« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1403/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیمت و رخصت در مکاری و جمّال/صلاة المسافر /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /عزیمت و رخصت در مکاری و جمّال

 

عزیمت و رخصت در مکاری و جمّال

بحث امروز، بحث لازمی است، امّا در فتاوی نیامده؛ شاید به این دلیل بوده که باعث ایجاد شبهه می‌شود و بنا نیست در رساله‌ها مطلبی بیاید که موجب شبهه باشد. این روایت را می‌خوانم، بعد تحلیلش را در بیانات دیگران ببینید:

بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْمُكَارِي‌ إِذَا لَمْ‌ يَسْتَقِرَّ فِي مَنْزِلِهِ إِلَّا خَمْسَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَقَلَّ قَصَّرَ فِي سَفَرِهِ‌ بِالنَّهَارِ وَ أَتَمَّ (صَلَاةَ اللَّيْلِ)[1] وَ عَلَيْهِ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ إِنْ كَانَ لَهُ مُقَامٌ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَذْهَبُ إِلَيْهِ عَشَرَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَكْثَرَ وَ يَنْصَرِفُ إِلَى مَنْزِلِهِ وَ يَكُونُ لَهُ مُقَامُ عَشَرَةِ أَيَّامٍ أَوْ أَكْثَرَ قَصَّرَ فِي سَفَرِهِ وَ أَفْطَرَ.[2]

اگر ده روز در منزلش یا در شهری که به آن مسافرت می‌کند بماند، باید نمازش را شکسته بخواند روزه هم نگیرد و عنوان مکاری دیگر ندارد. نظیرش هم روایت مستقیم بود که اگر کسی ده روز در جایی بماند، نمازش -که به‌خاطر مکاری‌بودن کامل بود- به‌هم می‌خورد.

این با بعضی روایات دیگری که با همین سند آمده امّا عن یونس بن عبد الرحمن عن عبدالله ابن سنان. قدری برای بعضی سنگین بوده که صاحب وسائل فرموده: قَدْ عَمِلَ بَعْضُ الْأَصْحَابِ بِظَاهِرِهِ فِي حُكْمِ الْخَمْسَةِ وَ أَكْثَرُهُمْ حَمَلُوا تَقْصِيرَ الصَّلَاةِ بِالنَّهَارِ عَلَى سُقُوطِ النَّوَافِلِ وَ حَكَمُوا بِالْإِتْمَامِ لِمَا مَضَى وَ يَأْتِي وَ يُمْكِنُ حَمْلُ حُكْمِ الْخَمْسَةِ هُنَا عَلَى التَّقِيَّةِ لِمُوَافَقَتِهِ لِكَثِيرٍ مِنَ الْعَامَّةِ.[3]

بررسی صدر و ذیل روایت

ما صدر روایت را با ذیل آن باید طوری هماهنگ نگاه کنیم که به نتیجه برسیم. ذیلش که با روایات دیگر، کامل می‌شود و مشکلی نداریم. کسی که در جایی که به سفر رفته یا در منزلش، اگر ده روز یا بیشتر بماند، مکاری‌بودنش به‌هم می‌خورد.

امّا صدر روایت (اینکه مکاری پنج روز یا کمتر در منزلش بماند) مورد سؤال نبوده و حضرت، مستقیما آن را فرمودند که معلوم است می‌خواستند این حکم برای آنها روشن بشود: «الْمُكَارِي‌ إِذَا لَمْ‌ يَسْتَقِرَّ فِي مَنْزِلِهِ إِلَّا خَمْسَةَ أَيَّامٍ أَوْ أَقَلَّ‌». مکاری پنج روز یا کمتر در منزلش بماند. سقفش خمسه است. این مقابل، ده روز است. با اقامت ده روز، قدر مسلّم است که از مکاری‌بودن خارج می‌شود و باید در سفر، نمازش را تمام بخواند و روزه نگیرد. این طرف قضیه پنج روز یا کمتر است و معلوم هم هست که سفرش هم به‌عنوان مکاری است، نه غرض دیگر. تا اینجا قدر مسلّم است. پس استقرار این شخص در منزلش، یا پنج یا اقل از پنج است. اگر بیش از پنج روز و کمتر از ده روز اقامت کند که مکاری محسوب می‌شود. چرا اشاره به «خمسة أو أقل» شده است؟ آیا مکاری‌بودن در این دو حالت (اقامت پنج روز یا کمتر و یا اقامت بیش از پنج روز تا ده روز) با هم فرق دارند؟ آیا یکی بیشتر از دیگری وابستۀ به سفر است؟ برخی نتوانسته‌اند مطلب را کامل متوجّه بشوند، لذا آن را حمل بر تقیه کرده‌اند.

تصوّر بنده این است که این خمسة در برابر عشرة برای این است که امام می‌خواهند بفرمایند که مکاری‌ها با هم متفاوت‌اند. مکاری‌ای که پنج روز یا کمتر در منزلش می‌ماند، این بیتوته‌اش در سفر قوی‌تر است و عادتش به سفر و بیتوتۀ سفری است. مکاری‌ای که ده روز در منزل می‌ماند، عادت سفری‌اش کمتر است. الآن هم همین‌طور است. افرادی که مسافرت‌های پی‌درپی می‌روند، یا راننده‌ها، رفت‌وآمد برایشان عادی‌تر است و بیتوته‌شان هم در همان اتوبوس است. امّا راننده‌هایی که تجربه‌شان کمتر است، به این راحتی نمی‌توانند دائم در سفر باشند. پس یک‌چنین تفاوتی در کیفیت مکاری وجود دارد که حضرت می‌فرمایند.

ما در این‌طور موارد، می‌توانیم بین رخصت و عزیمت فرق بگذاریم. وقتی کسی بیشتر از پنج روز در منزل نمی‌ماند، در طول سفر، در شب‌ها که بیتوته می‌کند، نمازش را تمام می‌خواند؛ امّا در طول روز که در حال حرکت است، نمازش را شکسته بخواند و نافله‌ها را نخواند. این شخص، همّتش برای مسافرت است. شب‌ها عنوان بیتوته‌ای او قوی‌تر می‌شود و باید نمازش را تمام بخواند. این حرف در بیانات نیامده، امّا خیلی هم دور از ذهن نیست.

سؤال: رخصت در نهار داده‌اند که نماز را شکسته بخواند و از حکم اصلی هم خارج نمی‌شود؟

جواب: این شخصی که پنج روز بیشتر نمی‌ماند، چون یک فشاری روی اوست و وظیفۀ اوست که این سفرها را پی‌درپی برود. این مطلب بعید نیست که بین رخصت و عزیمت باشد. وقتی روایت دارد این‌طور با لطافت مطلب را بیان می‌کند، چرا ما از آن دور بشویم؟!

چطور آن طرف را پذیرفته‌اند که اگر اقامت مکاری، بیش از ده روز شد، حالت مکاری‌بودنش به‌هم می‌خورد و نمازهایش را شکسته بخواند، امّا این طرفش را نمی‌پذیرند؟! این دو در این روایت، در قبال هم آمده. چون‌که این دو در قبال هم آمده، باید ببینیم چه نکته‌ای دارد؟ اگر به این نکته دقّت بکنیم، مشکلمان کاملاً حل می‌شود. بنده اضطرابی در این روایت نمی‌بینم که مجبور شویم حمل بر تقیه کنیم.

سؤال: شخص اختیار دارد که هم تمام بخواند و هم شکسته؟

جواب: چه اشکالی دارد؟ معیّن کرده‌اند که کسی که در چنین شرایط خاصّی است، برایش عزیمت و رخصت آمده است.

سؤال: اگر در شب سفر کرد چه؟

جواب: این یک مطلب دیگری است. نوعاً در طول روز سفر می‌کردند تا بتوانند مسیر را بهتر ببینند و از خطرات مصون باشند. حرکت در شب، سختی‌های بیشتری داشت.

سؤال: اگر ملاک را سختی بگیریم، دیگر در این زمان مصداق ندارد.

جواب: برخی از مراجع فعلی هم همین کار را کرده‌اند.

شاهد بر این مطلب، باب ۱۳ است که متأسّفانه خیلی به آن پرداخته نشده؛ با وجود اینکه صاحب وسائل، روایات خوبی را در این باب جمع کرده است. عنوان این باب این است: بَابُ وُجُوبِ الْقَصْرِ عَلَى الْمُكَارِي وَ الْجَمَّالِ إِذَا جَدَّ بِهِمَا السَّيْر. مکاری و جمّال، بیتوته‌اش به‌هم می‌خورد و باید نمازش را شکسته بخواند، إذا جدّ بهما السیر.

روایت ۴ را می‌خوانیم که جدّ به السیر را معنا کرده‌اند و مکاری‌بودن شخص به‌هم می‌خورد. کسی که با سرعت زیاد می‌خواهد برود، نمازش تمام و نافله از او ساقط می‌شود؛ پس این مطلب دور از ذهنی نیست و با مقدّمه‌ای که چیدیم، باب ۱۳ جای خودش را باز می‌کند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى: الْمُكَارِي إِذَا جَدَّ بِهِ السَّيْرُ فَلْيَقْصُرْ»[4] اگر عجله دارد و باید تند برود، نمازش را شکسته بخواند؛ امّا اگر طبیعی می‌رفت و در راه بیتوته می‌کرد که به‌منزلۀ بیتش بود، باید نمازش را تمام بخواند؛ امّا اگر جدّ به السیر شد، باید شکسته بخواند. «قَالَ: وَ مَعْنَى جَدَّ بِهِ السَّيْرُ جَعْلُ الْمَنْزِلَيْنِ مَنْزِلًا».[5] چنین شخصی دیگر لازم نیست نمازش را تمام بخواند. در این مکاری ملاحظاتی لحاظ شده. همان حرفی که در اصول زدیم: این امر چقدر جایگاه دارد که نقیضش را هم می‌توانیم بفهمیم.

این فرض بحث بود. روایاتش را بعداً می‌خوانیم.


[1] فی التهذیب: باللیل.
[5] القائل هوالشيخ الكليني على ما صرّح به الشيخ في التهذيبين، ذيل الحديث، و الشهيد في الذكرى. (کافی، چاپ دارالحدیث، ج6، ص509).
logo