99/03/20
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل فی احکام صلاة المسافر (نماز در ضیعه)/ صلاة المسافر/كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/ صلاة المسافر/فصل فی احکام صلاة المسافر (نماز در ضیعه)
تعریف ضیعه
بحث در باب کسانی بود که یک مکانی را انتخاب کرده اند و به طور دائم در رفتوآمد هستند که از روایات باب ضیعه میخواهیم یک برداشتی بکنیم. کسانی هستند که یک جا را بهطور مثال در مشهد معیّن میکنند و در ماه، چند مرتبه به آنجا میرود. در اینجا دو بحث مطرح می شود، یکی بحث وطنیت و دیگری بحث رفتوآمد بهطور منظّم؛ یعنی این سفر به گونهای است که در منطقۀ خودش یا در جای دیگر، ده روز نمیماند؛ ولی یک ضیعهای، باغی دارد و سرکشی میکند و برنامهریزی دارد برای رسیدن به این باغ؛ یا منزلی انتخاب کرده ولو اینکه به عنوان وطن هم اخذ نکرده باشد اما در این صورت، ممکن است عنوان وطن صدق بکند و ممکن هم هست که بگوییم مشکل است که عنوان وطنی پیدا بکند؛ ولی یک عنوان دومی هست که نوع اینطور موارد را ما در جواب سؤالات -از جهت اجتهادی- اینطوری انتخاب کردیم که از خود روایات به خوبی به دست میآید که ملاک برای اینکه بگوییم این شخص دارای مکانی هست، رفتوآمد منظم به آن مکان است و این مکان برای او این عنوان را درست کرده که ده روز در هیچ مکانی استقرار ندارد.
انواع ضیعه
بحث کردیم که ضیعهها بر دو نوعاند:
نوع اول: رفت و آمد احیانی به ضیعه دارد. ضیعه ای که در آن مکان و منزلگاهی دارد یا به قول ما میگوییم کاسه کوزهای دارد که روایت می فرماید «كُلُّ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِكَ لَا تَسْتَوْطِنُهُ فَعَلَيْكَ فِيهِ التَّقْصِيرُ»[1] . روایت این را ذکر می کند که اگر در مکانی استیطان نداری. این بحث وطن بود. یا در مسئلۀ سکنیٰ که در روایت اینطور داشت که در ضیعه یا در خانهای که «إِنْ كَانَ مِمَّا لَمْ يَسْكُنْهُ فَلْيَقْصُرْ»[2] . این برای کسانی که احیانا در آن مکان میروند و استیطان ندارند و احیاناً رفت و آمد میکند، باید نمازش را شکسته بخواند. بحث وطنیت مربوط به روایاتی بود که میفرماید «... إِنَّمَا هُوَ الْمَنْزِلُ الَّذِي تَوَطَّنَهُ» [3] .
نوع دوم: ضیعهای که مرتب رفت و آمد دارد. اگر رفتوآمد به منزلی باشد که اصلاً در آنجا سکونت ندارد، دیگر نباید نماز را از باب وطن تمام بخواند، چون وطنش نیست؛ اما از باب سکنی در ضیعه باید نماز را تمام بخواند به این جهت که روایات دیگر همین باب ضیعه میفرماید اگر ده روز مثلا در منزل خودش نمیماند و یا در آن ضیعه اقامت نمیکند ولی رفت و آمد منظم دارد، در این صورت باید نمازش را تمام بخواند.
روایات باب ضیعه دال بر اتمام نماز
اولین روایت، روایت ۳ از باب ۱۴ در کتاب وسائلالشیعه است از «عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الرَّجُلِ يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ مَنْزِلًا لَهُ آخَرَ أَوْ ضَيْعَةً لَهُ أُخْرَى» در حد ضیعه هم هست و اینجا دیگر ضیعه توصیفی نشده است «قَالَ إِنْ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَنْزِلِهِ أَوْ ضَيْعَتِهِ الَّتِي يَؤُمُّ بَرِيدَانِ قَصَّرَ وَ إِنْ كَانَ دُونَ ذَلِكَ أَتَمَّ»[4] ؛ معلوم میشود که باید تا ضیعه به حد مسافرت برسد، و الا حضرت جواب میفرمایند که باید که نمازش را تمام بخواند، چون به حد مسافرت نرسیده است؛ ولی اگر به حد مسافرت رسید اینجا دو عنوان پیدا میکند. یکی عنوان وطنیت که گفتیم «كُلُّ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِكَ لَا تَسْتَوْطِنُهُ فَعَلَيْكَ فِيهِ التَّقْصِيرُ» . چنانچه در حدیث ۱ همین باب ۱۴ خیلی روشن و صریح فرمودند یا روایت دوم که میفرماید «عَنِ الرَّجُلِ يُسَافِرُ مِنْ أَرْضٍ إِلَى أَرْض» که تعبیر ارض دارد «وَ إِنَّمَا يَنْزِلُ قُرَاهُ وَ ضَيْعَتَهُ قَالَ إِذَا نَزَلْتَ قُرَاكَ وَ أَرْضَكَ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ» میفرماید اگر آنجا وطن داری و قریۀ تو محسوب میگردد، نماز را تمام بخوان «وَ إِذَا كُنْتَ فِي غَيْرِ أَرْضِكَ فَقَصِّر»[5] . همۀ این موارد و روایات مربوط به وطن و احکام وطنیت است و ما نباید این موارد را اشتباه بگیریم با روایات باب ضیعه که در آنجا با صراحت این مباحث را دارد که حتی اگر کسی «نخلةً واحدةً»[6] هم داشته باشد دیگر باید تمام بخواند که اینها مربوط به وطنیت است و عنوان وطنیت پیدا می کند. در روایات دیگر دارد که یک نوع نزولی بر مکان خودش و وطن خودش دارد یا مرور میکند بر مکان خودش «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع عَنْ رَجُلٍ يَمُرُّ بِبَعْضِ الْأَمْصَارِ وَ لَهُ بِالْمِصْرِ دَارٌ وَ لَيْسَ الْمِصْرُ وَطَنَهُ أَ يُتِمُّ صَلَاتَهُ أَمْ يَقْصُرُ قَالَ يَقْصُرُ الصَّلَاةَ وَ الضِّيَاعُ مِثْلُ ذَلِكَ إِذَا مَرَّ بِهَا»[7] . معلوم میشود که همه این روایات مربوط به وطنیت است و نباید اشتباه بکنیم مورد وطنیت را با کسی که به حالت دوامالسفر در یک جایی میرود که الان ما با این کلمه دوام و کثیرالسفر این عنوان را بیان میکنیم.
نتیجهگیری
پس اگر رفت و آمد منظم هفتگی دارد و کمتر از ده روز در جایی اقامت دارد ولی بین اینجا ییلاق و قشلاق میکند اما حالت وطن هم ندارد و انتخاب نکرده است، ولی رفت و آمد منظم دارد، در این صورت نماز تمام است و باید روزه را بگیرد؛ چون مشمول این قاعده میشود که اینجا ولو اینکه نه اسم خانهبهدوشی است و نه به اسم وطن، ولی چون رفتوآمد منظم دارد، این شبیه به همان کسی است که در روایات میفرماید «وَ الْأَمِيرُ الَّذِي يَدُورُ فِي إِمَارَتِهِ وَ التَّاجِرُ الَّذِي يَدُورُ فِي تِجَارَتِه»[8] . لذا خیلیها گرفتار این مسئله میشوند و سؤال میکنند که ما به دلیلی رفتوآمد منظّم داریم، امّا قصد وطن نکردهایم باید چه کنیم؟ می گوییم چون ده روز در جایی نمیمانند، نمازشان از این باب ضیعه، تمام است.
اگر کسی جاهل به موضوع بوده است و نمیتوانسته این موضوع را تشخیص بدهد، نمازی که قصر خوانده، از جهت حکم شرعی نمازش صحیح بوده؛ چون عالم به این مسئله نبوده. حالا که عالم به این مسئله میشود باید نماز را تمام بخواند. نمازی را هم که قبلاً از روی جهل، شکسته خوانده، صحیح است.
پس اگر ضیعهای دارد یا مکان دومی برای خودش قرار داده اما قصد وطنیت ندارد، ولی مرتب رفتوآمد دارد و ده روز هم در جایی استقرار پیدا نمیکند، مثل کسی که در سال سفرهای زیادی به مشهد مقدس میرود اما قصد وطنیت نکرده و یک مکانی را خریداری کرده است برای استقرار موقت که در این صورت باید نماز را تمام بخواند.
پس وطنیت صدق نمیکند؛ چون کمتر از ده روز میماند و نیت وطن هم ندارد و عنوان کثیرالسفر هم بر او صدق نمیکند؛ چون مراد از شاغل در اینجا آن کسی نیست که حتما از کارش پولی بهدست بیاورد. شاغلی که ما در سفر میگوییم یعنی کسی که این کار را برای خودش برنامهریزی کرده است و مرتب رفتوآمد دارد.
این بحث مهمی بود که دیروز وقتی رسیدیم به اینجا مرحوم سید هم اینطور ذکر کردند: «ان كثير السفر إذا أقام في بلده أو غيره عشرة أيام يقصر في السفر الأول»[9] ؛ که میفرماید در سفر اول اگر احیاناً رفتوآمد دارد، این شامل حکم تمامخواندن نماز نمیشود؛ اما اگر مرتّب رفتوآمد دارد ولو اینکه آنجا وطنش هم نباشد و قصد آن را هم نداشته باشد و ده روز هم نماند، باید نماز را تمام بخواند. البته تحت عنوان کثیرالسفر هم نمیرود؛ بلکه تحت عنوان ضیعه میرود که حکمش همین بود که عرض کردیم.