« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

فصل فی احکام الاوقاتالمساله الثانیه اذا دخل الشخص فی الصلاه مع غفلته عن الوقت

 

در مساله ۳ مرحوم صاحب عروه میفرماید اذا تیقن دخول الوقت و صلی او عمل بالظن المعتبر کشهاده العدلین و اذان العدل العارف فان تبین وقوع الصلاه بتمامها قبل الوقت بطلت، باطل است به خاطر حدیث لاتعاد، و وجبت الاعاده،

 

و ان تبین دخول الوقت فی اثناء ها ولو قبل السلام صحت، خب صحت چرا؟به دو وجه استدلال کردند

یک وجه صحیحه اسماعیل بن ریاح خب ما گفتیم این صحیحه نیست اسماعیل بن ریاح توثیق ندارد چند چیز را به این ضمیمه کردند

۱_ نقل ابن ابی عمیر

۲_این روایت در کتب ثلاثه تهذیب و فقیه و کافی نقل شده است

۳_اجلا، رواه این روایت اجلا هستند

۴_این در بعضی از اسانیدش احمد بن محمد بن عیسی است که احمد بن محمد بن عیسی خیلی مقید بوده که روایات معتبر و حسابی را نقل بکند.

خب اینها همش کنار هم که بگذاریم چیزی از آب در نمیاد ،نقل اجلا ،من در هیچ جای رجال ندیدم و نشنیدم که یک نفر بیاد مدعی بشه که اجلا نقل کردند که ما به هیچ وجه من الوجوه از ضعاف نقل نمیکنیم، من نشنیدم کسی مدعی بشه، بله میگن نقل اجلا خودش دلالت میکند بر توثیق و اعتبار، ولی اجلا این حرف را گفته باشن،نه، گاهی مواقع بعضی ها تتبع زیاد دارند از اینور اونور اطلاعات زیاد دارند ولی وقتی مطالب فقهی یا اصولیشان را آدم بررسی میکند میبیند که ماحصلی تحتش نیست، و این کلی هم هست، این حرف از شیخ بها معروف است که غلبت علی کل ذی فنون و غلبنی کل ذی فن واحد، لذا اون متفکرین عالم اونهایی که مبدع هستند، در علم تحول ایجاد میکنند اینها در یک رشته کار میکنند، یه وقتی من یک دکتری رفتم در تهران ،خیلی دکتر خوبی است تقریبا در رشته ی خودش دکتر اول ایران است، فکر میکنم دکترها ۹۰ درصد خودشون هم اذعان دارند و اونایی هم که اذعان نداشته باشند قبول دارند که روی نسخه او نباید حرف زد منتها میگن ما هم مثل او هستیم، از من سوال کرد فلانی چطور ادمی هست، من نمیدانستم که این همشهریش هست گفتم فلانی که میگن علامه و چی و چی این مثلش مثل اقیانوسی است به عمق یک بند انگشت است، یک ذره که میری آب گل و لای میشه و کثیف میشه بله تا نگاه میکنی آب میبینی ولی خبری نیست، من همیشه میگم آقا چاهی به عمق ۵۰۰ متر به قطر یک متر که هر چی بری پایین آب زلال در بیاد این خیلی عالی است نه ...،من واقعا نمیدانم اینهایی که درس های حوزه را تمشیت میکنند و تصمیم میگیرند اینها کیا هستند ،کاری ندارم کیا هستند ولی یه طلبه، عقاید بخوان، رجال بخوان، چمیدانم فلسفه بخوان خب اینها چی؟اگر میخوای یک کسی بره اخوند روستا بشه خب او را باید برد ولی یک کسی که میخواد در حوزه مجتهد بشه اینها به چه دردش میخورد این هم غیر از اینکه طلبه ها را ...، و واقعا چقدر خوب است یک قدرتی پیدا بشه بیاد در حوزه بگه ما حوزه فعلی را قیاس بکنیم با حوزه سابق به لحاظ علمی ببینیم چقدر افت داشته، خب این معلوم است که این سیستم حوزه را ضعیف کرده به لحاظ علمی حالا باید درست بکنیم چطور درست بکنیم یک کسی اگر این کار را بکند من خیال میکنم اگر فردای قیامت ۵۰۰ تریلی گناه هم داشته باشه خداوند او را میبخشد، حالا این اجلا این را من نفهمیدم این نکته کجا نوشته کدام اجلا ادعا کردند که ما دءبمان این است که از ضعاف نقل نکنیم؟ حالا اون سه تا که بحثش را کردیم سواء است، در کتب معتبره موجود است خب مجرد در کتب معتبره بودن را که شما قبول ندارید، اینکه مشهور عمل کردند ،خیلی ها اتفاقا قائل به بطلان شدند، قائل به بطلان هم زیاد هستند از قدماء، مثل سید مرتضی و اینها، علی رغم اینکه ما دلمان نمیخواد کارمان به جایی برسه که بگیم اگر در اثناء نماز وقت داخل شد این نماز مجزی نیست چون این به ضرر ما است،( من یادم هست اون سالی که فکر میکنم ۳۰ سال بیشتر است که اذان صبح یک ربع زود میگفتند، همه دنبال این بودند که این نماز هایی که مردم خواندند را چجوری تصحیح بکنند هر کسی به یک طور تصحیح میکرد، یکی از تصحیح هایی که اون زمان به دل ما میچسبید میگفتن حالا این تا مسواک زده و وصو گرفته آمده و مهر پیدا کرده و کارهایش را کرده حداقل احتمال میده که در اثناء نماز، وقت داخل شده باشه لذا رفع ما لا یعلمون از قضاء جاری میشه ،یا خودم هم گاهی اوقات مثلا اذان صبح که میشه چند دفعه برای من پیش امده که مثلا نماز که خواندیم بعد یه دفعه شک کردیم که اِ وقت داخل شد یا داخل نشد میگفتیم حالا مثلا نماز صبح ما ۵ دقیقه طول میکشد الان هم احتمال میدیم ۲ دقیقه پیش وقت داخل شده باشه) خب این دلیلش یکی همین روایت اسماعیل بن ریاح است که این معتبر نیست .

