1403/08/07
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل في احكام الاوقاتالمساله العاشره الي المسالة الرابع عشر
مرحوم صاحب عروه در مساله ۱۰ میفرماید یجوز العدول فی قضاء الفوائت أیضا من اللاحقة إلی السابقة.
اگر الان من دارم نماز عصرم را میخوانم، نمیدانم ظهر خواندم یا نخواندم خب اینجا میتوانم عدول بکنم به شرطی که این نماز لاحقه ای که دستم است احتیاطی نباشه و اگر احتیاطی باشه جایز نیست زیرا اصلا ممکن است نسبت به این نماز عصر تکلیف نداشته باشم،روایات جایی را شامل میشه که این لاحقه خودش اشتغال ذمه آورده و تکلیف نسبت به او هست ،خب در اینجا این است که از فائته میشه به فائته قبلی عدول کرد، خب عدول خلاف قاعده است، اصلا من تعجب میکنم از اقای خویی، خودش اینجا فرموده عدول خلاف قاعده است کسی به حدیث لا تعاد عدول را نمیتواند درست بکند خب شما چطور در اون مساله ۹ فرمودید حدیث لاتعاد درست میکنه مشکل ترتیب نیست مشکل این است که یک نمازی که نصفیش به قصد نماز عصر قضا خوانده شده، این را شما چطور میخوای یک نماز ظهر قضا درست بکنی، نماز ظهر باید از اول تا اخرش نیت ظهر باشه، عدول علی القاعده نیست اصلا من فکر نمیکردم که اقای خویی بفرماید به حدیث لاتعاد ما میتوانیم عدول را درست بکنیم اصلا این چطور شده با همه ی جلالتی داره غفلت حاصل شده یا این مقرر...، بعید میدانم مقرر این طوری از خودش اشتباه بنویسد، در تقوا که یک بود یک بود ،نمیخوام بگم متقی تر از او نبود یعنی جزء درجه یک ها بود، خب اینجا اقا ما نص که نداریم، گفتند نص نمیخواد ،ما نص داریم که از حاضره به حاضره میشه عدول کرد؟بله، نص داریم که از حاضره به فائته میشه عدول کرد؟بله،خب فائته از فائته ،حاضره که اهم است زیرا همه گفتند اگر کسی نماز قضا به گردنش است الان اگر ادا را اول نخواند قضا میشود همه گفتن باید اول ادا را بخواند که قضا نشه ،این اولویت است، خب این اولویت که درست نیست زیرا اصلا اگر کسی بگه احکام الله مطابق عقل است این خیلی بی عقل است اگر کسی چنین حرفی بزند یعنی عقل امام معصوم (علیهم السلام) عقلی که خداوند خلق کرده بله، اما اگر مقصود این است که احکام الله مطابق عقل بشر است این خیلی بی عقل است چون خودشون فرمودند دین الله لایصاب بالعقول، ابعد الشیء من عقول ارجال دین الله ، اتفاقا به نطر من یکی از مهم ترین ادله ی حقانیت شیعه و مذهب همین است که یک آدمی که میخواد یک دینی بیاره یک حرفایی میزند که عقل پسند باشه مردم بپسندند، در کجای دنیا پیدا میشه که یک کسی بیاد یک اقازاده ی ۷ ساله را بگه آقا شما بیا رهبر همه ی مخلوقات، نه رهبر انسان ها ،حجت الله علی خلقه، حیوانات، اشیاء همه همه ،این عینا مثل قضیه ی مباهله است در قضیه ی مباهله مسیحیای نجران ترسیدند چون میگن آدمی که کلک باشه عزیزاش رو که نمیاره ،من شنیدم این پل ورث را که درست کرده بودند رضا شاه به اون مهندسش گفته بود که شرطش این است که وقتی اولین قطاری که میخواد از روش بیاد رد بشه خودت و بچه هات باید زیر این پل باشید ، اون مسیحیا ترسیدند چون گفتن اگر این اطمینان از خودش نداشته باشه این کار را نیمکند اون وقت یک اقازاده ی ۷ ساله یا ۹ ساله بیارن بعد این مدعی باشه من رهبر تمام خلایق عالم هستم هر کسی هم هر سوالی داره بیاد از من بپرسه خب در این دین که دین الله لا یصاب بالعقول ،ابعد الشیء من عقول الرجال دین الله، در این دین شما میگی آقا وقتی که از حاضره به حاضره عدول جایز است به طریق اولی از فائته به فائته جایز است؟