« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1403/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

مقایسه مقیم و کثیرالسفر/صلاة المسافر /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /مقایسه مقیم و کثیرالسفر

 

خلاصۀ مطالب گذشته

به مطالب ظریفی رسیدیم که عزیزان روایاتش را مطالعه کرده‌اید. آن‌طور که از روایات فهمیدیم، مقیم‌شدن به دو صورت است:

۱. قصد ده روز کند.

۲. جایی را به‌عنوان سکنیٰ انتخاب کرده و مرتّب به آنجا رفت‌وآمد می‌کند، ولو عنوان وطنیت نداشته باشد.

پس در واقع مکان‌هایی که نماز در آنها تمام خوانده می‌شود، سه تا شد: علاوه بر موارد بالا، یکی هم خود وطن است. ما یک شوخی‌ای کردیم و گفتیم: شخصی در چهار منطقه، خانواده تشکیل داده و هر فصلی را در یکی از این چهار وطن می‌گذراند. به هرکدام از اینها برود، نمازش تمام است. تا وطن سوم را که نوعاً آقایان پذیرفته‌اند. ما سابقاً ذکر کردیم که بسته به افراد، چهار وطن هم می‌توان انتخاب کرد.

در این وطن‌ها نمازش تمام است، فقط در بین راه، نمازش را باید شکسته بخواند؛ مگر اینکه فاصلۀ بین اینها کمتر از فاصلۀ شرعی باشد. این غیر از خانه‌به‌دوش‌ها یا کسانی است که شغلشان مثلاً رانندگی است.

قبلاً توضیح دادیم که وطن ییلاقی هم یک نوع وطن است؛ مثلاً شخص این شأنیت را دارد که غیر از وطن خودش، یک منزل هم درمنطقۀ ییلاقی داشته باشد، در اینجا حالت اقامه دارد.

انواع مقیم‌شدن

پس مقیم دو نوع است:

۱. مقیمی که قصد ده روز می‌کند.

۲. مقیمی که همان احکام وطنیت را دارد، تا زمانی که به مسافرت ندارد. اگر در منطقه‌ای که به‌عنوان اقامه برای خودش قرار داده بماند، نمازش را باید در آنجا تمام بخواند.

ما متن را همان ادلۀ خاصۀ روایات ضیعه قرار دادیم. طبق روایات یا باید منزل شخص باشد یا محلّ سکنی تا نمازش تمام باشد.

برخی مصادیق اقامه

شخص، چند روز (کمتر از ده روز) -آن‌طور که در روایت آمده- در جایی می‌ماند، امّا مالک چیزی نیست؛ یا فقط یک درخت در آنجا دارد یا در ضیعۀ ابن‌عمّ او است یا اینکه اینجا را اجاره کرده تا کشت و زرع کند یا اینکه بدون اجاره، آنجا را به او تحویل داده‌اند تا در آن کار کند. این شخص هم در آنجا وسایل زندگی دارد. اینها با هم فرقی ندارد و همه‌شان نوعی اقامه هستند و نماز در آنها تمام است.

کثیرالسفر

در کنار این قضیه، مواردی بود که اگر ده روز در یک جایی می‌ماند -چه منطقۀ خودش و چه در جای دیگر- حکم عوض می‌شود. این‌طور موارد، مربوط به ضیعه‌داشتن نیست؛ بلکه مرتبط با بحث دائم‌السفر است که اگر ده روز در یک جایی ماند، حالت مکاری یا جمّال‌بودن که نمازشان تمام بود، به‌هم می‌خورد. این بحث مربوط به آنجاست و کاری با بحث اقامه نیست؛ لذا ما روایات جمّال و ... را می‌خوانیم تا بحث روشن شود:

در باب ۱۲، صاحب وسایل می‌فرماید: بَابُ أَنَّ الضَّابِطَ فِي كَثْرَةِ السَّفَرِ فِي الْمُكَارِي عَدَمُ إِقَامَةِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ فَمَنْ أَقَامَهَا ثُمَّ سَافَرَ وَجَبَ عَلَيْهِ الْقَصْرُ حَتَّى يَكْثُرَ سَفَرُهُ بِغَيْرِ إِقَامَةِ عَشَرَةٍ وَ حُكْمِ مَنْ أَقَامَ خَمْسَة.

شخص در وطنش یا جای دیگری، ده روز نمی‌ماند. او کثیرالسفر است. اگر ده روز ماند، حالت کثیرالسفری او به‌هم می‌خورد، تا اینکه دوباره کثیرالسفر شود و اقامۀ ده‌روزه نداشته باشد. در بعضی روایات، چون کلمۀ «خمسة» آمده، صاحب وسایل هم عبارت «حکم من أقام خمسة» را ذکر کرده است.

کثیرالسفر (مکاری)

ما چند مطلب را بحث می‌کنیم تا بعد از آنها نتیجه بگیریم:

مطلب اول: دربارۀ مکاری سؤال شده است. «عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ الْمُكَارِي الَّذِي يَصُومُ وَ يُتِمُّ قَالَ أَيُّمَا مُكَارٍ أَقَامَ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَقَلَّ مِنْ مُقَامِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ وَجَبَ عَلَيْهِ الصِّيَامُ وَ التَّمَامُ أَبَداً وَ إِنْ كَانَ مُقَامُهُ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَكْثَرَ مِنْ عَشَرَةِ أَيَّامٍ فَعَلَيْهِ التَّقْصِيرُ وَ الْإِفْطَارُ[1]

صاحب وسائل، نوعاً روایتی را که سندش قوی‌تر است و دلالتش با مطلبی که در ابتدا ذکر کرده، تطبیق بیشتری دارد، اوّل ذکر می‌کند. سؤال این است که کی به مکاری، مکاری گفته می‌شود که باید روزه بگیرد و نمازش را تمام بخواند؟ هر مکاری که در منزلش یا در جای دیگری که رفته، کمتر از ده روز می‌ماند، باید روزه‌اش را بگیرد و نمازش را هم تمام بخواند. اصل مطلب از اینجا آمده است. حضرت آیةالله بهجت هم همین بیان را دارند و برخی علمای دیگر هم، به این روایت خیلی توجّه کرده‌اند.

این روایت مربوط به مکاری است. اگر مکاری ده روز در یک جایی قرار گرفت، یا در منزل و یا در شهری دیگر، نیاز هم نیست قصد ده روز بکند، همین که عملاً ده روز در یک جایی بماند، کافی است.

بعضی‌ها قصد ده روز را از این روایت فهمیده‌اند[2] که آن را باید جداگانه بررسی کنیم. روایت می‌گوید اگر اقامه کند و در منزل خودش ده روز بماند یا در یک شهر دیگری. «أقام» شاهد بر این است که صرف اقامه مهم است، نه اینکه حتماً قصد ده روز کند؛ اقامه مهم است، چه در وطنش باشد، چه در جای دیگر. این روایت، هم به کمتر از ده روز، اقامه می‌گوید (قَامَ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَقَلَّ مِنْ مُقَامِ عَشَرَةِ أَيَّامٍ) و هم به بیشتر از ده روز (وَ إِنْ كَانَ مُقَامُهُ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَكْثَرَ مِنْ عَشَرَةِ أَيَّامٍ فَعَلَيْهِ التَّقْصِيرُ وَ الْإِفْطَارُ). این روایت، هر دو را استعمال کرده است. در فارسی هم می‌گوییم «او در فلان شهر پنج روز ایستاد.» یعنی توقّف و اقامه کرد.

اگر کمتر از ده روز در منزلش یا یک شهر دیگری اقامت کرد این شخص مکاری است و «وَجَبَ عَلَيْهِ الصِّيَامُ وَ التَّمَامُ أَبَداً». یا مکاری است و شترها را کرایه داده و یا خودش شتربان است. قبلاً وسیلۀ مهمی که مردم با آن مسافرت می‌کردند، شتر بوده؛ زیرا در راه‌های طولانی، شتر، حیوان باحوصله‌ای است و همچنین آب را در بدن خودش ذخیره نگه می‌دارد و به این زودی تشنه نمی‌شود؛ لذا بهترین وسیله برای رفت‌وآمد، شتربانی بوده است. در بین راه‌ها منزل‌گاه‌هایی بود که به آنها کاروان‌سرا می‌گفتند. کاروان‌سرا یعنی سرای کاروان‌ها و در نصاب‌الصبیان، سرای را به‌معنای خانه ذکر کرده. کاروان‌ها در کاروان‌سراها استراحت می‌کردند.

اگر مکاری بیش از ده روز در یکی از منزل‌ها و سراها یا در یک شهری ماند، مکاری‌بودنش به‌هم می‌خورد و باید نمازش را شکسته بخواند. تا ده روز باید نمازش را کامل بخواند؛ زیرا مکاری‌بودنش (کثیرالسفر بودن) به‌هم نخورده. اگر بیش از ده روز ماند، باید نمازش را شکسته بخواند.

سؤال: از اوّل نمی‌دانسته که ده روز قرار است بماند؟

جواب: نه، نمی‌دانسته. اگر می‌دانسته که از باب قصد ده روز نمازش تمام می‌شد. اگر قصد ده روز کند، تا وقتی که ده روز نمانده، مکاری‌بودنش به‌هم نمی‌خورَد. این‌گونه نیست که وقتی قصد اقامت ده‌روزه کرد و یک نماز چهاررکعتی خواند، مکاری‌بودنش به‌هم بخورد. باید حتماً ده روز بماند. روایت می‌گوید، عملاً دوه روز بماند. اگر ده روز ماند، عنوانش از مکاری تبدیل به مسافر می‌شود.

پس اگر در بین راه، ده روز در جایی ماند، دیگر باید نمازش را شکسته بخواند، تا سی روز. از روز سی‌ویکم به بعد، نمازش تمام است. روایت می‌گوید اگر بعد از سی روز، ولو یک نماز هم مانده باشد، باید آن را تمام بخواند.[3]

«وَ إِنْ كَانَ مُقَامُهُ فِي مَنْزِلِهِ أَوْ فِي الْبَلَدِ الَّذِي يَدْخُلُهُ أَكْثَرَ مِنْ عَشَرَةِ أَيَّامٍ فَعَلَيْهِ التَّقْصِيرُ وَ الْإِفْطَارُ». این از روایاتی است که حضرت هم طرف اثبات را بیان کرده‌اند و هم طرف نفی را. اگر مکاری ده روز در یک جا ماند، چه در خانه‌اش باشد و چه در بین راه، مکاری‌بودنش به‌هم می‌خورد.

یکی از آقایان قبلاً سؤالی پرسیده بود که ما در جواب گفتیم که در همان سفر اوّل، به شخص، مکاری می‌گوییم. لازم نیست که تکرار شود. این مطلب را با مقدّمات و مؤخّراتش از آقای بروجردی جواب داده بودیم که مفصلّ‌ترش را بعداً ذکر می‌کنیم.

 


logo