثلا تطهیر که میخواد بکند عجله نمیکند ، حد متعارف همیشه، خب بهش بگن چرا نماز نخواندی میگه اتفاقا من تا اذان گفتن رفتم مشغول شدم ولی دیدی که حیض شدم حتی همون سر اذان هم لازم نیست ،چون به هر جهت الان که اذان میگن مثلا اگر این زن چایی دم میکنه همون جا قوری را ول کند بگه نه خب میگه این ۳ دقیقه اونی که متعارف است در اون مقدار حتی مازاد بر مستحبات، ادله ی حیض این را شاملش میشه ،چون اگر غیر این باشه امام (علیه السلام) باید التفات و توجه را بدهد که زن اگر چنانچه میتوانسته نماز بدون هیچ مستحبی بخواند ،تطهیر که میره مواظب باش آب بیشتر نریزی وضو که میگیری سریع باش، اینها احتیاج به توجه دارد، و الا بدون التفات دادن، ادله ی حائض نمازش را قضا نمیکند، به عقل قاصر ما همه ی اینا را شامل میشه
میماند به اینکه کسی بگه درسته اما خود این ادله تخصیص خورده، صحیحه ی عبد الرحمن ابی عبد الله خودش تخصیص در ادله ی حیض است که مثلا اگر چنانچه یک شخصی حائض شده لم تصل، نماز نخوانده، لم تصل الظهر این خود این تخصیص در ادله ی حیض است، خب این روایات لم تصل ما در ظهور این روایت که فکر کردیم دیدیم نه ،ظاهرش این است که بعید نیست ما ملتزم بشیم که لم تصل یعنی میتوانسته نماز بخواند و نخوانده نه اینکه نمیتوانسته نماز بخواند و نماز هم ظاهرش این است که نماز اختیاری را میتوانسته بخواند ، مثلا همینی که صاحب عروه فرمود ظاهر این روایت همین مقدار است ،اینکه ما بگیم اگر این میتوانسته یک نماز به مقدار واجب با ثوب نجس، قبله اش را هم درست تعیین نکرده ،ما یصح السجود هم الان درست پیدا نکرده، فقط با تیمم، این را نمیگه لم تصل الظهر، اینکه این لم تصل الظهر ،غلط است ،انصراف دارد از این مورد، روایت این شخص را شامل نمیشه لذا این شخص اگر این مقدار وقت نداشته قضا لازم نیست، اگر کسی بیاد بگه آقا این روایت اطلاق دارد (که نیست اطلاق) یا این روایت لم تصل الظهر میگیره حتی اونجایی که مثلا ۴ بعد از ظهر حیض بشه، خب اگر اطلاق داشته باشه حتی این شخصی که مسافر بوده میتوانسته دو رکعت نماز بخواند یا ۴ رکعت نماز با لباس نجس، قبله اش هم درست نبوده، ما یصح السجود هم نداشته همه ی اینها بهم ریخته بوده، حمدشم الان اشتباه است ،حمدشم نرفته تصحیح بکند، با همه ی این خصوصیات این را شامل میشه، خب این نسبتش با ادله ی حیض عام و خاص من وجه است تعارض میکند تساقط میکند باید رجوع کنیم به عموم ادله ی فوت و عموم ادله ی فوت هم این شخص را میگیره چون این تکلیف داشته .
ولکن تعارض نمیکند ،اینا را شامل نمیشه اصلا، ولی اگر شامل میشد درست بود، لذا قاعده ی اولیه و قاعده ی ثانویه به عقل قاصر ما همان نماز متعارف است حتی نماز متعارفی که قنوت هم داخلش است نماز متعارفی که نوع مردم میخوانند اگر در اون حد وقت داشت و نخواند قضا دارد اما اگر به اون حد نیست این ادله ی حیض شاملش میشه، این روایت لم تصل الظهر هم اطلاق ندارد ،حالا نهایتش این است که اگر یک زنی قدرت داشت همینی که صاحب عروه نوشته که صلاه اختیاری با اقل واجبات را بیاره این به نظر ما احتیاط وجوبی است که نمازش را قضا بکند، اونی که فتوا است اونی است که حتی ۳ تا سلام بده تشهد هم که مثلا میخواند الحمد الله را هم بگوید الحمد الله را همه میگن حالا در قنوت نوع مردم وقتی که قنوت میخوانند این طوری نیست که ۲ دقیقه طول بکشد ولی یه قنوت ربنا اتنا فی الدنیا حسنه را همه میخوانند اون مقدار قنوت متعارف اون مقدار تشهد متعارف اینا اگر وقت نداشته مبنی بر احتیاط است
این در ما نحن فیه
اما مقام دوم ،در مقام دوم که این شخص میداند عادت میشه، یقین داره عادت میشه ،از ۱ ساعت قبل از ظهر میداند، ۱۰ دقیقه بعد از اذان حیض میشه، این ایا واجب است که بره مقدمات را بیاره یا واجب نیست که بره مقدمات را بیاره؟
به عقل قاصر ما واجب است ،باید بره مقدمات را بیاره، باید تیمم بکند یا وضو بگیرد، لذا اگر این زن میداند و نمیره تحصیل مقدمات کند و حیض شد نمازش قضا شد این باید قضاش را به جا بیاره، چون این مستند به حیضش نیست، لم تصل به این زن صدق میکند یعنی میگه خودت نخواندی میخواست بخوانی منتها این تفصیل را من ندیدم در کلمات ،چون ندیدم اینجا را احتیاط واجب میکنم اگر زنی قبلش میدانسته که این عادت میشه فرصت نداره این قطعا اگر نخواند گناه که کرده قضاش هم باید بجا بیاره .
اما اگر زنی احتمال میداد که عادت بشه یقین نداشت که نوعا هم همین طور است چون عرض کردم یک زنی که یقین داشته باشه عادت میشه این شاید خارجا نباشه، فکر نمیکنم باشه، اصلا اگر باشه هم خیلی خیلی خیلی نادر است حالا اگر احتمال میداد، ایا این واجب است که مقدمات را فراهم بکند وضو بگیرد یا واجب نیست؟ خب این یک مساله مهمی است، یا مثلا اذان گفتن این الان احتمال میده ۱۰ دقیقه دیگه حیض بشه احتمال میده ۱۵ دقیقه دیگه حیض شود که اگر ۱۰ دقیقه دیگر حیض شد اینجا اصلا نمیتواند که وضو بگیرد خب اینا صورش مختلف است اگر قبل از وقت احتمال میداده که این زود حیض بشه،باید مقدمات را فراهم بکند ،چون لولا القدره تکلیف قطعا داره، شک داره که این تکلیف را معذور است یا معذور نیست نمیداند ایا الان واجب است تهیه بکند ،اگر این صورت باشد که اگر الان مقدمات را تحصیل بکند قطعا میتواند نماز بخواند، اینکه قطعا باید وضو بگیرد و اینها ،اما اگر احتمال میده الان تحصیل بکند میتواند در وقت نماز بخواند احتمال هم میده حتی اگر الان هم تحصیل بکند نمیتواند در وقت نماز بخواند مثلا کلا سه دقیقه بعد از زوال شمس این عادت میشه ،این جا به نظر ما تحصیل مقدمات واجب نیست چون شک داره در وقت تکلیف داره یا نداره رفع ما لا یعلمون، چون اگر عادت بشه تکلیف نداره، یا اگر جنون یا اغماء خب اینجا رفع ما لا یعلمون.
اگر شک داره که اصلا حیض کی میشه که شاید ۲ دقیقه از وقت بگذرد که فرصت نداره نماز بخواند اینجا جای رفع ما لا یعلمون است.لذا اگر در یک جا تکلیف در وقت محرز شد منتها نمیدانم اگر الان مقدمات را محیا نکنم من تمکن دارم یا تمکن ندارم اینجا عقل میگه باید محیا بکنی حالا اگر محیا نکرد قضا واجب است یا نه؟بله قضا واجب است زیرا اینجا مستند به حیض نیست میگه تو که میدانستی، یا عقلت حکم کرد خب تو خودت کوتاهی کردی جایی که عقل میگه حق نداری به تاخیر بندازی، اخرت الصلاه اونجا را میگیرد، جایی که شارع یا عقل میفرماید باید بخوانی لم تصل الظهر اونجا را میگیره اینا در اون موارد مسلم است ،
لذا خلاصه ی عرض ما این شد مختار ما این شد که در صورتی که وقت داخل باشه و این قدرت داشته باشه نماز با همه ی خصوصیات و شرایط بخواند اینجا باید قضا بکند
اگر وقت داخل نشده ولی قبلش میداند که حیض میشه، یا احتمال میده که حیض میشه و اگر مقدمات را تهیه کرده بود میتوانست نماز کامل بخواند اینجا هم باید نماز را بخواند صد در صد یعنی باید قضا بکند
اما اگر چنانچه وقت به اندازه ی متعارف اختیاری باقی نیست یا این غافل بوده میتوانسته مقدمات را قبلش تهیه بکند ولی غافل بوده از تهیه مقدمات حواسش نبوده در این صورت اگر نماز با وضو و اینها میتوانسته بخواند مبنی بر احتیاط است و اگر نماز با وضو نمیتوانسته بخواند اینجا اصلا قضا نداره
خب این در ما نحن فیه نسبت به کسی که وارد نماز میشه .
