1403/07/21
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فی احکام الاوقات_ الطوائف الداله علی جواز التعویل علی قول الموذن
کلام در این بود که مرحوم صاحب عروه فرمود یکی از مثبتات وقت که انسان میتواند اعتماد بکند و وارد نماز شود اذان عارف عادل است.
عرض کردیم رولیات وارده ی در اذان چند تا طائفه است یک طائفه اش ما را گیر انداخته، اون طائفه چند تا روایت است یکی از اون روایات روایت صحیح قسری در باب ۳ من ابواب اذان و الاقامه حدیث ۲ و ۳ و ۶ و ۷ ،اون روایات این است یکی از اون روایات روایت عن عیسی بن عبد الله هاشمی که روایت ۲ است باسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن محمد بن الحسن عن محمد بن عبد الله بن زراره عن عیسی بن عبد الله الهاشمی عن ابیه عن جده عن علی (علیه السلام) قال الموذن موتمن و الامام ضامن موذن موتمن است یعنی میشود به او اعتماد کرد
روایت دیگر که باز از این هم اوضح دلاله است روایت سوم در همین باب است وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْقَسْرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَخَافُ أَنْ نُصَلِّیَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ قَبْلَ أَنْ تَزُولَ الشَّمْسُ فَقَالَ إِنَّمَا ذَلِکَ عَلَی الْمُؤَذِّنِینَ خب ان نصلی یوم الجمعه، آقا ما میترسیم از این وقت، انما ذلک علی الموذنین، این به عهده موذنین است شما ضامن نیستید شما را خدا کار ندارد
یا روایت ۴ در این باب عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ صَلَّی الْفَجْرَ فِی یَوْمِ غَیْمٍ أَوْ فِی بَیْتٍ وَ أَذَّنَ الْمُؤَذِّنُ وَ قَعَدَ وَ أَطَالَ الْجُلُوسَ سوال کردم از آقا موسی بن جعفر علیه السلام که شخصی نماز صبح میخواند در روز ابری یا در خانه است در فضای باز نیست و موذن اذان میگه، نشسته، مدت طولانی ،بعد شک کرد که آیا طلوع فجر شده یا نشده، ظن و گمان کرد که موذن قبل از وقت اذان نگفته، حَتَّی شَکَّ فَلَمْ یَدْرِ هَلْ طَلَعَ الْفَجْرُ أَمْ لَا فَظَنَّ أَنَّ الْمُؤَذِّنَ لَا یُؤَذِّنُ حَتَّی یَطْلُعَ الْفَجْرُ قَالَ أَجْزَأَهُ أَذَانُهُمْ اونا اذان بگن کافی است
یا این حدیث ۵ الْمُؤَذِّنُ لَهُ مِنْ کُلِّ مَنْ یُصَلِّی بِصَوْتِهِ حَسَنَةٌ
یا روایت ۶ قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) فِی الْمُؤَذِّنِینَ إِنَّهُمُ الْأُمَنَاءُ
یا این روایت ۷ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علی و آله و سلم) یَقُولُ الْمُؤَذِّنُونَ أُمَنَاءُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی صَلَاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ لُحُومِهِمْ وَ دِمَائِهِمْ لَا یَسْأَلُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُمْ وَ لَا یَشْفَعُونَ فِی شَیْ ءٍ إِلَّا شُفِّعُوا خب این روایت هم میفرماید الموذنون امناء الموذنین علی صلاتهم، چون وقتی اذان میگه این نماز میخواند، اذان میگه این روزه میگیره یا افطار میکند، یا تو شهری وقتی اذان میگن معلوم میشه این بلاد اسلامی است، خب وقتی بلاد مسلمون هستند گوشت و ذبح اینا حلال است، و اینا دیگه نمیکشند طرف رو، بلاد مسلمان است خونشون احترام داره ،این موذنون هر چی از خداوند بخواهند خدا بهشون اعطاء میکند و لایشفعون فی شیء هر جا هم شفاعت بکنند شفاعت نمیکنند الا شفعوا الا اینکه اونها شفاعت میشوند .
