« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1404/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

مبانی و تفکیک از سرمایه گذازی ها/قاعده حرمت کنز /نظام اقتصاد اسلامی

 

موضوع: نظام اقتصاد اسلامی/قاعده حرمت کنز /مبانی و تفکیک از سرمایه گذازی ها

این متن توسط هوش مصنوعی پیاده‌سازی و سپس توسط انسان برای مستندسازی و تطبیق با فایل صوتی استاد، بازبینی و تأیید شده است.

درس سوم: تحلیل قاعده «حرمت کنز» در نظام اقتصادی اسلام

مبانی قرآنی لزوم گردش ثروت و حرمت انباشت راکد

بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از مباحث جدی در اقتصاد، [مفهومی است که] در آیه شریفه ﴿الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ ﴾[1] واضح می‌شود. این آیه، یک مطلب را روشن می‌کند و آن مطلب این است که در اقتصاد اسلامی، [سرمایه] باید جریان داشته باشد؛ یعنی هیچ چیز راکد نشود. مسائل اقتصادی نباید به عنوان «کنز» و گنج درآید. مثال آن [در آیه]، طلا و نقره است، ولی واقعیت این است که [این حکم] هر نوع ثروتی را شامل می‌شود؛ زیرا عرفیت آن در گذشته این بوده که هر چیزی را که می‌خواستند به گنج تبدیل کنند و چنین حالتی پیدا کند، آن را به طلا و نقره تبدیل می‌کردند. اکنون نیز هنوز این‌گونه است که اگر کسی بخواهد پولی را در جایی انباشته کند - حال، بانک‌ها و اینها هستند، ولی باز در عین حال - در آخر آن را به طلا برمی‌گردانند و برای اینکه یک کنز و گنجی درست کنند، با طلا این کار را می‌کنند. این یک حالت عمومی است و مسئله کنز و گنج، امری است که هنوز هم تقریباً با همین طلا و نقره، [مردم] کنز و گنج می‌کنند.

مطلب و مسئله مهم این است که هر چیزی را، به قول سعدی: « برای نهادن چه سنگ و چه زر»،. وقتی شما می‌خواهید چیزی را انباشته کنید و روی هم بگذارید، خب، چه سنگ بگذارید و چه زر و طلا بگذارید؛ بالاخره چیزی که از جریان اقتصاد خارج بشود و همگان نتوانند از این [سرمایه در گردش] استفاده بکنند، این منهی عنه است و مورد سرزنش قرار می‌گیرد. روشی که قرآن برای ما در این زمینه بیان می‌فرماید، از آن معلوم می‌شود که کنز و گنج کردن مال و ثروت، مورد تأیید نیست، مذموم است و نباید [انجام شود]. پس در اقتصاد اسلامی، ما باید این را به عنوان یک معیار بزرگی مورد توجه قرار دهیم که مطلقاً نباید مواردی پیش آمد کند که حالت کنز و گنج پیدا کند.

تفکیک «کنز» از «سرمایه‌گذاری مولد» در اقتصاد اسلامی

خب، حالا گاهی اوقات کسانی سؤال می‌کنند. [مثلاً] کسی می‌آید کارخانه‌ای را تأسیس می‌کند یا برنامه‌های اقتصادی خاصی را تأسیس می‌کند و قیمت آن هم بالا می‌رود، مثلاً [قیمت] زمینش یا چیزهای دیگر. نه، این مصداق کنز و گنج نیست. این [سرمایه] دارد استفاده می‌شود. بالاخره یک کارخانه‌ای هست و دارند [از آن] استفاده می‌کنند، کارگرانی [در آن مشغولند]، خروجی دارد و دارد استفاده می‌شود؛ این مصداق کنز و گنج نیست.

معیار تفکیک «کنز» از «سرمایه در گردش»: مفهوم فایده اقتصادی

این [کارخانه]، مصداق چیزی است که حالا اضطراراً، بالاخره [به دلیل] گرانی زمین یا عمارت [ارزش آن افزایش یافته و] چاره‌ای نیست؛ [اینچنین مواردی] پیش آمد می‌کند. این را به مصداق کنز و گنج حساب نمی‌کنند. پس، آن چیزی که به یک امر بی‌فایده تبدیل می‌شود، کنز و گنج است؛ یعنی حالت کنار گذاشتن بی‌فایده و [تبدیل شدن] به یک چیز بی‌فایده از منظر اقتصادی. اصلاً کسی بهره‌ای از آن نمی‌برد. فقط به اندازه‌ای که این [سرمایه] کنار گذاشته می‌شود و گنج می‌گردد و این کنزی را که انسان برای خودش قرار داده است.

تحلیل فقهی پس‌انداز برای مؤونه آینده (نیازهای آتی)

ممکن است کسی بگوید که من مجبورم در بعضی از مسائل اقتصادی، مقداری [سرمایه] را برای آینده کنار بگذارم؛ مثلاً می‌خواهد فرزندش، دختر یا پسر، را تزویج دهد و اینها احتیاجاتی دارند. پس مجبور است یک قسمتی را [پس‌انداز کند]. این [مورد] را هم که علما ذکر کرده‌اند خمس به آن تعلق نمی‌گیرد، مربوط به مواردی است که در مؤونه (هزینه‌های زندگی) مصرف شده است؛ منتها مؤونه را الان کنار گذاشته‌اند، چون هنوز موقع ازدواجش نرسیده است. لذا، عرفیت جامعه ما تقریباً بر این است که اگر جهیزیه‌ای برای دخترشان یا [مخارجی] برای فرزندان دیگرشان، پسر و اینها، آماده می‌کنند، این حساب کنز و گنج نیست؛ بلکه این [بخشی از] همان استفاده‌های روزمره‌ای است که اینها لازم داشته‌اند، ولی الان موقعش نرسیده است، لکن در حال تهیه آن است. مثلاً فرض بفرمایید یک یخچال یا لباسشویی خریده و کنار می‌گذارد که بعداً که اینها ازدواج می‌کنند، به ایشان بدهد. این، عنوان کنز و گنج را ندارد، بلکه یک مصرف مؤونه‌ای است؛ منتها زمان آن الآن فرانرسیده است. اینها نباید این‌گونه حساب شود که ما بگوییم اینها کنز و گنج است.

تمایز میان «ذخیره مصرفی» و «احتکار سوداگرانه»

ولی اگر مقداری را... به عنوان مثال، این‌طور مثال بزنیم خوب است: در آشپزخانه مقداری برنج می‌گذارد. فرض بگیرید برنج مصرفی سالش را اینجا گذاشته است. این، نه عنوان کنز دارد و نه گنج؛ برای اینکه مصرف سالیانه‌اش را که الان لازم است، آماده کرده و خریداری نموده تا امسالش مثلاً طی بشود. این انبار نکرده است که بگوییم در آشپزخانه انبار کرده است؛ بلکه این از موارد مصرفی اوست که در حال مصرف است. لذا، خمس هم ندارد [و] می‌گوییم جزء مؤونه سالش حساب می‌شود.

اما اگر آمد و [به استناد اینکه] خب، علما گفته‌اند هرچه به آشپزخانه بردیم، دیگر به آن نه خمس تعلق می‌گیرد نه چیز دیگر، [و] اقدام به انبار کردن مقداری کالا نماید که از مؤونه خارج است، این همان حساب کنز و گنج را پیدا می‌کند و از عرفیتش خارج می‌شود. در بسیاری از موارد پیش می‌آید که اشخاص، اینها را به عنوان اینکه قیمت بالا برود، [نگهداری] می‌کنند و بعد [با قیمت بالاتر بفروشند]. این هم باید خمس و سهم امامش را بپردازد و هم اینکه گاهی از مواقع، عنوان کنز و گنج پیدا می‌کند.

اصل «گردش ثروت» به مثابه سنگ بنای اقتصاد اسلامی

بنابراین، آنچه در تأسیس برنامه‌های اقتصاد اسلامی مبنا قرار می‌گیرد، این است که باید همه مباحث اقتصادی در حال گردش باشد و به هیچ وجه دچار رکود نشود تا عنوان کنز و گنج پیدا نکند. این بحث بسیار مهمی است که در اقتصاد اسلامی لحاظ شده و اهمیت زیادی دارد.

مسئولیت نخبگان و رهبران در ممانعت از ترویج فرهنگ «کنز»

مطلب بعدی که [می‌خواهیم به آن بپردازیم] و مطلب بسیار ارزشمندی است که عزیزان مرحمت بفرمایند [به آن توجه کنند]، این نیز از جمله موازینی است که می‌خواهیم از این آیه شریفه استفاده کنیم: خطاب [آیه] به افرادی می‌شود که در جامعه در رأس امور هستند؛ یعنی به عنوان سرکرده و دارای یک حالت تبلیغی برای دیگران می‌باشند و برای دیگران سرمشق می‌شوند. خطاب آیه به این‌طور افراد است؛ یعنی اینان برای دیگران سرمشق می‌شوند. و این سرزنش و خطابی که قرآن برای اینها قرار می‌دهد، برای این است که یک چیزی در جامعه به صورت یک عرف درنیاید و آن هم یک عرف پسندیده به حساب آید؛ به خاطر اینکه بگویند بزرگانی که مورد توجه هستند و سرمشق برای دیگران‌اند، این کار را انجام می‌دهند.

بنابراین، خطاب [آیه] برای این است که ما باید از رأس حکومت و رأس برنامه‌های تبلیغی مواظبت کنیم تا این برنامه از آنجا شروع نشود که به یک حالت عرف مورد قبول همگان قرار بگیرد؛ به این دلیل که بگویند: خب، بزرگان ما این‌گونه انجام می‌دهند، ما هم مثل آن‌ها [عمل می‌کنیم] و این سرمشق برای بقیه شود. پس این یک نکته بسیار اساسی است مبنی بر اینکه نباید کسانی که در رأس امور هستند، اهل کنز و گنج بشوند. قرآن به این دلیل اینها را سرزنش می‌کند. چرا؟ برای اینکه اینها در رأس امور هستند؛ وقتی این‌ها این برنامه را بنیان نهند، برای سایر مردم به سرمشق تبدیل شده و یک عرف و فضا [ایجاد می‌شود]؛ فضا به گونه‌ای عوض می‌شود که همگان اهل کنز و گنج بشوند. و اولین چیزی که عموماً در ذهن مردم خطور می‌کند، این خواهد بود که ما باید دنبال کنز و گنج باشیم. در نتیجه، همه همتشان بر این قرار می‌گیرد که هر پولی به دست می‌آورند، به دنبال کنز و گنج باشند. چرا؟ برای اینکه آنهایی که در رأس امور هستند، این برنامه را دارند و بقیه هم باید همین‌گونه [رفتار کنند]. این یک فضای این‌چنینی را قرآن مورد سرزنش قرار می‌دهد تا چنین اتفاقی نیفتد.

نقش حاکمیت و کارشناسان در نهادینه‌سازی اقتصاد مولد

و این نکته اساسی از مجموع برنامه‌های اسلامی است که باید هم دولت اسلامیه، هم آنهایی که کارشناس هستند و هم آنهایی که تبلیغ عملی‌ آن ها در مردم مؤثر است، هیچ‌کدام اهل کنز و گنج نشوند تا این اخلاق [ناپسند] تغییر یابد و در جامعه، حالت ثانوی پیدا کند.

این مجموعه عرایض ما در باب اقتصاد بود که ان‌شاءالله اگر توفیقی بود، این جهت را هم ادامه می‌دهیم؛ زیرا مسئله مهمی است که بالاخره مجموعه یک جامعه، همگان دنباله‌روی سران خود هستند؛ سران دینی و ایمانی که بیشتر هم مورد توجه قرار می‌گیرند و واقعاً هم مسئله مهمی است. النَّاسُ عَلَى دِينِ مُلُوكِهِمْ[2] ؛ هر آنچه آن رهبران، سران و شخصیت‌ها انتخاب می‌کنند و انجام می‌دهند، بقیه هم تابع این‌ها می‌شوند.

 


logo