< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1402/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چگونگی استفاده از روایت/" المجمع علیه " و " خذ ما خالف العامه"/

 

مطلبی پذیرفته شده است که وثوق به آن حاصل شده باشد.

نقل به نقل:

کسی روایتی را نقل می کند که از نقل به نقل می شود در روایت است که

من لا يحضره الفقيه ؛ ج‌3 ؛ ص10

ينظر إلى ما كان من روايتهما عنا في ذلك الذي حكما به المجمع‌ عليه أصحابك فيؤخذ به من حكمنا و يترك الشاذ الذي ليس بمشهور عند أصحابك فإن المجمع عليه حكمنا لا ريب فيه‌

روایتی که شاذ است وهمه قبول ندارند واهمیت بهش نمی دهند این را ترک کن وآنچه به آن اجتماع شده بود شکی درش نیست.

در روایتی دیگر است که اگر اختلاف بین روایت ما وعامه شد:

خذ ماخالف العامه فان الرشد فی خلافهم

دستور است که آنچه مخالف عامه بود گرفته شود ،البته نه هرچه مخالف عامه باشد،بلکه یعنی مواردی که معلوم است نظرشیعه نبوده ونظریه عامه بوده است.

سوال: از کجا این فهمیده شود؟

این جا ها احکام شرعی است وضوابطی دارد که وقتی ملاحظه می شود که انطباق با حرف عامه چه تفاوت دارد ؛نوع این که تفاوت دارد واین که روایت داریم که مشکوک شدیم که ایا مثلا قیدی که ذکر شده ایا حکم الله بدست می آید که شما مخالفت عامه را ببینید که رشد در آن است واین موارد در قیودی که ذکر می شود پیش می آید مثل وضو گرفتن که خصوصیاتی که در روایت است را اخذ کنیم.

این خذما خالف العامه مربوط به روایات است ومربوط به همه جا نیست که خذ ما خالف العامه بلکه در خصوص روایات است که تشخیص صحت صدور روایت داده شود.

پس احکامی که مخالف آنهایی که در دین ما هستند یک مطلبی را درست می کنند باهاش مخالفت کنیم. که رشد در خلاف آنان است.

ذکر شده که در رساله که ظهور ادله احکام روشن است واگر موردی غیر این بود آنچه مربوط به نماز است مخالف عامه را عمل کنید.این تاکید است که مجمع علیه را بپذیریم ومواردی که مجمع نیست را خذ ما خالف العامه.

روایتی است:

الكافي (ط - الإسلامية) / ج‌3 / 392 / باب الصلاة في الكعبة و فوقها و في البيع و الكنائس و المواضع التي تكره الصلاة فيها ..... ص : 387

23- محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن حماد عن حريز عن زرارة و حديد قالا قلنا لأبي عبد الله ع السطح‌ يصيبه البول أو يبال‌ عليه أ يصلى في ذلك المكان فقال إن كان تصيبه الشمس و الريح و كان جافا فلا بأس به إلا أن يكون يتخذ مبالا.

اگر آب به صورت مطلق هست ورنگ نجاست ندارد آب مطلق است وهرجا اصابت کرد این آب موجب پاک کنندگی می شود حتی جایی که بول روی سطحی ریخته شده.

این مسئله با عامه مختلف است که آنان زوال عین را کافی می دانند ولی ما اتصال به آب بعد زوال عین را لازم می دانیم که آب متصل به کر باشد که پاکی بر آن صدق شود.

پس همین که گفته شود آب رسید پاک شد فتوای شیعه نیست.

من لا يحضره الفقيه ؛ ج‌1 ؛ ص7

4- و سأل هشام بن سالم أبا عبد الله ع- عن السطح‌ يبال‌ عليه فتصيبه السماءفيكف‌[1] فيصيب الثوب فقال لا بأس به ما أصابه من الماء أكثر منه‌[2] .

روایات هایی که علت را ذکر می کند بقیه روایات را به این جا که علت را ذکر کرده بر می گردانیم.

 


[1] ( 1). وكف البيت بالمطر وكفا و وكوفا: سال قليلا قليلا أو يقطر. و قوله« فتصيبه» أي السماء بمطرها، و المراد بالسماء معناه المتعارف.
[2] ( 2). دفع لتوهم السائل فانه سأل أن السطح إذا كان يبال عليه دائما و ينفذ فيه البول كيف يصل إليه ماء المطر و كيف يطهره؟ فاجاب بأن الماء أكثر منه.( م ت).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo