1403/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
اوقات الصلوة-وقت نوافل-عروه- مساله ۱۸ عروه-کراهت صلوه در اوقات خمسه- کراهت صلوه عند طلوع الشمس و غروبها و استوایها
کلام در این بود که معروف و مشهور قریب به اتفاق فرمودند در ۵ جا عبادات مکروه است
یکیش که مخصوصا خیلی بیشتر عند طلوع الشمس و عند غروبها، مواردی را استثناء کردیم خب این بعضی ها مثل مرحوم شیهد در ذکری مثل مرحوم صاحب حدائق و بعضی دیگر یک اشکالی کردند
گاهی مواقع انسان این شهرت ها را یا این اجماع ها را وقتی که نگاه میکند میبیند این به این قرص و محکمی هم که بعضی ها نقل کردند به این قرص و محکمی نیست
کلا جمع بندی مطالب روایاتی که در این کراهت صلاه در طلوع شمس و غروب شمس ذکر شده
۱_ یکی صحیحه محمد بن مسلم است صحیحه محمد بن مسلم ۴ تا اشکال مرحوم آقای خویی کرده که ما بعضی از اشکالات آقای خویی را غیر از مورد آخر همه را جواب دادیم این اشکالی که آقای خویی تعلیل کرده این اشکال را مرحوم شیخ مفید،( چقدر واقعا این القاب علمای قدیم خیلی... الان اگر کسی بگه مرحوم آقای مفید...، چقدر خوبه همان القاب،شیخ و علامه برگرده ،البته ممکن است کسی بگوید اگه باز القاب برگرده مثل آیت الله ،آبروی علامه رو هم میبرند، این هم یک حرفی است نمیدانم یه طوری هست که انگار آدم داخل کوچه بن بست هست هر چی به ذهنش میرسه میبینه خراب کردند چیزی نمانده)
خب مرحوم شیخ مفید فرموده اصلا این علت به امام (علیه السلام) نمیخورد، این عامه یک مطالبی را از پیامبر خدا (صلی الله علی و آله و سلم) نقل میکردند بعد یک علتی هم ذکر میکردند یک علتی که اصلا در شان امام (علیه السلام) نیست، یه چیزایی میبافتند، این از اون ها است ، بعد یک کلمه ای داره ،(حالا این کلمه ظاهرا برای شیخ مفید است ولی شاید ۳درصد برای مرحوم شهید در ذکری باشه به نظرم عبارت حدائق است واقعا حدائق در این بحث خیلی مطلب را زیر و بالا کرده و انصافا خوب هم بحث کرده یعنی اگر این بحث را نگم از آقای خویی بهتر بحث کرده خوب بحث کرده،)
مرحوم مفید یه جمله ای داره میفرماید اقا روایت مثل صحیحه محمد بن مسلم باید بره کنار زیرا یک علتی در ذیل روایت ذکر شده که این علت به امام (علیه السلام) نمیخورد، اگر این علت در ذیل روایت نبود ما به روایت اخذ میکردیم ولی وقتی یک چیزی عجق وجق در ذیل روایت ذکر شده این صدر روایت را هم مجمل میکند لذا به این روایت نمیتوانیم استناد بکنیم
و شهید در ذکری فرموده اگر اون روایتی که فقیه نقل میکند که این علت ، علت است برای عدم کراهت، نه علت است برای کراهت، اگر اون روایت سند میداشت و مقطوعه نبود شهید میفرماید من طبق او فتوا میدادم، مرحوم صدوق خودش توقف کرده ولی من هم توقف میکنم شهید میفرماید ولی اگر اون روایت سند داشت من بهش فتوا میدادم
مرحوم صاحب حدائق فرموده ظاهرا شهید به کتاب اکمال الدین و اتمام النعمه مرحوم صدوق مراجعه نکرده، اگر مراجعه میکرد این روایت به عینه در اونجا سند دارد چون صدوق این روایت را در اونجا از مشایخ اربعه اش نقل میکند، خب نگی مشایخ اربعه توثیق ندارند، ایشون میفرماید از مشایخ اربعه نقل میکند و بعدش هم داره رضی الله عنهم، یعنی از همشون ترضی جسته ، نمیشه که شیخ صدوق از ۴ تا از مشایخش که رضی الله عنهم گفته، این روایات را نقل بکند،بعد بگیم این معتبر نیست ولی یک رجالی اگر صبح از خواب بلند بشه گفته فلانی ثقه بگیم توثیق این معتبر است، توثیق او بالاتر از این کار صدوق که نمیشود .
یک عبارتی مرحوم اقای خویی داره که وقتی ۴ نفر یک روایتی را به یک متن نقل بکنند انسان اطمینان پیدا میکند که این روایت صادر شده چون این ۴ نفر با هم هماهنگ که نکردند یک روایتی را جعل بکنند خب معمولا اگر یک مطلبی واقعیت نداشته باشه ۴ نفر جداگانه در ۴ مجلس مو به مو به یک الفاظ روایت را نقل کنند، این واقعا به نظر من بالاتر از اطمینان است ،این از خبر متواتر هم مهم تر است، چون ۴ نفر آدم چجور میشه اینها فکرشون و زبانشون همه یه طوری باشه که مثل هم نقل بکنند ،این معلوم میشه این روایت صادر شده، لذا جناب شهید مقطوعه نیست این روایت،
فقط یک شبهه ای در ذهن ما است و اون شبهه این است که معلوم نیست این ۴ نفر به یک لفظ نقل کرده باشند ممکن است این ۴ نفر به الفاظ مختلفه نقل کرده باشند، منتها چون نقل به معنا جایز است مرحوم صدوق فرموده ،این نقل انشاء خود صدوق است یا مثلا یکی از اونها است ولی اگر ما بدانیم که این ۴ نفر با همدیگر یک جور با یک الفاظ روایت را نقل بکنند به نظر قاصر ما یقین آور و قطع آور است
سوال سائل :
جواب:نه اینها نیست این طوری نیست که بگن ،این بعید است که وقتی روات نقل میکنند عین الفاظ را به عینه نقل بکنند ،فکر نمیکنم، حداقلش این است که ما یقین نداریم، بعد از آنی که حضرت فرمود نقل به معنا جایز است ،الان وقتی که ما یک مطلبی را از آقای تبریزی نقل میکنیم به عین الفاظش نقل میکنیم ؟نه ، کتابتا هم کتابش این طوری نبوده همیشه وقتی که باز استنساخ میکردند همراهش که نبوده ممکن است وقتی که نقل میکند نقل به معنا کند مثل اینکه الان ما رو منبر وقتی عین روایت را نخوانیم نقل به معنا میکنیم ،این برای ما واضح نیست)
یک نکته ی دیگر هم که هست ما سابقا میگفتیم رضی الله عنه ،ترضی صدوق دلالت بر توثیق نمیکند ،دیگرانی هم میفرمودند که ترضیش دلالت بر توثیق نمیکند، ما قبلا عرض میکردیم که کسی که صدوق از او ترضی جسته از سه حال خارج نیست
یا جعال بوده افترا به امام (علیه السلام) میبسته،
یا اینکه صدوق او را نمیشناخته
یا اینکه صدوق او را میشناخته و آدم ثقه ی درست و حسابی بوده،
اینکه بگیم صدوق او را نمیشناخته یعنی چه؟ معنا ندارد،استادش بوده، اگر شاگرد استاد را نشناسد چطور میخواهد توثیق کند، الان این افرادی که توثیق میکنند ۲۴ ساعت تو لحافشون نیستند، زن و شوهر هم ۲۴ ساعت با هم نیستند خب معمولا روزی یک الی دو ساعت با هم هستند،خب معمولا کسی که استادش است اگر استاد را کسی نشناسند پس چطور طرف میخواهد افراد را توثیق بکند،
اینکه بگیم نه او شاید جعال بوده حدیث جعل میکرده ،خب کسی که حدیث جعل بکند به او نمیگن رضی الله تعالی عنه، به او میگن خدا ان شاء الله از تقصیراتش بگذرد،
پس این قطعا آدم درستی بوده
لذا ما عرض میکردیم که اگر ترضی صدوق دلالت بر توثیق نکند حداقلش این است که انسان احتیاط بکند و روایتش را رد نکند
سوال سائل:
جواب:اصل اولی این است که هر کسی ضابط است مگر اینکه خلافش ثابت بشه)
ولکن به بعضی از آقایون میگفتیم اونها میگفتن نه ممکن است یک کسی در عین حال که جعل حدیث میکرده ولی یه کار مهمی از او صادر شده ک به خاطره ی او ترضی جسته، عرض میکردم آقا کار مهم...، بله یه وقت یک کسی مثل فرزدق یه کار مهمی انجام میده یک کسی شیعه را زنده میکند یک کسی مذهب را زنده میکند خب بله، این اگر ۲۴ ساعت هم دروغ به خدا و پیامبر بسته باشه رضی الله عنه که هیچی، آدم میگه خدایا من را داخل قبر این بزار، ولی اگر مثلا احمد بن محمد بن یحیی یا این مشایخی که اینجا ازش نقل کرده، همچنین کار مهمی انجام میدادند تاریخ ثبت میکرد، تاریخ ثبت نکرده مثلا یک کسی مثل علامه حلی میاد سلطان محمد خدابنده را کاری میکند که این میاد مذهب شیعه را مذهب رسمی اعلام میکند دستور میده حاکم در تمام ماذنه ها اشهد ان علیا ولی الله را بگن اگر کسی مثلا این کار را بکند این به نظر من اگر ۵۰۰ میلیارد دروغ گفته باشه این باید همه ی شیعه ها برن کف پاش را ببوسند یکی علامه حلی میشه اشهد ان علیا ولی الله را در اذان های ممکلت جا بندازه ،یکی مثل بعضی ها که میخواستند اشهد ان علیا ولی الله را بردارند که آقای گلپایگانی تصریح کرد که اگر این کار بشه خیلی ها کشته میشوند و خودش هم تصریح کرد فرمود من در این راه کشته میشوم ،خب بله این خیلی مهم است خب اگر اونها هم همچین کاری میکردند این را تاریخ ثبت میکرد ،چون یک کسی این کار مهم...، حالا مثلا جعل حدیث میکرده فرض کنید شک ۳ و ۴ را امام صادق (علیه السلام) فرموده بنا را به ۳ بگذار به دروغ...، این درست است ولی همچین چیزی تاریخ ثبت نکرده، ولی بعد که خودم فکر کردم به ذهنم آمد که حالا اگر یک کسی شیعه است این شیعه یه روایاتی جعل کرده دروغ گفته، یه وقت یه دروغی میگه که مذهب را از بین میبره خب فرق میکند، یک کسی یه روایت میاد به دروغ میگه که هر کس امیر المونین (علیه السلام) را دوست داشته باشه خداوند مثلا او را در اول بهشت جا میده و ۵۰۰ هزار سال به او عمر میده ، یه وقت یک کسی این طور به دروغ روایت را نقل میکند که امیر المومنین (علیه السلام) فرمود باید شما با خلفا محبت و رابطه و وحدت داشته باشید خب این دو تا دروغ با هم فرق میکند، او میگه من دروغ گفتم ولی دروغی گفتم که اصلش جزء مسلمات بوده ،خب حالا از این دروغ ها گفته، در مقابل ،یک کسی کار مهمی نکرده، حالا انسان اگر بگه آقا خدا بیامرزد فلانی را ،شیعه بود ،اذکروا موتاکم بالخیر ،خدا بیامرزش، این اشکال داره؟نه خب مرحوم صدوق مثلا میدیده بعضی از این اساتیدش گاهی اوقات یکی در میان، رد هم میکنند
سوال
...طلب رحمت برای شیعه های فاسق که گناهکار بوده و مثلا یکی را کشته، قطعا جایز است )
این سابقا در ذهن ما بود ما این را جواب میدادیم میگفتیم به این میگن رحمه الله علیه نمیگن رضوان الله تعالی علیه، اون هم بعدا دیدم که معلوم نیست که رضوان الله تعالی علیه در زبان صدوق با رحمه الله علیه فرق بکند معلوم نیست شاید یکی باشه، الان معمولا این طوری است که علماء رضوان الله تعالی علیه را به آدم هایی که برجسته هستند میگن، لذا این رضی الله عنه دلالت بر توثیق نمیکند،
مرحوم صاحب حدائق یک جمله ای فرموده جمله ی قشنگی است که آقای خویی یا مرحوم شیخ مفید
( شیخ مفید هم خیلی مهم بود اصلا ادم مبهوت میماند که آدم به چه مقامی برسه که وقتی بمیرد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) طبق نقل بفرماید یوم علی آل رسول عظیم، شیخ مفید چکار کرده که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) طبق این نقل این مطلب را راجعبه او فرموده؟ نمیدانم چه مقامی میشه واقعا لذا عظمتی که شیخ مفید داره قابل قیاس نیست با...،)
خب مرحوم شیخ مفید فرمود آقا این تعلیل این قطعا از عامه است و آنها درست کرده اند، اگر هم حضرت فرموده باشد تقیه ای است،یا عامه درست کرده یا تقیه ای است، چون اونها مکروه میدانند حضرت تقیتا فرمود،
مرحوم صاحب حدائق فرموده جناب شیخ مفید جناب شهید در ذکری، این تعلیل اگر فقط در همین روایات کراهت صلاه که طبق فتوای عامه هست بود حرف شما خوب بود ولی این تعلیل در جای دیگر هم وارد شده مثلا که مرحوم اقای خویی هم ذکر کرده این تعلیل در این خبر نفر من الیهود که در باب ۲ از ابواب اعداد الفرائض وَ أَمَّا صَلَاةُ الْفَجْرِ فَإِنَّ الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَطْلُعُ عَلَی قَرْنِ شَیْطَانٍ فَأَمَرَنِی رَبِّی أَنْ أُصَلِّیَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ صَلَاةَ الْغَدَاةِ وَ قَبْلَ أَنْ یَسْجُدَ لَهَا الْکَافِرُ لِتَسْجُدَ أُمَّتِی لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُرْعَتُهَا أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِیَ الصَّلَاةُ الَّتِی تَشْهَدُهَا مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ، خب این عبارت در اینجا هم هست که خداوند سبحان به من امر کرده نماز صبح را قبل از طلوع شمس بخوانم به خاطره ی اینکه شمس تطلع علی قرن الشیطان خب اگر شما اون روایت را گفتی تقیتا، اینجا چی؟اینجا که تقیه ای نیست.
یا مثلا ما رواه الصدوق فی العلل( ظاهرا این روایت را نیاورده ام)
لذا مرحوم شیخ بها فرموده والاولی عدم الخروج عما نطقت به الروایات، در حبل المتین فرموده نه ،چون این تعلیل در جاهای دیگر هم هست، ما روایات کثیره داریم در کراهت و جماهیر اصحاب هم فرمودند، اولی هم این است که خارج نشی ،خود مرحوم صاحب حدائق شبهه داشته ولی فرموده حمل بر تقیه اغرب غریب اینکه ما این روایات را حمل بر تقیه بکنیم اغرب غریب
خب این نسبت به صحیحه محمد بن مسلم
بعد روایات دیگر است که
۲_مرفوعه ابراهیم بن هاشم باب ۳۸ از ابواب المواقیت قال رجل لابی عبد الله (علیه السلام) ان الشمس تطلع بین قرنی شیطان قال نعم ان ابلیس اتخذ عرشا بین السماء والارض فاذا طلعت الشمس فسجد فی ذلک الوقت، الناس، قال ابلیس لشیاطینه ان بنی آدم یصلوننی خب این هم دلالت میکند بر کراهت و مطلق است هر کسی که در اون وقت نماز بخواند،
منتها سند ندارد
روایت بعدی۳_ روایت مناهی و نهی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) عن الصلاه عند طلوع الشمس و عند غروبها و عند استوائها.
خب این روایت، شعیب بن واقد توثیق ندارد مرحوم صاحب حدایق این روایت را این طوری نقل میکند ما رواه الصدوق عن الحسین بن زید، بعد چون سند صدوق به حسین بن زید صحیح است فکر کردند که این روایت صحیحه است آقای خویی میفرماید که نه، اون شعیب بن واقد قبل از حسین بن زید است تو همین سند هم هست و توثیق ندارد
روایت بعدی۴_ مرسله ی فقیه است در باب ۳۸ از ابواب المواقیت حدیث ۷:و قد روی نَهْیٌ عَنِ الصَّلَاةِ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عِنْدَ غُرُوبِهَا لِأَنَّ الشَّمْسَ تَطْلُعُ بَیْنَ قَرْنَیْ شَیْطَانٍ وَ تَغْرُبُ بَیْنَ قَرْنَیْ شَیْطَان .
روایت بعدی ۵_روایت سلیمان بن جعفر الجعفری سمعت الرضا علیه السلام یقول لا ینبغی لاحد ان یصلی اذا طلعت الشمس لانها تطلع بقرنی شیطان فاذا ارتفعت و ضفت فَارَقَهَا فَتُسْتَحَبُّ الصَّلَاةُ ذَلِکَ الْوَقْتَ
وقتی که خورشید یه خورده بیاد بالا شیطان میره کنار اون وقت مستحب است نماز بخوانی وَ الْقَضَاءُ وَ غَیْرُ ذَلِکَ فَإِذَا انْتَصَفَ النَّهَارُ قَارَنَهَا باز ظهر که میشه شیطان میاد فَلَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یُصَلِّیَ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ لِأَنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ قَدْ غُلِّقَتْ فَإِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ وَ هَبَّتِ الرِّیحُ فَارَقَهَا باز سر ظهر هم درها بسته میشه .
خب این هم دلالتش بر عموم و خصوص کراهت واضح است.
در لاینبغی هم آقای خویی همان حرفای یکره را داره باز ،لا ینبغی بعضی ها گفتن نص در کراهت است باز آقای خویی فرموده لا ینبغی مجمل است، همان حرف هایی که در یکره گفتیم بعینه در لا ینبغی هم فرمودند، ولی به نظر ما لاینبغی هم مجمل است چون اصلا نمیدانم لغت لاینبغی نه اینکه نمیدانم لغت چطور معنا کرده ،یعنی در لغت واضح نیست که به معنای کراهت باشد .
۶_روایت حسین بن اسلم قلت لابی الحسن ثانی امام رضا (علیه السلام) اکون فی السوق فاعرف الوقت من در سوق هستم میفهمم ظهر شده وَ یَضِیقُ عَلَیَّ أَنْ أَدْخُلَ فَأُصَلِّیَ اگر برم خانه دیر میشه نمازم به تاخیر می افته قَالَ إِنَّ الشَّیْطَانَ یُقَارِنُ الشَّمْسَ فِی ثَلَاثَةِ أَحْوَالٍ در سه حال مقارنش هستند إِذَا نَحَرَتْ وَ إِذَا کَبَّدَتْ وَ إِذَا غَرَبَتْ فَصَلِّ بَعْدَ الزَّوَالِ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یُرِیدُ أَنْ یُوقِفَکَ عَلَی حَدٍّ یُقْطَعُ بِکَ دُونَهُ ،شیطان میخواد تو را به تاخیرت بندازه این را بخوان که به وقت مکروه نیفتی.
باز این روایت۷_ صحیحه زراره : إِنْ کَانَتِ الْمَغْرِبُ وَ الْعِشَاءُ قَدْ فَاتَتَاکَ جَمِیعاً فَابْدَأْ بِهِمَا قَبْلَ أَنْ تُصَلِّیَ الْغَدَاةَ ابْدَأْ بِالْمَغْرِبِ ثُمَّ الْعِشَاءِ فَإِنْ خَشِیتَ أَنْ تَفُوتَکَ الْغَدَاةُ إِنْ بَدَأْتَ بِهِمَا فَابْدَأْ بِالْمَغْرِبِ ثُمَّ الْغَدَاةِ ثُمَّ صَلِّ الْعِشَاءَ وَ إِنْ خَشِیتَ أَنْ تَفُوتَکَ الْغَدَاةُ إِنْ بَدَأْتَ بِالْمَغْرِبِ فَصَلِّ الْغَدَاةَ ثُمَّ صَلِّ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ ابْدَأْ بِأَوَّلِهِمَا لِأَنَّهُمَا جَمِیعاً قَضَاءٌ أَیَّهُمَا ذَکَرْتَ فَلَا تُصَلِّهِمَا إِلَّا بَعْدَ شُعَاعِ الشَّمْسِ.
خب نخوان مگر بعد از آنی که خورشید آمد بالا قُلْتُ: وَ لِمَ ذَاکَ قَالَ لِأَنَّکَ لَسْتَ تَخَافُ فَوْتَهَا چونکه دیگه قضا که شد از فوتش نمیترسی یعنی تا شمس نیامده بالا نخوان، خب این هم دلالت میکند بر کراهت .
۸_صحیحه ابی بصیر: ... إِنِ اسْتَیْقَظَ بَعْدَ الْفَجْرِ فَلْیَبْدَأْ فَلْیُصَلِّ الْفَجْرَ ثُمَّ الْمَغْرِبَ ثُمَّ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنْ خَافَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَتَفُوتَهُ إِحْدَی الصَّلَاتَیْنِ فَلْیُصَلِّ الْمَغْرِبَ وَ یَدَعُ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ حَتَّی تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ یَذْهَبَ شُعَاعُهَا ثُمَّ لْیُصَلِّهَا.
خب این روایت باز دلالت میکند که زمان طلوع شمس نخوان.
مرحوم آقای داماد یک کلمه ای داره که این کلمه را نفهمیدم، بعضی از این روایات میفرماید ازش شدت کراهت استفاده میشه ،حالا بعضی از این روایات که شدت کراهت استفاده میشه، من خیال میکنم شاید مقصودشون همان روایاتی است که شمس تطلع علی قرنی شیطان، و الا از بقیش شدت کراهت استفاده نمیشه.
خب ما عرض کردیم که اصل کراهت از این روایات استفاده نمیشه چون این روایات معارض است با روایات مجوزه، و حمل بر کراهت را ما قبول نداریم، اینها تعارض دارد ،موافق عامه (که روایات نهی از خواندن صلاه در این مواقع است )طرح میشه، دلیلی بر کراهت نمیماند.
یک شبهه ای ما داریم که چطور میشه که یک مطلبی که مثلا این مطلب را مشهور فقها مثلا این طور استفاده کرده اند، حالا اون هم شهرتی که خیلی قوی است حتی خود مرحوم شیخ مفید که در این روایت اشکال کرده ولی در کتاب افعل و لا تفعلش (نمیدانم این کتاب اصلا الان فکر نمیکنم موجود باشد این دوره که من الان از شیخ مفید همه ی مصنفاتش را دارم در کنگره ی شیخ مفید چاپ شده بود کتابی به اسم افعل و لاتفعل داخلش نیست مگر اینکه مثلا بعضی کتاباش داره چند تا رساله ها را جمع کردند حالا اگر داخل آنها افعل و لاتفعل هست نمیدانم) ولی مرحوم صاحب حدائق نقل میکند، آقای خویی هم نقل میکند که خود مرحوم شیخ مفید که در این روایات اشکال کرده که این تعلیل اصلا بی وجه است، باز قائل به کراهت شده، حالا این چطور میشه این هم واقعا یک عویصه ای است که این بزرگان مشهور اینها چطور از این روایت این طور فهمیدن این برای ما واضح نیست.
یا مثلا صدوق هم توقف کرده فتوا نداده به عدم کراهت، نمیدانم، ولی از باب انقیاد هم که شده انسان در این ۵ وقت نماز نخواند بهتر است ولو مطابق عامه است از این جهت باز ما یک شبهه ای داریم ولی این الان شعار عامه نیست، شاید نمیدانم
سوال سائل
جواب:زوال شمس قائلش کمتر است مثل اون طلوع و غروب نیست طلوع و غروب من از همان قدیم ها هم یادم بود که آدم عاقل در این وقت نماز نمیخواند)
خب حالا اون نماز ذوات الاسباب چطور؟ اونها هم مکروه است یا مکروه نیست؟ اتفاقا دو سه تا روایت داره که اونها هم مکروه است.
یکی مثلا در خصوص صلاه جنائز باب ۲۰ من ابواب صلاه جنائز حدیث ۵ عبد الرحمن بن ابی عبد الله عن ابی عبد الله (علیه السلام) قال تکره الصلاه علی الجنائز حین تصفر الشمس و حین تطلع .
خب اینکه اصلا در خصوص نماز جنازه است .
در خصوص صلاه استخاره هم وارد شده که سید بن طاووس إِنْ خَرَجَتِ الرُّقْعَةُ الَّتِی لَمْ تَکْتُبْ عَلَی ظَهْرِهَا شَیْئاً فَتَوَقَّفْ إِلَی أَنْ تَحْضُرَ صَلَاةٌ مَفْرُوضَةٌ ثُمَّ قُمْ فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ کَمَا وَصَفْتُ لَکَ ثُمَّ صَلِّ الصَّلَاةَ الْمَفْرُوضَةَ أَوْ صَلِّهِمَا بَعْدَ الْفَرْضِ مَا لَمْ تَکُنِ الْفَجْرَ أَوِ الْعَصْرَ بعد از نماز عصر و نماز صبح نباشه فَأَمَّا الْفَجْرُ فَعَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ بَعْدَهَا إِلَی أَنْ تَنْبَسِطَ الشَّمْسُ ثُمَّ صَلِّهِمَا وَ أَمَّا الْعَصْرُ فَصَلِّهِمَا قَبْلَهَا، نماز استخاره را...
