« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1403/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

احکام متوطّن برای مقیم/صلاة المسافر /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /احکام متوطّن برای مقیم

 

یکی از مسائلی که مهم بود و می‌خواهیم آن را دنبال کنیم و اثر بگذاریم، این است که مسئلۀ تعلّق در اقامه، کفایت می‌کند. اگر کسی این روایت را جدّی بگیرد -که ظاهراً مشکلی هم ندارد- ]می‌تواند حکم مقیم را از آن استنباط کند[: عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِي الرَّجُلِ يَخْرُجُ فِي سَفَرٍ فَيَمُرُّ بِقَرْيَةٍ لَهُ أَوْ دَارٍ فَيَنْزِلُ فِيهَا قَالَ يُتِمُّ الصَّلَاةَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا نَخْلَةٌ وَاحِدَةٌ وَ لَا يَقْصُرْ وَ لْيَصُمْ إِذَا حَضَرَهُ الصَّوْمُ وَ هُوَ فِيهَا.[1]

اصل قضیه را که در جلسۀ قبل ذکر کردیم که در قریه یا «أرضک» بود و مطالب مهمی هم در آنجا بود و این روایت را گفتیم: إِذَا نَزَلْتَ قُرَاكَ وَ أَرْضَكَ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ وَ إِذَا كُنْتَ فِي غَيْرِ أَرْضِكَ فَقَصِّر.[2] باید ارض تو به‌شمار بیاید تا دیگر مسافر محسوب نشوی. این روایت، آن روایت را خوب باز می‌کند.

فِي الرَّجُلِ فَيَمُرُّ بِقَرْيَةٍ لَهُ أَوْ دَارٍ. شخص به قریه‌ای می‌آید که برای اوست فَيَنْزِلُ فِيهَا و در آنجا نزول پیدا می‌کند. «يَخْرُجُ فِي سَفَرٍ» یعنی از وطنش در آمده، امّا به جایی می‌رود که برای اوست؛ قریه و یا منزل ییلاقی اوست؛ جایی است که در آنجا وسایل زندگی دارد و به آنجا تعلّق دارد. همین‌که به آنجا تعلّق دارد، کفایت می‌کند و نمازش را دیگر نمی‌تواند شکسته بخواند و سفرش قطع می‌شود؛ لذا این‌گونه فرموده‌اند: «فِي الرَّجُلِ يَخْرُجُ فِي سَفَرٍ فَيَمُرُّ بِقَرْيَةٍ لَهُ أَوْ دَارٍ فَيَنْزِلُ فِيهَا». در این قریه، پیاده و نازل می‌شود. حضرت فرمودند: «یُتِمُّ الصَّلَاةَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا نَخْلَةٌ وَاحِدَةٌ»؛ ولو اینکه فقط یک نخل دارد و به آن تعلّق دارد. وقتی یک نخل دارد، زمانی معیّنی هم هست که یک بار برای بارورکردن آن می‌آیند و یک بار هم برای چیدن محصول آن. بیشتر از اینکه نیست. حداکثر این است که اگر شاخۀ اضافه‌ای هم هست، آن را می‌بُرد. چیز اضافه‌تر از این که ندارد. می‌گویند نخل از چیزهایی است که خدماتی که باید برایش انجام شود، خیلی کم است؛ امّا بارش فراوان است و به دیگران افاده می‌رساند؛ اصلاً به درخت نخل، نفر می‌گوید و آن را عضوی از خودشان می‌دانند که باید به آن خدمت کرد، نه آنکه به ما خدمت کند. نخلة را به‌عنوان نفر حساب می‌کنند. خدا چه موجودی را خلق کرده که در بین این‌همه میوه‌ها و چیزهای دیگر، همۀ وجودش نفع برای انسان‌هاست، با هر مزاجی. اینکه گفته‌اند روزه‌دار با خرما افطار کند، برای این است که بیشترین نفع به بدن او می‌رسد.