نه، الان کسی که تارک الصلاه است شارع برایش حد تعیین نکرده ولی برای شرب خمر حد تعیین کرده، نماز مهم تره یا شرب خمر؟ خب نماز ،اگر بپرسند یک کسی شراب خور بی نماز است یک کسی شراب نمیخورد نماز هم نمیخواند یک کسی شراب میخورد نماز هم میخواند کدام یکی بهتر است؟ میگیم اون شراب خور با نماز، سگش به این کسی که شراب نمیخوره و نماز نمیخواند می ارزد، مدفوعاتش بر این شرافت داره ،اتفاقا در روایت داره که اینی که حضرت فرمود نماز خوان همه ی گناهاش را ترک میکند، بی نماز هیچ وقت نماز خوان نمیشود یعنی انسان هر کار خیری انجام دهد اونها ادم را به نماز دعوت نمیکند ولی کسی که نماز میخواند گناهاش را ترک میکند یک کسی بگه خب شرب خمر مفسده اجتماعی ایجاد میکند، بی خود این چرت و پرت ها چی هست؟الان دنیا شرب خمر میکنند مفسده اش چی هست عادی است براشون، این طوری نیست که مفسده ای داشته باشد خود کسی که روزه نمیگیره شارع برایش تعزیر تعیین کرده ولی برای کسی که نماز نمیخواند تعزیر تعیین نکرده، ما چمیدانیم،لذا دلیل اولویت که به درد نمیخورد
اگر کسی بیاد بگه آقا قضا در حکم ادا هست همه ی احکامی که برای ادا هست برای قضا هم هست یکی از احکام ادا چیست؟جواز عدول، این حکم برای قضا هم هست این هم باز همان طور که اکثر اقایون اشکال کردند، کی گفته که قضا در همه ی احکام با ادا مشترک است اقض ما فات در موضوع، یعنی اگر نماز جهریه از تو فوت شده قضاش هم جهریه است اگر ۴ رکعت فوت شده قضاش هم ۴ رکعت است اگر چنانچه مثلا دو رکعتش حمد داشته دو رکعتش تسبیحات اربع داشته قضاش هم همین طور است اما یکی از احکامش این بوده که مثلا کسی که نماز ادا نخواند این را مثلا تعزیر بکنی اینقدر شلاقش بزنی خب ما نمیتوانیم بگیم کسی که نماز قضا نخواند اینقدر شلاقش بزنید ، در احکام ما دلیل نداریم که همه ی احکامی که برای ادا هست برای قضا هم باشه
میماند فقط احماع و تسالم اگر اجماع و تسالم باشه ما ملتزم میشیم اگر اجماع و تسالم نباشه ما ملتزم نمیشیم.
بعد مرحوم صاحب عروه میفرماید این در صورتی است که فوت معدول عنه معلوم باشد اقای خویی حاشیه زده یکی دیگه هم به نظرم زده که اگر احتیاطی هم باشه اشکالی نداره در صورتی که خلل در هر دو نماز یکی باشه مثل اینکه شخص نمیدانسته وضو دارد یا ندارد نماز خوانده،الان میخواهد احتیاطا قضا کند ،خب الان اینجا میتواند عدول بکند چون اگر نماز دومیش صحیح بوده نماز اولیش هم صحیح بوده، اگر نماز دومی باطل بوده نماز اولی هم باطل است، اونجایی نمیتواند عدول بکند که خلل در نماز اول غیر از خلل در نماز محتمل باشه مثل این میماند که یک شخصی وضو گرفته نماز خوانده، باز یک وضو گرفته نماز دومی را خوانده احتمال میده که وضوی دومیش باطل بوده از ناحیه اینکه صورتش را نشسته، نماز اولیش باطل بوده برای اینکه رکوع به جا نیاورده این جا نمیتواند عدول بکند زیرا ممکن است واقعا این صورتش را شسته باشه ولی در نماز اولی رکوع نیاورده باشه اگر احتمال بطلانی در نماز اول باشه که اون احتمال بطلان در نماز دوم نباشه اینجا عدول جایز نیست، ولی اگر احتمال بطلان در هر دو یکی است عدول جایز است.
