1403/07/11
بسم الله الرحمن الرحیم
اوقات الصلوة-وقت نوافل-عروه- مساله ۱۸ عروه-کراهت صلوه در اوقات خمسه- کراهت صلوه عند طلوع الشمس و غروبها
کلام در این بود که مرحوم صاحب عروه فرمود ۵ وقت هست که صلاه در اون ۵ وقت مکروه است یکی بعد از نماز صبح ،یکی بعد از صلاه عصر،یکی حین طلوع شمس،یکی حین غروب شمس و یکی هم حین زوال شمس بعد ،نوافل را، قضا نوافل را ،صلوات ذوات اسباب را ،استثناء کرد .
خب ما عرض کردیم که در خصوص صلاه استخاره روایت وارد شده که اصلا اون را در طلوع شمس نخوان، چطور آقای سید یزدی صاحب عروه شما میفرمایید که نماز ذوات اسباب مکروه نیست ؟خب اون روایت را ما مراجعه کردیم اصلا اون روایت نمیگه که نماز در صورت طلوع شمس مکروه است اون روایت این است که امام (علیه السلام) کیفیت استخاره را بیان میفرماید که بعد از نماز مفروضه وقتی میخوای استخاره بگیری ،روایتش این است : إِذَا عَزَمْتَ عَلَی السَّفَرِ أَوْ حَاجَةٍ مُهِمَّةٍ فَأَکْثِرِ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِخَارَةَ فَإِنَّ أَبِی حَدَّثَنِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ یُعَلِّمُ أَصْحَابَهُ الِاسْتِخَارَةَ کَمَا یُعَلِّمُهُمُ السُّورَةَ مِنَ الْقُرْآنِ وَ إِنَّا لَنَعْمَلُ ذَلِکَ مَتَی هَمَمْنَا بِأَمْرٍ وَ نَتَّخِذُ رِقَاعاً لِلِاسْتِخَارَةِ فَمَا خَرَجَ لَنَا عَمِلْنَا عَلَیْهِ أَحْبَبْنَا ذَلِکَ أَمْ کَرِهْنَا فَقَالَ الرَّجُلُ یَا مَوْلَایَ فَعَلِّمْنِی کَیْفَ أَعْمَلُ فَقَالَ إِذَا أَرَدْتَ ذَلِکَ فَأَسْبِغِ الْوُضُوءَ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ تَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ الْحَمْدَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ فَإِذَا سَلَّمْتَ فَارْفَعْ یَدَیْکَ بِالدُّعَاءِ وَ قُلْ فِی دُعَائِکَ یَا کَاشِفَ الْکَرْبِ وَ مُفَرِّجَ الْهَمِّ و ذکر دعاء الی ان قال اکثر الصلاه علی محمد و آل محمد (صلی الله علی و آله و سلم) وَ یَکُونُ مَعَکَ ثَلَاثُ رِقَاعٍ قَدِ اتَّخَذْتَهَا فِی قَدْرٍ وَاحِدٍ وَ هَیْئَةٍ وَاحِدَةٍ وَ اکْتُبْ فِی رُقْعَتَیْنِ مِنْهَا اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبادِکَ فِی ما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ وَ لَا أَعْلَمُ وَ تَقْدِرُ وَ لَا أَقْدِرُ وَ تَمْضِی وَ لَا أُمْضِی وَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَخْرِجْ لِی أَحَبَّ السَّهْمَیْنِ إِلَیْکَ وَ أَخْیَرَهُما لِی فِی دِینِی وَ دُنْیَایَ وَ عَاقِبَةِ أَمْرِی إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسِیرٌ وَ تَکْتُبُ فِی ظَهْرِ إِحْدَی الرُّقْعَتَیْنِ افْعَلْ وَ عَلَی ظَهْرِ الْأُخْرَی لَا تَفْعَلْ وَ تَکْتُبُ عَلَی الرُّقْعَةِ الثَّالِثَةِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اسْتَعَنْتُ بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَیْهِ وَ هُوَ حَسْبِی وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ تَوَکَّلْتُ فِی جَمِیعِ أُمُورِی عَلَی اللَّهِ الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَ اعْتَصَمْتُ بِذِی الْعِزَّةِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ تَحَصَّنْتُ بِذِی الْحَوْلِ وَ الطَّوْلِ وَ الْمَلَکُوتِ وَ سَلامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ ثُمَّ تَتْرُکُ ظَهْرَ هَذِهِ الرُّقْعَةِ...، در این روایت که تقریبا همین قدر که خواندیم همین قدر دیگه مانده در این روایت شریفه علی تقدیر صدورها امام (علیه السلام) کیفیت استخاره را یاد میده بعد اونجا داره که:
اگر اون رقعه ای که در آمد افعل بود،انجام میدی اون رقعه اگر لاتفعل بود انجام نمیدی، اگر اون سومی بود که هیچی نیست، فتوقف الی ان تحضر صلاه مفروضه، می ایستی تا وقتی نماز واجب بیاد، ثم قم فصل رکعتین کما وصفت ،مثل همان اول باز دو رکعت میخواد، ثم صل صلاه المفروضه ،این نماز واجبت را میخوانی یا اول واجبت را میخوانی بعد آن دو تا را میخوانی، ما لم یکن الفجر او العصر، فاما الفجر فعلیک بالدعاء بعدها الی ان تنبسط الشمس ثم صل که اینجا شاهدش اینجاست که اگر خواستی بعد بخوانی اگر نماز صبح بود نخوان بایست تا وقتی که شعاع شمس منبسط میشه خورشید میاد بالا، خب از این که نهی کرده استفاده کردند که این نماز مکروه است، این ممکن است کسی بگه نه نماز استخاره چطور مثلا در صدر همین، یه جمله قبلش یه خط قبلش داره اگر اون رقعه ی ثالثه در آمد صبر کن تا وقتی که نماز واجب برسه این هم در واقع حکم وضعی است دستور برای نماز استخاره است نه اینکه در واقع در اینجا مکروه است، بله این مطلب هست که یه وقت ممکن است چون این در روایت دیگه دارد که در این وقت مکروه است ممکن است بعضی ها استیناس کردند که مثلا اینجا هم به جهت کراهتش است ،نه به جهت کراهت معلوم نیست باشه، درسته اشعار داره محتمل است ولکن واضح نیست ،به این نکته ای که عرض کردم توجه بفرمایید، ممکن است کسی اشکال بکند که اصلا این روایت دلالت نمیکند بر اینکه نماز استخاره در اون وقت مکروه است
(سوال سائل :
جواب:یعنی اون فایده ای که هست نداره دیگه صلاه استخاره نیست ، نه اینکه مکروه است ،مثل اون شاهدی که عرض کردم شاهدشم این است که در خود صدر روایت فرمود وقتی حاجت مهمی برات پیش امد بلند شو دو رکعت نماز بخوان اونجا نداره که اگر موقع طلوع شمس بود نخوان، اصلا من تعجبم با این دو تا قرینه ای که عرض کردم دیگه اصلا هر کی این حرف را بزند واقعا مجرم است باید به نظر من محاکمه شود خب در صدر روایت حضرت نفرمود ،این ذیل است این شاید خصوصیتی دارد )
خب نکته ی بعدی که صاحب عروه این مسئله را تمام میکند میفرماید ما که گفتیم صلاه در این مواقع مکروه است این در صورتی است که بخواهد شروع بکند ،اما اگر شروع کرده در استدامه طلوع شمس شده ،در استدامه غروب شمس شد، اونها مکروه نیستند، خب مرحوم آقای حکیم و جماعت دیگر آقای خویی حتی آقای داماد و دیگران اشکال کردند که فرقی بین ابتدا و استدامه نیست چون لاصلاه نصف النهار الا یوم الجمعه این اطلاق دارد چه ابتدا صلاه باشه چه استدامه، یک کسی اگر نماز نافله شروع کرده بعد در نماز نافله اش سوره یس میخواند یا سوره بقره میخواند خب در اثناء طلوع شمس شده ،خب اینجا را لاصلاه میگیره، منتها همان مقداریش که در طلوع شمس است،چون اون مقداری از نماز که در طلوع شمس است خب صلاه بر اون هم صدق میکند ،ابتدا را از کجا در آوردند، نمیدانم، مرحوم محقق در شرایع از کجا در آورده، عروه از کجا در آورده، با توجه به اطلاق این روایات اشکالی که اقای حکیم کرده این اشکال بجا است
(سوال سائل:
جواب:خب اولا که نماز مستحبی که شکستنش اشکالی ندارد
ثانیا بر فرض اگر کسی گفت آقا نماز مستحبی قطعش مکروه است اون یک جهت دیگر میشود کسر و انکسار باید بکند که این از یک جهت که قطع میشه مکروه است و از یک جهت اینکه غروب شمس است ادامه اش مکروه است این باید کسر و انکسار بکند اونی که مهم تر است مقدم کند،ظاهر عبارت عروه این است که ادله ی کراهت اینجا را شامل نمیشه، مگر اینکه کسی بیاد بگه قطع نافله عنوان ثانوی است ، مقدم است بر اون که نماز در این اوقات نخوانید، این عنوان ثانوی است حالا اگر کسی این حرف را زد این بهترین توجیه برای کلام عروه است که عنوان ثانوی است، منتها این در صورتی است که این عنوان ثانوی باشه یا کسی بگه آقا عنوان ثانوی نباشه خب تعارض میکند تساقط میکند کراهت ثابت نیست دیگه)
(سوال سائل:
جواب: نه اون ممکن است کسی بگه که جلوی آینه ایستادن مثلا اگر اون هم همین طور باشه که جلوی آینه نماز نخوان اون هم مثل همین است فرقی نمیکند)
حالا این یک حرفی که نمیدانم در فرمایشات آقای خویی یا کسی دیگه دیدم که منافات ندارد که نماز از این جهت مکروه باشه ،از این جهت مکروه نباشه، از این جهت که قطع میکنی قطعش مکروه است از اون جهت که بخوانی،خواندنش مکروه است ،یه نمازی است که هم ادامه اش مکروه است و هم قطعش مثل صوم یوم عاشورا ،اشکال ندارد که این نماز اگر بخوانی یک جهت کراهت داره ،نخوانی و قطع بکنی هم یک جهت کراهت داره، حتی فرمودند اگر کسی از اول میداند که اگر این نماز را الان شروع بکند وسطش به طلوع شمس میخورد گفتن اشکالی ندارد در ابتدا نیست ازیک حیث نماز را قطع بکند دو دفعه بخواند یک جهت ثواب داره، از یک جهت هم ادامه بده یک جهت ثواب داره ،مگر اینکه کسی بیاد بگه این با صوم روز عاشورا فرق میکند صوم روز عاشورا بر قطعش یک عنوانی منطبق است اون عنوان ثواب داره ،ولی اینجا بر قطع این صلاه چه عنوانی منطبق است که بگیم قطعش از این حیث ثواب داره ،فعلش از این حیث ثواب داره ،علی ای حال این اشکال به اقای خویی یا اونی که تو کلماتش بود هست.
یک مطالبی مرحوم اقای صاحب حدائق در این مسئله ذکر کرده خیلی مطالب نفیسی است بعضی جهاتی را که در اینجا مرحوم صاحب عروه طرح نکرده ایشون طرح کرده، خیلی خوشم اومد، جواهر هم تقریبا بعضی از این مباحث را طرح کرده، نمیدانم حالا چرا اینجا مرحوم اقای خویی یا دیده مسئله طولانی میشه یا مثلا نمیدانم لذا من توصیه میکنم که در این مباحث حتما این فرمایشات صاحب حدائق را ببینید، خب حدائق در اصول و اینها، اصلا قدماء در اصول چیزی ندارند یک کسی بگه آقا من مقید هستم الذریعه سید مرتضی را هم نگاه میکنم معارج الاصول محقق را هم نگاه بکنم معالم را هم نگاه بکنم قوانین را هم نگاه بکنم حالا باز قوانین یه خورده... و الا به نظر من امروز کسی وقتش را در ذریعه سید مرتضی و این معالم و یا مثلا معارج الاصول اینها صرف بکند... مگر نیتش این باشد که بخواهد تاریخ فقه و اصول یاد بگیره کما اینکه الان تو حوزه به جای اینکه به مطالب علمی پرداخته بشه ۹۰ درصد کتاب هایی که در بوق و کرنا میکنند و رونمایی میشود ۹۰ درصدش کتاب های افسانه است کتاب بدرد بخور علمی من ندیدم که رونمایی بشه، حالا ولش کن دیگه از حد خارج نشیم چون از این حرف ها گذشته،
نکاتی که حدائق در مقام ذکر کرده :
۱_یکی اینکه ان الشمس تطلع بین قرنی شیطان مرحوم صاحب حدائق یک توجیه خوبی کرده ما این توجیه را وقتی که اشکال به آقای خویی میکردیم این توجیه را ذکر کردیم (ولی دیدم حالا دیگه مرحوم صاحب حدائق چون من شنیدم اینکه توانست مرحوم وحید بهبهانی در خونه اخباریین را ببندد، شاید نقش صاحب حدائق بیشتر بوده تا مرحوم وحید بهبهانی، چون صاحب حدائق به طلبه هایی که درس وحید میرفتند شهریه میداد ولی وحید به طلبه هایی که درس صاحب حدائق میرفتند شهریه نمیداد ظاهرا شاید یک هماهنگی بین مرحوم صاحب حدائق و مرحوم وحید بهبهانی بوده چون اون زمان اخباری مثل الان شده که مرد ماست فروشه میگه من اخباری هستم کما اینکه مردی مسئول هست میگه من اصولی هستم تو مسئولی داری کار میکنی برا بابات میگی من اصولی هستم ؟!عالم مثل سیلو هست باید ۲۴ ساعت مطالب علمی را زیر و رو بکند، تو که مسئولی تو چطور میتوانی بگی من فقیه هستم اصولی هستم اون هم علم اصول و فقه که ۶ ماه اگر ول کنی بری، بعد باید بری...، به قول یکی از علمای مشهد میگفت که کار ما به جایی رسیده که هنوز ضرب ضربا رو فراموش نکردیم، ماست فروش میشه اخباری ،مسخره بازی چیه ؟)
اقای خویی خیلی تعلیل را اشکال کرده یا مرحوم شیخ مفید که اقا این تعلیل چه تعلیلی است؟حدائق فرموده نه ،تعلیل خیلی خوبی است ،این ان الشمس تطلع علی قرن شیطان یکی از معانی قرن به معنای قدرت و قوه هست یعنی اینقدر اون موقع قدرتش زیاد است که تو وقتی اون وقت نماز میخوانی هی تو را تحریک میکند که تو برا من نماز بخوان، این خوب است دیگه، مثل این میماند که یک کسی میگه من میرم در دانشگاه برا دخترا درس میدم خب یه آدم عاقل میگه بی عقل تو برای چی میری اونجا میگه نه به هر جهت انسان باید خودش را در معرض گناه قرار دهد گناه نکند این مهم است میگه آقا اونجا شیطان قوی است پدر تو را در میاره به نامحرم نگاه میکنی گناه میکنی چون شیطان قوی است نرو ،اینجا هم خداوند سبحان به حضرت میفرماید اون زمان شیطان قوی است تو اون زمان نماز نخوان چون شیطان احتمال اینکه تو را گول بزند زیاد است که نماز برای شیطان باشه این تعلیل به این قشنگی اقای خویی این تعلیل، شما میفرمایید که این تعلیل چیه؟! ،کجای این تعلیل ایراد داره، شیخ مفید حالا ما جرئت نمیکنیم ،چون عظمت شیخ مفید...، اگر این حرفی که به شما نسبت دادند درست باشه این تعلیل کجاش ایراد داره؟ یا یک کسی که کارمند بانک است میگن هر چقدر وام بدی اینقدر به خودت درصد میدیم، خب این قطعا شیطون بر او تسلط بیشتری دارد، تا منی که یک قرون پول ندارم بخوام برای کسی وامی درست بکنم که سودی داخلش باشد و کارمزدی، این حرف واقعا صاحب حدائق در فهم روایات خیلی جودت داشته.
۲_نکته ی دیگر این است که مرحوم صاحب حدائق این وجهی برای کراهت...، اتفاقا این جملاتی که عرض کردیم که کراهت مجمل است معلوم نیست ،دیدم اینها در فرمایشات صاحب حدائق هم هست که کراهت در لغات و روایات به معنای حرمت استعمال شده
۳_بعد یک نکته ی دیگر که اگر کسی نذر کرد که نماز در وقت طلوع شمس بخواند خب این نذرش منعقد میشه یا منعقد نمیشه؟ مرحوم صاحب حدائق از مرحوم فاضل (شاید فاضل آبی باشه) نقل کرده که فرموده نه ،منعقد نمیشه چون او حرام میدانسته، خب کسی که حرام بداند نماز موقع طلوع شمس را خب قطعا اون نذرش منعقد نمیشه ولی کسی که مکروه بداند نذرش محقق میشه چون کراهت در صلاه به معنای اقل ثواب هست نذر باید متعلش فی حد نفسه رجحان داشته باشه نه اینکه ارجح از او وجود نداشته باشه نه ولو ارجح از او وجود داشته باشه، خب این نذر هم در ما نحن فیه منعقد میشه
(سوال سائل
جواب:اینها را گفتن اگر کسی بگه من نذر میکنم که نماز جماعت نخوانم این نذرش باطل است ولی کسی نذر بکند که نماز فرادا بخواند این نذرش صحیح است یک وقت کسی نذر میکند که من در طلوع شمس نماز نخوانم این نذرش خوب است ولی یک کسی نذر میکند که در طلوع شمس نماز بخواند این هم نذرش خوب است چون هر فعلی که فعلش از ترکش بهتر است این قطعا نذرش صحیح است خب کسی موقع طلوع شمس نماز بخواند این ثوابش بیشتر است یا کسی که نماز نخواند قطعا اونی که نماز بخواند، این هم نذر کرده بخواند
۴_نکته ی دیگر این است که در صحیحه عبد الله بن سنان که لا صلاه نصف النهار الا یوم الجمعه ، گفتن نوافل روز جمعه استثناء شده، اینکه نوافل روز جمعه استثناء شده دو روایت در مقام هست یکی همون صحیحه عبد الله بن سنان است که لا صلاه نصف النهار الا یوم الجمعه، یکی هم روایت علی بن جعفر است وسائل باب ۱۱ من ابواب صلاه الجمعه فکر کنم حدیث ۲ باشه قال سالته عن رکعتی الزوال یوم الجمعه قبل الاذان او بعد الاذان قال قبل الاذان این دو رکعت آیا قبل از اذان است؟در بحث نوافل یوم جمعه این بحث گذشت که نوافل یوم جمعه روایاتش مختلف بود بعضیاش ۱۶ تا ذکر کرده بود بعضیاش ۱۸ تا بعضیاش ۲۰ تا بعضی از روایات داشت که مستحب است دو رکعت نماز حین الزوال، خب اونجا یک مباحثی طرح شد این حین الزوال یعنی در همان موقع زوال ،گفتن خب موقع زوال که موقع صلاه جمعه است ، نه ،معمولا انسان که اول زوال را یقین پیدا نمیکند مگر امام معصوم باشه علم غیب داشته باشه ،کی میتواند بگوید من الان یقین دارم الان ظهر است همین محاسبات ریاضی و نجوم هم غلط است حالا اینها که معتبر نیست ولی باشه هم غلط است، مثلا دیدم که بعضی موبایل ها اذان میگه، ۱ دقیقه شاید قبل از مغرب، اذان میگه، بعد واقعا هم اتلاف عمر میدانم، هم یه خورده کار خلاف حکمت، یک وقتی یک طلبه هایی هستند در مشهد که واقعا هم بی سواد هستند هم بی دین ،سر سفره موقع اذان مغرب همه نشستن ،این مثلا ۱۰ دقیقه به اذان شروع میکنه به افطار کردن، آقا چرا افطار میکنی؟ ما الان را مغرب شرعی میدانیم، خب نفهم تو الان مغرب شرعی میدانی؟مردم اصلا میگن طلبه بی دین را نگاه کن، خدا رحمتش بکند مرحوم آقای تبریزی میفرمود توریه بر طلبه حرام است چون عوام که نمیفهمد میگه دروغ میگه این طلبه ،متهم میشه ،خب از قدیم الایام ۱۵۰۰ سال است وقتی زوال حمره مشرقیه میشه مردم افطار میکنند ،تو حالا ۱۰ دقیقه زود تر...، مگر این نماز اول وقت است که میگی میخوام فضیلتش از دست نره؟ یا بیای زحمت بکشی اذان درست بکنی حالا اذان صبح میگی یک ربع تاخیر، خب برای نماز له وجه، ولی اذان مغرب یک دقیقه زود تر یا نماز ظهر یک دقیقه زود تر این واقعا خیلی...، این فرمایش امام صادق (علیه السلام) مهم است راوی سوال کرد از خون پشه ،حضرت فرمود خون جد ما را ریختند شما جواب نمیدی بعد از خون پشه میپرسی؟ این موضوع شناسی که ما میگفتیم خیلی هاش اصلا پول های الکی خرج میشه ،مثلا چقدر پول میشه که ما رفتیم محاسبه کردیم اذان مغرب یک مقدار زود تر است، میگفت که ادیبی رفته بود یک کلنگ و نردبان و قلم اهنین ،بعد گفته بودن داری چکار میکنی ؟گفت اینجا بالا سر خونه اش این اقا اشتباه نوشته به لحاظ ادبی دارم این را اصلاح میکنم خب آمدند به عنوان دزد گرفتنش، بعد این ادیب و استاد ادبیات را در خیابان دورش میدادند ،بعد یه شاگردش اومد گفت استاد این چیه مشکل چیه؟ گفت برای من هیچی مهم نیست، فقط این جارچی میگه هذا جزاء السِرقه برو بهش بگو این غلط تلفظ میکنی بگو هذا جزاء السَرِقه، حالا واقعا انسان بیاد وقت خودش و یک عده را بگیرد که اذان مغرب یک دقیقه زود تر باید گفته بشه، یا عرض کردم اذان صبح یک ربع دیرتر ،میگه مردم نماز میخوانند، خب له وجه اما مثلا یک دقیقه، یه وقت میبینه اقا یک دقیقه زود تر گفته میشه خب میگیم مردم میخوان روزه بگیرند به خاطر یک دقیقه روزشون رو باطل میکنند، ولی یک دقیقه؟! یه عده طلبه های ساده هم همین اذان موبایل رو میگذارند...، من با اینکه یقین دارم اذان مغرب (شاید متجاوز از ۱۰ یا ۱۵ سال هست میدانم) یک دقیقه یا ۵۰ ثانیه دیرتر گفته میشه اما من هیچ وقت یادم نمیاد که جایی اذان گفته باشم قبل از آنی که رادیو اذان گفته باشه چون این باعث میشه که فکر مردم مشوش بشه اصلا مردم گیج میشوند، یا مردم گیج میشوند یا اینگه مردم دعوا میکنند با ادم که آقا هنوز اذان نگفتند تو چرا اذان میگی؟
خب این روایت سالت عن رکعتی الزوال یوم الجمعه بعضی ها این طور توجیه کردند که طرف شک میکند که الان ظهر شده یا نه ،میگه حالا دو رکعت نماز مستحبی بخوانیم تا یقین پیدا کنیم ظهر شده نماز ظهر یا نماز جمعه بخوانیم، این سالت عن رکعتی الزوال یوم الجمعه، مربوط به نوافل است ،خصوص اون دو رکعت است، بعضی ها گفتند نه این اشاره داره به نوافل روز جمعه، حالا ما میگیم این روایت اشاره داشته باشه یا اشاره نداشته باشه، صحیحه عبد الله بن سنان لا صلاه نصف النهار الا یوم الجمعه ،خب او اطلاق داره ،یوم الجمعه نافله اش، صلاه جمعه ،صلاه ظهر، یا اصلا نافله ابتدایی یوم الجمعه، اطلاق دارد روی این جهت این نکته هم که اینها ذکر نکردند روز جمعه هم ممکن است ما استثناء بکنیم، بعد مرحوم صاحب جواهر یک اشکالی به شرایع کرده که چرا ماتن در شرایع این نافله هایی را که استثناء کرده نافله ی جمعه را استثناء نکرده؟ خب یک توجیهاتی کردند که یکی از توجیهاتی که آنجا کردند این است که در واقع ما این صلاه جمعه را در جای خودش بعدا ذکر کردیم، یا به اینکه اقا احتیاجی نیست این را جدا بکند زیرا مگر ذوات اسباب را جدا نکرده؟یکی از اسباب، خود روز جمعه است ،اگر مقصود از لا صلاه نصف النهار الا یوم الجمعه، اون دو رکعت باشه، چون چطوری که یکی از ذوات اسباب نماز استخاره است ،نماز حاجت است، نماز زیارت است ،یکیش هم همین است ،بله اگر کسی بگه مراد از لا صلاه نصف النهار الا یوم الجمعه، مطلق صلاه است نه اون دو رکعت که ما عرض کردیم، این اشکال وارد است که باید این استثناء را ذکر میکرد
۵_نکته ی دیگر که در حدائق و جواهر ذکر شده این است که اگر کسی نمازش را فرادا خواند ،صبحش را فرادا خواند عصرش را فرادا خواند، بعد جماعتی منعقد شد، حالا میخواد این نمازش را دوباره با جماعت بخواند اینکه ما گفتیم بعد از صلاه عصر بعد از صلاه صبح نماز مکروه است ایا این را شامل میشه یا شامل نمیشه ؟خب صاحب حدائق فرموده که خب ممکن است که ما بگیم این نماز مکروه نیست ،صرح فی الذکری بالثانی که این مکروه نیست، چرا؟به خاطر اینکه یکی از نماز هایی که استثناء شده نماز ذوات الاسباب است این هم میشه ذوات الاسباب ،یکی از اسباب این است که انسان نمازش را که فرادا خوانده جماعت بخواند و منصوص هم هست یک روایتی که ان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) صلی الصبح فلما انصرف رای رجلین فی زاویه المسجد فقال لم، لم تصلی معنا؟ چرا با ما نماز نخواندی فقالا کنا قد صلینا فی رحالنا، ما در هتل که بودیم نماز خواندیم فقال اذا جئتما فصلیا معنا و ان کنتم قد صلیتما فی رحالکما لکنها لکما سبحه ،می آمدید با ما نماز میخواندید، اون نمازتان میشد نماز مستحبی، من هم عرضم این است که این نماز مکروه نیست و اتفاقا علت بهتر از اینی که علامه در تذکره ذکر کرده ،احتیاجی به اون هم نیست ،زیرا در روایت داره که خداوند سبحان ان الله اختار احبهما،چون وقتی شارع فرمود این نمازی که جماعت میخوانی را من نماز صبحت یا نماز عصرت به حساب میارم این در واقع موضوع را عوض میکند، دیگه لا صلاه بعد صلاه الفجر نشد، چون اونی که خواندی نماز فجر نبود، این کان مثل اون جایی میشود که کسی نمازش را خیال میکند قبل از وقت میخواند ولی داخل وقت است، اینجا هم بعد الفجر نیست، این خیال میکرده بعد الفجر است، لذا احتیاجی نبود که جناب علامه شما این را ببری داخل ذوات الاسباب این با همین بیانی که عرض کردیم درست میشود، مخصوصا که این مرسله هم هست
(سوال سائل:
جواب: اولا اینکه بعید نیست که نمازی که جماعت باشه حضور قلبش کمتر باشه از نماز فرادای با حضور قلب اگر کسی بگه ثوابش بیشتر است یا کمتر نیست صد در صد بی راه نگفته، چون معمولا در نماز جماعت حضور قلب کمتر است ،این همه روایاتی که حص و تحریک بر نماز جماعت کرده ،بعضی ها که میفرمودند ،من هم بعید نمیدانم، که این روایات که اگر کسی به نماز جماعت نیامد هیزم ببرید در خانه اش را آتش بزنید این تقیتا صادر شده چون نمیشه که نماز جماعت اینقدر مهم باشه و علما و بزرگان هیچ کدام نماز جماعت نمیخوانند مگر خودشان امام جماعت باشند من یه عالم درجه یک ندیدم که خودش نماز جماعت بخواند مگر اینکه خودش امام جماعت باشد و الا من ندیدم در تاریخ هم اگر بگن من که نشنیدم، یا خودش امام جماعت هست یا نماز را خانه میخواند آتش ببرید در خانه اش را اتش بزنید اینها ظاهرا...، ولی ممکن است کسی بگه، کما اینکه بعضی ها میگفتند
و للکلام تتمه ان شاء الله شنبه