خب گفتند در مقابل این روایات ما یک طائفه روایات داریم که اذان معتبر نیست مثلا باب ۲۶ من ابواب المواقیت روایت ۱ محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن محمد بن احمد عن احمد بن الحسن عن عمر بن سعید عن مصدق بن صدقه عن عمار عن ابی عبد الله (علیه السلام) قال سُئِلَ عَنِ الْأَذَانِ هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ مِنْ غَیْرِ عَارِفٍ قَالَ لَا یَسْتَقِیمُ الْأَذَانُ وَ لَا یَجُوزُ أَنْ یُؤَذِّنَ بِهِ إِلَّا رَجُلٌ مُسْلِمٌ عَارِفٌ فَإِنْ عَلِمَ الْأَذَانَ وَ أَذَّنَ بِهِ وَ لَمْ یَکُنْ عَارِفاً لَمْ یُجْزِ أَذَانُهُ وَ لَا إِقَامَتُهُ وَ لَا یُقْتَدَی بِهِ
روایت دیگر روایت ۴ در باب ۵۸ مُحَمَّدُ بْنُ مَکِّیٍّ الشَّهِیدُ فِی الذِّکْرَی عَنِ ابْنِ أَبِی قُرَّةَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی (علیه السلام) فِی الرَّجُلِ یَسْمَعُ الْأَذَانَ فَیُصَلِّی الْفَجْرَ وَ لَا یَدْرِی أَ طَلَعَ أَمْ لَا غَیْرَ أَنَّهُ یَظُنُّ لِمَکَانِ الْأَذَانِ أَنَّهُ طَلَعَ قَالَ لَا یُجْزِیهِ حَتَّی یَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ طَلَعَ باید علم پیدا بکند
خب این روایاتی که اول خواندیم طائفه اولی که دلالت میکرد بر اعتبار اذان ،این روایات را چند تا اشکال کردند
اشکال اول این است که این روایات سندش همش مشکل دارد روایت با سند معتبر در این ۷ الی ۸ تا روایت نبود این یک اشکال عام
اشکال دوم عام، گفتند آقا این روایات مال جایی است که اطمینان میاره علم میاره زیرا این روایات تقیید میشه به صحیحه ضریح محاربی ،صحیحه ضریح محاربی این بود که اینها اشد شیء در مواظبت در وقت هستند علم آور هست اطمینان آور است اما اگر علم و اطمینان نیاد دلیلی نداریم، این هم یک اشکال عام
یک اشکال عام دیگر کردند گفتند که این روایات بر فرض تمام باشه خب اینها معارض است با این روایاتی که آخر سر خواندم که سه تا روایت بود، خب حالا یا اونها حمل بر تقیه میشه، یا مثل انقلاب نسبت است اون روایات تخصیص میزند این صحیحه علی بن جعفر را، بعد این تخصیص میزند اون روایاتی که میفرماید اذان معتبر است ،.
از اینها گذشته به بعضی از این روایات اشکال دلالی کردند، مثلا این الموذن موتمن، یعنی طرف میاد میگه اقا فلانی میگه که این عرق نعنا اصلی است، هیچ خلیط باهاش نداره ،یعنی گوش کن، قبول کن، فلانی آدم مطمئنی است یعنی الکی حرف نمیزنه، الموذن موتمن، یعنی موذن الکی اذان نمیگه.
این اخاف ان نصلی یوم الحمعه قبل ان تزول الشمس انما ذلک علی الموذنین، این اخاف، حضرت او را تخطئه کرد برای چی میترسی ترس ندارد این موذن وقتی که اذان میگه این موذن رفته تحقیق کرده حواسش هست همین طور الکی نمیاد اذان بگه، آبروش تو شهر میره، بعضی ها هم دیدم گفتن این اخاف ان نصلی یوم الجمعه قبل ان تزول الشمس فقال انما ذلک علی الموذنین، خیلی وسواس بوده و الا نماز جمعه یک نفر که نیست یک جمعیتی میخوانند یک جمعیت وقتی نماز میخوانند قطعا وقت را احراز کردند این معلوم میشه وسواس بوده ،
بعضی کلمات دیدم فرمودند ،اذانهم، موذنین، خب چند نفر اذان میگن انسان یقین پیدا میکند ،چون یک نفر که اذان نمیگه، خب اینها حرف هایی است که زده شده، جواب هایی است که از این روایات دادند.
اینکه ما بیایم بگیم این روایات مال جایی است که اطمینان پیدا بکنیم چون معمولا از موذن اطمینان پیدا میشه این به نظر من بی وجه است، اخاف ان نصلی یوم الجمعه میترسم که نماز بخوانم یوم الجمعه خب اگر این موذن یقینا وقت را احراز میکرد امام (علیه السلام) یقین داشت که اینها الکی اذان نمیگن خب حضرت مثل همان روایتی که فرمود انهم اشد شیء مواظبه علی الوقت اینجا هم همین طور میفرمود چرا میفرماید انما ذلک علی الموذنین ،انما ذلک علی الموذنین ظاهرش این است که قبول کرد امام (علیه السلام) خوف او را ،منتها فرمود چیزی بر شما نیست، اون موذن است که باید جواب بده فردای قیامت، کما اینکه امام ضامن است، اگر یک امام جماعتی آمد حمد نخواند همین طور، خب این ماموم فردای قیامت بازخواست نمیشه، امام است که بازخواست میشه که تو چرا قرائت این آقا را نخواندی ؟این روایات معناش این است، اینی که این آقا وسواس بوده، اینی که نماز جمعه را یک نفر نمیخواند، شرط نماز جمعه جماعت است، مردم...، عجب...، در طول تاریخ...، چه حرفایی؟ شما الان فردا حرم یک ربع به ۱۲ اذان بگو ببین جمعیت اصلا یک ذره تغییر میکند ؟!مردم که...، در این نماز خوان ها چقدر آدم های...،آدم می ایستد همین آدم هایی که مقید به نماز هستند وضوشون را میبیند، فکر نمیکنم که ۱۰ درصد نماز خوان ها قطعا وضوشون درست نیست، یعنی ۹۰ درصد وضوشون باطل است خیلی با دید باز حمل بر صحت نگاه بکنی ۱۰ درصد، معاویه ملعون روز چهار شنبه آمد نماز جمعه خواند مردم آمدند نماز جمعه خواندند یک کسی نگفت که امروز چهار شنبه است بدبخت، اصلا چرا جای دور بریم همین ایران همین علماء همین مراجع همین متدینین ،ماه رمضان نماز جماعت شروع میشد ،همه میخواندند یک نفر نبود که بگه آقا طلوع فجر شده؟خب شاید این تقویم اشتباه کند یک نفر نگفت؟۵۰ سال ما یادمون هست شاید ۱۰۰ سال مردم نماز خواندند حال تک و توکی در اینها و اونها یک نفر نیامد بگه از کجا؟ حالا من نمیخوام بگم اینهایی که تحقیق کردند اینها هم درست گفتند یا نه ،چون برای من این ثابت نیست، لذا من همیشه میگم اگر انسان میخواد مطمئن باشه باید اذان را که میگن امساک بکند ۲۰ دقیقه بعدش نماز بخواند، بعد خب یک نکته ای عجیب است، ما چند تا روایت داریم که حضرت فرمود من نماز ظهرم را در وقت عصر بخوانم بهتر است تا اینکه قبل از وقت بخوانم، بین نماز ظهر و عصر دیگه کمترین فاصله اش رو بگیریم ۱ ساعت و نیم فاصله است ،حضرت فرمود من یک ساعت و نیم به تاخیر بندازم بهتر است تا قبل وقت بخوانم، حالا در این روایات احتیاط که قطعا مستحب است ،در یکی از این روایات امام (علیه السلام) نفرمود حالا اذان میگن ولی ۵ دقیقه احتیاطا صبر کن، اگر این مردم از اذان ها یقین پيدا میکردند که این اذان ها درست است که سوال نمیکردند، یک احتمالی در ذهن ما آمده بود منتها گفتیم این احتمال شاید خلاف ظاهر باشه دیدم اتفاقا بعضی از بزرگان نوشتند که اقا الموذن موتمن انما ذلک علی موذنین این (ال) ال جنس نیست این ال ،ال عهد است، اشاره است به این موذن هایی که هستند نه اینکه در طول تاریخ هر موذنی آمد ،اینکه نیست و نوعا هم این طوری هست که مردم به اذان مسجد نماز میخوانند ،به اذان حرم نماز میخوانند، یا به اذان یک کسی که شناخته شده باشه نماز میخوانند، لذا این الموذن اشاره به کسانی است که معروف به موذن هستند ،نه هر فرد ناشناخته که اذان بگه.
اما در خصوص نماز جمعه ، انما ذلک علی الموذنین، خب چون نماز جمعه را نمیشه به تاخیر انداخت،( وقتی کسی میگه نماز جمعه واجب است) این روایت که قطعا تقیه ای است چون نماز جمعه در زمان ائمه (علیهم السلام) من در روایات ندیدم که نماز جمعه ای باشه که در اون نماز جمعه امام (علیه السلام) نماز بخواند و اگر یک نماز جمعه ای باشه که امام (علیه السلام) نماز بخواند بعد راوی بگه اخاف ان نصلی، این خیلی احمق است چون وقتی امام (علیه السلام) نماز جمعه میخواند، امام علم غیب داره، خب وقتی وقت داخل نشده امام نماز میخواند؟این قطعا جمعه ی اونها بوده خب جمعه ی اونها بود در اختیار این که نیست که امام علیه السلام به او بفرماید به تاخیر بنداز، این میگه من چطور به تاخیر بندازم در اختیار من نیست ،این نماز فرادا که نیست،لذا امام (علیه السلام) فرمود انما ذلک علی الموذنین ،بخوان، حالا این انما ذلک علی الموذنین یعنی این به عهده ی موذنشون هست و موذن اونها هم قطعا اذان را در وقت میگوید ،یعنی این روایات همه اشاره هست به اذان های اون زمان از عامه ،اونها اذانشون یقینی بوده امام (علیه السلام) هم فرمود اینها وقتی اذان بگن من یقین دارم چون اینها اشد شیء مواظبه علی الوقت هستند، یا مثلا امام (علیه السلام) فرمود شما نماز میخوانید قبل از آنی که زوال شمس بشه، راوی عرض کرد اقا ما وقتی که موذن مکه اذان بگه نماز میخوانیم ،حضرت هیچی نفرمود، اما اینکه در طول تاریخ هر کسی که اذان گفت قولش معتبر است، این موتمن است ،الموذن موتمن ،این از کجا؟خب میگیم آقا الموذن موتمن اطلاق دارد هر کی در طول تاریخ اذان بگه، این موتمن نه اینکه حضرت خبر بده مثل المستعیر موتمن، این المستعیر موتمن معناش این نیست که یعنی اینهایی که بهشون عاریه میدی ادم های امینی هستند یعنی اینها را نمیشه متهم کرد به اینکه ...،خب این خلاف مرتکز ذهن است که امام (علیه السلام) در طول تاریخ الی یوم القیامه بفرماید موذن موتمن است بدون هیچ قید و شرطی
(سوال سائل:
جواب:امام ضامن است معناش این نیست که هر امامی این مسلم است)
این یقینا نمیشود این حرف را زد اگر هم کسی این حرف را بزند ما نمیتوانیم بیایم بگیم که این روایت اطلاق داره ،خب این روایت معارض است با اون صحیحه علی بن جعفر، و اینکه بگیم اون برای موذنی است که شک داشته، این بعید است که ما او را حمل بکنیم بر موذن خائن، بر موذن دروغگو ، چون معمولا در بلاد کسانی که اذان میگن افراد مشخصی هستند، یعنی در مسجد اگر بگن کی اذان میگه، میگن فلانی ،این طوری نیست که هر کسی از راه بیاد بره پشت بام مسجد اذان بگه ،افراد متفرقه ممکن است در خیابان اذان بگن، اونا هم مگه چند نفر هستند، شما الان در قم که مثلا شهر متدینین است، ما که نمیگیم شهر متدینین است مثلا شهر متدینین است اون قمی که حریم اهل البیت بوده اون قم این قم نیست قطعا، باز خدا خیر بده بعضی هیئتی ها فی الجمله، نادر، بعضی از اهل علم برای مذهب ... ولی این طور نیست که این قاطبه ی این شهر دنبال دین ،ائمه و مذهب اینها باشند، نه این قم به نحو قضیه خارجیه بوده اون قم را میگفتند نه قم الان که ...،
