1403/08/07
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی روایات باب مکاری و جمّال/صلاة المسافر /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /بررسی روایات باب مکاری و جمّال
تصحیح مکاری و جمّال
احکام مکاری را از روایات استفاده کردیم. دو نکته را در بحث مهم عمل (عملهم)[1] میخواهیم از خود روایات استفاد کنیم:
یک نکته این است که اگر در یک جایی -چه در وطن و چه غیروطن- ده روز ماند، حکم عوض میشود. این تصحیح جمّال و مکاری است.
نکتۀ دوم این است که ما در روایاتی میبینیم که همین مسئله مورد سؤال قرار گرفته و بیان شده است. روایت ۴ از باب ۱۲ صلاة المسافر: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع أَنَّ لِي جِمَالًا وَ لِي قُوَّامٌ عَلَيْهَا وَ لَسْتُ أَخْرُجُ فِيهَا إِلَّا فِي طَرِيقِ مَكَّةَ لِرَغْبَتِي فِي الْحَجِّ أَوْ فِي النُّدْرَةِ إِلَى بَعْضِ الْمَوَاضِعِ فَمَا يَجِبُ عَلَيَّ إِذَا أَنَا خَرَجْتُ مَعَهُمْ أَنْ أَعْمَلَ أَ يَجِبُ عَلَيَّ التَّقْصِيرُ فِي الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي السَّفَرِ أَوِ التَّمَامُ فَوَقَّعَ ع إِذَا كُنْتَ لَا تَلْزَمُهَا وَ لَا تَخْرُجُ مَعَهَا فِي كُلِّ سَفَرٍ إِلَّا إِلَى مَكَّةَ فَعَلَيْكَ تَقْصِيرٌ وَ إِفْطَارٌ.[2]
راوی از امام پرسید که من شترهایی دارم و عدّهای هم هستند که در سفرها از شترها مراقبت میکنند؛ من با اینها نمیروم -با اینکه صاحب شتردار است و به او جمّال میگویند- الا در طریق مکّه؛ زیرا به حج رغبت دارم. پس از باب کار جمّالی نمیرود؛ زیرا بهقدر کافی جمّال در کاروان وجود دارد؛ بلکه برای زیارت میرود. گاهی نادراً همراه با آنها به جای دیگر میرود.
آقایان کلمۀ «ندرة» را دیدهاند، فهمیدهاند که باید، کثرت وجود داشته باشد تا به او جمّال بگویند، و الّا اینجا که سفر او ندرت دارد، جمّال به او گفته نمیشود. درحالی که روایت اصلاً این را نمیخواهد بگوید؛ بلکه میخواهد بگوید فعل تو، جمّالی و قوّامی نیست؛ بلکه آن جمّالها دارند کارشان را انجام میدهند و تو صرفاً همراه آنان شدی. راوی میپرسد که اگر من همراه با آنان رفتم، وظیفهام چیست؟ یعنی عمل واجبم را چطور انجام بدهم؟
حضرت جواب دادند که «إِذَا كُنْتَ لَا تَلْزَمُهَا وَ لَا تَخْرُجُ مَعَهَا فِي كُلِّ سَفَرٍ إِلَّا إِلَى مَكَّةَ فَعَلَيْكَ تَقْصِيرٌ وَ إِفْطَارٌ» باز آقایان از جواب حضرت، کثرت را استفاده کردهاند، درحالیکه ما کثرت استفاده نمیکنیم. شخص میگوید من با آنها همراه میشوم. فعل من، جمّالی (آن فعل خاص) نیست. پس چرا در اینجا تردید بکنیم؟! حضرت میفرمایند که اگر لزومی ندارد که عمل جمّالی انجام دهی، باید نمازت را شکسته بخوانی و روزه نگیری. ما به کلمۀ «لا تلزمها» دقّت میکنیم؛ یعنی کارهای مربوط به جمّالی بر تو لازم نیست و جمّالها کار خودشان را انجام میدهند و تو در هر سفری با آنها نمیروی -نه از باب تعدّد سفر، بلکه از باب لزوم- مگر در سفر مکّه، پس باید نمازت را شکسته بخوانی و روزه نگیری.
نکتهای از این روایت و روایات دیگر برداشت میشود این است که دارد آن حالت التزامی را که لزوم دارد که با عمل جمالی و مکاری همراهی داشته باشد، اثر دارد؛ امّا اگر ارتباطی ندارد و فقط همراه با آنها دارد مسافرت میکند، مثل دیگرانی است که بهعنوان مسافر دارند به مکّه میروند.
نکتۀ بعدی که در جلسۀ بعدی ادامه میدهیم این است که بعضی از موارد، سفر برای جمّال، حساب نمیشود و بعضی موارد، حساب میشود. این را روایات تعیین کردهاند.