خب این روایت هم در خصوص صلاه استخاره است .
خب حالا این نماز ذوات الاسباب مثل صلاه جنازه ، صلاه استخاره ،نماز استسقاء، مکروه است در این وقت؟ یا مکروه نیست؟ صاحب عروه فرموده مکروه نیست.
خب دو تاش که روایت داره ،البته در صلاه جنائز معارض هم دارد ،چون اون روایت تصریح داشت که این نماز بر جنازه چون رکوع و سجود نداره در این اوقات عندطلوع الشمس و...اشکال نداره بخوانی، ولی در نماز استخاره فکر نمیکنم معارض باشد در ذهنم الان نیست حالا شاید داشته باشد ولی فکر نمیکنم خب اینها چی ؟ کسی بگه آقا اون روایت الا للمقتضی، ما گفتیم بعید نیست که مقتضی همین ذوات الاسباب را بگن ولی اون روایت به قول آقای خویی دلالتش واضح نیست ،لایجوز ذلک الا للمقتضی ، چون این عبارت اصلا در روایات صلاه نامانوس است من یدونه دیگه نظیرش در ذهنم نیست این نامانوس است به همین جهت انسان احتیاط بکند حالا نماز حاجت حتی نماز جنازه هم همین طور است چونکه این جنازه درست است که...، اولا به یک ربع نماز را به تاخیر انداختن...، کی موقع طلوع شمس...، اصلا این روایتی که موقع طلوع شمس یا موقع غروب...، معمولا کسی موقع طلوع شمس، الان که این طوری است الان اگر یک جنازه ای موقع طلوع شمس تشییع بشه فکر کنم ۴ نفر که زیر تابوت را بگیرند نباشند غروب هم همین طور است،کسی شب به قبرستان نمیرود ،اون میتی که غروب نمازش را بخوانند یا باید شب دفنش بکنند یا بایستی بزارن فردا دفن بکنند اون میتی که امشب نمازش را بخوانی فردا دفنش بکنند اون که یا باید تو سردخانه دوباره نجسش بکنند یا هم اینکه این اولیاء میت بالاسرش قرآن بخوانند تا صبح و باعث زحمت لذا موقع غروب معمولا نماز میت نمیخوانند،لذا احوط اولی این است که نماز هایی مثل جنائز و ذوات اسباب هم در این وقت خوانده نشه چون کسی نگفته مستحب است که در این وقت خوانده باشه نهایتش این است که میخواد این مثل نماز در اوقات دیگه باشه
(سوال سائل
جواب: نماز زیارت را نمیگیم چون نماز زیارت در این روایات نماز زیارت بالخصوص نبود ،نماز زیارت هم شاید همین طور باشه اون هم احوط اولی این است که یه طور نماز بخواند که از طلوع و غروب شمس گذشته باشد، مگر کسی بگه عجله دارم میخوام برم، حتی نماز طواف هم همین طور است نماز طواف مستحبی، حالا نماز طواف واجب اون خودش استثناء داشت که ما گیر کردیم حالا اون را نمیگیم، چون نماز طواف واجب اینقدر خلف المقام سخت است که گاهی موقع ها آدم میگه اگه نمازم قضا شد قضاش را بخوانم ولی این نماز طواف را اینجا بخوانم که از دست نماز طواف خلاص بشم
هذا تمام الکلام در این کراهت
یک کلمه دیگر باقی مانده که فردا میگم
تا اینجا ابتداء در نماز بود، یک کسی الان میخواد شروع کند.
اما اگر یک کسی الان نماز را شروع کرده، در اثناء نماز خورشید طلوع کند یا غروب بکند این چطور؟
این را ان شاء فردا عرض میکنم و بعد ان شاء الله وارد احکام صلاه میشم
و للکلام تتمه