1403/08/09
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل في احكام الاوقات
کلام در این بود که اگر یک زنی بعد از وقت حائض شد ایا قضاء صلاه اون روز واجب است یا واجب نیست ؟
در مقام ثانی بعضی ها فرمودند اگر میتوانسته اکثر نماز را درک بکند بایستی نمازش را قضا بکند ،
اگر نمیتوانسته، وقت نبوده، اکثر نماز را درک بکند قضا لازم نیست.
بعضی ها فرمودند همین قدر که وقت داخل شد ولو متمکن نبود از اتیان صلاه، نه اختیاری نه اضطراری باید قضا بکند. بعضی ها فرمودند نه اگر متمکن از صلاه اختیاری با همه اجزاء و شرایط بود باید قضا بکند.
بعضی ها هم مثل اقای خویی فرمودند اگر حائض متمکن بوده از نماز با طهارت باید قضا بکند اگر متمکن نبوده قضا نداره.
خب همه ی اینها منشاءش روایاتی است که در مقام است روایاتی که در مقام است چند تا روایت است که مرحوم صاحب وسائل آورده.
اونایی که فرمودند قضا در صورت تمکن از اکثر واجب است:
باب ۴۸ من ابواب الحیض حدیث ۳ باب حکم القضاء الحائض الصلاه التی تحیض فی وقتها و حکم حصول الحیض فی اثناء الصلاه، اونجا هایی که مرحوم استاد میفرمود قاعده اش هم همین است ،چون عنوان باب فتوای صاحب وسائل است، اون جاهایی که روایات به نظر صاحب وسائل روشن نبوده فتوا نداده اونجاهایی که روشن بوده فتوا داده مثلا باب وجوب الرجوع ولی اینجا فرموده باب حکم قضاء...،
۱_ حدیث سوم در همین باب ۴۸ و عنه،عنه یعنی عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن محبوب عن علی بن رئاب عن ابی الورد قال سالت ابا جعفر (علیه السلام) عَنِ الْمَرْأَةِ الَّتِی تَکُونُ فِی صَلَاةِ الظُّهْرِ وَ قَدْ صَلَّتْ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ تَرَی الدَّمَ قَالَ تَقُومُ مِنْ مَسْجِدِهَا وَ لَا تَقْضِی الرَّکْعَتَیْنِ وَ إِنْ کَانَتْ رَأَتِ الدَّمَ وَ هِیَ فِی صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ قَدْ صَلَّتْ رَکْعَتَیْنِ فَلْتَقُمْ مِنْ مَسْجِدِهَا فَإِذَا تَطَهَّرَتْ فَلْتَقْضِ الرَّکْعَةَ الَّتِی فَاتَتْهَا مِنَ الْمَغْرِبِ.
خب این روایت شریفه گفتن دلالت میکند که اگر تمکن داشته بیشتر نماز را بخواند، نخوانده، این باید نمازش را قضا بکند، اگر تمکن نداشته بیشترش را بخواند قضا واجب نیست زیرا در ظهر فرمود قضا لازم نیست اگر دو رکعت خواندی در مغرب فرمود اگر دو رکعت خواندی اون یک رکعت را باید قضا بکنی، خب این ظهر چون دو رکعت اکثر نیست وقتی دو رکعت را خواندی حیض شده معلوم میشه که این قدرت نداشته تمکن نداشته از اتیان اکثر،ولی صلاه مغرب وقتی که ۳ رکعت است دو رکعتش را خوانده بعد عادت شده معلوم میشه که این قدرت داشته تمکن داشته بر اکثر،
خب به این روایت شریفه چند اشکال شده
یک مناقشه سندی شده که ابی الورد توثیق ندارد یه روایتی هم که در مدح ابی الورد وارد شده ، معلوم نیست که اون ابی الورد همین ابی الوردی باشه که تو این سند است
بعد اقای خویی میفرماید بله این در رجال تفسیر علی بن ابراهیم بن هاشم قمی هست که ایشون رجال تفسیر علی بن ابراهیم را معتبر میداند
اشکال دلالی: خب اشکال دلالی شده از چند جهت
یکی اینکه اقای خویی میفرماید شما از کجا میگی این روایتی که دو رکعت ظهر خوانده حیض شده این متمکن نبوده از بیشتر؟ اگر شما این روایت را حمل بکنی بر غیر متمکن از اتیان اکثر ،این میشه حمل بر فرد نادر به خاطر اینکه کدام زن پیدا میشه که همون سر زوال شمس نماز را شروع بکند بعد سر دو رکعت هم حیض بشه، این خیلی کم است، مرد ها هم همین طوری است این طوری نیست که...، شاید در تمام دنیا غیر از حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فکر نمیکنم کسی پیدا بشه که بگه که...، حتی حضرت عیسی هم من نمیدانم اون هم نمازش را همون سر زوال شمس که تا زوال شمس شد، الله اکبر را بفرماید ،
بعد از کجا معلوم این زن که رکعت دوم ظهر حیض شده ،نمازش را خیلی اهسته نخوانده؟چون ممکن است قدرت بر اتیان بیشتر از دو رکعت معمولی داشته ولی اون قدر با ارامش میخواند و طول میده که رکعت دوم حیض میشه، طرف میگه اقا من یک شبانه روز نماز قضا کردم شما هنوز رکعت اولی ؟میگه اره تصمیم گرفتم سوره ی بقره را بخوانم ،حالا سوره ی بقره کسی در نماز نمیخواند ولی همین سوره های معمولی نماز ها مختلف است دیگه، یک کسی میبینی نمازش نیم دقیقه بیشتر طول میکشه،لذا این میشه حمل بر فرد نادری که شاید اصلا مورد نداشته باشه، این اشکال اول
اشکال دوم این است تقوم من مسجدها و لا تقضی الرکعتین، این لا تقضی به معنای لا تاتی است، قضا به معنای اتیان است یعنی چون حیض شد ولو در وسط نمازم حیض شده باید نماز را ول بکند نه اینکه بگه حالا در وسط نمازم حیض شدم من ادامه بدم نه حائض ولو قبل از سلام حیض شد باید ول کند نمازش را ،لذا روایت دلالت بر عدم لزوم قضا ندارد.
اشکال سوم این است که خب درسته تقضی در نماز مغرب اونجا به معنای اتیان متصل به اون دو رکعت نیست چون داره فلتقض الرکعه التی فاتتها من المغرب، ولی تقضی سه معنا دارد
یک معنا این است که یعنی اتیان بکن ،
یک معنا این است که قضا بکن یعنی کل نماز را دوباره بخوان
یک معنای ثالث این است که همین دو رکعت را یا همین یک رکعت را بیار، این روایت ظاهرش این است که همان یک رکعت را بیار، خب ممکن است یک کسی بگه اخه یک رکعت نماز که نمیشه ،خب یک رکعت نماز نمیشه این روایت را ما باید علمش را به خودشان واگذار بکنیم، اگر یک روایتی ظاهرش قابل اخذ نبود ما حق نداریم حمل بر خلاف ظاهر بکنیم اونی که برای ما حجت است ظاهر است ظاهرش قابل اخذ نیست هیچی
خب این نسبت به این مورد
اما اونایی که فرمودند قضا اصلا واجب نیست اصلا قضا چیه قضا ندارد چرا قضا واجب نیست؟به خاطر اون روایاتی که حائض نمازش را قضا نمیکند خب این هم حائض است دیگه خب این را هم مرحوم اقای خویی و دیگران اشکال کردند که اقا حائض نمازش را قضا نمیکند این روایات ظاهرش این است یعنی اون نمازی که به سبب حیض قضا شده ،چون حائض بوده نخوانده، ولی اگر کسی که ساعت ۳ عادت شده، به این زن بگن تو چرا ساعت دو نماز نخواندی، نمیگه حیض بودم، لذا به همین جهت همه فتوا دادن اگر کسی یقین داره که حیض میشه باید بلافاصله نمازش را بخواند حق نداره به تاخیر بندازه.
خب بعضی ها گفتن چه متمکن باشه از نماز اختیاری یا از نماز غیر اختیاری،چه متمکن نباشه، در همه شقوق باید قضا بکند اونم صحیحه عبد الرحمن بن حجاج در باب ۴۸ حدیث ۵ است وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ شَاذَانَ بْنِ الْخَلِیلِ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَطْمَثُ بَعْدَ مَا تَزُولُ الشَّمْسُ وَ لَمْ تُصَلِّ الظُّهْرَ هَلْ عَلَیْهَا قَضَاءُ تِلْکَ الصَّلَاةِ قَالَ نَعَمْ ،گفتن خب لم تصل الظهر اطلاق دارد اگر کسی زوال شمس شده ۲۰ ثانیه بعدش حائض شد خب قطعا اگر بهش بگن نماز خوندی میگه نه نخواندم، لم تصل الظهر اطلاق دارد
(سوال سائل:
جواب: نه قابلیت نداره اگر به یک کسی بگن اقا فردا مشهد میری، دیروز مشهد رفتی ؟نه بگن چرا نرفتی میگه هر چی گشتم بلیط پیدا نکردم ،تمکن معتبر نیست در صدق اینکه نرفتم، نکردم)
بعضی ها گفتن لم تصل الظهر متفاهم عرفی این است که یعنی عمدا ترک کرده، میتوانسته بره عن اختیار ترک کرده، این حرف درست نیست میتوانسته بره عن اختیار ترک کرده نه، اتفاقا اگر بگی اقا رفتی دیروز مشهد زیارت مخصوص بود میگه نرفتم میگه عجب از تو میگه خیلی سعی کردم خیلی کوشش کردم نتوانستم هر کار کردم نتوانستم بلیط پیدا نشد مقدور نشد این قطعا صدق میکند،
یک حرفی هست که این حرف خب کبراش یک حرف جمع و جوری است ولکن صحت و سقم تشخیص صغراش و اینها کار سختی است ،مثلا وقتی که سوال میکنن زنی عادت شد بعد از زوال شمس نماز نخواند ،قضا داره یا نه، این اطلاق ندارد که ولو نمیتوانسته نماز بخواند، چون اگر نمیتوانسته نماز بخواند این جاها را سائل تصریح میکند، مثلا یک کسی میگه آقا فلانی دیروز امتحان نیامد ،این را نمیگه که اقا امتحان هر کس نیامده ردش بکنید، میگه اقا فلانی امتحان نیامده ولی مریض بود در icu بود نمیتوانسته بیاد این هم ردش بکنیم، یعنی سائل وقتی که سوال میکند این افرادی که یک ویژگی های خاصی دارند اینها را بهش تصریح میکند به اطلاق اکتفا نمیکند لذا این روایت اطلاق نداره که حتی غیر متمکن را بگیرد، این حرف خب ظاهرش یه حرف...، ( بعضیا فقه دست به ریشی دارند بعضی ها مثل مرحوم اقای خویی فقه کلیشه ای دارند میزاره فیشش میگه اقا نمیشه، فقه دست به ریشی قطعا کسی را ملا نمیکند بعضی از علمای سابق من اسم نمیبرم یک دانه شاگرد هم تربیت نکردند ،کسی که ملای درست و حسابی تربیت کرده خیلی خیلی زیاد ،حالا خیلی خیلی زیاد در رتبه های مختلف، حتی اگر کسی بگه ۵ درصد شاگرد های اقای خویی درجه یک بودند غلط است حتی اگر کسی بگه ۱ درصد شاگرد های اقای خویی درجه یک بودند غلط است چون آقای خویی در دوران ۷۰ سال تدریسش شاید ده هزار شاگرد داشته کسی بگه یک هزارم شاگرد درجه یک هم تربیت کرده غلط است ولی معمولا شاگرد های اقای خویی در هر درجه ای جزء نمره یک ها بودند اگر رفتند در دانشگاه استاد شدند درجه یک، اگر منحرف شدند جهنمی هم شدند ولی علمیتش نسبت به بقیه خوب بوده، سر بوده، اگر هر جا بوده در منبر در کرسی درس، این خاصیت فقه و اصول فنی است ،لذا درس غیر فنی...، چرا ممکن است ادم برای گعده ولی مطالعه کتاب و اون اونها اینکه چمیدانم اینجا شاید این طوری باشه بی خودی کسی خودش را در این وادی ها معطل بکند الان یک کسی من بهش بگم ۵۰۰ سال هم باشه باز باید بره گوشه ی خیابون ارم عطر فروشی بکند، اما این حرف که کسی بگه اقا ظهورات حجت است میگیم قبول داریم بله این اشکال به اقای خویی وارد است که اقا در مقام فتوا به هر جهت باید ظهورات را حساب کنی سیره را حساب کنی اطلاقات را حساب کنی ولی این حرف که ما بیایم بگیم این غیر متمکن را شامل نمیشه چون وقتی که کسی بخواد سوال بکند مقصودش غیر متمکن باشه تصریح میکند، به اطلاق سوال نمیکند ،نه مثلا اگر الان قانون گذار بیاد بگه که آقا اونایی که امتحان شرکت نکردند اونها را شما راه ندید طرف میاد میگه به خدا بیهوش بودم اینم مدارک میگیم اقا ما نمیگیم بی هوش نبودی ولی اونایی که امتحان شرکت نکردند راه ندید، چکار کنم؟اطلاق داره دیگه.
اینم که من شنیدم بعصی از اقایون تفصیل میدهند بین اون جاهایی که امام (علیه السلام) ابتداءا یک کبرایی بیان بفرماید و بین اون جاهایی که سوال سائل است، سوال سائل این مجلس استفتاء است فرق میکند کبرای کلی مجلس درس است قانون گذاری است اینا را هم من راستش نفهمیدم، این از همان حرفای فقه غیر کلیشه ای است که نفهمیدم، ما یک وقتی ۳۰ سال پیش یه حرفی میزدیم اون حرف الانم میگیم این است که مثلا طرف سوال میکند اقا ایا مثلا کسی اگر حامله شد این باید عده نگه بدارد؟امام (علیه السلام) بفرماید بله، بعد بیایم بگیم این اطلاق داره، اینایی که چمیدانم امروز در این آزمایشگاه و با این روش های تلقیح مصنوعی و اینها ...،نه ،گفتیم اطلاق نداره چون اصلا سائل در مخیلش اینها نبود نهایت حامله بودن این بوده که یا دخول بشه یا جذب منی بشه اما دیگه این طوری به این وضع که نه، اما اگر امام (علیه السلام) بفرماید حامله باید عده نگه دارد این حرف درست است چون امام (علیه السلام) عالم به آینده هم هست و میداند که این فرمایشات در اینده محل حاجت است لذا اونها میگفتیم منصرف است به همانی که در ان زمان تصور میشده ولی کلام امام (علیه السلام) منصرف نیست این حرف را ما ۳۰ سال پیش میگفتیم الان هم نه به محکمی ۳۰ سال پیش ولی خب حرف خیلی بی راهی نیست اگر این کسی که تفصیل میده مقصودش این عرض ما است خب این یک حرف است که حالا اگر نه اینی که قائل به تفصیل مازاد بر این میخواد بفرماید ما این را نفهمیدیم.
خب اما بعضی ها گفتن که باید متمکن از صلاه اختیاریه با تمام قیود و شرایط همه همه همه باشد و نخواند تا قضا واجب باشد، کما اینکه صاحب عروه فرموده ،این یک دلیلش همین صحیحه ی عبد الرحمن بن حجاج است که لم تصل الظهر، گفتن نماز نخواندی یعنی نماز اختیاری، منصرف است، خب اقای خویی اشکال کرده که بله ترک اختیاری است، اما صلاه هم باید اختیاری باشه این دیگه داخلش نیست، الان یک کسی که وظیفه اش تیمم است اگر بهش بگن نماز خوندی یا نه میگه نماز نخواندم میگه اقایونی که نماز نخواندن بیان بعد دید اونی که وظیفه اش تیمم است نمیاد میگه نماز خوندی میگه نه میگه پس چرا نمیای میگه اخه صاحب عروه فرموده لم تصل الظهر یعنی نماز اختیاری نماز من نماز اضطراری است میگه بابا برو پی کارت نماز نخوانده اطلاق داره دیگه چه وظیفش مامور به اختیاری بود و چه وظیفه اش مامور به اضطراری.
موثقه ی سماعه که حدیث ۶ در همین باب است سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) عَنِ امْرَأَةٍ صَلَّتْ مِنَ الظُّهْرِ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ إِنَّهَا طَمِثَتْ وَ هِیَ جَالِسَةٌ فَقَالَ تَقُومُ مِنْ مَکَانِهَا وَ لَا تَقْضِی الرَّکْعَتَیْنِ خب گفتم ببین این شخص امام (علیه السلام) فرمود نمازش را قضا نکند خب این کسی که متمکن از مامور به اختیاری نبوده ۴ رکعت نمیتوانسته بخواند قطعا متمکن از مامور اضطراری بوده دیگه یک نماز با وضوی با تیمم اون هم رکوع اشاره ،سجده اشاره، تشهد و حمد و اینها هم چون بعضی کلماتش را درست به زبانش نمیگرده نصفش را میخواند این قطعا فرصت داشته که مامور اضطراری را بیاره
(سوال سائل:
جواب:اولا من ادرک این طور نیست که شاملش بشه چون نماز ایماء، این طوری نیست حالا من گفتم این طوری، ولی رکوع و سجود در همه نماز شاید ۱۰ ثانیه فرق نکند این رکوع و سجود رکوع هیچ کس ۵ ثانیه طول نمیکشد اون هم رکوع واجب که سر انگشت ها برسه)
ولکن مرحوم اقای خویی
یک اشکال همون اشکالی که به حدیث ۳ کرد که اقا اگر شما بخوای این را حمل کنی بر کسی که تمکن نداشته ،یعنی این زن مورد سوال کسی بوده که راس زوال شمس شروع کرده نماز خواندن، کدام زن پیدا میشه راس زوال شمس نمازش را شروع کند،مستحبات را هم به هیچ وجه من الوجوه نباید به جا بیاره، از کجا؟ این دیگه حمل بر فرد نادری میشه که شاید هر قرنی هر هزار سالی یک دفعه اتفاق نیفتد غیر از ائمه معصومین (علیهم السلام) تازه اونها هم مستحبات را به جا میاوردند، شاید در طول تاریخ یک نفر نیامده باشه که سر ظهر سر زوال شمس الله اکبر بگه و بعد مستحبات هم هیچی بجا نیاره ،اون هم زن باشه اون هم در رکعت دوم حیض بشه، این دیگه فکر نمیکنم اصلا بیاد ، لذا این نمیشه حمل کرد بر غیر متمکن از نماز اختیاری
ثانیا این تقوم من مکانها و لا تقضی الرکعتین این لا تقضی الرکعتین یعنی ول کند نمازش را نه لا تقضی الرکعتین یعنی قضا نکند یعنی این نماز را ول کند اما قضا بکند یا نکند را کاری نداره نماز را ول کند
ثالثا این لا تقضی الرکعتین این از اون روایاتی میشه که اقا دو رکعت نماز، چون نماز فریضه اش دو رکعت است،بقیه اش سنت است، سنت را ولش کن نمیخواد قضا بکنی، خب واقعا این روایت اصلا ربطی نداره
