1403/06/27
بسم الله الرحمن الرحیم
اوقات الصلوة-وقت نوافل-عروه-مساله ۱۸-کراهه الصلوة بعد صلوه الفجر و العصر الی طلوع الشمس و غروبها
کلام در این بود که صاحب عروه فرمود بعد از نماز صبح و بعد از نماز عصر نماز های دیگر مکروه است ولی نوافل مرتبه مکروه نیست
ما عرض کردیم این در دو مقام باید بحث شود
یک مقام این است که اصلا ما اطلاقی داریم ،دلیلی داریم که نماز بعد از صلاه صبح یا بعد از صلاه عصر تا مغرب مکروه است؟ اصلا ما همچین اطلاقی داریم؟
مقام دوم این است که اگر همچین روایاتی داریم، آیا تخصیص خورده این نوافل مرتبه یا استثناء نخورده؟
در مقام اول آقای خویی اشکال کرد چون ۴ تا روایت در این مقام بود یکی روایت محمد بن حلبی ،یکی روایت معاویه بن عمار،یکی روایت ابن ادریس از محمد بن فضیل و یکی هم روایت علی بن بلال این ۴ تا روایت را یا سندا یا دلالتا علی سبیل مانعه الخلو اشکال کرد بعضی هاش هم اشکال سندی داشت و هم اشکال دلالی.
مقام دوم این است که خب حالا بسیار خب این روایات سند داره اطلاق داره تمام، اما استثناء، دلیلش چیه؟دو تا وجه ذکر کردند
یک وجه استثناء این است که مرحوم آقای خویی ،آقای حکیم و دیگران فرمودند که موثقه ی سماعه حدیث یک در باب ۳۵ از ابواب المواقیت سالت ابا عبد الله (علیه السلام) عَنِ الرَّجُلِ یَأْتِی الْمَسْجِدَ وَ قَدْ صَلَّی أَهْلُهُ شخصی وارد مسجد میشه نماز جماعت تمام شده أَ یَبْتَدِئُ بِالْمَکْتُوبَةِ أَوْ یَتَطَوَّعُ آیا نماز واجبش را شروع کند یا نافله را؟ فَقَالَ إِنْ کَانَ فِی وَقْتٍ حَسَنٍ فَلَا بَأْسَ بِالتَّطَوُّعِ قَبْلَ الْفَرِیضَةِ اگر وقت وسیع است خب اشکالی ندارد که تطوع مستحبی را اول بخواند وَ إِنْ کَانَ خَافَ الْفَوْتَ مِنْ أَجْلِ مَا مَضَی مِنَ الْوَقْتِ اما اگر میترسد که وقت بگذرد فَلْیَبْدَأْ بِالْفَرِیضَةِ وَ هُوَ حَقُّ اللَّهِ ثُمَّ لْیَتَطَوَّعْ مَا شَاءَ الی ان قال وَ لَیْسَ بِمَحْظُورٍ عَلَیْهِ أَنْ یُصَلِّیَ النَّوَافِلَ مِنْ أَوَّلِ الْوَقْتِ إِلَی قَرِیبٍ مِنْ آخِرِ الْوَقْتِ اگر وقت وسیع است وقت حسنی هست اول نافله بخواند اگر میترسد که وقت بگذرد اول فریضه را بخواند بعد هر چقدر میخواهد نافله بخواند بعد حضرت (علیه السلام) فرمودند که اشکال ندارد که نوافل را از اول وقت الی قریب من آخر وقت تا نزدیک آخر وقت بیاره ،خب این روایت صدرا و ذیلا به قول آقای خویی دلالت میکند بر جواز اتیان نافله ولو بعد از نماز صبح ولو بعد از نماز عصر اداءا یا قضاءا، نوافل اطلاق دارد ثم یتطوع ما شاء اطلاق دارد، چه نافله چه غیر نافله ،این موثقه ی سماعه مخصص است ممکن است کسی بگه با این روایت ما تخصیص میزنیم روایاتی که دال بر کراهت است این یک وجه برای استثناء
وجه دیگری که ذکر کرده آقای خویی این است که روایاتی ما داریم که ان شاء الله همین امروز بخوانیم که قضا نوافل جایز است مکروه نیست بعد از نماز عصر و بعد از نماز صبح، خب وقتی قضا جایز است به طریق اولی اداء مکروه نیست ادا از قضا ملاکش بیشتر است ولی همین آقای خویی با اینکه ما این دو وجه را از کلامش در آوردیم ولی خودش باز در این تقریراتش داره که اگر این روایات اطلاق داشته باشه دلیلی بر استثناء نداریم یعنی معلوم میشه خود آقای خویی هم یا مقرر بد نوشته یا خود آقای خویی هم حواسش نبوده، غافل بوده، با اینکه خودش تصریح میکند قد دلت صدرا و ذیلا علی جواز الاتیان بالنافله ادائیا کانت ام قضائیا یا اونجا میفرماید که وقتی که این نافله قضاءش جایز است اداءش به طریق اولی، همین آقای خویی در همین جا در تقریر...، حالا دیگه مقرر حواسش نبوده یا آقای خویی نمیدانم، میفرماید اگر اطلاقی بر کراهت داشته باشیم تخصیص نداره