بعضی ها دیدم که حاشیه زدند به فرمایش صاحب عروه که الا النوم در نوم نه ،اگر در تمام وقت هم خوابیده باشه این فکر میکنم این حاشیه لازم نبود چون اصلا فتوای عروه قطعا نظر به نوم ندارد ولی ممکن است کسی بگوید خب عبارت عروه مطلق است، اعذار عامه، بعد هم میفرماید کالحیض، اعذار مانعه ،بعد هم داره کالحیض و اغماء و جنون، خب نوم را هم شامل میشه ،حالا مهم نیست، ولی قطعا نظر صاحب عروه نوم نیست اگر هم کسی میخواد حاشیه بزنه باید بنویسه در غیر نوم کما هو مختاره، حالا مهم نیست، این نسبت به شخصی که وقت داخل میشه بعد عادت میشه یا خدایی نکرده جنون میگیره یا خدایی نکرده اغماء حاصل میشه
خب در حیض معنا نداره که بگیم حیض شد، در اثناء طاهر شد دوباره حیض شد،ولی عین همین کلماتی که در اول وقت گفتیم در اغماء و در جنون در وسط وقت هم هست، اگر کسی لا سمح الله ساعت مثلا ۳ جنون ادواری پیدا کرد و ساعت ۳ و ربع مثلا افاقه حاصل شد باز ۳ و نیم مجددا جنون عارض شد خب باز در یک ربع الکلام الکلام همه ی این تفاصیلی که در اول گفتیم اونجا هم میاد، اغماء هم همین طور است، یکی از چیزایی که الان در بیمارستان ها رعایت نمیشه و حتی اگر هم بگی مسخره ات میکنند، اینکه رعایت نشه این را ادم غصه نمیخورد، ولی اینکه مسخره ات میکنند این را غصه میخوره، طرف میبینی مثلا اماده ی اتاق عمل میشه اذان گفتن این هنوز بی هوشش نکردن، بعد اذان که میگن میره داخل اتاق بیهوشش میکنن خب این جایز نیست شرعا، اتفاقا یک مریضی بود من به دکتر زنگ زدم میخواست چشمش را عمل بکند من به دکتر زنگ زدم دکترش در عین حال که درجه یک بود آدم بی راهی هم نبود ،متدین بود گفتمش که آقای دکار شما باید ایشون را یا ۵ دقیقه به اذان بیهوشش بکنی یا باید این لباسا و این سرم و اینها را در بیاری این نماز بخواند بعد باز، خب اگر این را در بیمارستان بگی مسخره ات میکنند مشکل این است که مسخره ات میکنند اصلا الان فکر نمیکنم در بیمارستان ها یه همچین اداره ای چیزی باشه که اگر مسائل شرعی... ،مسائل شرعی این طوری را طرف باید مجتهد باشه و الا آخوند هایی که اونجا هستند فکر نمیکنم اینها را بلد باشند متوجه باشند این خب اگر واقعا بخواد احکام دین اجرا باشه حداقل باید به مریض بگن، چطور ما برای ماسک و این پلاستیک هایی که رو کلشون میکشند داد و بی داد میکنند برای کرونای داد و بی داد میکنید خب این از کرونا مهم تر است که، دین خدا است،
حالا اگر چنانچه از اونور بقاءا پاک شد مرحوم صاحب عروه میفرماید إذا ارتفع العذر المانع من التکلیف فی آخر الوقت فإن وسع للصلاتین وجبتا اگر آخر وقت پاک شد زن اگر وقت هست که هر دو نماز را بخواند با شرایط و اینها وجبتان و إن وسع لصلاة واحدة أتی بها اگر به اندازه ی یک نماز وقت داره اون یک نماز را میاره و إن لم یبق إلا مقدار رکعة وجبت الثانیة فقط، اگر این وقت داره فقط یک رکعت را با همان خصوصیات بخواند خب اینجا باید او را بخواند و اگر او را نخواند قضا دارد و إن زاد علی الثانیة بمقدار رکعة اگر این به اندازه ی ۵ رکعت وقت داره یا به اندازه ی ۴ رکعت نماز مغرب و عشاء وقت داره وجبتا معا هر دو را باید بیاره کما إذا بقی إلی الغروب فی الحضر مقدار خمس رکعات اگر تا غروب ۵ رکعت باقی مانده خب اینجا باید هر دو را بخواند و فی السفر مقدار ثلاث رکعات اگر ظهر و عصر در سفر به مقدار ۳ رکعت خب باید هر دو را بخواند أو إلی نصف اللیل مقدار خمس رکعات فی الحضر، یا به اندازه ی ۵ رکعت در حضر وقت داره، و أربع رکعات فی السفر، اگر به اندازه ی ۴ رکعت در سفر وقت داره، و منتهی الرکعة، خب این رکعت مقصود چیست؟تمام الذکر الواجب من السجدة الثانیة ،همین که انسان رفت به سجده ی دوم و ذکر را گفت این میشه مقدار رکعت، و إذا کانت ذات الوقت واحدة کما فی الفجر یکفی بقاء مقدار رکعة ،
خب از این که صاحب عروه میفرماید اگر چنانچه به مقدار یک رکعت، به مقدار ۴ رکعت، به مقدار ۵ رکعت وقت داره هر دو نماز را بخواند یک نماز را بخواند بعد اینکه میفرماید مقصود از رکعت تا اتمام ذکر واجب است ،این معلوم میشه نماز اختیاری را میفرماید چون در نماز اضطراری که ذکر واجب نیست، اگر این الان وقت نداره که نمازی بخواند که ذکر هم بگه، خب باید بدون ذکر بخواند به خاطر حدیث لا تعاد، چون حدیث لا تعاد کسی را که وقت نداره، ذکر را بر میداره، ادله ای که بدل داره بر میداره ،لذا معلوم میشه عین همون کلماتی که در دخول وقت فرموده عین همان کلمات را هم در بقاء وقت فرموده ،منتها بعضی ها دیدم که فرمودند نه اگر این شخص به اندازه ی ۴ رکعت وقت داره اما اگر این، این مقدار الان پاک شده که میتواند ۱ رکعت نماز بخواند اگر میتواند ۱ رکعت نماز بخواند ایا اینجا وظیفه اش این است که نمازش را بخواند یا نه امروز نماز نداره نه قضا داره و نه ادا؟ خب چون ممکن است کسی بگوید اون ادله ای که ۱ رکعت از وقت باقی مونده، اون ادله ی ۱ رکعت اونا برای کسی است که خواب بوده، چون ما این طوری که روایت نداریم من ادرک رکعه من الغداه کمن ادرکها، این روایت در مورد نماز صبح است، خواب مانده از خواب پاشده حضرت فرمود من ادرک رکعه من الغداه کمن ادرکها، لذا ممکن است کسی ملتزم بشه بگه روایات رکعت اینجا را نمیگیره، باز همه ی اون مباحث اینجا میاد، ما باشیم و ادله ی اولیه خب حائض تکلیف ندارد خب کسی که پاک شد الان میتواند یک نمازی بخواند با تیمم قطعا این باید بخواند اینجا با اونجا فرق میکند اگر این پاک شد میتواند یک نمازی با ثوب نجس با چمیدانم قبله اش درست نیست و قرائتش خراب است و امثالهم همه ی این خرابی ها را داره ولی باید بخواند چون الان اون ادله ی امر اضطراری این شخص را شامل میشه به خلاف اونجا ،اونجا روایت اطلاق داشت ولی اینجا اطلاق ندارد چون این پاک شده ،ما روایتی نداریم که کسی که حائض است اطلاق داشته باشه که حتی اگر در وقت پاک میشه، نماز بر او واجب نیست، نه اطلاقی داریم، نه روایت خاص داریم
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا