« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

1403/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

کراهة الصلاه فی الاوقات الخمسة

 

کلام در این بود که مرحوم صاحب عروه فرمود بعضی از اوقات هست که نماز در اونها کراهت داره خب این را بحث کردیم فرمایشات فقها را عرض کردیم و چیزی به ذهنمون رسید عرض کردیم،عرض کردیم یک نکاتی در جواهر و در حدائق هست که اینها را نه مرحوم صاحب عروه در مسئله متعرض شده و نه آقای خویی و آقای حکیم، متعرض نشدند ،اون نکات را عرض میکردیم.

 

یکی از نکات این است که یکی از جاهایی که مستحب است انسان نماز بخواند هر وقت طهارت تحصیل کرد و وضو گرفت مستحب است دو رکعت نماز بخواند ،حالا اگر بعد از نماز صبح وضو گرفت یا بعد از نماز عصر یا حین طلوع شمس، غروب شمس ،زوال شمس، آیا این نماز اینجا هم مکروه هست یا مکروه نیست؟

 

بعضی ها گفتند این مکروه نیست زیرا این میشه جزء صلوات ذوات الاسباب، این الان سبب داره ،یک سبب استخاره است یک سبب زیارت است یک سبب هم این است که انسان وضو بگیرد ،خب وقتی وضو گرفت مستحب است نماز بخواند، خب ما عرض کردیم دلیلی بر اینکه صلاه ذوات الاسباب مطلقا از کراهت در او اوقات خاص ،خارج باشه ،ما همچین دلیلی نداریم فقط اون روایت بود که لا یجوز ذلک الا للمقتضی، ما عرض کردیم مقتضی به معنای سبب ممکن است استعمال بشه ،این فرمایش آقای خویی که مقتضی اگر مراد سبب باشد امام (علیه السلام) میفرمود لمقتض،نه للمقتضی، این حرف را ما عرض کردیم درست نیست، مقتضی با مقتض...، اینهایی که شما میفرمایید آقای خویی اینها نمیدانم، حالا من در ادبیات هم یادم نیست که اگر کسی بگه للاسباب یا لسبب این غلط است چیزی من یادم نیست که حتی تو ادبیات هم گفته باشند این غلط است ،در عرف عرب هم اینکه گفته بشه این استعمال نمیشه، این غلط است، ممکن است یک کسی بگه آقا تو در طول عمر چقدر مگر با عرب ها محشور بودی؟ آقای خویی ۷۰ الی ۸۰ سال در نجف بوده و با عرب ها محشور بوده ،میگیم نه با عرب ها محشور نبودیم ولی اونایی که بیشتر از آقای خویی با عرب ها محشور بودند اونها هم گفتند للمقضتی برای سبب استعمالش صحیح است، عین حرف آقای خویی من جایی ندیدم ،خیال میکنم خودش هم قبول نداره ،منتها نمیخواسته روایت را قبول کنه از این جهت ...،چون این خیلی در ذهن غریب است که حالا از اسباب تعبیر به مقتضی بکنند، این به کلمات فلاسفه اشبه هست خب بعد دیده چکار بکنه یک اشکال دیگر هم کنارش ذکر بکند و الا اونی که باعث شده ما به این روایت اخذ نکنیم این است که اصلا این تعبیر یک تعبیر نامانوس است ،ما هم در حجیت ظواهر و در حجیت خبر ثقه گفتیم این حرف غلط است که بعضی از اقایون مثل آقای خویی ادعا میفرمایند که ظواهر حجت است ولو ظن به خلاف باشه خبر ثقه حجت است ولو ظن به خلاف باشد ،نه در جایی که ظواهر ظن نوعی بر خلاف باشه یا یک خبر ثقه ای نوع مردم ظن بر خلاف دارند این دلیل بر حجیت نداره ،البته ما عرض کردیم در سیره عقلا تفصیل میدهند بین منجزیت و معذریت بله روایتی که ظن نوعی بر خلافش باشه این معذر نیست ولی منجز است، اصلا اون روایت ابان اون در واقع یک خط بطلانی است بر این فکر امروزی که بعضی از افراد دارند که آقا این قابل اخذ نیست، این چمیدانم نمیشه، این انصراف داره به همان افراد، یکی از ایراد هایی که ما در مباحثه ای که در نجف عرض کردیم که این حرف غلط است که آقای خویی فرموده که این