1403/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی مصادیق «عمله السفر»/صلاة المسافر /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /بررسی مصادیق «عمله السفر»
کفایت عنوان عمله السفر برای تمامبودن نماز
ترتیب مباحث را اینگونه قرار دادیم که ابتدا جایگاهی که شخص بهعنوان وطن در آنجا اقامت میکند را بیان کردیم؛ بعد، مکانهایی که جانشین وطن قرار میگیرند را ذکر کردیم؛ مثل: خانهبهدوش یا کسی که ابتدا وطنی داشته، امّا بعداً از وطنش اعراض میکند و تصمیم میگیرد تا دائماً در شهرهای مختلف دور بزند و به تحقیقات فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و ... بپردازد. این شخص در سفرهایی که با این سِمتش میرود، نمازش را باید تمام بخواند؛ زیرا عمله السفر؛ مگر اینکه به هدف دیگری -مثل گردش، زیارت یا معالجه- سفر کند. اگر عملش، سفر شد، تا زمانی که چنین باشد، باید نمازش را در سفرهایش تمام بخواند. پس کسی که عملش را سفر قرار داده، حکمش مثل خانهبهدوشی و «بیوتهم معهم»[1] است.
این مطلب ظریفی است که با این مثالی که ذکر کردیم، شعاعش تا هرجا برود روشن میشود. وقتی عملش سفر است، همین کافی است. در روایت هم داریم که «لأنّه عملهم»[2] . در خانهبهدوشی هم گفتیم اگر سفر زیارتی یا صلۀ رحم برود، نمازش شکسته میشود. اگر برای شناسایی آن منطقه و بررسی آبوهوای آنجا به سفر برود، چون مقدّمۀ عملش است، مرتبط با همان عمل حساب میشود و باید نمازش را تمام بخواند.
هرگاه که کسی سفر را بهعنوان عمل حساب کرد و عملش، موجب سفر او شد -چه وطنش را رها کند و چه رها نکند- نمازش تمام است، مگر اینکه یک سفری برود که خارج از این حالت باشد.
به نظر میرسد باتوجّه به آن روایتِ ده روز در یک مکان ماندن -درمورد مکاری و ملّاح و ...- درمورد چنین شخصی باید مقداری احتیاط کنیم، امّا خیلی هم نمیخواهیم احتیاط کنیم، میگوییم اگر در سفرش، یا یک جایی را قصد ده روز کرد و یا احیاناً ماند -چه در وطنش و چه در جای دیگر- مثل ملّاح و مکاری که عنوانشان عوض میشود، این شخص هم عنوانش عوض میشود؛ نه از باب اینکه بگوییم روایت گفته؛ بلکه، تنقیح مناط است. امام دربارۀ آنها فرموده بود «لأنّه عملهم». این شخص هم عملش اینچنین است. پس انطباق مصداقی داریم ذکر میکنیم؛ اجتهادِ به آن معنا نیست که استنباط کرده باشیم. همان مصداقی که روایت دربارۀ آنها ذکر کرده، این هم نوعی از مصداق آنهاست. بهنظر بنده اینجا جای احتیاط نیست و لزومی ندارد که احتیاط کنیم؛ ولو اینکه بعضی احتیاط کنند و بگویند که نماز را باید جمع بخواند. زیرا این مصداق روایت است؛ لذا اگر کسی ده روز در یکجا ماند، دیگر عنوان عملِ سفریش بههم میخورد تا اینکه دوباره شروع کند.
حکم ده روز اقامت بدون قصد
اگر در همین سفری که هست مثلاً سه یا پنج روز باید بماند (قصد ده روز نکرده) تا عمل خودش را انجام بدهد، امّا احیاناً به ده روز رسید، آیا عملش باطل میشود که بخواهد به آن روایت عمل کند یا نه؟ تصوّر بنده این است که این موردی که عملش بههم نمیخورد و دنبال عملش است، عمل با این مسئله بههم نمیخورد. مشمول مصداق بههمخوردن عمل نمیشود. در این شهر آمده تا عملش را انجام بدهد. ممکن است کسی احتیاط کند و بگوید عنوان عوض میشود، گرچه ما به این حرف اشکال داریم، زیرا اگر ده روز هم بماند، باز هم بهخاطر عملش است.
سؤال: فایدۀ قصد ده روز چیست؟
جواب: میخواهند بگویند عنوان تغییر میکند.
سؤال: در اینجا دو عنوان در یک عمل هست: یکی عمل و یکی اقامه؛ اگر یکی کنار برود، دیگری هست.
جواب: بله، دو عنوان باهم باشد به جایی بر نمیخورد. اینگونه نیست که شخص از یک عنوان خارج شود و عنوان دیگری بر او صدق کند که باعث شود حکم هم عوض شود. موارد دیگری را هم داریم که دوعنوانی است؛ مثل کسی که خانهبهدوش است، امّا بنا میگذارد که از اصحابالسفن بشود. وقتی از اصحابالسفن میشود، عنوان خانهبهدوشیاش هم بههم نمیخورد.
سؤال: چه اشکالی دارد که بگوییم مصداق روایات ده روز، غیر از مسئلۀ عمل است؟
جواب: نمیتوانم این را بپذیرم. روایات میخواهد بگوید دو نوع مکاری داریم: یک مکاری که مشغول این فعل است؛ یکی هم مکاریای که ده روز در یک جایی میماند و از عمل میافتد. بعد از اینکه ده روز در یک جا ماند، دیگر حالت عمل ندارد و احکام مکاری بر او جاری نمیشود.