« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل في احكام الاوقاتالمساله الرابع عشر اذا طرء احد الاعذار المانعه من التکلیف مثل الحیض

 

کلام در این بود که مرحوم صاحب عروه در مساله ۱۴ میفرماید إذا مضی من أول الوقت مقدار أداء الصلاة بحسب حاله فی ذلک الوقت من السفر و الحضر و التیمم و الوضوء و المرض و الصحة و نحو ذلک ثمَّ حصل أحد الأعذار المانعة من التکلیف بالصلاة کالجنون و الحیض و الإغماء وجب علیه القضاء و إلا لم یجب و إن علم بحدوث العذر قبله و کان له هذا المقدار وجبت المبادرة إلی الصلاة و علی ما ذکرنا فإن کان تمام المقدمات حاصلة فی أول الوقت یکفی مضی مقدار أربع رکعات للظهر و ثمانیة للظهرین و فی السفر یکفی مضی مقدار رکعتین للظهر و أربعة للظهرین و هکذا بالنسبة إلی المغرب و العشاء و إن لم تکن المقدمات أو بعضها حاصلة لا بد من مضی مقدار الصلاة و تحصیل تلک المقدمات و ذهب بعضهم إلی کفایة مضی مقدار الطهارة و الصلاة فی الوجوب و إن لم یکن سائر المقدمات حاصلة و الأقوی الأول و إن کان هذا القول أحوط.

( اون مساله ۱۳ که المراد بالعدول أن ینوی کون ما بیده هی الصلاة السابقة بالنسبة إلی ما مضی منها و ما سیأتی همان طوری که دیروز عرض کردم فانوه الاولی یا اجعلها ظهر این معنا ازش فهمیده نمیشه که یعنی اون رکعاتی که هم خواندی اونا هم نیت کن برای ظهر باشه ،نیت بکن این ظهر باشه اما اون رکعات که قبلا خواندی هم ظهر باشه، این ازش فهمیده نمیشه و خودش هم احتیاج به التفات خاص داره چون معمولا مردم شاید متوجه نشوند ولکن اگر فقط این بود که ان ینوی کون ما بیده هی الصلاه السابقه، بالنسبة إلی ما مضی منها، نبود، عبارت عروه را ما همین طور معنا میکردیم ولی خوب تصریح داره به بالنسبة إلی ما مضی منها، کسی هم اینجا حاشیه نزده چون مطابق احتیاط است فتوای عروه، کسی هم ندیدم که در مورد این عرضی که ما کردیم اصلا به این نکته متعرض بشه ولی حالا عبارت عروه همین طور باشه ولی این را من از این روایات متوجه نمیشم فلیجعله الاولی، این نمازش را نماز ظهر قرار بده، اما اونا هم که خوندم به نیت نماز ظهر باشه از روایت فهمیده نمیشه، حالا مهم نیست)

مساله ۱۴ که اگر چنانچه یک کسی از اول وقت یه مدتی گذشت عذرهای مانعه از تکلیف پیش امد ،حیض شد یا لا سمح الله جنون طاری شد، اغماء طاری شد ایا این باید نمازش را قضا بکند یا نمازش قضا ندارد ؟

 

خب ما اول باید طبق قاعده ی اولیه بررسی بکنیم یعنی ما باشیم اقض ما فات و ادله ی اجزاء و شرایط و تکالیف ادائیه

 

مقام ثانی این است که نه با توجه به روایاتی که در مقام وارد شده بررسی کنیم

 

اما در مقام اولی مرحوم صاحب عروه فرموده به مقداری که این نمازش را به حسب حالش باید بیاره به حداقل واجب باید زمان بگذرد، خب چرا صاحب عروه این را فرموده ،طبق قاعده ی اولیه به خاطر اینکه فوت و قضا به کسی تعلق میگیرد که تکلیف ادایی داشته باشه اگر کسی در وقت ،نماز بر او واجب نبوده این قضا نداره چون فوت یعنی از دست رفتن، وقتی که تکلیف نداشته ملاکی از او فوت نشده خب تکلیف مشروط به قدرت است اگر این اقا الان وضو ندارد جنب است باید بره اب تهیه بکند یک ساعت زمان میبره باید ۱ ساعت بگذرد

(سوال سائل:

جواب:اون من نام من صلاته اون استثناء است ما نمیتوانیم از نوم تعدی بکنیم به حیض و جنب و اغماء در نوم فقط ما ملتزم میشیم)

(سوال سائل:

جواب: این فرمایش شما را هم بعضی ها فرمودند که ما از نام من صلاته میفهمیم که این تکلیف اصلا لازم نیست داشته باشه هر کس که ظهر نماز نخوانده، لذا گفتن ما باشیم و ادله ای که میفرماید حائض نماز نداره،مراد اون حائضی است که از اول وقت حتی به اندازه ی نیم رکعت هم طاهر نیست اما اگر بعد از زوال حتی به اندازه نیم رکعت طاهر بوده بعد حیض شده، این تکلیف داره، منتها خب این را از کجا بفهمیم؟)

منتها باید صاحب عروه دو ،سه طائفه را نگاه بکند در قاعده ی اولیه

یک طائفه اون دلیلی که میفرماید اقض ما فات کما فات

یکی اون دلیلی که میفرماید اذا زالت الشمس فقد وجبت الصلاتان فانت فی وقت منهما حتی تغرب الشمس

یکی هم اون دلیل عدم وجوب قضا نماز از حایض

(من که عرض کردم ملاقت با خدا داشتی قصدم جسارت نبود گفتم شاید امروز بازار عرفان و اینها گرم است اگر یه وقت شماره تلفنی و چیزی هست که خداوند در فضای مجازی جواب میده به ما هم یاد بدید اقا به هر جهت ضرر نداره ولی فکر نمیکنم کسی که فقه و اصول کار بکند اصلا بگن آقا عرفان از او همیشه طلا میریزه، میگه طلا بریزه، کسی که حلاوت فقه و اصول را بچشد اصلا دنبال اونها نمیره من ندیدم کسی که در فقه و اصول کار بکند حلاوتش را چشیده باشه، بفهمه، استاد باشه ،اصلا به این عرفاء و اینها به اندازه سر مگس اصلا ارزش قائل بشه اونا با سطل زباله یکی میشه براش)

(سوال سائل:

جواب:بله دیگه اشکال نداره که اگر کسی فوت نشده باشه قضا نداره خب باشه ولی این منافات نداره که خداوند سبحان یک صورت را استثناء بکند_

لازم نیست امر داشته باشه_ مگر نمیشه که شارع بفرماید ای کسی که به دنیا امدی شما وقتی ۱۵ سالت شد ۵ سال قبل از به دنیا امدنت هم باید نمازات را قضا کنی، اشکال داره ؟نه، تکلیف است دیگر اشکال ندارد مضافا به اینکه ما دلیل نداریم بر اینکه هر کی فوت نشده قضا نداره اونی که فوت شده قضا داره، حالا ممکن است یک کسی فوت هم نباشه قضا داشته باشه، بله تازه اگر دلیل میداشتیم من نام تخصیص میشد، تازه اگر دلیل میداشتیم حالا که دلیل نداریم شما می خوای از من نام بفهمی که اینجا فوت صدق میکند یا موضوع قضا فوت نیست، خب از کجا؟موضوع قضا عدم اتیان است از کجا؟)

خب باید اون ادله ی که حائض نمازش را قضا نمیکند اون را هم نگاه بکند که اون ادله ای که حائض نمازش را قضا نمیکند ممکن کسی بگه اونا اطلاق داره حتی حائضی که ۵ دقیقه بعد از وقت حیض شده اون را هم باید نگاه کند قاعده ی اولیه میشه مجموع اینها.

 

خب اقای خویی یک تفصیلی داده میفرماید در حیض به مقدار مضی زمانی که بتواند طهارت حاصل بکند و نماز بخواند ،اما اگر حالا این بدنش هم نجس است لباسش هم نجس است تا قبله را پیدا بکند نیم ساعت طول میکشه اینا دیگه جزءش نیست فقط به همین مقدار، خب اقای خویی شما از کجا میفرمایید؟ میفرماید چون تمام این اجزاء و شرایط نماز بدل داره الان اگر شما از خواب بیدار شدی جنبی لباست هم نجس هست بدنت هم نجس است نماز نخوانی این کار را انجام بدی افتاب میزند تکلیفت چیست؟میگی با همین بدن و لباس نجس نماز بخوان، خب اقای خویی اگر این طوری است خب چرا شما میفرمایید به مقدار طهارت؟ خب بگو برو بدون طهارت، میفرماید نه، طهور بدل نداره ما دلیل نداریم کسی که فاقد الطهورین است نماز بر او واجب است این اصلا نماز بر او واجب نیست قضا باید بکند فاقد الطهورین قضا باید بکند لذا اگر یک زنی الان تا بخواد بره وضو بگیره حیض میشه باید تیمم بکند نماز بخواند ولی اگر نه وقت برای وضو داره نه وقت برای تیمم داره اینجا نماز بر او واجب نیست قضا هم بر او واجب نیست چون تکلیفی نداشته تا فوت صدق بکند، ولی میفرماید اگر حیض نباشه مثلا اغماء و یا لا سمح الله جنون باشه اونجا میفرماید که مقتضای قاعده این است که اگر به مقدار صلاه وقت داشته باشه باید نمازش را قضا بکند منتها در صورتی که قبل از وقت میتوانسته بره مقدمات را تحصیل بکند ،در حیض مضی مقدار طهارت و صلاه، در غیر حیض فقط به مقدار صلاه ،ایشون این طور فرموده ،

این چرا واجب است اون واجب نیست؟ طبق مسلک ایشون باید همش یکسان باشه ولی ممکن است ایشون برگرده بگه در حائض و در نوم ،نوم فرموده اگر کسی میداند بره بخوابه موقع نماز صبح بیدار نمیشه ایشون میفرماید اشکال نداره بخوابه بیدار نشه قضاش را به جا میاره در حائض و نوم ایشون شاید به خاطر اینکه دلیل لفظی داره من نام عن صلاته اطلاق داره، حائض تکلیف نداره اطلاق داره، چون تکلیف مشروط به قدرت و عدم حیض و عدم نوم است اگر ما بودیم و مخصص عقل بود عقل به قدرت تخصیص میزند اما کدام قدرت تخصیص میزند اون قدرتی که ولو قبل از وقت نباشه ،اگر شما قبل از وقت میتوانی تحصیل مقدمات بکنی عقل اینجا تخصیص نمیزند اون قدرتی که عقل تخصیص میزند اون قدرتی است که چه قبل از وقت چه بعد از وقت نباشد، خب چرا اقای خویی شما میفرمایید اگر کسی قبل از وقت اب داره یقین داره این اب را بریزد در وقت اب پیدا نمیکنه میفرمایید جایز است بریزد؟ میفرماید سرش این است چون ایه ی شریفه اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق وامسحوا برءوسکم و ارجلکم الی الکعبین و وإن كنتم جنبا فاطهروا وإن كنتم مرضى أو على سفر أو جاء أحد منكم من الغائط أو لامستم النساء فلم تجدوا ماء این مثل من نام است اطلاق دارد یعنی کسی که حین دخول وقت اب ندارد ،این هم حین دخول وقت اب ندارد، ولی اگر این ایه نبود یا ما بودیم و مخصص میخواست عقل باشه، ایشون میفرماید باید تحصیل قدرت بکند، چون مطلق است قدر متیقن از مقید عقلی لبی اونجایی است که اصلا قدرت نداره خب این در ما نحن فیه فرمایش ایشون صاحب عروه اگر به قاعده ی اولیه فتوا داده باشه خب این درست نیست ولی اگر به روایات فتوا داشته باشه، قاعده ی ثانویه خب ما باید قاعده ی ثانویه را ببینیم روایات را ببینیم .

ولی یک اشکالی به اقای خویی وارد است که اقای خویی اگر کسی حواسش نیست که حیض میشه که مثلا جنون طاری میشه این را نمیتوانید بگویید قبل از وقت باید تحصیل مقدمات کند،چون کسی که غافل است قبل از وقت که اصلا حواسش نبوده بره وضو بگیره لذا نمیتوانیم بگیم این شخص برایش قضا واجب است بله باید این شخص قبل از وقت احتمال بده که یک چیزهایی مکن است عارض بشود و من نتوانم وضو بگیرم با این شرایط درست است فرمایش اقای خویی

خب این در ما نحن فیه فرمایش اقای خویی.

 

خب ممکن است کسی بیاد بگه قاعده ی اولی درست ولی قاعده ی دومی قاعده ی ثانوی روایات گفتن ولو بتواند یک رکعت نماز بخواند ولو بتواند نیم رکعت نماز بخواند این باید نمازش را قضا بکند چون در قاعده ی ثانوی روایاتی که در مقام هست اون روایات این است موثقه یونس بن یعقوب عن ابی عبد الله (علیه السلام) قال فی امراه دخل علیها وقت الصلاه و هی طاهر فاخرت الصلاه حتی حاضت قال تقضی اذا طهرت، اخرت الصلاه اطلاق داره ولو اینکه به تاخیر انداخته چون اب نداشته رفته آب پیدا کند ،چون که تا بره تحصیل مقدمات بکند ،این روایت اطلاق داره

روایت دیگر روایت عبد الرحمن بن حجاج قال سالته عَنِ الْمَرْأَةِ تَطْمَثُ بَعْدَ مَا تَزُولُ الشَّمْسُ وَ لَمْ تُصَلِّ الظُّهْرَ حیض میشه بعد از زوال شمس نماز ظهر نخوانده هَلْ عَلَیْهَا قَضَاءُ تِلْکَ الصَّلَاةِ قضا اون نماز را باید بخواند؟ قَالَ نَعَمْ، و لم تصل الظهر اطلاق داره ولو اینکه اگر الان اذان گفتن ظهر شد الله اکبر یه دقیقه بعد گفتن خانوم نماز خواندی میگه نه نماز نخواندم لم تصل الظهر صدق میکند ولو به اینکه حتی به اندازه ی وضو و تیمم هم وقت نداشته خب این روایات است، بلکه اصلا موثقه سماعه سالت ابا عبد الله (علیه السلام) عن امراه صلت من الظهر رکعتین ثم انها طمثت و هی جالس دو رکعت خوانده فقال تقوم من مکانها و لا تقضی الرکعتین ، ولا تقضی الرکعتین این ظاهرش این است یعنی اون دو رکعت بعدی را قضا نمیکند چون دو رکعت خوانده اما اگر دو رکعت نمیخواند خب باید قضا میکرد

روایت دیگر که در همین باب است که روایت ابی الورد است سالت ابا جعفر (علیه السلام) عَنِ الْمَرْأَةِ الَّتِی تَکُونُ فِی صَلَاةِ الظُّهْرِ وَ قَدْ صَلَّتْ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ تَرَی الدَّمَ قَالَ تَقُومُ مِنْ مَسْجِدِهَا وَ لَا تَقْضِی الرَّکْعَتَیْنِ وَ إِنْ کَانَتْ رَأَتِ الدَّمَ وَ هِیَ فِی صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ قَدْ صَلَّتْ رَکْعَتَیْنِ فَلْتَقُمْ مِنْ مَسْجِدِهَا فَإِذَا تَطَهَّرَتْ فَلْتَقْضِ الرَّکْعَةَ الَّتِی فَاتَتْهَا مِنَ الْمَغْرِبِ اون یک رکعت از مغرب را قضا میکند، خب اینکه اطلاق دارد یعنی اگر کسی در اول وقت اگر به اندازه ی دو رکعت نماز...، اصلا این اطلاق داره حتی اون زنی را میگیرد که مقدماتش را همه را قبل از اذان ظهر آورده و موقع اذان روی سجاده اش بوده،( همین طور است اصلا بعضی از این زنهای بی موالات که ممکن است خیلی محرم و نامحرم را رعایت نکنند ولی در نماز مقید هستند یه وقتی من رفته بودم یکی از این ادارات از این شرکت ها در تهران، ۱۶ سال پیش، دیدم اونجا یک کاغذی نوشته از خدمات دادن به افراد بد حجاب معذوریم بعد من گفتم الحمد الله این اداره درست شده دیگه ایران درست شده چون این اداره اصلا هزار رحمت به اروپا، قبلش رفته بودم ،روم را کردم اینور دیدم تمام کارمنداش بد حجاب هستن! رفتم بالا و اتاق حراست داد و بی داد گفت حاج آقا تقصیر شماست شما باید مردم را هدایت بکنید و نصیحت بکنید بعد گفت که من خانواده ام بیمارستان بود رفتم اونجا اتاق تکی داشت ظهر شد این زن ما گفت قبله از اینور است من گفتم قبله از اینور است مسئول بخش، پرستار صدای ما را شنید امد گفت حاج اقا چیه، گفتم که در قبله نزاع کردیم دیدم زود کیفش را اورد و قبله نماش رو اورد سجاده اش را اورد گفت حاج اقا این قبله بعد دیدم اِ این زنه خیلی بی بند و بار است قبله نما همراهش است یعنی اینا به نماز...، و اگر به نماز مقید باشند دیگه بقیه کارهاشون درست میشه ،یکی به نماز یکی به مجالس ائمه (علیهم السلام) این دو تا، اگر این دو تا...، حالا باز نماز در مقابل مجالس ائمه (علیهم السلام)مثل یک اشغالی است چون سنی ها هم نماز میخوانند دیگه، حضرت فرمود که نماز اینها و فی کل صلاه علیهم اللعنه، اینکه من گفتم مثل آشغالی است اگر اشغال فردای قیامت شکایت نکنه از ما، ولی این دو تا رکن باشه دیگه بقیش مهم نیست، بله احکام است ولی اونها تبصره است خداوند درست میکند)

خب این روایات اطلاق دارد

اقای خویی فرموده این لم تصل الظهر اطلاق ندارد یعنی اون نماز اختیاری با همه ی شرایطش را نخوانده مخصوصا که کدام زن پیدا میشه، از هر ۱۰۰ هزار تا زن یک زن پیدا نمیکنی که تا بگن الله اکبر این بگه الله اکبر نماز بخواند به خاطر اینکه این زن ها معمولا یا در اشپز خانه هستن یا چمیدانم حیاط را میشورن یا رفته اتاق را جمع اوری میکند اذان شد میگه الان دستم بنده دیر شده ،کجا پیدا میشه که یک زنی تا گفتن الله اکبر، این نماز بخواند

(سوال سائل:

جواب:پیر زن هم نیست اتفاقا پیر زن بی چاره کم حال است او تا بره دستشویی و وضو بگیرد و طول میکشد)

این فرمایش اقای خویی، ولی اقای خویی حالا یک جایی دلت نمیخواد فتوا بدی خب نده ،ولی شما میفرمایید اطلاق فرد نادر را شامل میشه،، مخصوصا در ماه رمضان،ماه رمضان معمولا نماز صبح نماز ظهر و عصر مغرب و عشاء خیلی اینا...، بله اگر این جمله را میفرمودی که حالا احتیاط میکنند یک دقیقه ولی کلام ما در اون زوال شمس واقعی است دیگه بحث ما در اذان که نیست این روایات ببینیم ایا درست میشه یا درست نمیشه

و للکلام تتمه ان شاء الله فردا

 

logo