وهن بر مذهب است و حالا که وهن بر مذهب است جایز نیست، ما اصلا دلیلی نداریم که یک چیزی را اگر مردم وهن بر مذهب دانستند، غیر شیعه ها آمدند مسخره کردند بگیم من رفع ید بکنم، این حرام است جایز نیست و ظاهرا این از متاخرین در آمده فقه ۱۰۰ سال پیش من ندیدم در فرمایشات قدما و در ذهن ما، به هر جهت ما هم در خانواده شیعه و شیعه ها بزرگ شدیم و زندگی کردیم و عقاید پدر و مادر ما ها به مراتب محکم تر از درس خوانده ها است من شنیدم مرحوم آقای بروجردی میفرموده که من دلم میخواد با عقاید عوامی از دنیا برم ،کی گفته که اگر یک چیزی وهن بر مذهب بود یا مثلا ما اگر یک کار خلاف شرعی انجام بدیم حالا ۲ میلیون نفر بیان بگن ما شیعه میشیم اگر این کار را بکنی ایا این مجوز میشه که ما مثلا یک کاری که شرعا رجحان نداره یا مرجوح است ما بیایم این کار را حکمش را عوض بکنیم؟ حالا یه وقت هست انسان میگه حالا که این وهن مذهب است من چیزی نمیگم حالا این را من کار ندارم ولی حکمش را اقای خویی عوض بکنیم این از کجا؟من یک کلمه در فرمایشات شما و آقایونی که قائل به این حرف هستند ندیدم که اگر این وهن بر مذهب است یا چیه، اون روایت ابان خط باطل بر این افکار است چون روایت ابان..، خب الان ما میگیم ظن نوعی که به خلافش باشه اون معتبر نیست، وقتی که ابان عرض کرد اقا ما در شام گفتیم من جاء به الشیطان ،شیطان آورده حضرت فرمود مه یا ابان ،ساکت باش ان الدین اذا قیست محقت ،کسی نگه آقا او رد کرده بود ،امام (علیه السلام) اعتراضش فقط به رد نبود ،شما نمیتوانید با اخبار این طور معامله بکنید و حال آنکه اگر واقعا امروز این روایت نبود این را می آمدند میگفتند اقا خلاصه اگر کسی یک انگشت زن را قطع بکند ۱۰ شتر، دو انگشت زن را قطع بکند ۲۰ شتر ، سه انگشت زن را قطع بکند۳۰ شتر و ۴ انگشت زن را قطع بکند ۲۰ شتر ،اگر این را می آمدند الان میگفتند و این روایت ابان نبود کسی مثلا طبق عمومات و اینها مثلا فتوا میداد میگفتند یاعلی ...،الان خب دیه کافر ذمی ۸۰۰ درهم است اگر اشتباه نکنم، آمدند قانون جعل کردند که دیه کافر ذمی را بیمه موظف است به اندازه ی دیه مسلمان بدهد، بعد ما اون زمان اعتراض میکردیم به بعضی از این آقایونی که در شورای نگهبان بودند که اقا خب چرا شما این را مغایر با شرع ندانستی ؟گفت ما که نگفتیم طرف بده، بیمه را موظف کردیم ،گفتم خب بیمه را موظف کردید این شارع که موظف کرده بیمه کافر ذمی ۸۰۰ درهم است ،زبانم لال مگر او عقل نداشته مگر نمیدانسته اون هم یک انسان است او هم یک نفس کش است ،حقوق انسانیت، مگر اینها را او بلد نبوده زبانم لال، مقصود شارع مقدس این است که اونی که ارزش داره دین است، کسی که دین ندارد با حیوان فرق نمیکند در دیه ،شما با این کارت باعث میشی که در واقع احکام شریعت از بین میره، فردا یواش یواش اگر یک کسی خودش را بیمه نکرده بود یقه اش را میگیرند که تو باید دیه کافر ذمی را کامل بدی، خب ما نمیتوانیم ...،این روایت این است که ما دلیل نداریم دین را طوری به مردم عرضه بکنیم که مردم پسند کنند ،این غلط است، مردم میخواهند پسند کنند میخواهد پسند نکنند ،بله ممکن است اگر کسی بگه آقا اگر ما این را بگیم خیلی ها از دین خارج میشوند میگیم خب نگو ،نگو یک مطلب است ،خلافش را بگو یک مطلب دیگر است، لذا ما این للمقتضی ما عرض کردیم این روایت تعبیر للمقتضی در کل فقه نامانوس است حالا البته خیلی از بزرگان از قدماء قبول کردند.

 

علی ای حال مرحوم صاحب حدائق میفرماید اینی که استحباب صلاه بعد از طهارت که روایت داره ،حص بر صلاه به قول مطلق ،خیر موضوع، مرحوم صاحب حدائق اشکال کرده ایشون میفرماید اینی که گفتن این نافله مبتداه نیست، این ذوات الاسباب است ایشون میفرماید این اشکال دارد اما این روایاتی که هست منافات نداره، الصلاه خیر موضوع من شاء استقل من شاء استکثر ،الصلاه قربان کل تقی، ان الرجل لیصلی رکعتین تطوعا یرید بهما وجه الله عز وجل فیدخله الله بهما الجنه، اگر کسی دو رکعت نماز بخواند با اخلاص ،خداوند سبحان این را به بهشت میبرد، ایشون میفرماید همه ی اینها درست است اما در عین حال منافات نداره همین نمازی که اینقدر مهم است یک جایی مکروه باشد، اشکال نداره ،آقا بالاتر از این، این نمازی که اینقدر مهم است بر حائض حرام است، چه اشکال دارد، منافات نداره، یه خبری هم ذکر کردند که شاید همین خبر که بلال اولین کسی است که وارد بهشت میشه ،یعنی قبل از پیامبر خدا بلال وارد بهشت میشه، میفرماید خب این معلوم است که خبری که ابن ابی الحدید نقل میکند ،حالا بلال عظمتش درست، رو سر ما، این مثل همینی است که الان متاسفانه بعضی ها را تشبیه میکنند این لفظ غلط است که ما الان سید الشهداء را به کار ببریم این سید الشهداء مختص امام حسین (علیه السلام) است اشکال ندارد شما بگو شیخ انصاری کوه علم، اصلا درجه یک، منکرش را خدا بکشد اما بیای بگی شیخ انصاری امام صادق (علیه السلام) زمان ما است این غلط است هر کسی بگه غلط کرده بله شیخ انصاری با سواد است شیخ انصاری مهم آقا شیخ مفید خیلی مهم است ولی شیخ مفید امام رضای زمان ما زبانم لال این چه حرفی شد؟ بعد با این حرفا توقع داریم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر ما نظر بکند به این حوزه نظر بکند ،شما که ائمه (علیهم السلام) را آوردین با یه آدم معمولی یکی میکنید چه توقعی دارید که خداوند به شیعه نظر بکند چه توقعی دارید صبح و شب بلا از زمین و آسمان نبارد، چه توقعی دارید، خب این روایت آقا بلال وارد بهشت میشه به قول صاحب حدائق قبل از پیامبر خدا (صلی الله علی و آله و سلم) ، حالا این را ممکن است ما بگیم صاحب حدائق اینجا یک مقداری فرمایشش...، للمقتضی اگر ما این روایت را قبول بکنیم یکی از اطلاقات مقتضی است، خب اگر کسی وضو بگیرید خود وضو گرفتن مقتضی این است که انسان پشت سرش نماز بخواند این به نظرم اگر اصل روایت را قبول بکنیم مشکلی ندارد