اما این روایت عمار را این را اشکال کردند که آقا این لا یستقیم الاذان و لایجوز ان یوذن به الا رجل مسلم عارف، این مال اذان اعلانی نیست، این در نماز جماعت اگر کسی اذان بگه آیا این مسقط از اذان ماموم هست امام (علیه السلام) فرمود اگر عارف باشه شیعه باشه ،لذا این روایت مال اذان اعلانی نیست که کسی از این روایت قید عدالت را در بیاره ،
بعضی ها به این روایات اشکال کردند که حمل بر تقیه بکنیم، جوابی که دادند از این حمل بر تقیه، گفتند اقا وجهی نداره ما حمل بر تقیه بکنیم، حمل بر تقیه مال جایی است که جمع عرفی نداشته باشه ،اینجا جمع عرفی داره ،اون روایات مال کسی است که اطمینان براشون بیاره، علم براشون بیاره، ما عرض کردیم انما ذلک علی الموذنین را حمل بکنیم بر صورت اطمینان، خلاف ظاهر است ،این جمع عرفی نیست ،مرحوم آقای حکیم همین طور فرموده، فقط تنها کسی که دیدم این را قبول کرده، آقای خویی است، که اگر موذن ،موذن ثقه ای باشه این قولش معتبر است، ما قبول نداریم، آقای خویی از این روایات با توجه به نکاتی که عرض کردیم اصلا این معنا به دست نمیاد، لذا اعتماد بر اذان اگر نگیم که جایز نیست حداقلش این است که احتیاط باید کرد
یک نکته ای که در مقام هست حالا این موذن اگر الان داره میره اذان بگه ،یه نفر ازش سوال میکنه آقا وقت داخل شده؟میگه بله، قولش معتبر است یا نه ؟بعضی گفته اند بله چون این فهمیدن دخول وقت از اذان موذن، از باب دلالت التزامی هست، خب وقتی که تصریح بکند به اینکه وقت داخل شده دلالت مطابقی است و دلالت مطابقی اولی است ،این حرف درست نیست زیرا الان یک کسی میخواد بره پشت تلوزیون مسئله شرعی بگه و همان شخص در زمان دیگری تو خیابون راه میره یک نفر ازش مسئله شرعی میپرسه، اگر بگن این آقا اگر تو تلوزیون مسئله گفت قولش معتبر است میشه از این استفاده کرد اگر تو خیابون هم مسئله گفت قولش معتبر است؟ میگیم نه، زیرا قطعا کسی که در تلوزیون مسئله میگه حواسش را جمع تر میکنه، دقیق تر میگه، ولی یک کسی تو خیابون راه میره همین طور یک چیزی میگه، کسی که میخواد اذان بگه و با اذان این شخص،افراد زیادی میخواهند نماز بخوانند، روزه بگیرند و افطار بکنند این قطعا دقت بیشتر میکند، بله اذان طریقیت داره، کسی نمیگه موضوعیت داره اما طریقیت داره در زمانی که طرف خیلی حواسش جمع باشه ،یک وقت یک کسی میاد میگه آقا یک روایت بخوان میخوایم الان ضبط کنیم پخش کنیم، میگه صبر کن اون دفترم را از جیبم در بیارم، کو صبر کن صبر کن ،نگاه میکنه هر دو نسخه را میخواند ،علَم میگه ،علم چیست ،بله احتمال نسخه...، یک وقت یک کسی همین طور میگه عُلِمَ میخواند، قطعا وقتی که آدم در مرآی و منظر یک جمعیتی هست دقت بیشتری میکند، این را که نمیشه منکر شد، این نه اینکه ریا کار است صحبت ریا نیست صحبت ابروی آدم است خب الان آیا مثلا بنده الان که مباحثه میکنم و ضبط میشه با وقتی که تو خیابون راه میرم و یک نفر سوال میکند یه طور صحت میکنم؟قطعا یه طور صحبت نمیکنم، قطعا حواسم بیشتر میکنم ،لذا موذن اذانش معتبر است ولی تو خیابون که راه میره بگه وقت داخل شد این فایده نداره.