حضرت در اینجا فرمودند «يُتِمُّ الصَّلَاةَ وَ لَوْ لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا نَخْلَةٌ وَاحِدَةٌ وَ لَا يَقْصُر» و تأکید کردند که نمی‌تواند نماز را تقصیر کند. «وَ لْيَصُمْ إِذَا حَضَرَهُ الصَّوْمُ وَ هُوَ فِيهَا». باز تأکید کردند که وقتی در آنجا قرار گرفته و ماه رمضان هم فرا رسیده، روزه‌اش را هم باید بگیرد.

پس اینکه برخی گفته‌اند که نود روز، یا صد روز و ... باید بماند، اینها صحیح نیست. یک جایی که شخص به آنجا تعلّق دارد و رفت‌وآمد می‌کند، این کفایت می‌کند در اینکه در اینجا اقامه و علقه دارد و همین کافی است برای اینکه سفرش قطع بشود و نمازش را تمام بخواند و روزه‌اش را هم باید بگیرد. پس مجموعاً مطالبی را که در جلسۀ قبل ذکر کردیم، بالخصوص وقتی چنین روایتی هست، دیگر تردیدی در مسئلۀ اقامه نداریم.

گفتیم اقامه به‌طور کامل، حکم وطن را دارد. هرجایی که شخص عنوان مقیم داشت و دیگر مسافر نبود، او همۀ احکام متوطّن را دارد. تا وقتی هم که قصد سفر هشت فرسخی نکند -همان‌طور که قبلاً گفتیم در سفر، قصد باید باشد- اگر خارج شود، تأثیری در تغییر عنوان او ندارد؛ مثل: کسی که چیزی گم کرده و بدون قصد مسافت، حرکت کرده؛ ولو اینکه از هشت فرسخ هم بگذرد، مسافر به شمار نمی‌آید و باید نمازش را تمام بخواند.

پس مجموعاً روشن شد که اگر در یک جایی هم مقیم شد و در آنجا حالت اقامه پیدا کرد -ولو اینکه فقط یک نخله داشته باشد- مقیم حساب می‌شود و به اینجا که مرور کرد، سفرش قطع می‌شود.

سؤال: طلبه‌ای که برای درس، در شهری دیگر حجره می‌گیرند، همین‌طورند؟

جواب: بله همین‌طور است؛ اگر مقیم است و به اینجا تعلّق پیدا کرده -نه اینکه یک بار به شهری برود تا از یک عالمی استفاده ببرد؛ بلکه می‌خواهد مدّتی در آنجا بماند تا درس بخواند- باید نمازش را تمام بخواند. در جایی که برای درس‌خواندن می‌ماند، آنجا وطن نیست؛ امّا حکم وطن را دارد.

سؤال: از همان روز اوّل باید کامل بخواند؟

جواب: بله. آمده برای اینکه بماند و درس بخواند. او مقیم حساب می‌شود؛ ولو اینکه به سفر هم برود، وقتی به اینجا بر می‌گردد، مقیم حساب می‌شود. قبلاً گفتیم که هرجایی که در برابر وطن باشد و حالت اقامه‌ای پیدا کند، حکم و آثار وطن را دارد.

سؤال: اگر ده روز به جایی رفت و برگشت، دوباره در سفر اوّل باید شکسته بخواند؟

جواب: نه، اینها هیچ دلیلی ندارد. گفتیم مسئلۀ ده روز ماندن، فقط مربوط به خانه‌به‌دوش‌ها و کسانی که «فی بیت و هو یتردّد حیث شاء»[3] است که در روایات معیّن شده است. روایت مربوط به آنجاست، نه برای کسی که اقامه دارد. احکام اقامه دارد و اقامه هم جانشین وطن است. کسی که «فی بیت و هو یتردّد حیث شاء» است، اگر ده روز در جایی -چه در وطن و چه در جای دیگر- بماند، عنوانش تغییر می‌کند؛ ولی اگر دوباره به همین نوع کار برگشت، مصداق آن عنوان حساب می‌شود و تکرار نیاز نیست؛ همان‌طور که آقای بروجردی فرمودند که عین و اثری در آن نیست.


logo