من خیال میکنم ظاهرا این احتیاجی به نعلیقه نداشت چون فرمایشات صاحب عروه منصرف از این مورد است، حالا ممکن است کسی بگه اقا از کجا میگی منصرف است حالا مهم نیست، بعد میفرماید و کذا الکلام فی العدول من حاضره الی سابقتها یعنی اگر کسی نماز عصر ادائی میخواند میخواهد عدول کند به نماز ظهر ،این هم باید نماز عصرش احتیاطی نباشه
(سوال سائل:
جواب:نه این طور نیست ،نصوص اینجا را نمیگیره چون نصوص فردی را میگیره که نماز عصر الان داره میخواند، ظاهرش این است چون عدول دلیل میخواد )
مساله ۱۱: لا یجوز العدول من السابقة إلی اللاحقة فی الحواضر و لا فی الفوائت خب اگر این شروع کرد به نماز ظهر خواندن بعد در اثناء یادش امد که نماز ظهر را خوانده بوده ، میتواند عدول کند به نماز عصر بگه اونایی که خواندم با اینایی که میخونم عصر باشه ؟جایز نیست زیرا عرض کردیم عدول خلاف قاعده است چون نمازی که نصفش نیت ظهر داشته نصفش نیت عصر، این نماز، نماز عصر محسوب بشه این دلیل میخواد روایات این شخص را شامل نمیشه.
در فوائت هم همین طور است کسی که ظهر قضا میخواند بعد دید ظهرش را خوانده میتواند به عصر عدول بکند ؟نه نمیتواند و لا یجوز من الفائتة إلی الحاضرة کسی الان نماز ظهر قضا میخواند یادش امد که نماز ظهر ادائی نخوانده میتواند عدول کند به نماز ظهر ادائی؟ نه ،از ظهر ادائی میتواند به قضا عدول بکند ولی از قضا نمیتواند به حاضر عدول بکند و کذا من النافلة إلی الفریضة ،نافله شروع کرده میتواند به فریضه عدول بکند ؟نه ،از فریضه میتواند به نافله عدول بکند ؟نه، مگر مساله ادراک جماعت که منصوص است، کسی نماز واجب شروع کرد بعد دید امام جماعت امد و میخواد نماز جماعت شروع کند اونجا حضرت فرمود که در دو رکعتش سلام دهد اون را نافله قرار بده ،و کذا من فریضة إلی أخری إذا لم یکن بینهما ترتیب، کسی نماز مثلا ایات شروع کرد میتواند عدول کند به نماز ظهر ؟نماز ظهر شروع کرد میتواند رجوع کند به نماز ایات؟نه همه ی اینها به خاطره ی این است که در واقع این عدول خلاف قاعده است عدول دلیل میخواد نمازی که نصفش به نیت ایات بوده نصفش به نیت نماز صبح، این بخواد نماز ایات واقع بشه، یا نماز صبح واقع بشه، این دلیل میخواد، استصحاب هم نمیخواد اشتغال یقینی یستدعی برائه یقینیه، این نماز صبح به گردنش بوده نمیداند با این نماز ایا برائت ذمه پیدا کرد یا پیدا نکرد،و یجوز من الحاضرة الی الفائته بل یستحب فی سعة وقت الحاضرة ،اگر وقت حاضره وسیع باشه،عدول از حاضره به فائته مستحب است چون روایات که همون صحیحه ی عبد الرحمن ابی عبد الله (حالا اگر معلی بن محمد توثیق داشته باشه) خب او میفرماید فانوه، این که امر میکند قطعا واجب نیست، ارتکاز قطعیه متشرعه است، مسلم است، ولی خب حمل بر استحباب میشه، منتها ما استحباب را قبول نداریم چون اینها در مقام بیان توهم حذر است به خاطر اینکه طرف احتمال میده چون نصفش نماز عصر بوده این نشه نماز قضا بشه، این در مقام توهم حذر است، بعد تازه در مقام توهم حذر هم نباشه اگر یک روایتی ما به وجوبش نتوانیم اخذ بکنیم حمل بر استحباب نمیکنیم، خب این روایت اگر ظهورش قابل اخذ نبود ما نمیتوانیم به یک معنای دیگری واگذار بکنیم ،این روایت باید علمش را واگذار بکنیم به اهلش، منتها در اینجا اصلا ظهور در وجوب نداره، چون در مقام بیان توهم حذر است
