1403/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی روایات باب ضیعه/صلاة المسافر /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /بررسی روایات باب ضیعه
در ادامۀ بحث رسیدیم به باب ۱۴، حدیث ۹: عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ قَالَ سَأَلَ عَلِيُّ بْنُ يَقْطِينٍ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع عَنِ الدَّارِ تَكُونُ لِلرَّجُلِ بِمِصْرٍ أَوِ الضَّيْعَةِ فَيَمُرُّ بِهَا قَالَ إِنْ كَانَ مِمَّا قَدْ سَكَنَهُ أَتَمَّ فِيهِ الصَّلَاةَ وَ إِنْ كَانَ مِمَّا لَمْ يَسْكُنْهُ فَلْيَقْصُرْ.[1]
علیبنیقطین از امام رضا علیهالسلام سؤال کرد که شخصی در یک شهری خانهای دارد (در آنجا سکونت دارد) امّا همیشه در آنجا نیست؛ بلکه گاهی اوقات به آنجا مرور میکند (فَيَمُرُّ بِهَا). یا اینکه شخص، ضیعهای دارد و به آنجا مرور دارد. وطنش در جای دیگری است و در آنجا استقرار دارد. در سفرش، مرور به خانه یا ضیعه میکند. متن دیگر صریحتر از این؟!
شخص در شهری دیگر، خانه یا ضیعهای دارد. حضرت پاسخ دادند: اگر در آنجا سکونت دارد، نه صِرف اینکه خانهای خریده تا بعداً قیمت پیدا کند و آن را بفروشد و اصلاً سکونتی در آن نداشته باشد. یا اینکه زرع و کشت دارد و فقط میآید و محصولات را جمع میکند و میرود و دیگر هم در آنجا ساکن نیست. در این صورت نمازش شکسته است. اگر در آنجا وسایل زندگی قرار داده و استقرارِ سکونتی دارد و هروقت به آنجا میرود، چند روز میماند. هرگاه به محلّ سکونت و استقرار خود میآید، نمازش را باید تمام بخواند؛ چون نمیتوانیم او را مسافر به حساب بیاوریم. شخص در آنجا سکونت دارد و ما گفتیم که سکونت، نوعی اقامه است. اینطور نیست که اقامه فقط به قصد ده روز باشد. اقامه این است که شخص جایگاهی دارد و در آنجا استقرار پیدا میکند؛ مثلاً کسی اهل شیراز است و در قم خانهای خریده تا در اینجا به درسش برسد. همینکه در اینجا استقرار دارد، وقتی به اینجا مرور میکند، نمازش تمام است.
پس امام در جواب به سؤال علیبنیقطین فرمودند که اگر در آنجا سکونت دارد، نمازش تمام است و اگر سکونت ندارد، نمازش شکسته است. مصادیق زیاد است. بعد از اینکه همۀ آن روایات را جدا جدا بررسی کردیم، شاخص برای سایر روایات را، این روایت قرار میدهیم.
مطلب دیگر: سابقاً این را اهمیت دادیم و بازهم میخواهیم آن را بخوانیم. روایت ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ از حضرت امام رضا علیهالسلام است: عَنْ مُوسَى بْنِ الْخَزْرَجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع أَخْرُجُ إِلَى ضَيْعَتِي وَ مِنْ مَنْزِلِي إِلَيْهَا اثْنَا عَشَرَ فَرْسَخاً أُتِمُّ الصَّلَاةَ أَمْ أُقَصِّرُ فَقَالَ أَتِمَّ.[2]
میپرسد که فاصله از منزلش تا ضیعه، دوازده فرسخ است، فرسخ شرعی. سؤال شخص دربارۀ بین راه نیست. حکم آن روشن است که وقتی دوازده فرسخ از وطن دور شد، مسافر است و باید در بین راه، نماز را شکسته بخواند. سؤال از منزل تا ضیعه است. حضرت فرمودند «أتم». این جدا از روایت قبل نیست. چون شخص در ضیعه، جایگاه دارد، نمازش تمام است. بعضی آقایان حملهای دیگری کردهاند که جا ندارد.[3]
روایت بعدی هم تأکید بر همین مطلب است که قبلاً توضیح دادیم که مالکیت لازم نیست؛ بلکه باید مثل خانۀ خودش به آنجا تعلّق داشته باشد: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ يَسِيرُ إِلَى ضَيْعَتِهِ عَلَى بَرِيدَيْنِ أَوْ ثَلَاثَةٍ وَ مَمَرُّهُ عَلَى ضِيَاعِ بَنِي عَمِّهِ أَ يَقْصُرُ وَ يُفْطِرُ أَمْ يُتِمُّ وَ يَصُومُ قَالَ لَا يَقْصُرْ وَ لَا يُفْطِرْ.[4]
سفرش اگر بهمقدار بریدین است که قطعاً به حدّ سفر شرعی است. او در راه سفر به ضیعۀ خودش است، ضمناً بهخاطر عُلقهای که دارد، به ضیعههای پسرعموهایش هم میرود. این فرد باید نمازش را شکسته بخواند یا تمام؟ روزهاش را بگیرد یا افطار کند؟ حضرت جواب دادند «لَا يَقْصُرْ وَ لَا يُفْطِرْ». در اینجا مسافر نیست که نمازش شکسته شود و روزهاش را نگیرد؛ زیرا یا در ضیعۀ خودش است یا اینکه در ضیعههای بنیعمّش آنقدر تعلّق دارد که گویا در منزل خودش است. این هم تأکید بر روایات قبلی است.
روایت ۱۷ بهطور کامل مطلب را میرساند؛ البته سهلبنزیاد در سند است که ممکن است برخی به او ایراد بگیرند؛ امّا گفتهاند الأمر فی السهل سهل: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ وَ غَيْرِه عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ الرَّجُلِ يَخْرُجُ إِلَى ضَيْعَتِهِ وَ يُقِيمُ الْيَوْمَ وَ الْيَوْمَيْنِ وَ الثَّلَاثَةَ أَ يَقْصُرُ أَمْ يُتِمُّ قَالَ يُتِمُّ الصَّلَاةَ كُلَّمَا أَتَى ضَيْعَةً مِنْ ضِيَاعِهِ.[5]
از حضرت سؤال شده که شخص بهسوی ضیعۀ خودش میرود و یک، دو یا سه روز در آنجا بهصورت اقامهای میماند، بهنحوی که آنجا محلّ سکنایش باشد. آیا نمازش را باید تمام بخواند یا شکسته؟ امام علیهالسلام پاسخ دادند که هرگاه به ضیعههایش رسید، نماز را باید تمام بخواند؛ البته معلوم است که منظور ضیعهای است که سفر به شمار نمیآید. ضیعۀ صرفاً تجاری منظور نیست.
سؤال: در روایت گفته ضیعۀ پسرعمو. آیا نسبت به ضیعۀ پدر هم همینگونه است؟
جواب: بله؛ در ضیعۀ پدرزن هم همینطور است. همسر شخص به آنجا تعلّق دارد و مرتّب به آنجا میروند و خود شخص هم بهنوعی اهل همانجا و اهل همان خانواده حساب میشود و هرگاه به آنجا میرود، سکنیٰ دارد.