(سوال سائل

جواب:نه، از این جهت که اگر یک کسی به این للمقتضی بخواد تمسک کند و فتوا بدهد بگه آقا نه، حالا اگر کسی بگه ما نماز را میخوانیم به رجاء اینکه خداوند ثواب بیشتر بدهد )

۲_نکته ی بعد که مرحوم صاحب حدائق متعرض شده که اقا حالا اگر کسی میخواد حین طلوع شمس سجده بکند ،سجده شکر، سجده تلاوت، آیا سجده هم در این اوقات خمسه مکروه است یا مکروه نیست؟

 

خب اینجا ممکن است کسی بگه نه سجده که صلاه نیست ،

میگیم درست است ولکن اون صحیحه محمد بن مسلم داشت که صلاه جنائز اشکال ندارد زیرا در اون رکوع و سجود و خشوع نیست یعنی این نماز هم که در این اوقات مکروه است به خاطر این رکوع و سجود و خشوع است خب تعلیلی که در این روایت است اون تعلیل شاملش میشه، این حرفم غلط است ،یک حرفی هست ما تا به امروز هم هنوز صاف نفهمیدیم ،حالا بعدا ان شاء الله خداوند عنایتی بفرماید ،

 

اگر مثلا امام (علیه السلام) بفرماید کسی که نماز میخواند زمان طلوع شمس نماز نخواند ولی نماز جنازه، صلاه میت اشکال ندارد زیرا صلاه جنازه درونش رکوع و سجود و خشوع نیست ولی در نماز معمولی داخلش رکوع و سجود و خشوع است آیا میتوانیم از این تعلیل بگیم مطلق رکوع و سجود و خشوع نباید در موقع طلوع شمس باشه یا نه؟

 

ما از سابق الایام در ذهنمان این است که نه ممکن است این رکوع و سجود وقتی که در نماز باشه این خودش موجب میشه که مثلا یک منقصت پیدا بکند، اما همین سجود اگر تنها باشد منقصت نداره، خب اگر مثلا شارع بفرماید بابا نماز یک معجونی است همین سجود اگر در نماز نباشه اشکال ندارد ولی این سجود وقتی که میاد داخل نماز منقصت ایجاد میشه خودش منقصتی نداره ولی این سجود وقتی که میاد داخل نماز، مثلا مصلحت اون قرائت و حمد و اون تشهد و مصلحت کل را میاره پایین این چه اشکالی دارد چه محذوری دارد؟ شاهدش هم همین است که قریب به اتفاق فقها فرمودند نماز در این اوقات مکروه است ولی اینا شذ و ندر شاید قائل شدند که سجده اش هم مکروه است ،خب استفاده نکردند اگر این عموم تعلیل این طوری بود، این را استفاده میکردند این یک نکته

یک نکته ی دیگر هم که در ذهن من است که در فقه مهم است اگر ما مثلا ۲۰ تا روایت داریم همش داره اکرم العلماء یک روایت اون وسط داره لا تکرم الفساق من العلماء یا یک روایت داره اکرم العلماء الا الفساق ،خب اقای خویی میفرماید باشه ،ما تخصیص میزنیم، خب اقای خویی ۲۰ تا عام است ،میفرماید باشه ۲۰ تا عام، خبر متواتر دیگه از آیه قرآن که بالاتر نمیشه ،الحق جواز تخصیص الکتاب بخبر واحد ،اگر خبر متواتر ۲۰ تا باشه از آیه قرآن که بالاتر نمیشه،ما گفتیم این حرف درست نیست، زیرا اقای خویی خبر متواتر با آیه قرآن فرق میکند، بله به لحاظ علم به صدور و علم به کلام امام (علیه السلام) حق با شما است، این قرآن کریم نمیشه ،هر چقدر متواتر باشه دیگه مازاد بر قرآن نمیشه، اما اینکه امام (علیه السلام) اکرم العلماء فرموده خب فساقش را نفرموده، لتقیه بوده؟ یا مردم آمادگی نداشتند به حساب علمای فاسق زیاد بودند یا امثالهم ؟میگیم بابا این تقیه و اینها در یک مجلس میشود دیگه، آخه ۳۰ دفعه هی گفته فلانی را دعوت کنی ها همه ی همسایه ها ،کسی را جا نزاری، بعد یه نفر میاد میگه که گفته این همسایه سمت چپ را دعوت نکن من ازش خوشم نمیاد، بعد میگه من چند نفر واسطه فرستاده بودم که آقا فرو گذار نکنی همه را دعوت کن تو چسبیدی به قول همان یه نفر؟ اتفاقا در قدماء هم زیاد هست مثلا یک عام و خاصی که میشه میفرماید ما عام را مقدم میکنیم لکثرتها، لاشتهارها ،این در سیره عقلاء به یک حرف به یک کلمه اقای خویی اخذ نمیکنند، من شیندم مرحوم اقای بروجردی هم این را میفرمود حالا دیگه ظاهرا معروف از ایشون، حالا کار نداریم، خب اینجا هم همین طور است ما ۲۰ تا روایت داریم شاید بیشتر، همه میفرمایند که نماز در وقت طلوع و غروب شمس نخوانید ،در یک دانه از این روایات اسمی از سجود نیامده فقط این صحیحه محمد بن مسلم، اون هم همین رکوع و سجود، خب اگر چنین چیزی بود بقیه جا ها هم امام (علیه السلام) از سجده نهی میکرد، کسی نگه اقا سجده سهو ،خب بله سجده سهو روایت داره لا یسجد سجدتی السهو حتی تطلع الشمس و یغلب شعاعها، خب این در سجده سهو است ولی در غیر سجده سهو خب چرا ؟این همه روایت خب یه دفعه امام (علیه السلام) میفرمود سجده هم در موقع طلوع شمس نکنید رکوع هم نکنید، حالا اینکه همیشه سجده سهو بجا نمیاره ،خب حالا در خانه نشسته بیکار هم هست در مسجد هم هست حالا همین موقع طلوع شمس دنگش گرفته که میخواد سجده سهو بجا بیاره...، حالا سجده سهو ممکن بعد فراموش بکند، سجده ی شکر میخوام بجا بیارم، حالا آدم رجاءا بایستد، ولی این به لحاظ موازین فقهی ما نمیتوانیم به سجده ی شکر واینها تعدی بکنیم

آخرین مطلب در این بحث که دیگه تمام کنیم و وارد احکام اوقات صلاه بشیم،چون اینها بحثاش همه بحثای کراهت و اینها بود، این بحث های کراهت و اینها ...،طلبه ها این طوری هستند دیگه که یک بحثی علمی باشه اثر عملیش هم این باشه که حرام است و واجب هست و حد باید بخوره و امثالهم این قطعا داعی بر تحصیل میشه ،مخصوصا اگر از حرفای امروزی هم داشته باشه، علم اجمالی و بحث های دقیق اصولی هم نباشه .

 

۳_خب آخرین بحث این است حالا اگر یک کسی در ذکری مرحوم شهید این طور فرموده لو ائتم المسافر بالحاضر فی صلاه الظهر، یک مسافری به حاضری در نماز ظهر اقتدا کرده، تخیر فی جمع الظهر والعصر، این مخیر است که ظهر و عصرش را با همین نماز ظهر اقا بیاره یا نه ظهرش را بخواند بعد دو رکعت را دو رکعت نافله بخواند باز در عصر عصرش را اقتدا بکند، حالا شما الان اینی که آمدی میفرمایید لو ائتم، خب شما چی گفتی؟ شما گفتید که هر نمازی بعد از صلاه صبح یا بعد از نماز عصر مکروه است ،خب این الان بعد از نماز عصر اینجا چکار بکنه؟کما اینکه فرموده میتواند اون نماز ظهرش را نافله را بخواند بعد نماز ظهر و عصرش را با نماز عصر امام جماعت بخواند، این را هم باز بعضی ها اشکال کردند که خب این استثناء است چون یکی از مستثنیات صلاه ذوات الاسباب است این هم سبب است ،یکی از مواردی که جایز است انسان بعد از نماز صبح یا طلوع شمس یا بعد از نماز عصر تا غروب نماز بخواند، یکی از این موارد هم نماز مسافری است که میخواد اقتدا بکند ،هر دوتاش را میخواد بخواند، حالا این اصلا تصویر دارد یا تصویر ندارد نماز ذوات اسباب هست یا نه؟

 

عرفا به این نماز، ذوات اسباب نمیگن ولی ممکن است مثلا مقتضی...، منتها مقتضی باید نص خاص داشته باشه، عمومات مقتضی نیست ،اینجا همان طور که صاحب حدائق اشکال کرده، به این صلاه ذوات اسباب نمیگن، خوب دقت کنید این الان تصویرش چطوری میشه؟این الان مسافر است خب نماز ظهرش را خوانده بعد نافله خوانده اینها اشکال ندارد به نماز عصر امام جماعت ،عصر اقتدا کرده بعد اون دو رکعت آخری امام جماعت را نافله خوانده خب این میشه صلاه بعد از صلاه عصر، خب این را گفتن از ذوات الاسباب است ،در صورتی که از ذوات الاسباب نمیشه، چون ذوات الاسباب باید دلیل به خصوص داشته باشه، حتی اگر اون طهارت را از ذوات اسباب قبول بکنیم که ما قبول کردیم اینجا اگر روایت به خصوص داشته باشه میشود گفت ولی اگر به عمومات بخواهیم تمسک کنیم نه، حالا اینکه روایت به خصوص دارد یا نه اینها ان شاء الله در جای خودش وارد این بحث میشویم.

هذا تمام الکلام در این بحث کراهت در این اوقات صلاه و مستثنئات و ضمائمی که در کلام حدائق و جواهر و دیگران بود.

 

بعد مرحوم صاحب عروه وارد این بحث میشه ،احکام اوقات،

اول مسئله ای که طرح میکند این است که اگر کسی قبل از وقت نماز بخواند نمازش باطل است، این وجهش چی هست؟این وجهش معلوم است

یک: شیخ انصاری هم در رسائل فرموده وقتی که شارع یک چیزی را جزء قرار داد دیگه قدر متیقن از معنای جزئیت این است که در صورت نقیصه عمدی این عمل باطل است، معنا نداره امام (علیه السلام) بفرماید لا صلاه الا برکوع بعد اگر کسی عمدا هم رکوع به جا نیاورد نمازش درست باشد، بله اشکال ندارد ممکن است شارع دلیل بیاورد که این نماز صحیح است، به قول آقای آخوند ملاک فوت شده ولی قابل استیفا نیست، عقابت هم میکنیم ولی نماز هم اعاده لازم نداره، ولی فی حد نفسه ظهور اینکه یک چیزی جزء است یا قید است یعنی بطلان این عمل در صورتی که کسی ضرر بزند عمدا و نقیصه بیارد، خب این یک وجه.

وجه دوم حدیث لا تعاد، در حدیث لاتعاد استثناء شده.

دلیل سوم اون روایت ابوبصیر است باب ۱۳ از ابواب المواقیت که کسی که فی غیر وقتها نماز بخواند این نمازش باطل است

خب ان قلت: آقا ما خب صحیحه حلبی داریم که صحیحه حلبی داره اگر کسی نماز بخواند فی غیر وقتها این اشکالی ندارد، این را چکار میکنید؟

مرحوم صاحب حدائق یک وقت اختیاری درست کرد یک وقت اضطراری درست کرده، این روایت داره المسافر اذا صلی فی غیر وقتها ،خب این صاحب حدائق میفرماید درست است زیرا خب ما گفتیم صلاه دو وقت دارد،وقت اختیاری، وقت اضطراری، وقت اضطراری برای ذوی الاعذار است ،یکی از ذوی الاعذار هم مسافر است این طور جواب داده،

یک جواب مرحوم اقای خویی داده ،خب این جوابی که صاحب حدائق میده این جواب دو اشکال دارد یک اشکالش این است که خب اینی که شما میگید این برای کسی است که نمازش را به تاخیر بندازد، فی غیر وقتها یعنی به تاخیر بندازد اما کسی که قبل از ظهر این نماز را میخواند این را چکار میکنی؟ اخه روایت اطلاق دارد، مگر اینکه صاحب حدائق بفرماید خب اطلاق داره ،به اون روایات لاتعاد یا اون روایات دیگه تخصیص میخورد ،اشکال نداره، چون مگر نمیگی مطلق است خب تخصیص میخورد

اشکال دومی که به صاحب حدائق وارد است این است که اقای صاحب حدائق ارتکاز قطعیه متشرعه، تسالم شیعه هیچ کس نمیاد بگه اقا اگر کسی نمازش را به تاخیر انداخت ساعت ۳ بعد از ظهر خواند این گناه کرده و فعل حرام انجام داده، بله در اتکاز شیعه مردم میگن نماز اول وقت و بدبخت و بی چاره و فلان، ولی هیچ کس نمیاد بگه گناه کرده و نوعا خیلی از مردم ،اتفاقا به نظر من کارمند های متدین که مثلا میخواهند در ادارات نماز نخوانند به بعضی از جهات ،خب این روز های زمستان تا ساعت ۲ و نیم در اداره هست خب این وقتی که میاد خانه قطعا نمازش افتاده در وقت اضطراری به قول صاحب حدائق، خیلی از مردم ،نماز اول وقت خوان نمیگم نیستن ،هستن ولی خب خیلی از نماز خوان ها نمازشان را به تاخیر میندازند ،لذا اینکه شما این را وقت اضطراری گرفتی و برای ذوی الاعذار گرفتی این در جای خودش گفتیم درست نیست،

اما جوابی که اقای خویی داده این است که فرموده آقا این روایت مال کسی است که فی غیر وقتها یعنی وقت ظهر از قدم شروع میشه تا قدمین یا از قدمین شروع میشه تا اربعه اقدام که شاخص مثل خودش میشه، این فی غیر وقتها یعنی تا الله اکبر میگن مسافر نماز ظهرش را میخواند ،مقصودش این است، چون این نافله نداره ،مسافر چون نافله نداره فی غیر وقتها مقصود این است، این یک مطلبی است که یکی از واقعا نکاتی است که مثلا خیلی از منبری ها این روایت را وقتی خود ما هم روی منبر میخواندیم یا مثلا اون آقایی که به ما رسائل درس میداد خب رسائلش خیلی فایده نداشت ولی روایاتی که میخواند خوب بود مثلا یکی از روایاتی که میخواند ان افضل ما یتقرب العبد به الی الله بعد المعرفه الصلاه لوقتها و بر الوالدین، الصلاه لوقتها را معنا میکرد یعنی نماز در اول وقت الان هم منبری ها هر کس که منبر میره الصلاه لوقتها را بخواند میگوید اول وقت یا وقت فضیلت مثلا الصلاه لوقتها را کسی معنا نمیکند که...، یکی از رفقا میخنده میگه تو دلش ما همین طور معنا کردیم پولشم گرفتیم، البته اشکال ندارد یک کسی روایت را مطابق واقع معنا بکند ولو وجهش را هم خودش نداند پولش را بگیره حرام نیست درست است رزق حلال است وجهش لازم نیست شما که روایت را درست معنا کردی ،خب این صلاه لوقتها یا اینجا مسافر اذا صلی فی غیر وقتها ،این را چرا آقای خویی حمل بر این معنا میکنی؟ از کجا؟ شما که میفرمایید وقت من زوال الشمس الی غروب الشمس خب این برای چی این طور معنا میکنی از کجا؟این را آقای خویی هم نداره این نکته را ولی در کلام صاحب حدائق من دیدم، این نکته اش را ،حتی اقای خویی که اینجا معنا میکند یا اونجا روایات را مثلا اون روایاتی که کسی نمازش را در غیر وقت بخواند ضیعتنی ضیعک الله که مرحوم اقای خویی فرمود اذا دار الامر بین نماز در اول وقت فرادا ،یا نماز جماعت در آخر وقت، باز فرمود نماز در اول وقت مقدم است چون کسی که در آخر وقت بخواند فرمود ضیعتنی،این را تضییع صلاه دانسته، نماز جماعت درسته که ثوابش بیشتر است ولی این ضیعتنی دانسته ، ما اونجا به اقای خویی اشکال کردیم، بعد یک نکته ای به ذهنم آمد در کلمات صاحب حدائق هم دیدم که این خودش احتیاج به فحص هم داره، تمام روایاتی که مثلا انسان بررسی بکند راوی سوال میکند عن وقت صلاه الظهر ؟عن وقت صلاه العصر ؟همش مثلا داره ظل الی قدمین، یا مثلا من قدم الی قدمین ،متی اصلی صلاه الظهر؟ وقتی که شاخص به اندازه قدم شد یا تا وقتی که مثلا مثل بشه این روایات هست یک روایت الان من در ذهنم نیست ،یک روایتی باشه که راوی سوال بکند وقت نماز طهر کی است یا من کی نماز ظهر بخوانم حضرت بفرماید از زوال شمس الی غروب الشمس، بله مثلا روایت داره اذا زالت الشمس فقد وجبت الصلاتان و انت فی وقت منهما حتی تغرب الشمس الا ان هذه بعد هذه خب اینها یعنی از اینجا تا اونجا کلش وقت است اما وقت بالخصوص کدام است به این تعبیر...، لذا یک تعبیری صاحب حدائق داره که خوشم آمد، این صاحب حدائق واقعا چطور در روایت واقعا خیلی کار کرده، شاید اگر نگم صاحب حدائق از صاحب وسائل بر روایات مسلط تر است و بیشتر کار کرده اگر نگم بیشتر کار کرده و مسلط تر است حداقلش این است که کمتر نیست حالا کار نداریم حالا خوبیش اینه که نه صاحب حدائق طرفدار خیلی داغ داره و نه صاحب حدایق که فردا به ما حمله بکنند لذا از این به بعد من بخوام چیزی بگم میگم حدائق ثانی صاحب وسائل ثانی بعد دیگه ثانی خودش پیدا میشه کی هست چون دیگه این طور کسی نیست که ناراحت بشه و حمله بکند ایشون میفرماید تعبیر وقت در روایات اطلاقش به تعبیر من به این موارد وقت فضیلت ،خیلی چیز است و متبادر از این لغیر وقتها، اون معنا، اگر بیشتر نباشه کمتر نیست حداقلش این است که لا اقل این روایت مجمل میشه قدر متیقنش...، الصلاه لوقتها خواستید رو منبر پول بگیرید اکل مال باطل نباشه الصلاه لوقتها اول وقت است و بهترین بیان همین بیان مرحوم صاحب حدائق است

و للکام تتمه

 

logo