مساله بعدی این است که حالا لا یجوز العدول من السابقه الی اللاحقه این مساله سه تا شق دارد
۱_یک شقش این است که الان کسی نیت نماز عصر کرد در وسط نماز فکر کرد که ظهر نخوانده ،خب نیت را برگرداند به ظهر، قبل از آنی که یک کلمه بگه یادش امد که ظهر را خوانده ،ایا مجرد نیت عدول به ظهر برای اینکه مجددا برگرده به همان نماز عصر، مضر است یا مضر نیست؟ ما دلیل نداریم که مضر است، یک کسی بگه اقا من احتمال میدم مضر باشه ،خب میگیم شما احتمال میدی، میشه رفع ما لا یعلمون دوران امر بین اقل و اکثر است نمیدانم آیا مجرد این نیت در اثناء مضر است یا مضر نیست رفع ما لا یعلمون
۲_اگر حالا شروع کرد به نیت ظهر خواند، قبل از رکوع یادش امد که ظهر را خوانده، خب عدول میکند به عصر ،میگی اقا اینایی که خوانده چی؟اینایی که خوانده میشه زیاده ی در صلاه ،حدیث لا تعاد این ها را برمیداره چه اشکال دارد؟ وقتی کار مشکل میشه که وارد رکوع شده باشه اگر وارد رکوع شد دیگه نمیتواند زیرا حدیث لاتعاد زیاده ی رکوع را نمیتواند بر دارد این الان یک رکوع زیاد کرده، این در ما نحن فیه اگر دو دفعه برگرده رکوع بیاره ، رکوع را زیاد کرده ،دوباره رکوع نیاورد نقیصه رکوع در نماز عصر است، لذا تا وقتی که وارد رکن بعد نشده میتواند نمازش را اصلاح بکند .
بعضی ها گفتن نه اقا عدول خلاف قاعده است، میگیم اقا ما هم میگیم عدول خلاف قاعده است خب این فقط خلل زده به اینکه یه حمد و سوره ای اضافه خوانده خب حدیث لا تعاد زیاده را بر میدارد نمیدانم چرا بعضی ها اشکال کردند این اشکال وجهی ندارد
(سوال سائل:
جواب:تقطیع در نیت چه اشکال داره؟نه اون هم باز شک داریم تقطیع در نیت کرد نمیدانیم مضر است یا مضر نیست رفع ما لا یعلمون چون دلیلی که نداره مثل این میماند که یک کسی وسط نماز گفت من حال ندارم نماز بخوانم نه اینکه بگه یعنی گفت همین طور که نشستم میخوام تشهد بخوانم ولش کن سرم را میزارم روی زانوم چرتی میزنم حوصله ندارم سرش را گذاشت ۳۰ ثانیه دید خوابش نمیبره گفت باز کی میخواد وضو بگیره ولش کن بلند میشه نمازش را ادامه میده اشکال نداره مجرد انصراف از نیت در اثناء مضر به صحت صلاه نیست ،یک کسی بگه آقا مضر است اقا از کجا؟ دلیل میگه؟ نه، ما احتمال میدیم مضر باشه خب شما احتمال میدی مضر باشه ما هم رفع ما یعلمون را از کیسه در میاریم)
اذا اعتقد فی اثناء العصر أنه ترک الظهر اگر در اثناء عصر فکر کرد ظهر را ترک کرده فعدل إلیها عدول کرد به ظهر ثمَّ تبین (ظهر که مذکر است مونث نیست عدل الیها یعنی عدل به صلاه ظهر)ثمَّ تبین أنه کان آتیا بها بعد معلوم میشه ظهرش را خوانده فالظاهر جواز العدول منها إلی العصر ثانیا لکن لا یخلو عن إشکال فالأحوط بعد الإتمام الإعادة ایضا،
این لکن لا یخلوا عن اشکال، این هم باز از همین مواردی است که ادم نمیداند احتیاط واجب است یا احتیاط مستحب، ولی ظاهرا معمولا در این موارد حمل بر احتیاط واجب میکنند، خب این تفصیلی که عرض کردم برای اینجاست .