خب حالا کاری با آقای خویی نداریم، مطلب درست میشه یا درست نمیشه ؟(اصلا من این بحثی که آقا اینجا نقض بر آقای خویی پیش بیاد ،دیگران اینجا مثلا...، خیلی خوبه برای ...،چون جنبه ی تدریس جنبه ی فتوا نیست جنبه ی تدریس جنبه ی تربیت مجتهد است لذا اصلا یک کسی بیاد بگه حالا آقا کراهت چیه به مسائل اصلی بپرداز کسی که میخواد مجتهد بشه ... ،لذا تمام اینهایی که درس فقه معاصر میرن و تمام کسایی که درس فقه مسائل مستحدثه میرن اینها به هیچ وجه من الوجوه مجتهد نخواهند شد طلبه ها گول میخورند غافل هستند زیرا اونها مسائل فنی ندارد که طلبه مجتهد شود اونا که اصلا، من کار ندارم، کسی بگه آقا جامعه نیاز داره، خب نیاز داره مجتهد فتوا بده مرجع فتوا بده، جامعه نیاز داره، ما اگر مجتهد تربیت کنیم او در خواب مسائل اینها رو جواب میده، تو بیداری که دیگه حیف است چون بیداری را انسان صرف کتاب اصول و طهارت و اینها میکند لذا وقتتون را روی اونها تلف نکنید از این درس های جنبی این مسائل مستحدثه ،این فقه معاصر ،این آقایون شورای مدیریت امتیاز بگذارند، آقا شما میخوای مجتهد تربیت بکنی یا میخواد دلتون خوش باشه که مقاله نوشتی؟ اگر میخواهی مجتهد تربیت بکنی از این فقه معاصر و از این مسائل مستحدثه مجتهد محال است در بیاد اتفاقا دیدم یکی دیگر از آقایون هم که سنی ازش گذشته دیدم اون هم این جمله را گفته بود که اینها مجتهد ازش در نمیاد، اگر هم نه قصدتون این است که حوزه علمیه مجتهد نمیخواد ،مثل دانشگاه ها فوق دیپلم و سیکل و اینها را میخواد اون دیگ نمیدانم ولی دیگه اون را اسمش را حوزه علمیه شیعه نگذارید، واقعا چقدر خوبه به نظر من یک دانشگاهی درست بکند زیر نظر دولت هم باشه زیر نظر وزارت علوم باشه همین طور که هست یک رشته هایی اونجا باشه ،اصلا رشته ی فقه و معارف فکر میکنم دانشگاه ها داره خب اونجا بروند فقه معاصر بخوانند و همین مطالب سطحی را بخوانند مدرک بگیرند و حوزه را رها کنند حوزه پیر سنتی را به سبک قبل خودش که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر از این خدایی نکرده ناراحت نباشه و غم نخوره))
خب اینجا ما باید حساب بکنیم که این موثقه ی سماعه تکلیفش چی میشه؟ در ما نحن فیه روایات :لا یجوز ذلک یا لا صلاه بعد الفجر حتی تطلع الشمس، خب این روایت تخصیص بخوره به موثقه ی سماعه ،این روایت کراهت را بیان میکند موثقه ی سماعه هم جواز را ،و لیس بمحذور علیه ان یصلی النوافل، اشکالی ندارد ،ما عرض میکنیم که این حرف درست نیست زیرا اولا ظهور لاصلاه در نفی مشروعیت است، ما باشیم و ظهور اولی نفی مشروعیت است به خاطر این موثقه ی سماعه نوافل را تخصیص زدیم اینکه صاف است ،خب اگر کسی بیاد بگه آقا خب شما میگید نفی مشروعیت است شما که این ظهور را قبول نکردید شما که این را حمل بر کراهت کردید وقتی که حمل به کراهت کردی خب اینها با هم تنافی ندارند،