هذا تمام الکلام در اذان موذن ولکن فی النفس شیء اون شیء هم این است که ما ۶ الی ۷ تا روایت داشتیم که موذن موتمن است ،در این روایات یک جا امام (علیه السلام) نفرمود اگر علم پیدا نکردی...، یک اشاره ای نفرمود...، بگیم این ۷ الی ۸ تا روایت همش سنداش ایراد داره، ولی خب به نظر من اشکال سندی به این روایات کردن آقای خویی وجهی ندارد، چون اینها برای چی میخواستن جعل بکنن؟اگر جعل کردند برای اذان عامه، خب اذان عامه که خود حضرت فرمود اونها اذانشان دقیق است ،خب برای چی جعل بکنند؟مگر اینهایی که روایت را نقل کردند موذن بودند که مثلا میخواستند به اذانشان...، وجهی برای جعل اینجا نیست و واقعا اینی که بیایم بگیم خبر ثقه، موذن ثقه در صورتی قولش معتبر است که اطمینان آور و یقین آور باشه اصلا کار ما در فقه خیلی خراب میشه، منتها خب نماز اول وقت ،ما که گفتیم اول وقت معناش این نیست که یعنی تا الله اکبر میگن شما نماز بخوانی مخصوصا روایاتی هم داریم و عجیب است با اینکه احتیاط مستحب است ،حالا نمیدانم این هم سرش را ما نفهمیدیم که امام (علیه السلام) در این روایات هیچ جا یک اشاره ای نفرمود که آقا خلاصه ۵ دقیقه صبر کن احتیاط بکن چه عجله ای داری ،ما این روایات را داریم که حضرت فرمود من در عصر یعنی در غیر وقت فضیلت نماز بخوانم بهتر است از اینکه وقتی نماز بخوانم که نمیدانم وقت داخل شده یا نه، ولی یک روایت ما نداریم که اگر من مثلا در لباس طاهر نماز بخوانم بهتر است تا در نماز مشکوک النجاسه نماز بخوانم ،خب چرا امام (علیه السلام) در این روایات یک جمله اشاره نفرمود؟ اگر کسی بگه آقا خب اینها حث بر همین هایی که میگن آقا جماعت مسلمین جماعت مسلمین جماعت مسلمین، بی چاره کرده تمام شیعه ها را جماعت سنی ها دیگه، کی بیچاره کرده شیعه ها را ؟جماعت مسلمین بیچاره کرده دیگه، کی بی چاره کرده؟ خب نوعا نماز ها حتی همان نماز عامه با اذان شروع نمیشه، چون تا وقتی که اون اقامه بگه و بعد استووا استووا... بگه و چمیدانم هی پایین و بالاش رو مرتب بکند و اینها، چند دقیقه طول میکشد و موذن هم که نیم ساعت قبلش اذان نمیگه که، اونها هم حضرت فرمود اشد مواظبه علی الوقت بودن،
(سوال سائل:
جواب:اون تقیه نیست به خاطر اینکه اگر تقیه بود حضرت میفرمود نماز بخوانید دیگه چرا دروغ بفرماید که اشد مواظبه علی الوقت)
خب در ما نحن فیه عرض کردیم که این اشکال هایی که به این روایات کردند این اشکالات هیچ کدومش درست نیست، ولی از این طرف دیگه قاطبه ی فقهای شیعه به این روایت فتوا ندادند، شهرت قوی، نقل اجماع بر اینکه اذان اگر موجب اطمینان و یقین نشه این معتبر نیست، این نسبت به اذان.
خلاصه ی حرف ما این است که در اذان اگر واقعا کسی شک داره باید احتیاط بکند،
یک جمله را هم اینجا بگم خب آقا اگر موذن اذان میگه فرمودند در صورتی قولش معتبر است که عن حس باشه ولی اگر عن حدس باشه از روی تقویم گفته این قولش معتبر نیست خب اگر کسی بگه این الان الموذن موتمن اطلاق داره انما ذلک علی الموذنین اطلاق داره چون اون زمان تقویم که بوده ،تلسکوپ نبوده کسی بگه ها چرا؟سرش این است در اون روایت پیامبر خدا (صلی الله علی و آله و سلم) در اون روایت فرموده ابن مکتوم اگر اذان میگه به اذانش اعتنا نکنید به اذام بلال اعتنا بکنید خب ابن مکتوم کور بوده این کور بوده اذان میگفته همین طور الکی که قطعا اذان نمیگفته این لابد از تقویمی چیزی سوالی مثلا ...،و به همین جهت امام (علیه السلام) اذان او را ردع فرموده که به اذان او توجهی نکنید،
خب اگر کسی این حرف را قبول نکرد و گفت که نه شاید ابن مکتوم ثقه نبوده منتها پیامبر خدا (صلی الله علی و آله و سلم) به جای اینکه بفرماید ثقه نبوده فرمود چون اون اعمی است
وللکلام تتمه ببینیم ایا اذان روی تقویم معتبر است یا معتبر نیست