روایت بعدی روایت فضل بن یونس است روایت فضل بن یونس حدیث یک در همین باب است مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ آقا موسی بن جعفر (علیه السلام) فِی حَدِیثٍ قَالَ: وَ إِذَا رَأَتِ الْمَرْأَةُ الدَّمَ بَعْدَ مَا یَمْضِی مِنْ زَوَالِ الشَّمْسِ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ فَلْتُمْسِکْ عَنِ الصَّلَاةِ اگر زن خون ببیند بعد از انی که زوال شمس شد ۴ قدم، دیگه نماز نخواند فَإِذَا طَهُرَتْ مِنَ الدَّمِ اگر این بعد پاک شد فَلْتَقْضِ صَلَاةَ الظُّهْرِ نماز ظهرش را قضا بکند ،چرا؟ لِأَنَّ وَقْتَ الظُّهْرِ دَخَلَ عَلَیْهَا وَ هِیَ طَاهِرٌ چون این وقت ظهر طاهر بوده وَ خَرَجَ عَنْهَا وَقْتُ الظُّهْرِ وَ هِیَ طَاهِرٌ فَضَیَّعَتْ صَلَاةَ الظُّهْرِ فَوَجَبَ عَلَیْهَا قَضَاؤُهَا گفتن این روایت دلالت میکند که اگر چنانچه یک زن حائضی نماز نخواند اگر این تضییع کرده، واجب بوده برایش نماز بخواند، اما اگر کسی مامور به اختیاریش را تمکن نداشته این تا میخواد بره وضو بگیره میخواد بره توالت بره لباساش رو بشوره بعد بیاد قبله نماش رو پیدا کنه بعد جبرییل امین بفرماید، یا صلاه بفرماید ضیعتنی ضیعک الله خب میگه ای نماز قربون شکلت من کجا ضایعت کردم من اهمیت بهت دادم اگر اهمیت نمیدادم همین طور با لباس نجس و پشت به قبله نماز میخواندم، قضا وقتی واجب است که صدق بکند این حائض تضییع کرده و تضییع زمانی میشود که عمدا نماز نخواند ،خب این حرف این روایت قابل اخذ نیست زیرا اگر این روایت را اخذ بکنیم معناش این است که اگر کسی در وقت فضیلت نماز نخواند و عادت شد نماز بر او واجب است کی این را گفته؟این قابل اخذ نیست این معارض است لذا این اصلا کسی میشه که ...،چون اربعه اقدام مال وقت فضیلت ظهر است این از اون روایاتی میشه که اگر کسی در وقت فضیلت نماز نخواند ، اگر کسی بیاد بگه اصلا نه حتی اگر اعمالش را یعنی این بخواد وضو بگیره کارهاش را انجام بده این ضیعتنی انجام داده ،میگه حالا یک چایی بخوریم یه میوه ای بخوریم بعد، این را نمیگن صلاه را تضییع کرده ، چون چند تا روایت داریم هر کسی که نمازش را در وقت فضیلت نخواند این تضییع کرده، ضیعتنی ضیعک الله شاید اون روایت شریفه هم که جناب ام حمیده (سلام الله علیها) مادر مکرمه آقا موسی بن جعفر (علیه السلام) او که فرمود نبودید اخر عمر امام صادق (علیه السلام) که فرمود لا تنال شفاعتنا من استخف بالصلاه، بعید نیست به قرینه این روایات ...،ما سابقا میگفتیم اگر کسی شارع به او اجازه داده که نمازش را به تاخیر بندازه بعد معنا نداره که بگیم این استخفاف به صلاه است استخفاف به صلاه را معنا میکردیم یعنی کسی که به احکام و شرایط و به خصوصیات نماز اهمیت نمیده ولی نه بعد این روایات را که دیدیم بعید نیست که کسی که نمازش را در وقت فضیلت عمدا نخواند بدون عذر نخواند این مستخف بالصلاه است چون ضیعتنی را بر همین شخص، امام (علیه السلام) تطبیق فرمود این مستخف بالصلاه است.
بله اگر این روایات نبود که امام (علیه السلام) تضییع را تطبیق کرده، ما هم ملتزم میشدیم، چون ظاهرش استخفاف همین است.
