99/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
عناوین دائمالسفر/صلاة المسافر /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /عناوین دائمالسفر
خلاصه مباحث جلسات قبل
به فرمایشهای مرحوم سیّد در العروة الوثقیٰ رسیدیم که ایشان مسائلی را مطرح فرمودند که تحقیقاً بهنحوی که ممکن بود، بحثهایش انجام شد.
این مسئله که کسی سی روز در جایی مردّد باشد، احکامش به احکام ده روز عطف کردیم. کسی که ده روز در یک جایی اقامت کند، همان احکامی که بر او بار میشود، بر کسی هم که سی روز بهطور مردّد در جایی اقامت کند، بعد از سی روز، همان احکام بر او مترتّب میشود. اگر سی روز از ابتدای ماه شروع شده و ماه سی روزه باشد که بعد از سی روز، آن احکام بر او بار میشود؛ امّا اگر ماه بیستونه روزه باشد، ظاهراً مانعی ندارد که مثل همان سی روز حساب کنیم. در غیر این صورت، باید سی روز مردّد باشد و بعد از آن، احکام اقامت پیدا میکند و بهطور قهری حالت اقامت دارد و همان احکام مفصّلی که درمورد قصد ده روز ذکر شد، در اینجا هم همان احکام میآید؛ مثل: خروج از حدّ ترخّص یا سفر مجدّد و ... همان احکام قصد ده روز را دارد و این فرد، کالمقیم محسوب میشود. چنانچه که قصد ده روز کرده بود، او هم کالمقیم است و احکام مقیم و کسی که در وطنش اقامت دارد، برای او هم بار میشود؛ الکلام الکلام.
نکتۀ دیگری که ذکر شد این بود که در سفر جدید، انشاء سفر به قصد مسافت شرعی باید از این شخص حاصل بشود، با خصوصیاتی که در شرع اسلام برای سفر معیّن شده است. با چنین شرایطی وقتی از مکان فعلی بیرون رفت، حکم مسافر مجدّداً برای او حاصل میشود، و الا بعد از سی روز احکام مقیم را دارد.
عناوین دائم السفر/ کثیر السفر در روایات
یکی از مباحث مورد ابتلاء، مسئلۀ کسی است که متعدّد سفر میکند که از آن تعبیر به دائمالسفر یا کثیرالسفر شده است، که قصد داریم تعبیر خود روایات را بررسی کنیم و به سؤالات مختلف در این زمینه پاسخ دهیم. در ابتدا به سراغ روایات این باب میرویم و اقسام دائمالسفر را از روایات به دست میآوریم. بهوضوح میتوان دریافت که در روایات، عناوین یازدهگانه یا دوازدهگانه درمورد دائمالسفر وجود دارد.
عنوان اوّل: «الذی یختلف و لیس له مقام»
اوّلین عنوانی که در روایات در این زمینه وجود دارد، عنوان «الذی یختلف و لیس له مُقام»[1] است. «الذی یختلف» یعنی کسی که در حال رفتوآمد است؛ در اینجا بحث دوام نیست. باید بعداً در در روایات بررسی کنیم که میزان اقامت چقدر باید باشد تا مصداق «الذی یختلف» قرار بگیرد؟ اشارةً میگوییم که طبق روایات، ملاک این است که شخص، ده روز در جایی نمانَد؛ یا در وطن خودش ده روز نمیماند و یا در جای دیگر. همین که ده روز در جایی نمیماند، مصداق تعبیر روایت قرار میگیرد. «لیس له مقام» یعنی شخص ده روز بهطور ثابت در یکجا اقامت نمیکند. به چنین شخصی دائمالسفر یا به تعبیر رایج، کثیرالسفر گفته میشود. البته بهنظر ما تعبیر کثیرالسفر، دارای اشکال است؛ امّا بهخاطر رواجش، از آن استفاده میکنیم.
پس در اینجا قید دیگری وجود ندارد؛ تنها قید این است که ده روز یا در وطنش و یا در غیروطن استقرار نداشته باشد.
در نتیجه، هرکجا موردی که پیدا شد که مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» است، احکام دائمالسفر بر او بار میشود؛ یعنی نمازش تمام است و روزه را هم باید بگیرد. کسی که «لیس له مقام» است و ده روز در جایی نمیماند، باید بر اساس وظایف شخص مقیم عمل کند.
این حکمی که برای چنین فردی ذکر شد، در جایی است که سفرش شرعی باشد؛ امّا اگر سفر ذوعنوانین یا ذوعناوین باشد که طبق آن عنوانها باید نماز را تمام بخواند -مثلاً سفر حرام باشد یا اینکه عنوان دیگری داشته باشد- این بحث دیگری است؛ امّا در محلّ بحث ما، سفر شرعی است و فقط عنوان «لیس له مقام» وجود دارد و ذات این عنوان موجب میشود نماز تمام باشد.
سؤال: «الذی یختلف» چه اینکه در وطنش باشد و چه در غیر وطن، هردو را شامل میشود؟
جواب: بله.
سؤال: معنای «الذی یختلف» با «لیس له مقام» تفاوت دارد؟
جواب: خیر؛ عبارت دوم، تأکید اوّلی است. از لحاظ مصداقی هم فرقی ندارد. کسی که دائماً در حال رفتوآمد است، مُقام هم ندارد.
شرط
این بحث درمورد سفر شرعی جاری میشود؛ یعنی اگر مسافت سفر، کمتر است مسافت شرعی باشد، مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» نیست. کسی که دائماً در حال سفر است، امّا سفرش کمتر از هشت فرسخ است، این شخص مقیم محسوب میشود.
بررسی مصادیق
رانندۀ تاکسی داخل شهر یا در حومۀ شهر که کمتر از مسافت شرعی مسافرت میکند و مسافرها را به مقصد میرساند، مصداق روایت مذکور نیستند؛ امّا اگر رانندهای سفرش بیش از هشت فرسخ باشد و استقرار ده روز هم ندارد، نمازش تمام است و روزه هم باید بگیرد.
کسی که دووطنه است و بین دو وطن خودش رفتوآمد میکند و مسافرت بین وطن اوّل و دومش بیش از مسافت شرعی است، چنین شخصی بااینکه رفتوآمد دارد و مصداق «الذی یختلف» است است، مصداق «لیس له مقام» نیست؛ زیرا به وطن دوم خود سفر کرده و در آنجا اقامت دارد، هرچند کمتر از ده روز در وطن دومش بماند. همینکه وارد وطن دومش شد، مقیم است؛ پس چنین شخصی نمازش از باب اینکه در وطن است، تمام است، نه از باب «لیس له مقام».
مورد بعدی که قبلاً بحث کردیم و در آینده هم ذکر خواهد شد، درمورد کسی است که در ضیعهای[2] سکنیٰ دارد و در آنجا اقامت میکند. چنین شخصی مصداق «لیس له مقام» نیست. از وطن خودش بهسوی ضیعهاش میرود و در آنجا مستقر میشود. این فرد، نمازش در ضیعه، کامل است؛ امّا نه از باب «لیس له مقام» بلکه از باب اینکه در آنجا اقامت دارد.
مثال دیگری که مورد ابتلاء است، اقامت برای تحصیل و برداشتهای فکری و علمی است. شخص برای کار علمی و تحقیقاتی، بهطور منظّم به نقطهای بیرون از مسافت شرعی میرود. اگر ده روز در آنجا یا در وطن -در جایی که استقرار در وطن از او برداشته شده- میماند، از باب قصد ده روز، نمازش تمام است و خود وجود قصد ده روز کافی است. اگر کسی نمیتواند ده روز در وطنش استقرار داشته باشد و بهطور منظّم باید برای کارهای علمی و فنآوری و تحقیقاتی باید در حال رفتوآمد باشد، این هم مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» است. پس غرض و میزان کار در اینجا چندان مهم نیست؛ هرچه که باشد، اگر بهایننحو که گفته شد، در حال رفتوآمد باشد، کافی است؛ مثل طلبهای که برای تحصیل، خدمت استادی میرود که فاصلهاش ورای مسافت شرعی است. این شخص باید نمازش را تمام بخواند، ولو ده روز استقرار نداشته باشد.
مثال دیگر این است که کسی نه به غرض تحصیل و تدریس و شغل و ... بلکه برای گردش و تغییر آبوهوا و بهخاطر مزاجش به مسافرت میرود تا از آن آبوهوا استفاده کند. در اینجا حکم تغییر نمیکند؛ حتّی اگر آنجا وطنش هم نباشد، امّا همینکه دائماً -چه منظّم و چه غیرمنظّم- به آنجا میرود و در وطن خودش هم ده روز نمیماند، مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» است و نمازش تمام است و در این سفر، روزهاش را هم باید بگیرد.
سؤال: گفتید کاری به شغل و ... ندارد و مهم این است که رفتوآمد کند؟
جواب: بله، فقط باید مصداق «لیس له مقام» باشد. کاری به شغل و شاغلیت ندارد.
سؤال: ...
جواب: کسانی که ییلاق انتخاب کردهاند و مرتّب به آنجا میروند و میآیند، در این رفتوآمدهایشان، مصداق روایت مذکور هستند و نمازشان تمام است؛ زیرا مرتّب -یا هفتگی و یا هفتهای چندبار- با خانواده یا تنها به ییلاق میرود و ده روز هم در وطن خودش نمیماند.
ملاک تحقّق عنوان
آیا با یک سفرِ اینچنینی مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» میشود یا حتماً باید چند سفر انجام بدهد؟ این مسئله را در آینده بحث میکنیم. بهنظر ما اطلاق روایت، حتّی یک سفر را میگیرد. وقتی شخص برنامهاش این است که در یکجا ده روز اقامت نداشته باشد و دائماً در حال رفتوآمد باشد، چه سفر اوّلش باشد و چه سفر چندم، فرقی ندارد؛ امّا اگر کسی چنین برنامهای برای رفتوآمد دائمی ندارد، بلکه احیاناً به سفر میرود، روایت مورد نظر بر او صدق نمیکند. مهم این است که شخص برنامهاش این باشد که منظّم به سفر برود و ده روز هم در اینجا استقرار پیدا نکند.
این یک بحث ظریفی است که از مجموع برداشتهایی از عناوین مختلف که مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» به دست میآید.
عنوان دوم و سوم: «لأنّه عملهم» و «بیوتهم معهم»
عنوان دوم «لأنه عملهم» است و سوم «بیوتهم معهم». این عنوانها را انشاءالله در جلسۀ دیگری بحث میکنیم که صرف اینکه کار کسی این شد که به سفر برود -چه از آن عمل درآمد به دست بیاورد یا نه و یا اینکه جنبۀ شاغلیت داشته باشد یا نه- این تفاوت دارد با «الذی یختلف و لیس له مقام».
اگر سؤالی دارید بفرمایید.
سؤال: سابقاً در عروه هم بود که آیا خود قصد مهم است یا اینکه عمل هم باید اتفاق افتاده باشد. اگر کسی قصد دارد که کمتر از ده روز، استقرار داشته باشد، امّا حوادثی اتفاق میافتد که شخص برخلاف میلش، فاصلۀ بین سفرهایش بیش از ده روز میشود ... .
جواب: عملاً هم باید مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» بشود. صرف قصد، موجب نمیشود که مصداق روایت قرار بگیرد. باید عمل کند و گفتیم که در عمل، مهم نیست که مرتبۀ اوّل باشد یا نه.
اگر کسی بنا داشته که دائم در رفتوآمد باشد و یک بار هم عمل کرده، ولی بعداً بهخاطر مسائل پیشبینینشده، سفرهایش ادامه پیدا نکرده، همین که کار را شروع کرده، برای او الزام میشود که نماز را تمام بخواند و روزهاش را هم بگیرد. امّا اگر در دفعات بعدی، مانعی پیش آمد و نتوانست طبق برنامۀ اوّلیهاش عمل کند، در اینجا احکام نماز و روزهاش تغییر میکند. در وطنش باید نماز را تمام بخواند. در خارج از وطن هم باید نماز را شکسته بخواند.
سؤال: اگر در سفر بعدی مانع نبود؟
جواب: اگر در سفر بعدی مانع نبود، دوباره نمازش تمام میشود. پس هم نیت مهم است و هم عمل. شما به نتیجۀ درست رسیدید و ما هم همین را میگوییم که باید عملاً مصداق روایت قرار بگیرد. صرف نیّت کافی نیست. هرگاه هم به مانع برخورد کرد، مصداق روایت نیست.