اصل مسئله: اگر یک دلیلی بیاد بگوید لا تکرم العلماء، یک دلیلی بیاد بگوید لا باس باکرام العلماء، یک دلیل سومی بیاد بفرماید لا باس باکرام العلماء العدول اینجا مجتهد در رساله چی بنویسه؟بنویسه اکرام عالم عادل جایز است ولی مکروه؟ یا بنویسه اکرام عالم عادل جایز است و مکروه نیست ولی اکرام سایر علماء مکروه است؟ چی بنویسد؟ممکن است یک کسی بگه لا تکرم العلماء ظهور در حرمت داره ،اون لا باس باکرام العلماء نص در جواز است، لا باس باکرام العلماء العدول یا یجوز اکرام علماء العدول ،خب آقا اون حمل میشه بر کراهت ،اشکالی نیست ما میگیم نه، ظاهر این عبارت لا باس باکرام العلماء ،لاتکرم العلماء ،لاباس باکرام العلماء العدول، مجتهد باید در رساله بنویسه عالم عادل اکرامش مکروه نیست جایز است، زیرا اون لا تکرم العلماء نسبت به لاباس باکرام العالم العادل تخصیص میخورد و تخصیص موضوعی مقدم بر جمع حکمی است چون مقدم بر جمعی حکمی است ظاهرش این است، اگر ما باشیم جمع عرفی(( این هم باز یکی از نقائص اصول است که الان در اصول این بحثی که در فقه خیلی ثمره ی عملیه داره کجا این بحث طرح شده کجا؟بسم الله الرحمن الرحیم اگه ما یک خطابی داشتیم لا تکرم العلماء ،یک خطابی داشتیم لا باس باکرام العلماء ،یک خطابی داشتیم لا باس باکرام العالم العادل این سه تا خطاب بود جمع عرفیش چی میشه کجای اصول نوشته؟ ما حیف که جمع اوری نکردیم و الا مطالبی که هست که بعضی اوقات تذکر میدیم چقدر خوب است که بعضی از رققا من خودم هم یه وقتی تصمیم گرفتم این کار را انجام بدم مثلا گاهی انجام میدادم باز گاهی غفلت میشد امروز که من بحث صلاه را میکنم یک نکات جدیدی که در اصول مطرح نیست کلیدی است یا مثلا یک نکات نوی است اینها را جدا در تقویمی بنویسه در روز فلان در بحث فقه مثلا راجع به این مطلب، این مطلب گفته شده مخصوصا اگر اون دقیقه چند صوت است که اگر طرف بخواد بعدا صوت را گوش بده که چی گفته اینجا اگر این کار را انجام بده خیلی مفید هست هم در حوزه های علمیه هم برای شخص و هم یک خدمتی برای ما کرده)) خب الان در اینجا مصداق همین است که ما اون لاصلاه که داریم یک دلیل هم داریم که اون حمل بر کراهت شده، خب این موثقه سماعه تخصیصش میزند لیس بمحذور ولکن یک نکته ای که در مقام هست این است که من خیال میکنم این فرمایش امام (علیه السلام) که لیس بمحذور در این موثقه ی سماعه ،این را باید ببینیم که اگر عامه از نماز صبح تا طلوع شمس یا از نماز عصر تا غروب را اونها حرام بدانند، این روایات رد عامه است، این جمعی که عرض کردیم ممکن است نشه، و اگر چنانچه نه، اونها حرام ندانند مکروه بدانند ،این هم مطلبی که عرض کردم، حالا من دیشب این مغنی ابن قدامه را دیدم پیدا نکردم این بحث را، نمیدانم حالا ، من مثلا فهرست را نگاه میکردم تو فهرست پیدا نکردم ،شاید اگر کسی در کامپیتور و اینها بزنه راحت تر بتواند پیدا بکند نمیدانم، البته این حرف را عرض بکنم من این حرفی که به مرحوم آقای بروجردی نسبت میدن که فقه ما، روایات ما حاشیه و تعلیقه ی بر فقه عامه است و لذا کسی بخواد روایات را خوب بفهمه باید به فقه عامه مراجعه بکند چون تا متن را انسان نبیند، حاشیه را نمیفهمد به کجا میخورد، این حرف که به مرحوم آقای بروجردی نسبت میدهند