« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

1403/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

بررسی روایات باب ضیعه/صلاة المسافر /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر /بررسی روایات باب ضیعه

 

خلاصۀ جلسات گذشته

در جلسات گذشته توضیح دادیم که از متن روایات، فهمیدیم که نماز و روزۀ مسافر و حاضر، مانعةالجمع و مانعة الخلو هستند؛ یعنی کسی نمی‌تواند بگوید: شرعاً نه حاضرم و نه مسافر؛ یا اینکه هم مسافرم و هم حاضر. حالات او را که بررسی می‌کنیم از حیث شرعی می‌بینیم یا حاضر است و یا مسافر. این مطلب را به‌طور دقیق فهمیدیم.

شرعی‌بودن، ملاک سفر

این مطلب به‌قدری عظیم بیان شده که اگر در ماه رمضان، بر شخص واجب است روزه بگیرد، امّا الآن می‌خواهد مؤمنی را مشایعت کند تا مقدار خروج از حدّ سفر یا اینکه مؤمنی از سفر زیارتی -مثلاً- برگشته و به استقبال او می‌خواهد برود، آیا اختیار خروج را تا حدی که موجب قصر نماز و افطار روزه می‌شود، دارد؟ فرموده‌اند مانعی ندارد؛ حتّی پرسیده شده که روزه‌گرفتن افضل است یا تشییع و مشایعت؟ فرمودند: این افضل است. این مطلب، اثر بزرگی می‌گذارد، در حدّی که مرحوم صاحب وسایل یک باب باز کرده که باب ۱۰ صلاة مسافر است: بَابُ وُجُوبِ التَّقْصِيرِ وَ الْإِفْطَارِ عَلَى مَنْ خَرَجَ لِتَشْيِيعِ مُؤْمِنٍ أَوِ اسْتِقْبَالِهِ دُونَ الظَّالِمِ وَ اخْتِيَارِ الْخُرُوجِ إِلَى ذَلِكَ وَ الْقَصْرِ عَلَى الْإِقَامَةِ وَ التَّمَام‌.[1]

امّا برای تشییع یا استقبال ظالم این‌گونه نیست. اینکه چه میزانی مسافت برود، اختیارش با خود شخص است. می‌تواند به حدّی برود که سفر شرعی به شمار بیاید و نمازش را شکسته بخواند و افطار کند؛ همچنین می‌تواند کمتر از میزان شرعی به تشییع یا استقبال برود و نمازش را هم تمام بخواند.

این باب را ملاحظه کنید. به نظر ما هیچ‌کدام از روایات این باب، تقیه‌ای نیست. یک واقعیتی است که از جهت شرعی، حکمش بیان شده و باید به تمام مسائلش دقّت کنیم. روایت ۸ را می‌خوانم: عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ الرَّجُلُ يُشَيِّعُ أَخَاهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ الْيَوْمَ وَ الْيَوْمَيْنِ قَالَ يُفْطِرُ وَ يَقْضِي قِيلَ لَهُ فَذَلِكَ أَفْضَلُ أَوْ يُقِيمُ وَ لَا يُشَيِّعُهُ قَالَ يُشَيِّعُهُ وَ يُفْطِرُ فَإِنَّ ذَلِكَ حَقٌّ عَلَيْهِ.[2]

سفر این شخص شرعی حساب می‌شود و باید افطار کند و بعداً روزه را قضاء کند. سؤال شد که به تشییع یا استقبال برود افضل است یا اینکه این کار را نکند و بماند و روزه بگیرد؟ امام علیه‌السلام جواب دادند که تشییع کند؛ «فَإِنَّ ذَلِكَ حَقٌّ عَلَيْهِ». تعبیر «حق علیه» هم برای تشییع‌کننده به کار می‌رود؛ یعنی خدا حقّی بر عهدۀ او قرار داده که تشییع کند؛ یا اینکه حق برای تشییع باشد؛ یعنی حقی است که برای تشییع مشخّص شده است؛ یا برای تشییع‌شونده؛ یعنی حقّ اوست که ما با تشییع داریم حقّ او را اداء می‌کنیم؛ ولی ظاهراً «حقّ علیه» برای کسی است که می‌خواهد عمل به تکلیف کند.

سؤال: اگر برای تشییع‌شونده بود، مگر نباید می‌گفت «حقّ له»؟

جواب: بله، ولی «علیه» هم صحیح است. خواستیم بگوییم که «حق علیه» این قابلیت را دارد. خیلی اصراری بر آن نداریم. کلمۀ «علیه» را به همۀ این موارد می‌توانیم برگردانیم. اگر «له» بود، تصریح بر این داشت که حق برای تشییع‌شونده است؛ امّا «علیه» این قابلیت را دارد که چند احتمال داشته باشد.

بنده یک مطلبی را از مجموع این روایات به دست آوردم که اگر یک سفرْ شرعی به حساب آمد، شخص، مسافر می‌شود. اگر یک جهتی بود که شرعی نبود -مثل تشییع برای ظالم- این سفر شرعی نیست و باید نماز را تمام بخواند و روزه را هم بگیرد. روایت، این مطلب را تصریح می‌کند.

سؤال: شرعی، یعنی مستحب یا واجب؟

جواب: فرقی ندارد. ظاهراً مستحب هم شبیه حکم واجب را دارد؛ این روایات، سفر مستحب را می‌گوید، امّا واجب هم اگر باشد، همین‌گونه است.

چیزی که ما برداشت می‌کنیم این است که سفر باید شرعی باشد. اگر کسی مرور کرد به جایی که اقامه دارد، شرع او را مسافر حساب نمی‌کند؛ پس باید نمازش را تمام بخواند و روزه‌اش را هم بگیرد. پس سفر باید مشروع باشد تا شارع، او را مسافر به شمار بیاورد. وقتی سفر شرعی نبود، باید نماز را تمام بخواند. این، قدر مسلّم است. پس سفر باید مسلّماً شرعی باشد تا نمازش شکسته بشود؛ نه اینکه دایرۀ سفر را بزرگ‌تر کنیم و احکام را بر آن بار کنیم. سفر باید مشروع باشد. اگر شارع فرموده که این شخص، مسافر به شمار نمی‌آید، چرا ما او را مسافر بدانیم؟ این استدلالِ بحث امروز ماست که به اتّکای به این روایت بیان کردیم و همچنین براساس این مطلب که گفتیم مسافر و حاضر، مانعةالجمع و مانعةالخلو هستند؛ اگر موردی بر خلاف اینها پیش آمد باید تحقیقاً بررسی شود که آیا مسافر شرعی به شمار می‌آید یا نه؟ اگر مسافر به حساب نمی‌آید، نمازش تمام است. روایات باب ضیعه، این مطالب را کاملاً روشن می‌کند.

 


logo