 

یک وجه دیگر که در جواهر ظاهرا آمده است، اجزاء امر ظاهری از واقعی است ،میگیم امر ظاهری که از امر واقعی مجزی نیست دلیل نداره، تازه بعضی جاهاش قطع است ،امری اصلا نیست، لذا اگر در اثناء وقت داخل شده باشه ،حالا نمیدانم مرحوم آقای خویی چرا احتیاط واجب کرده، حالا از این جهت خوب است که مردم در فسحه باشند رجوع بکنند به غیر یا سختشون نشه، و الا طبق موازین این نماز باطل است، ما دلیلی بر صحت اینکه در اثناء وقت داخل بشه،نداریم،

 

بعضی ها گفتند اقا رفع ما لایعلمون از وجوب اعاده جاری میشه، این عجیب است، اینجا جای رفع ما لا یعلمون از وجوب اعاده نیست اینجا جای اشتغال است چون یقین داره وجوب داشته، نمیداند ایا این را در وقت خوانده یا نخوانده اشتغال یقینی یستدعی برائه یقینیه، خب این [صحت ]به نظر قاصر ما درست نیست، بل بطلت، حالا الاحوط مثلا بطلت .

(سوال سائل

جواب: خب اینها را که آدم میگه از کجا میگی این الان شد ادعا ،خب این ادعا باید ثابت بشه ،خب بنده میگم اصلا اجلا واقعا همین طور است که مقید بودند روایات ضعیف را حتما نقل کنند، من عقیده ام این است چون اگر این عقیده را نمیداشتند امروز شیعه از بین رفته بود چون ما این همه روایات از برکت همین علما است و الا اگر اونها میخواستند دءبشون این باشه که روایات یقینی و ... را نقل بکنند تمام کتب روایی ما میشد یک جلد وسائل الشیعه، کجا اجلا این حرف ها را زدند؟ بعد این مهم است در مباحث علمی خیلی از طلبه ها که بی سواد بار می آیند سرش این است یک آدم کم مایه ای یک ادعایی میکند بعد این یک جایی حرف از یک کسی میشنود میگه حاج آقا دلیلت را بگو ،این فکر نمیکنه اینکه دلیل نداره، بریم ببینیم اونی که این ادعا را کرده اون دلیل داره یا نه، این خیلی مهم است اگر به نظر من در حوزه ۵ سال حوزه تعطیل بشه همین دو کلمه حل بشه

۱_اونهایی که استاد نیستند برای خداوند برن کنار واقعا

۲_هر کس هر حرفی زد بنا نیست که از اونی که منکر این حرف است بگه دلیلت کو، خب اونم که میگه، باید بگی دلیلت کو،

همین دو تا کلمه اگر این دو تا کلمه اصلاح بشه من خیال میکنم۸۰ درصد مشکلات علمی حوزه حل میشود، اگر واقعا بنده توان درس خارج ندارم خب نگم توان رسائل ندارم نگم و امثالهم خب این یک نکته .

نکته ی دیگر :صاحب عروه میفرماید اذا تیقن دخول الوقت فصلی او عمل بالظن المعتبر کشهاده العدلین، بینه قائم شد اذان عارف عدل شنید،نماز را شروع کرد بعد در اثناء نماز وقت داخل شد این نمازش مجزی است.

ما گفتیم نه این هم مجزی نیست حتی اگر روایت اسماعیل بن ریاح را سندا قبول کنیم و بگیم معتبر است واقعا،چون و انت تری داره ، خب تری را شما چی معنا میکنی؟ یعنی تعلم، بسیار خب ظن معتبر چی؟میگه ما در اصول گفتیم الحق ان الاماره تقوم مقام القطع الطریقی المحض و القطع الموضوعی علی نحو الطریقیه، هر جایی که حکمی در موضوعش علم اخذ شد امارات و اصول جاش میشیند ما هم آقای خویی در اصول گفتیم الحق ان الاماره لا تقوم مقام القطع الموضوعی ولا شبهه و لا ریب،خب اقای خویی شما میفرمایید عقلا اماره را علم میدانند ،خب ما عرض کردیم که از کجا میگی عقلا خبر ثقه و ظواهر را علم میدانند؟ بله منجز میدانند ولی علم نمیدانند خب این را در اصول و همین چند روز پیش در فقه عرض کردیم دیگه اعاده نمیکنیم حتی اگربر فرض علم بدانند و اصلا گفتن اماره علم است، ایا اینها علم میدانند مطلقا؟یعنی حتی در جایی که علم موضوع باشه یا نه ؟اصلا عمده این است این مهم نیست که عقلا اماره را علم میدانند یا علم نمیدانند مهم این است که آیا در سیره عقلا اماره را به جای علم میشانند یا نه ؟ما در سیره عقلا جایی پیدا نکردیم که علم موضوعیت داشته باشه غیر از همین کذب،اتفاقا در سیره عقلا اگر کسی ثقه به او خبر داده ولی شک داره احتمال میدهد که اشتباه کرده باشه اگر بیاد به ضرس قاطع خبر بده عقلا بهش میگن تو یقین داری؟ میگه فلانی گفت، میگه احتمال نمیدی اشتباه کرده باشه؟ میگه چرا ،میگه پس چرا این طوری میگی؟ میگه چون عقلا خبر ثقه را جای علم میدانند! اینها از کجا اقای خویی ؟اینها را باید ثابت کرد حالا ممکن است یک کسی بگه برای ما ثابت است ،خب بسیار خب برای شما ثابت است برای ما که ثابت نیست ،امور عقلایی ارتکازی وجدانی اینها برهان که نداره باید مدعی چند تا منبه ذکر بکند که طرف مقابل اگر غافل است ملتفت شود آقای خویی ما منبهی در کلام شما که ندیدیم، جناب شیخ اعظم ما منبهی در کلام شما ندیدیم مرحوم استاد هم که بیان میفرمود همین ،چرا نیامدی،مگر نمیدانستی، مگر فلانی به تو نگفته بود ؟؟خب اینها عرض کردیم چون معمولا نوع مردم از گفتن افراد ثقه علم پیدا میکنند مگر اینکه کسی در او تشکیک بکند یا دو تا اشتباه از این دیده باشه،که میگه، چرا، فلانی گفت ولی من احتمال میدادم اشتباه کرده باشه، چون یه بار دیگه اشتباه کرده،لذا اگر این روایت اسماعیل بن ریاح سندا هم مشکل نداشته باشه، و انت تری است، تری یعنی یقین ،اما این ظن معتبر جاش بشیند این دلیل میخواد،

 

و اما اذا عمل بالظن غیر المعتبر فلاتصح ،اگر به ظن غیر معتبر عمل بکند فلاتصح و ان دخل الوقت فی اثناء ها، چرا؟ چون تری نیست، اجزاء هم نیست چون ظن غیر معتبر است ،و کذا اذا کان غافلا علی الاحوط، اگر غافل است شروع کرده به نماز، بعد در اثناء ،وقت داخل شد، صاحب عروه میفرماید این نمازش باطل است ،چون روایت اسماعیل بن ریاح تری است، تری یعنی تتیقن، اگر کسی بگه، تری،طریق است، موضوعیت نداره تری یعنی این به عنوان اینکه الان میتواند نماز بخواند ولو منشاء اینکه میتواند نماز بخواند غفلتش هست، این خلاف ظاهر است، چون اصل اولی در هر عنوانی حمل بر موضوعیت است .