و بعضی از اقایون فعلی هم شنیدم این مطلب را میفرمایند این مطلب به عقل قاصر ما درست نیست نه تنها که درست نیست بلکه شاید مرضی حضرت هم نباشه چون اگر چنین چیزی بود خب ائمه (علیهم السلام) در طول این ۲۵۰ سال یک مورد خب بیان میفرمودند آقا برای فهیمدن کلمات ما شما به فقه عامه مراجعه کنید ببیند عامه چی میگن یا حداقل سینه به سینه می آمد، این حرف از آقای بروجردی اگر درست باشه، حالا من نمیدانم ایشون فرموده یا نفرموده حالا من نمیدانم اگر این حرف درست بود خب این اساس مذهب است، خب اگه برای فهم فرمایشات ائمه (علیهم السلام)نیاز به مراجعه به کتب عامه و فقه عامه یا روایات عامه باشه خب میفرمودند یک مورد میفرمودند، چطور نسبت به قران این همه فرمودند که مثلا قران را فقط من خوطب به حالیش میشه، دیگران حالیشون نمیشه،فرمایشات ما را به قرآن عرضه کنید یک مورد نداره، این چه فکری است این چه حرفی است؟ این حرف در واقع به نظر من شاید خالی از مفسده نباشد مخصوصا فی زماننا هذا، حالا قطعا اگر این حرف را آقای بروجردی هم فرموده باشه این کیفیتی که الان دارن نسبت میدهند قطعا نیست چون اصلا جور در نمیاد یک فقیهی این طوری بی مبنا به این نحو حرف زدن بعید میدانم
سوال سائل:
جواب:رشد در خلاف اونها است در جایی است که متعارضین است، بله دو تا روایت متعارض فرمود خلاف اونها ولی نفرمود برای فهم کلمات ما شما مراجعه کنید به فقه اونها ،اصلا یک مورد نداره که ارجاع داده باشند بلکه فرمودند اصلا اونها چیزی حالیشون نمیشه اونها اصلا چیزی دستشون نیست یک کلمه از قران و دین پهلوشون نیست، بعد مردم را ارجاع بده به اونها که ببینه چی میگن که فرمایشات ما را متوجه شوند؟ چمیدانم بزرگان هم که همه رفتند، الان دین خدا دیگه یاور نداره الان طوری شده که یتیمی شیعه ها من خیال میکنم در طول تاریخ به غربت الان هیج وقت نبوده، قبلا اگر یک کسی این افراد منحرفی که چپ و راست بر علیه مذهب حرف میزنند اگر بزرگان سابق بودند که اینها جرات نمیکردند، یک کلمه حرف میزدند علماء و بزرگان دودمانشان را بر باد میدادند الان که دین خدا یاور نداره کسی نیست که در برابر هجمه های شیاطین حرفی بزند، این مصیبت در طول تاریخ شیعه مبتلا نبوده، ظاهرا، حالا علی ای حال ،چرا فی الجمله درست است، بعضی از موارد مثلا ما میبینیم راجع به خون دماغ که خون دماغ وضو را باطل میکند یا نمیکند چقدر روایت داریم خب این معلوم میشه اون زمان فقه عامه این طور بوده که افکار شیعه ها را خراب کرده بوده می آمدند سوال میکردند، امروز افرادی که اصلا مسئله بلد نیستند، هیچی یک نفر من ندیدم تو استفتائات از مرجع سوال بکند، در اثناء وضو ممکن است بپرسند، ولی من بعد از وضو خون دماغ کردم وضو باطل شده یا باطل نشده؟ من ندیدم کسی سوال بکند، همون هایی که اصلا مسئله بلد نیستند، این معلوم میشه که جو را شیاطین اون زمان و معاندین افکار مردم را منحرف کرده بودند خب این نوع موارد، اما فهم روایات ما ،اون وقت شنیدم خدا رحمت بکند مرحوم آقای گلپایگانی فقیه فحل متبحر متعصب متدین شماره یک در عصر خودش که واقعا شماره یک بوده من شنیدم ایشون هم معترض بود به مرحوم آقای بروجری و این حرف را قبول نداشت میفرمود :مرحوم آقای بروجردی خیال میکرد که فقه ما تعلیقه ی بر فقه عامه است، فکر نمیکنم، بعید میدونم حرف آقای بروجردی را شاید نیم درصد فقهای شیعه در طول تاریخ قبول داشته باشند، مطمئنا فکر شاذی بوده ،خود آقای بروجردی هم مطمئنم مقصودش این نبوده که الان دارن میگن ،این نبوده مقصودشون، اون اقایون دیگر هم که من شنیدم الان میگن اون آقایون هم نظرشون حتما اینی که در بازار دارن شلوغ میکنن نظر اون آقا هم مطمئنا این نیست، اگر عرائض ما به گوش اون بزرگوار بخوره، یا خودش بیاد توضیح بده که من چی میخوام بگم مقصود من چیه ،نمیدانم ،
خب در ما نحن فیه این روایت و لیس بمحذور علیه ،چون اگر من اول الوقت الی آخر الوقت اشکالی نداره ،متفاهم عرفی از این خطاب این است که یعنی فرقی نمیکند، چون آدم که از صبح مرتب نماز نمیخواند، بعد از نماز عصر تا نماز مغرب مرتب نماز نمیخواند، این قطعا مثلا نیم ساعت در این وسط...، حالا اگر بعضی جاهاش مکروه بود حضرت میفرمود نمازت را در اینجا بخوان
سوال سائل:
جواب:خب باشه باز اون لاصلاه نوافل مبتدئه راشامل میشه نماز استخاره را شامل میشه،نماز حاجت را شامل میشه نماز زیارت را شامل میشه ،این فقط نماز چیز را شامل میشه_
نوافل که باز صلاه چیز را نافله نمیگن، ظهور نوافل در نوافل مرتبه است، اون هم تازه نباشه، باز این خاص است چون نماز زیارت است و امثالهم بعد نوافل مبتدئه از تحت این قطعا خارج شده چون مسلم است که نوافل مبتدئه...، کسی بگه آقا اینجا مسلم نیست ،باز این خاص است به خاطر اینکه اون لا صلاه نماز قضا را میگیره _خوب شد فرمودید، تعارض نمیشه این خاص است، لاصلاه نماز قضای واجب ،نماز طواف واجب،نماز نذر واجب و نماز های مستحبی و امثالهم خب این قطعا دیگه نماز های واجب را که نمیگیره
...نافله ی مغرب و عشاء شد من اول الوقت الی قریب...، اون یکیش باز عصر را داره دیگه ،فرق نمیکند موردش در خصوص ظهر و عصر است چون میگه داخل مسجد شدم ان کان فی وقت حسن اگر کلام حضرت عام هم باشه باز عام و خاص من وجه نمیشه زیرا این لیس بمحذور علیه ان یصلی النوافل من اول الوقت الی قریب من آخر وقت، این اگر خوف داری به اول وقت و آخر الوقت این نماز ظهر قطعیش هست چون اون نماز مغرب مگه چقدر هست وقت نافله اش و خودش نیم ساعت بیشتر نمیشه)
خب این در ما نحن فیه به عقل قاصر ما این موثقه ی سماعه خوب است و به قول آقای خوش تراش حالا بر فرض عام و خاص من وجه بشه، بسیار خب ،عام و خاص من وجه بشه، تعارض هم بکند باز کراهت نداره زیرا اینها وقتی تعارض کرد تساقط کرد رجوع میکنیم به عمومات الصلاه خیر موضوع ،من شاء استقل و من شاء استکثر ،الصلاه قربان لکل تقی ،الصلاه معراج المومن خب این تعارض هم بکند تساقط هم بکند باز کراهت ثابت نمیشه
خب این نسبت به نوافل مرتبه اما قضا نوافل چی؟
مرحوم صاحب عروه هم نوافل را استثناء کرده هم قضا نوافل،قضا نوافل چی؟آقای خویی فرموده قضا نوافل هم مکروه نیست سه طائفه روایت ذکر کرده برای عدم کراهت
یک طائفه روایاتی که سندا اشکال کرده
یک طائفه روایاتی که دلالتا اشکال کرده
یک طائفه روایاتی که هم سندا هم دلالتا قبول کرده و فرموده تام است
اما اونایی که سندا اشکال کرده طائفه اولی چند تا روایت است یکی روایت محمد بن یحیی بن حبیب یا روایت محمد بن یحیی عن حبیب قال کتبت الی ابی الحسن الرضا (علیه السلام) تکون علی الصلوات النافله یک نماز های نافله ای به گردن من هست، متی اقضیها کی قضا بکنم؟فکتب (علیه السلام) فی ای ساعه شئت من لیل او نهار هر ساعتی که دلت خواست خب این روایت دلالتش تمام است چون اگر بعضی از ساعات مکروه بود امام (علیه السلام) نمیفرمود من ای ساعه، ولی سندش فرموده ضعیف است چون این دو تا نسخه دارد یک نسخه داره محمد بن یحیی بن حبیب یک نسخه داره محمد بن یحیی عن حبیب خب ما نمیدانیم این راوی کی است اگر حبیب باشه مهمل است اصلا ما در رجال حبیب نداریم و اگر دومی باشه لما فی الحدائق که حدائق فرموده این است، آقای خویی میفرماید این مجهول است تو رجال ذکر نشده اولی که اصلا مهمل است اگر دومی باشه مجهول است دلالتش ولی تمام است
روایت بعدی روایت ابن ابی یعفور عن ابی عبد الله (علیه السلام) فی قضاء صلاه اللیل والوتر تفوت الرجل نماز شب و نماز وتر فوت میشه اَیقضیها بعد صلاه الفجر و بعد العصر قضا بکنم بعد از نماز صبح و بعد نماز عصر فقال لاباس بذلک خب این روایت هم فرموده دلالتش تمام است الا اینکه در سندش عبد الله بن عون شامی است که این هم مجهول است ذکر نشده نه توثیقی نه تضعیفی.
روایت سوم روایت سلیمان بن هارون است قال سالت ابا عبد الله (علیه السلام) عن قضاء الصلاه بعد العصر، قضا نماز بعد عصر قال انما هی النوافل فاقضها متی شئت قضا صلاه بعد عصر فرمود این قضا از نوافل است هر موقع دلت میخواد بخوان این هم باز دلالتش تمام است، ولی سندش سلیمان بن هارون است که آقای خویی میفرماید مجهول است .
روایت ۴ روایت نجیه قلت لابو جعفر (علیه السلام) تدرکنی الصلاه و یدخل وقتها ،من وقت نماز میشه ،فابدء بالنافله؟ اول نافلا بخوانم؟فقال ابو جعفر (علیه السلام) لا و لکن ابدء بالمکتوبه واقض النافله ، نه واجبت را اول بخوان بعد نافله را قضا بکن، خب اینی که میفرماید نمازت را اول بخوان ظاهرش این است که بلافاصله بعدش، خب بلافاصله بعدش، پس معلوم میشه بعد از نماز صبح مکروه نیست یا بعد از نماز عصر مکروه نیست ،ولکن این هم سندش ضعیف است چون طریق شیخ به طاطری دیروز عرض کردیم علی بن محمد بن زبیر قرشی است که توثیق ندارد، فرمایش مرحوم استاد که از معاریف است تمام نیست این طائفه آقای خویی فرموده دلالتش تمام است سند ندارد
یک طائفه دوم ذکر کرده دلالتش ناقص است سندش تمام است مرحوم آقای حکیم در این مستمسک به دلالت این طائفه اولی که آقای خویی فرمود دلالتش تمام است به دلالت این روایات آقای حکیم اشکال کرده مراجعه کنید به مستمسک ،مستمسک خیلی کتاب دقیقی است تنقیح کتاب درسی نیست ولی مستمسک کتاب دقیقی است اگر کسی بخواد یک دوره فقه کار بکند به مقداری که عروه یک متنی را مباحثه بکند هنوز کتابی مثل مستمسک خلق نشده ،بعید هم میدانم با این حوزه علمیه تا زمان تشریف فرمایی حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مستمسکی دوباره نوشته بشه، واقعا اگر آقای حکیم ادعای پیامبری میخواست بکند معجزه اش مستمسک بود فکر میکنم خیلی ها را قانع میکرد ،اگر همه را نمیتوانست قانع بکند، حتما این بحث های مستمسک را مباحثه کنید مطالعه کنید کار بکنید ،منتها ممکن است آقایون بفرمایند امر به ما لا یطاق نکنید ،ما را ناراحت نکنید ما کار زیاد داریم فرصت درس خواندن نیست
و للکلام تتمه ان شاء الله فردا