1403/08/15
بسم الله الرحمن الرحیم
قصر یا اتمام نماز بهحسب زمان اداء یا زمان تعلّق حکم؟/صلاة المسافر /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /قصر یا اتمام نماز بهحسب زمان اداء یا زمان تعلّق حکم؟
قصر یا اتمام نماز بهحسب زمان اداء یا زمان تعلّق حکم؟
یکی از مباحثی که امروز مورد ابتلاء است این است که اگر وقت داخل شده و شخص در وطن است، ولی نماز را نخوانده و راه افتاده برای سفر، آیا باید نماز را شکسته بخواند؟ یا اینکه حالا که ظهر حرکت کرده و بهدلیل اینکه در وقت ظهر، حاضر بوده و مسافر نبوده، نماز ظهر چهاررکعتی برای او استقرار پیدا کرده؛ سپس از حدّ ترخّص خارج شده و الآن میخواهد نمازش را بخواند. اگر داخل حدّ ترخّص باشد، حکم وطن دارد و باید تمام بخواند. اگر از حدّ ترخّص بگذرد و سفر محقّق شد، نمازش را باید شکسته بخواند یا تمام؟
فعلاً آقایان در فتاوی به این نتیجه رسیدند که نماز را باید به نیت شکسته بخواند؛ زیرا فعلاً در سفر است و وقت هم باقی است. الآن تکلیف سفری دارد و آن این است که نماز را شکسته بخواند. برعکسش هم هست؛ نماز شخص شکسته است و در مسیر برگشت به وطن، اگر وقت نماز برسد، ولی هنوز به حدّ ترخّص نرسیده باشد، باید شکسته بخواند. امّا اگر نماز را در سفر نخواند، وقتی به وطن برسد، باید نمازش را کامل بخواند، گرچه میتواند نمازش را در راه شکسته بخواند؛ البته برخی گفتهاند مستحب است در وطن، نماز کامل را اعاده کند.
در روایات، از ائمّه علیهمالسلام سؤال شده که آیا باید صبر کند تا به وطن برسد و نماز چهاررکعتی بخواند یا اینکه میتواند در راه، نماز شکسته بخواند؟
سؤال: اگر در سفر، نماز قضا شود وظیفهاش چیست؟
جواب: اصل این بحث اصولی است. استقرار نماز، بهحسب اجرای مکلّف است یا اینکه از ابتدا بر عهدۀ مکلّف آمده و بقیهاش تدارک است؟ یعنی اگر نماز را در ساعت دوم یا سوم، به جا بیاورد، تدارک قسمت اوّل است. در تدارک میگوییم که نماز دورکعتی، جای چهاررکعتی را میگیرد. در راه اگر نماز دورکعتی از او قضا شد، وقتی به وطنش رسید و از وقت هم گذشته، این شخص، نماز دورکعتی بر عهدهاش استقرار پیدا کرده بود، لذا باید نماز قضاء را دورکعتی بخواند. اقض ما فات کما فات.[1]
روایاتی در باب ۲۱ هست که باید آن را مباحثه و مطالعه کنید و بهره بگیرید. ما بعضی روایات را میخوانیم، روایت ۳: عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَ هُوَ فِي السَّفَرِ فَأَخَّرَ الصَّلَاةَ حَتَّى قَدِمَ فَهُوَ يُرِيدُ يُصَلِّيهَا إِذَا قَدِمَ إِلَى أَهْلِهِ فَنَسِيَ حِينَ قَدِمَ إِلَى أَهْلِهِ أَنْ يُصَلِّيَهَا حَتَّى ذَهَبَ وَقْتُهَا قَالَ يُصَلِّيهَا رَكْعَتَيْنِ صَلَاةَ الْمُسَافِرِ لِأَنَّ الْوَقْتَ دَخَلَ وَ هُوَ مُسَافِرٌ كَانَ يَنْبَغِي أَنْ يُصَلِّيَ عِنْدَ ذَلِكَ.[2]
منظور از «قَدِمَ» قدم الی اهله یا الی وطنه است. شخص در سفر است، امّا نماز را به تأخیر میاندازد تا وقتی نزد اهلش برگشت، نماز را به جا بیاورد؛ امّا وقتی نزد اهلش رسید، فراموش کرد بخواند. امام علیهالسلام فرمودند که دو رکعت بخواند. به همان نحوی که نماز او قضاء شده، به همان نحو باید قضاء را به جا بیاورد.
«لِأَنَّ الْوَقْتَ دَخَلَ وَ هُوَ مُسَافِرٌ» استدلال این است. از این استدلال میخواهیم در جاهای دیگر هم استفاده کنیم. شخص وقتی مسافر بود، وقت نماز شده بود و یک نماز دورکعتی بهعهدهاش آمده بود. اگر نماز از او فوت بشود، یک نماز دورکعتی فوت شده. وقتی هم که میخواهد قضای نماز را بهجا آورد، باید دورکعتی بخواند.
روایت ۴: عَنِ الْعِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَدْخُلُ عَلَيْهِ وَقْتُ الصَّلَاةِ فِي السَّفَرِ ثُمَّ يَدْخُلُ بَيْتَهُ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَهَا قَالَ يُصَلِّيهَا أَرْبَعاً وَ قَالَ لَا يَزَالُ يَقْصُرُ حَتَّى يَدْخُلَ بَيْتَهُ.[3] وقتی در سفر بود، وقت نماز رسید، امّا نخواند تا به خانهاش رسید. در خانه باید نماز را چهاررکعتی بخواند. برخی از آقایان از عبارت «لَا يَزَالُ يَقْصُرُ حَتَّى يَدْخُلَ بَيْتَهُ» تأکید استحبابی را فهمیدهاند که قبل از اینکه به بیتش رسید، نماز را شکسته بخواند. به بیتش که رسید، تمام بخواند. در هر صورت، قدر مسلّم این است که در سفر، باید نماز را دورکعتی بخواند و در وطن، چهاررکعتی. ملاک، حین عمل است. اگر در وطن است، طبق احکام وطن عمل میکند و اگر در سفر است، طبق احکام سفر.
یک روایت خاصی هست که خیلی هم در کلمات علماء دامنهدار شده است[4] روایت ۶ است: عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ فِي الرَّجُلِ يَقْدَمُ مِنْ سَفَرِهِ فِي وَقْتِ الصَّلَاةِ فَقَالَ إِنْ كَانَ لَا يَخَافُ فَوْتَ الْوَقْتِ فَلْيُتِمَّ وَ إِنْ كَانَ يَخَافُ خُرُوجَ الْوَقْتِ فَلْيَقْصُرْ.[5] سفر خود را در وقت نماز شروع میکند. برخی در اینجا گیر کردهاند که چگونه این روایت را معنا کنند؟ این حدیث و حدیث قبل از آن، مورد بحث آقایان شده است. اینکه اگر در وطن باشد، باید تمام بخواند و اگر در سفر باشد، شکسته بخواند، واضح است. بحث در اینجاست که خوف از فوت، آیا موجب شکستهشدن نماز میشود؟
ما اینطور فهمیدیم که «إِنْ كَانَ لَا يَخَافُ فَوْتَ الْوَقْتِ فَلْيُتِمَّ» تا بیرون نرفته، باید نماز را تمام بخواند. «وَ إِنْ كَانَ يَخَافُ خُرُوجَ الْوَقْتِ فَلْيَقْصُرْ» ظاهراً در منزل که هست، میترسد اگر برود، وقت خارج شود. باید داخل منزل، شکسته بخواند. باید ببینیم آیا میتوانیم با این روایت، مطلب را تمام کنیم و از همین حالا او را مسافر بدانیم یا نه؟