و لا فرق فی الصحه فی الصوره الاولی، حالا این نماز که صحیح است ،اگر وقت در اثناء داخل شد ،

۱_یه وقت هست در همان اثناء متوجه میشه که وقت داخل شد ،مثل اینکه تلوزیون روشن است رادیو روشن است موبایلش اذان گفت

۲_یه وقت هست بعد از نماز متوجه میشه که وقت در اثناء داخل شد، نمازش تمام میشه، به بچه میگه بابا کو تلوزیون را بزن ببینیم، میبینه وسط اذان است،

 

فرقی نیست که وقت در وسط داخل شده، ولی این بعد از وقت متوجه میشه که در اثناء ،وقت داخل شده، یا در همان وسط نماز متوجه بشه، منتها یک شرطی دارد،

 

صاحب عروه میفرماید اگر من در رکعت اول نماز بفهمم که وقت در رکعت دوم داخل میشه یعنی زمانی که ملتفت شدم وقت داخل نشده ولی تبین ان الوقت سیدخل فی الاثناء، میفرماید نمازش باطل است زیرا روایت اسماعیل بن ریاح این است اذا صلیت و انت تری انک فی وقت و لم تدخل الوقت ،باید تو خودت را در وقت ببینی ،اگر من در اثناء نماز خودم را در وقت نمیبینم این از روایت خارج است، و انت تری انک فی وقت ولم یدخل الوقت، یعنی در حال نماز باید خودت را داخل وقت ببینی اما اگر تو رکعت اول نمازی ولکن تری ان الوقت سیدخل این از روایت خارج است خب قاعده ای اولیه هم بطلان است لذا این باطل است، لذا میفرماید و اما اذا تبین ان الوقت سیدخل قبل تمام الصلاه فلا ینفع شیئا ،خب این نسبت به این نماز که وقت در وسط داخل بشه بعد کشف بشه همش را در وقت خوانده همش را در وقت نخوانده شقوقش را عرض کردیم

مسئله ۴ صاحب عروه میفرماید اذا لم یتمکن من تحصیل العلم او ما بحکمه، این نمیتواند علم تحصیل بکند یا ظن معتبر ندارد، بینه ندارد، اذان عارف عدل ندارد، لمانع فی السماء من غیم او غبار ،در هوا مانع است، ابری هست یا غبار آلود است ،خورشید دیده نمیشود، او لمانع فی نفسه، یا نه خودش مانع شخصی داره لا سمح الله نابینا است یا در حبس است و امثال ذلک، صاحب عروه فرمود و لا یبعد کفایه الظن بعید نیست که ظن کافی باشه، لکن الاحوط التاخیر حتی یحصل الیقین، احوط این است که تاخیر بندازد تا یقین پیدا بکند به دخول وقت، بل لا یترک هذا الاحتیاط ،بلکه این احتیاط ترک نمیشه.

 

یکی از معضلات در عروه که خیلی واضح نیست این بل لا یترک هذا الاحتیاط، الا ان الاحتیاط لا یترک است در امثال اینجا ها آیا این احتیاط وجوبی است یا احتیاط استحبابی است؟ خب فتوا داده ولکن بل اضراب میکند، فلایبعد، فتوا است وقتی که اضراب نباشه ،لذا میگه بعید نیست ولکن احتیاط وجوبی این است که ترک نکند ،این بل به چه معناست؟بعضی مواقع مرحوم استاد میفرمود اینها احتیاط استحبابی است ولی این عبارت مجمل است مخصوصا که اولش داره لکن الاحوط التاخیر حتی یحصل الیقین بل لا یترک الاحتیاط، بعضی ها گفتند بل تاکید است ولی نه، اینها واضح نیست یکی از جاهایی که خیلی سخت است حاشیه زدن بر عروه در این نوع موارد است ،چون اگر کسی حاشیه بی جهت بزند میگن بی سواد است، خدا رحمتش بکند یه روز من خدمت استاد بودم بعد یه استفتایی از یک آقایی دیدم نوشته بود که چنانچنه این خون زن حائض از روز ۱۱ بگذرد یا ۱۱ به بعد باشه،استاد فرمود ببین این بی سواد چطور نوشته است نمیداند که تجاوز عن عشره یعنی ۱۱ ببیند، بی سواد جطور نوشته ،یه وقتی من از مرحوم آقای گلپایگانی یک زرنگی دیدم نوشته بود ای(یعنی)،ای که مینوسد ،یعنی فکر نکنی که من عروه را نفهمیدم از این طرف هم فتواش را به مردم فهمانده، الان خیلی از حواشی هست که طرف تا حاشیه را میبیند میگه اصلا طرف، عروه را متوجه نشده ،حاشیه نیست، این یکی از معضلات است که این لایترک هذا الاحتیاط ایا این احتیاط وجوبی است یا احتیاط استحبابی است، خب البته ممکن است یک کسی بگه اقا خب باید عروه را گشت نظائرش را پیدا کرد، این به نظر من بی وجه است آدم وقتش را بگذارند عروه را ببیند بگه خب اگر بخوای حاشیه بزنی چکار میکنی، حاشیه بزنی یا ای(یعنی )مینویسیم یا اصلا احتیاط واجب، فوقش میخوان بگن بی سواد است، گاهی اوقات مرتبه علمی ادم به جایی میرسد لذا اقای خویی ،آقای خویی اگر ۱۰ تا حاشیه الکی هم به عروه بزند کسی جرئت نمیکند بگوید بی سواد چون اگر بگه بی سواد آبروی خودش بیشتر میره تا اقای خویی، لذا اصلا میگه ولش کن ،مرحوم استاد عرض میکردم اقا شما میفرمایید هبه عقد نیست، ایقاء است،ولی تو منهاجت نوشته هبه عقد یعنی یحتاج الی الایجاب و القبول، گفت ولش کن هر کی هر چی فهمید ،اصلا ادم حاشیه های پر دردسر را نباید بزند مگر بی عقل باشه یا دین در خطر باشه ،یه وقت ممکن است یک جایی است دین در خطر است خب اون حاشیه میزند و می‌گوید میدانم دردسر داره ولی دین در خطره ،اما اگر جایی دین در خطر نیست حالا هبه عقد است یا ایقاع، وقتی من فتوا ندادم خب فتوای دیگران برای او حجت میشه او خیال میکند فتوای من این است ،خب خیال بکند، اگر مردم خیال بکنند، یک آقایی از من سوال میکند این روایت معنایش چیست، میگم من بلد نیستم، او خیال میکند من واقعا بلد نیستم خب خیال کند مهم نیست چون جاهایی که دردسر داره ادم برای خودش دردسر درست نمیکند، حالا بری چند ساعت عروه را بگردی که چند تا شاهد پیدا کنی که این را پیدا کنی ولی این یکی از اون عبارت هایی است که به نظر من به احتیاط واجب میخوره، نمیخوام بگم ظهور در احتیاط واجب داره، ولی واقعا مجمل است، حالا چه سری داشته که صاحب عروه این کار را کرده ،شاید سرش هم همین است، عروه میخواسته از اینور احتیاط مستحب بکند از اینور هم میخواسته مردم این احتیاط مستحب را ترک نکنند، گفته من یه طوری مینویسم که مردم فکر کنند احتیاط واجب است، بعد هم عروه بدرد عوام که نمیخورد عروه را نوشته برای مراجع برای بزرگان اونا هم که خودشون یه بلایی سر خودشون میارن.

سوال:

جواب:اصلا فتوای به احتیاط نداریم،فتوای به احتیاط در دین فقط در یک جا است، در استظهار یعنی زنی که مضطربه است، ۷ روز را حیض قرار می‌دهد، روز هشتم استظهار میکند یعنی بنا را بر حیض می‌گذارد ،فتوای به احتیاط یعنی جایی که شارع احتیاط را واجب کرده و فقط یک مورد دارد که همین استظهار است ،یک مورد هم اطراف علم اجمالی اگر بگوییم اخوک دینک فاحتط لدینک،جاری میشه، که کسی نمیگه، موردی که مسلم است همین استظهار است.

حالا اینجا چکار بکنیم اینجا اقوال مختلف است

بعضی ها گفتند در موانع عامه ظن معتبر است ،در موانع خاصه نه

بعضی ها گفتند فقط در ابر حجت است،

بعضی ها گفتند ابر هم فقط در صوم حجت است ،در صلاه حجت نیست،

خب در مقام است به چند دلیل تمسک کرده اند

۱_یکی این است که اصل برائت،نمیدانیم ایا باید یقین پیدا کنیم یا نه، رفع ما لا یعلمون ،خب این حرف غلط است، مقتضای اصل اینجا استصحاب عدم دخول وقت است ،

۲_بعضی ها گفتند لاحرج ،حرجی نمیشه، هوا ابری است اینقدر می ایستی تا یقین پیدا کنی وقت داخل شده، حالا بر فرض یک جایی حرجی شد، اونجا دایر مدار حرج است فقط برای کسی که حرجی بشه،که حرجی نمیشه چون احتیاط که لازم نیست بکند، لازم نیست که بگه من چطور میتوانم ۵۰ تا نماز ظهر بخوانم ،۵۰ تا نمیخواد یکی میخواد بخواند، اینقدر تاخیر بندازد تا یقین بکند

و ثانیا بعضی ها گفتند یقین به دخول وقت در روز ابری ممکن نیست، روز ابری ما چجور میتوانیم یقین پیدا بکنیم؟میگیم اولا این حرف غلط است، عرض کردیم حتی همونی هم که در زندان باشه اینقدر صبر میکند تا یقین به دخول وقت پیدا کند.

ثانیا ظن وقتی حجت میشه که مقدمات انسداد تمام بشه ،یکی از مقدمات انسداد این است که شارع احتیاط را نخواسته، ظن نمیشه،خب این باید اینقدر احتیاط بکند تا وقتی که دیگه خسته بشه بگه خدایا نفسم نمیاد.

میماند روایات ، این روایتی که المرء متعبد بظنه این مرسل است ،به قول مرحوم اقای حکیم این روایت از ظاهرش پیدا است که کلام فقها است ،حالا بر فرض کسی بگه ما چمیدانیم امام (علیه السلام)شاید فرموده، خب سندش کو؟

 

اگر یک کسی بیاد بگه آقا اون روایات، دیک ،خروس ،که نصوص دیک مثل نصوص اذان است ،خب نصوص دیک اگر هم برفرض جایز باشه ما باید به موردش اقتصار بکنیم ما نمیتوانیم تعدی بکنیم ،ما شنیدیم خروس صبح اذان میگه پشت سر هم ۳ تا ولی نشنیدم ظهر و مغرب هم اذان بگه تازه این هم خروس های قدیم اذان میگفتند به خاطر اینکه مردم نماز میخواندند ،الان دیگه نماز خوان نیست خروس میگه به زحمت ما ۴ تا دونه پیدا کردیم، حالا اگه سه تا جیغ پشت سر هم بکشیم که اونی هم که خوردیم از دهانمان در میره، ولش کن، الان نمیدانم اصلا خروس ها اذان میگن یا نمیگن، کسی بگه این دیک یا این اذان به خاطر این است که انسان ظن پیدا میکند ،میگیم از کجا میگی ؟این چجور طریق به ظن است ؟نه، ممکن است واقعا موضوعیت داشته باشه، عمده موثقه سماعه است، موثقه سماعه سالته عن الصلاه باللیل و النهار اذا لم یر الشمس و لا القمر و لا النجوم، خورشید دیده نمیشه قمر دیده نمیشه، نجوم دیده نمیشه، فقال (علیه السلام) اجتهد رایک و تعمد القبله جهدک، تو سعی خودت را بکن.

 

خب این را بعضی ها اشکال کردند که این مربوط به قبله است ربطی به وقت نداره، بعضی ها جواب دادند که نه، فکر کنم مرحوم آقای تبریزی شیخنا الاستاذ، که نه این روایت چرا برای قبله است ؟به قرینه ی ذیلش چون ذیلش داره و تعمد القبله جهدک،میفرماید نه، ذیلش قرینه نمیشه به خاطر اینکه اونجا داره لم یر الشمس و لا القمر و لا النجوم، خب قمر چه ربطی به قبله داره، ولکن این حرف آقای تبریزی به عقل قاصر ما ناتمام است، اگه کسی بگه قمر و نجوم چه ربطی به قبله داره،میگیم قمر چه ربطی به وقت داره؟ قمر هم که وقت داخلش نیست،مگر اینکه کسی بگه آقا من مثلا تجربه دارم که موقع اذان صبح ،قمر مثلا یک سومش شب بیستم هنوز پر نیست ، که این خواجه نصیر الدین طوسی هم باشه فکر نمیکنم به عقلش برسه، چون مگر بین شب ۲۰ و ۲۱ اون دایره قمر که کوچک میشه مگر چقدر فرق میکند ،اون وقت قمری که اونقدر فاصله داره تو چشمت چقدر تیز است که مثلا اونجا را ببینی، مگر چنین چیزی میشه، یه چیز هایی من در آوردی میگن، فلانی در سن ۱۲ سالگی به اجتهاد رسیده، گفتم الان که ۹۵ سالش است مجتهد نیست، مگر بگیم ایشون اجتهادش را بعد از دست داد، یا میگن بو علی سینا اگر یک ورق کاغذ زیرش میزاشتن میگفت این سقف یا به اندازه ضخامت یک ورق کاغذ امد پایین یا به اندازه ی یک ورق کاغذ زمین آمده بالا،عجب دروغ های شاخ دار ،یک ورق کاغذ اگر مقصود این کاغذی که الان هست این خیلی کمتر از یک میل است بو علی سینا اگر اینقدر تیز بود پس این همه حرف های اشتباه و غلط چی هست زده؟یا یک کسی میگه آقا من تمام فقه را محفوظ هستم همه ی روایات را بیار از حفظ بخوانم بدون اینکه یک واو بندازم کو همچین کسی که بگه من همه روایات را حفظ هستم خب حالا میگن، اونا که نیستن کسی هم نیست شهر شلوغه، من هنوز نمیدانم ما که در وقت ها خواندیم قمر داخلش نبود لذا این خودش سوال برای قبله هست قبله هم من از ماه درست مثل وقت ردع نمیکنم چون هنوز قبله را بررسی نکردم، وقت چرا ،ولی از قمر قبله را چطور تشخیص میده چون من اون را هنوز بررسی نکردم فعلا چیزی نمیگم ولی اون هم همین طور هست، ستاره ها هم ،یک ستاره یا دو ستاره هست که در تشخیص قبله بدرد میخورد، خورشید هم ما با آقای تبریزی شیخنا الاستاذ همیشه این تو سفر تا اذان میگفتن میگفت بکش کنار نماز بخوانیم ،بعد روش رو به خورشید میکرد و میگفت اینجا این قبله است ما هم باور نمیکردیم، این قبله هست چیه آقا، این کجاش قبله است ،گفتم آقا اذا دار الامر بین نماز اول وقت در بیابان رو به قبله یا ۲۰ دقیقه از اذان بگذرد در مسجد و مصلحت مسجد کدام بهتر است،گفت من میدانم تو قبله من را قبول نداری از این حرف ها میزنی، اون هم حالا خورشید معروف است دیگه این را نمیشه کسی منکر بشه که از شمس نمیشه قبله را پیدا کرد، یه وقتی در جنگل من به ایشون عرض کردم اینایی که میگن علم اجمالی منجز نیست الان طرف در جنگل دستشوییش گرفته خب نمیداند قبله کدام طرف است میگن اینقدر باید محصور بشی محصور بشی محصور بشی حرجی بشی ،اگر داری میمیری یا کلیه ات آسیب میبیند اون وقت بری دستشویی ،گفتم همه ی اینها که میان در جنگل ها دستشویی میکنند ،مقید هستند ،متدین هستند، اگر بهش بگی نیم ساعت دیگه، میگه چرا ،همونجا دستشویی میکنند ،این معناش این است که این نوع علم های اجمالی را متشرعه، معتبر نمیداند،که بگه چون نمیدانی قبله کدام طرف است باید صبر کنی تا حرجی بشی،گفتم اقا اگر میخوای اینها را که ادعا کردند چیز بشی، در این جنگل وقتی که دستشوییت بگیره هیچ متشرعه ای نیست که بایستد داد و بی داد بکند ،بگن خب ادرار کن، بگه نه هنوز داد و بی دادم به حد حرج نرسیده مثل بقیه جاها

وللکلام تتمه ان شاء الله شنبه

 

logo