(سوال سائل:
جواب:بله اینها به شفاعت نمیرسند قبول دارم شفاعت در قبر هم هستم موقع مردن هم هست همه ی شیعیان روز قیامت مورد شفاعت واقع میشوند...،
اشکال نداره تخصیص میزند روایت را شفاعت که فقط مختص روز قیامت نیست بعد باز خود شفاعت مراتب داره یه وقت یک کسی مثلا در خیابون یک طرفه رفت ،پلیس میگیرش بعد عالم محل میگه اقا ماشینش رو به پارکینگ نبر میگه جریمه اش کنم؟میگه اختیار با خودت یه وقت یک کسی را میگه جریمه اش هم نکند یه وقت به پلیس میگه که غلط کردی جلوی ماشین این اقا را نگه داشتی الان پدرت در میارم زنگ میزنم به رییست که بی چارت بکند اینا همش شفاعت است لذا اون هم که بهش گفته اقا نبرش به پارکینگ میگه اقا ببین من کمکت کردم شفاعت مراتب دارد این یه ظاهر است یه اطلاق است ما این طوری نیست که اینکه دیگه صد در صد نیست که بگیم هر شیعه ای که اصلا شیعه بی نماز دیگه شیعه بی نماز که قطعا مستخف به صلاه است خب ما که عقیدمون این است که شیعه بی نماز به بهشت میره صد در صد یه وقت ممکن است یه شیعه ی بی نمازی یک کاری بکند که همون وقتی که میمیرد مقامش چند برابر شیخ انصاری باشه مگر فرزدق چیکار کرده بود؟اگر یک شیعه ای واقعا در یک جایی فرض کن اشهد ان علی ولی الله را میخوان از اذان ور دارن او میگه من کشته میشم و این باعث میشه ور ندارن این قطعا به نظر من شب اول قبر ۵۰۰ هزار برابر شیخ انصاری امیر المومنین (علیه السلام) تحویلش میگیره همه ی دین که همین یه روایت نیست، یه عده بی سواد مزخرف میگن نماز از همه چی مهم تره ،اون قدری که چسبیدن به نماز، ولایت امیر المومنین (علیه السلام) را ول کردند، نه این خب یک روایت است، قطعا ، مسلّم است کسی که نمازش را در وقت فضیلت نمیخواند صد در صد مرتبه ای از شفاعت را ندارد ،چرا ممکن است یک کاری در کنارش انجام بده فرض کن یه ادم منحرفی روی منبر بوده چرت و پرت میگفته این در مقابلش ایستاده دهانش رو خورد کرده، از منبر کشیدش پایین که تو چرا بر علیه ولایت امیر المومنین (علیه السلام) ...،اینی که من میگم از منبر کشیدش پایین فقط همین یه مورد است چون این یه مورد فقط اساس دین است، بقیه به من مربوطی نیست به فقها مربوط نیست اصلا ولایت امیر المومنین (علیه السلام) بعد این اون روز نمازشم قضا بشه امیر المومنین (علیه السلام) میفرماید دستت درد نکنه مگه فرزدق چیکار کرده بوده که بهشتی شد فرزدق خیال میکنی اونجا نماز میخوانده اشک میریخته؟این طوری که نیست دین که فقط همین روایت نیست دین که فقط نماز نیست هل الدین الا الحب و البغض ما روایت نداریم که هل الدین الا الصلاه بله صلاه عمود دین است ولی هل الدین الا الصلاه ما نداریم بله نماز مهم است از اهم احکام فروع دین است اصلا خیلی مهم است هر چقدر سفارش بکنم کم است الان متاسفانه بی نمازی در خانه ی متدینین امده بعضی از ادم هایی که بی چاره ها نماز شب میخوانند نافله هاشون ترک نمیشه تو خونه هاشون گاهی اوقات بچشون یا یکی از اعضای خانوادشون نماز نمیخوانند این مصیبت است اما این هم غلط است که یک عده بی سواد یا خائن که ولایت امیر المومنین (علیه السلام) و کیان تشیع در خطر باشه همه بچسبند به نماز، یا پول گرفته یا اگه پول هم نگرفته منحرف است به نظر من اگه پول گرفته باشه بهتر است چون میشه من باع اخرته بدنیاه، اونی که منحرف است پول نگرفته او بدبخت تر است ...، اتفاقا ما زمانی که پارسال این بحث اوقات را میگفتیم این را قبول نکردیم اشکال کردیم به اقای خویی بعد تابستان داشتم روایات را نگاه میکردم یکی یکی دیدم نه حق با اقای خویی است ضیعتنی کسی که در وقت فضیلت نمازش را نخواند این ضیعتنی به او صدق میکند این روایت دیگه تطبیق کرده امام (علیه السلام) بر این شخص
و للکلام تتمه ان شاء الله شنبه