« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1403/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی روایات باب مکاری و جمّال/صلاة المسافر /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /بررسی روایات باب مکاری و جمّال

 

چند مورد را در روایات پیدا کردیم که محور کار شد. یکی «الذی یختلف و لیس له مقام»[1] بود. که از آنها تقریباً دوام احساس شد؛ زیرا هم مشغول رفت‌وآمد است و هم اقامه ندارد. روایاتی هم که می‌گوید ده روز در خانۀ خودش یا جای دیگر بماند، اگر ده روز بماند -ولو نیت هم نداشته باشد- اقامه‌اش به‌هم می‌خورد؛ پس «الذی یختلف و لیس له مقام» مشروط به این است که ده روز در جایی نمانَد، چه در وطن خودش و چه در جای دیگر.

پس یک ملاک کلی به دست ما آمد که مکاری که بیتش همراه خودش است (بیوتهم معهم)[2] باید مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» هم باشد. در این صورت، نمازش تمام است.

اگر این شتربان، به هر دلیلی -مثل بسته‌بودن راه و ...- مجبور شد ده روز در جایی بماند، اگر قصد ده روز کرد، از باب قصد ده روز، نمازش را تمام می‌خواند. هیچ چیز با قصد ده روز منافات ندارد، چه در سفینه باشد، چه خانه‌به‌دوش و چه جمّال و مکاری. پس اگر ده روز در جایی ماند، و از مکاری‌بودن در می‌آید و طبق قصد ده روز، نماز می‌خواند.

در اینجا می‌خواهیم فرق بگذاریم با فتوایی که می‌گوید که اگر قصد ده روز نکرد و تا سی روز مردّد در جایی ماند، نمازش شکسته است و از روز سی‌ویک به بعد، نمازش کامل است. ما از روایات این مطلب را استفاده می‌کنیم که تا ده روز است. اگر مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» بود و ده روز با تردید در یک‌جا ماند، نمازش را باید تمام بخواند. روز دهم که تمام شد، دیگر مصداق «الذی یختلف و لیس له مقام» نیست. حالا باید ببیند آیا می‌تواند قصد ده روز کند یا نه؟ اگر قصد ده روز کند که نمازش از این باب، تمام است؛ امّا اگر نمی‌تواند قصد ده روز کند، باید نمازش را تا روز سی‌ام شکسته بخواند. وقتی به سی‌ویک روز برسد، باید کامل بخواند.

پس هم از ابتدا مهم است که بداند می‌تواند قصد ده روز کند، یا نه؟ اگر قصد ده روز کرد که فبها، اگر قصد ده روز نکرد، تا روز دهم، از باب مکاری‌بودن، نمازش را تمام می‌خواند. بعد از ده روز تا روز سی‌ام، نمازش را شکسته می‌خواند.

مسئلۀ بعدی: ظاهراً اگر ده روز در یک جایی بماند -چه قصد ده روز کند و چه قصد نکند- از عمل در «لأنّه عملهم»[3] می‌افتد. عمل، یک ضابطه‌ای است. پس ما یک چیز دیگری را استفاده می‌کنیم که عملی که با سفر باشد، در جایی صدق می‌کند که ده روز بین اقامه و سفر فاصله نباشد.

سؤال: اقامه از جهت حکمی است یا از جهت ماهیتی؟

جواب: ظاهراً باید این‌گونه باشد که مرد او را مقیم بدانند. ظاهراً اگر سی روز در یک جا ماند، عرف او را مقیم می‌داند، ولو سی روز با تردید بماند.

پس از روایت استفاده می‌کنیم که «لأنه عملهم» در جایی است که فاصلۀ بین اقامت و عملش، ده روز نشود. این را درمورد اصحاب سفن و خانه‌به‌دوش‌ها نمی‌گوییم. آنها چه ده روز بمانند و چه نمانند، تأثیری بر آنها نمی‌گذارد؛ زیرا در آنجا عنوان اصحاب سفن و خانه‌نشین (بیوتهم معهم) برایشان مطرح است. امّا اگر مصداق «لأنه عملهم» شد، این قرین «یختلف و لیس له مقام» است و با اقامت ده روز، عنوانشان تغییر می‌کند و آثار «لأنّه عملهم» از بین می‌رود.

تا اینجا ما کثرت در عمل نمی‌بینیم. ماهیت عمل را حساب می‌کنیم. از همان روز اوّلی که شروع به عمل جمّالی کرد، کافی است. تکرار نیاز نیست. اگر در مسیر، به‌خاطر راهزن و ... مجبور شد در جایی بماند، تا ده روز، نمازش تمام است و بعد از آن حکم مسافر دارد و نمازش شکسته است. اگر مثلاً در روز سوم، شرایط برای ادامۀ مسیر فراهم شد، دوباره عمل جمّالی او شروع می‌شود و تکرار نیاز نیست و نمازش را باید تمام بخواند؛ زیرا مصداق «لأنّه عملهم» می‌شود. اینکه برخی گفته‌اند باید تکرار در عمل باشد، ما چنین چیزی را در متن روایات نمی‌بینیم. فقط مهم این است که کارش جمّالی یا مکاری یا راعی و سایر مواردی که در روایات آمده، باشد. اگر چنین شخصی، با غرضی غیر از غرض مربوط با عملش به سفر برود، مسافر محسوب می‌شود.

یکی از مسائلی که در روایت آمده است، دربارۀ تاجری است که «الذی یدور فی تجارته»[4] عملش این است که از یک جایی به جای دیگر برای تجارت برود. اگر در جایی ده روز مستقر شد، آیا او را باید مثل مکاری و جمّال حساب کنیم یا نه؟ باید ببینیم آیا روایتی که می‌فرماید اگر ده روز در جایی ماند، حکمش عوض می‌شود و بعد از ده روز، حکم دیگری پیدا می‌کند، این مورد را هم در بر می‌گیرد یا نه؟ در رابطه با جمّال و مکاری، قدر مسلّم بود. برای امیری که «یدور فی إمارته» بود، تا وقتی در فعل امارت است، روایتْ او را هم در بر می‌گیرد. درمورد تاجر باید ببینیم که آیا می‌توانیم چنین چیزی را از روایت استفاده کنیم یا نه؟

عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ الْمُكَارِي الَّذِي يَصُومُ وَ يُتِمُّ قَالَ أَيُّمَا مُكَارٍ أَقَامَ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَقَلَّ مِنْ مُقَامِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ وَجَبَ عَلَيْهِ الصِّيَامُ وَ التَّمَامُ أَبَداً وَ إِنْ كَانَ مُقَامُهُ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَكْثَرَ مِنْ عَشَرَةِ أَيَّامٍ فَعَلَيْهِ التَّقْصِيرُ وَ الْإِفْطَارُ.[5]

روایت، کلمۀ مُقام را آورده است. به کلمۀ مقام اگر دقّت کنیم، به دست می‌آوریم که اقامه مانع از به‌هم خوردن عمل شخص می‌شود. روایت دربارۀ مکاری است. امّا اگر روایتی که اینها را به‌عنوان هفت مورد کنار هم ذکر کرده، در نظر بگیریم، آیا این روایت را می‌توانیم به همۀ آن هفت دسته برگردانیم یا نه؟ مثلاً اگر تاجر یا راعی ده روز در جایی استقرار پیدا کرد، حکمش عوض می‌شود یا نه؟ یا اینکه فقط بگوییم این روایت، از مکاری نام برده و حکم مخصوص اوست؛ و ملاک را به عمل یا «الذی یختلف و لیس له مقام» برگردانیم.

 


logo