مساله ۱۳: المراد بالعدول ،خب عدول چیست؟ عدول این است که تصمیم بگیرد همه ی اینهایی که به نیت عصر خوانده همه ، ظهر باشد، أن ینوی کون ما بیده هی الصلاة السابقة بالنسبة إلی ما مضی حالا این یک مساله ای است محل ابتلا برای افراد، یک کسی اصلا این مسائل را بلد نیست، این نماز عصر میخواند بعد یادش امد که نماز ظهر نخوانده، از الان شروع کرد به نماز ظهر خواندن منتها نیت نکرده که اونهایی که خوانده اونها هم به نیت ظهر باشه بلد نبوده اصلا یا تازه بلد هم باشی خیلی مواقع هم هست خود مجتهد مسلم ولو اعلم در نماز حواسش نیست مخصوصا اگر یا خیلی عرشی باشه یا خیلی فرشی خیلی عرشی باشه که محو در نماز و معنویت و خدا باشه از اینا غیر ائمه معصومین (علیهم السلام) و آقا قمر بنی هاشم (علیه السلام) از اینا گذشته دیگه شوخی است بازی است یا نه فرشی باشه نماز که میخواند حواسش در فروع علم اجمالی و صلاه و امثالهم باشد اصلا حواسش ممکن است نباشه، ایا این نیت عدول لازم است یا نه؟ عدل یعنی از الان دیگه ظهر بخواند، من خیال میکنم این نیت عدول در اونهایی که به نیت عصر خوانده لازم نیست، فانوه الاولی یعنی از الان، نه اینکه اونایی را هم که خوانده اونا رو هم نیت بکند، دلیل نداره ، لذا اگر کسی الان نماز عصر را شروع کرده بعد در وسط نماز یادش امد ظهر نخوانده گفت حالا ما از اینجا را به نیت ظهر میخوانیم بعد میریم میپرسیم امد سوال کرد خب فقیه بهش میگه نمازت باطل است زیرا تو باید نیت میکردی اونهایی هم که خواندی به نیت ظهر باشد اونها را نیت نکردی اما همچین چیزی نداریم که باید نیت کرده باشه اونا هم به نیت ظهر باشه، روایات نیت نمیخواد چون این در واقع تعبد است اقا تو باید نیت بکنی، مثل نماز جماعت است مثلا یک کسی جماعتش باطل شده منتها خیال میکند هنوز جماعتش صحیح است نمازش را تمام میکند کسی بگه اقا تو نیت فرادا باید میکردی نیت فرادا یعنی نمازت را مثل نماز فرادا بخوان نه اینکه باید نیت هم بکنی فرادا باشه، این روایاتی که ما خواندیم این معنا را ندارد که تو نیت بکنی همه ی اونایی که خواندی به قصد ظهر باشه، فانوه الاولی نیت کن او را اولی، یا فانوه العصر ،فانوه المغرب اینا در واقع معناش این نیست که یعنی اونا را به حساب ظهر بزار یعنی اونا ظهر است یعنی تو بقیه را به نیت ظهر بخوان، متفاهم عرفی این است
حالا فکر نمیکنم اجماعی در این مساله باشه، اگر اجماعی نباشه اون روایات بیشتر از این را دلالت نمیکند روایات همش همین است لذا اگر کسی نمیدانسته حواسش نبوده،اونهایی را که به نیت عصر خوانده ،به نیت ظهر برنگردانده و فقط ادامه را به نیت ظهر خوانده،نمازش صحیح است،
حالا الان در ذهنم در این مساله ۱۳ این است، اگر یک تامل دیگری بکنم اگر ببینم نظرم عوض شد فردا ان شاء الله عرض میکنم اگرم عوض نشد که هیچی.
مساله ۱۴ إذا مضی من أول الوقت مقدار أداء الصلاة بحسب حاله فی ذلک الوقت من السفر و الحضر و التیمم و الوضوء و المرض و الصحة و نحو ذلک ثمَّ حصل أحد الأعذار المانعة من التکلیف بالصلاة کالجنون و الحیض و الإغماء وجب علیه القضاء و إلا لم یجب و إن علم بحدوث العذر قبله...
خب اگر یک زنی ۵ دقیقه از اذان گذشت حیض شد ایا باید این نمازی که نخوانده این را قضا بکند یا لازم نیست قضا بکند؟ صاحب عروه میفرماید این بستگی داره به طرف اگر این طرف وضو نداشته دستشویی هم طوری داره که نمیتواند الان وضو بگیرد و نماز بخواند باید بره دستشویی و وضو بگیرد ،مسافر است یا حاضر است یه وقت ممکن است مریض است، خدا رحمتش بکند مثل مرحوم آقای اراکی این تا بلند شه قیام بکند میشه تا تهران رفت و برگشت ، خب این فرق میکند با یک کسی که قیامش به یک دهم ثانیه است ،به حسب حالش مریض باشه سالم باشه اگر مثلا این شخص وضو ندارد یا جنب است این الان تابخواد نماز بخواند نیم ساعت فرصت میخواد باید نیم ساعت از وقت بگذرد ،اما اگر یک کسی وضو داره اماده رو به قبله هم ایستاده میخواست نماز بخواند یه دفعه یادش امد یک تلفنی بزند رفت تا تلفن بزند حیض شد خب این الان باید قضا کند نمازش را زیرا این دو دقیقه نمازش طول میکشیده دو دقیقه گذشته بستگی داره اون امر به ادا بر این شخص مستقر بشه یا مستقر نشه، این طور صاحب عروه فرموده ،حتی اگر مثلا یک زنی از اوضاع خودش با خبر است میداند ۱۲ و ۱۰ دقیقه عادت میشه این لازم نیست که قبل از ظهر بره وضو بگیره اماده بشه که زود نمازش را بخواند، نه، یا اگر لازم هم باشه حالا اگر این کار را نکرد این قضا به گردنش نیست چون این تکلیف نداشته، لازم هم نیست چون این تکلیف نداشته
(سوال سائل:
جواب:قدرت که شرط تکلیف است)
خب صاحب عروه این طور فرموده، بعضی ها اشکال کردند به عروه ،فرمودند نه، مقدمات و اینها میزان نیست نماز دو دقیقه طول میکشه این به اندازه دو دقیقه فقط وقت داشته باشه باید قضا بکند، حالا جنب است چمیدانم این وضو ندارد حالا دستشویی هم داره حالا اتفاقا این باید بره از چاه آب بکشه ۵ ساعت طول میکشه اینا که جزء نماز نیست، به مقدار خود نماز اگه از وقت بگذرد اگه عادت بشه یا لا سمح الله جنونی اغمائی پیش بیاد این باید نمازش را قضا بکند، این طور بیان کردند،
حالا حق با عروه است یا حق با اون قائل است ؟
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا