1403/07/03
بسم الله الرحمن الرحیم
انواع اقامه/صلاة المسافر/كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة المسافر/انواع اقامه
خلاصۀ مباحث گذشته
دیروز روی این نکته تأکید کردیم که از مجموع روایات، به دست میآوریم که سکنایی که شخص در جایی دارد، یک نوع اقامه است. یک نوع اقامۀ دیگر هم قصد ده روز است.
چون فقهاء بیشتر مسئلۀ قصد ده روز را دیدهاند، فقط این را بهعنوان اقامه ذکر کردهاند و قصد ده روز را در مقابل استیطان قرار دادهاند و روایات اقامت ششماه را دلیل بر این مطلب قرار دادهاند.
در حالی که ما قائلیم که طبق روایت، اگر شخص میخواهد در جایی بهعنوان وطن شرعی بماند، باید شش ماه بماند؛ امّا وطن غیر از استقرار به قصد اقامت است. روایات ضیعه هم فرق گذاشته بین ضیعهای که در آن سکنیٰ دارد و ضیعهای که سکنیٰ ندارد. حتّی در جایی که ضیعهها نزدیک به هم هستند و شخص بین آنها دور میزند (یطوف)[1] حضرت میفرماید که او باید نمازش را تمام بخواند.
اگر در اینجا بخواهید قائل به استیطان بشوید، چطور ممکن است که شخص در هرکدام از ضیعهها شش ماه بماند؟! اینکه نزد عرف، چیز غیرمأنوسی است. اگر کسی در ضیعه، مثلاً آلاچیقی دارد و مقداری وسایل زندگی که بتواند در آنجا مستقر بشود، این برای تحقّق اقامه کافی است؛ مثل مطلبی که دیروز گفتیم که خیلی از قمیها در اطراف شهر، باغ انار دارند و مرتّب به آنجا میروند و در آنجا مقداری مستقر میمانند؛ پس ملاک، اقامه است.
اگر قصد اقامۀ ده روز داشت و یک نماز چهاررکعتی هم خواند، دیگر باید نمازش را تمام بخواند. اگر قصد ده روز ندارد، امّا مرتّب برای رسیدگی به باغ، به اینجا میآید و سکنایی هم برای خودش قرار داده، روایات، این مورد سکنیٰ را اقامه حساب میکند و میگوید: اگر شخص در ضیعهای است که سکنیٰ دارد، باید نمازش را تمام بخواند.
دو نوع اقامه در برابر وطن
پس در برابر وطن، دو نوع اقامه داریم:
۱. قصد اقامۀ ده روز
۲. اقامۀ سکنایی: وقتی قصد میکند که به این مکان بهعنوان سکنیٰ بیاید، باید نمازش را تمام بخواند.
پس روایات باب ضیعه، این مشکل را برای ما حل کرده و جواب مشکل را دقیقاً میدانیم. بسیاری از مردم در این زمینه سؤال دارند و گرفتار هم هستند؛ مثلاً یک وطن ییلاقی برای خود درست کردهاند، با این حال که نمیتوانند شش ماه در بمانند، امّا مرتّب به آنجا سر میزنند و اقامت میکنند. اینجا بحث کثیرالسفر نیست؛ بلکه به آنجا میرود تا کار کند و اصلاحاتی انجام دهد و استراحت کند و از محصولش استفاده کند و ... . کسی به چنین شخصی مسافر نمیگوید؛ زیرا به محلّی آمده که مقرّ و مکان اقامۀ او است و به تعبیر روایت، در اینجا سکنیٰ یا منزل دارد و نمازش را باید تمام بخواند. اگر روایات باب ضیعه را ملاحظه کنید، میبینید که این دو تعبیر ذکر شده است. این مطلبی جدّی است و ما نمیتوانیم به برخی افراد با این عنوان که مسافر هستند، بگوییم نمازشان را شکسته بخوانند.
گاهی هم ضیعه فقط برای تجارت است؛ مثلاً در طول سال، یک بار میرود تا گندمها را جمع کند و برود، او سکنیٰ ندارد و باید نمازش را شکسته بخواند؛ زیرا عنوان مسافر دارد.
بررسی روایت اقامۀ شش ماه
روایت اقامۀ شش ماهه[2] ، موجب شده که بیشتر فقهاء در این مسئله گرفتار بشوند. این روایت دارد دربارۀ وطن صحبت میکند و میگوید عنوان وطن، اینگونه صدق میکند که شخص، شش ماه در یک جایی ساکن باشد. این معارض با بقیۀ روایات نیست. همین قضیۀ خبر واحد را که در اصول میگوییم، یکی از مصادیقش همین است که این همه خبر واحد در باب ضیعه داریم که تقریباً میتوانیم بگوییم که متواتر است و بیجا هم نیست. بهنظر بنده با نقلهای مختلفی که شده، اگر کسی بخواهد ادّعای تواتر بکند، چندان بعید نیست؛ زیرا تواتر، عدد معیّنی ندارد. ممکن است با دو، سه یا پنج روایت هم تواتر ثابت شود؛ زیرا مهم این است که انسان اطمینان پیدا کند که روایت از معصوم علیهالسلام صادر شده است. خصوصاً در اکثر این روایات، مواردی که ذکر شده، کسانی نیستند که تاجر باشند یا یک کار مسافرتی داشته باشند؛ اصلاً این کلمات در روایات نیامده است؛ پس معلوم میشود که مسئلۀ ضیعه مورد ابتلای مردم بوده و سؤال مردم هم دربارۀ ضیعه است.
سؤال: رابطۀ بین مسافر و مقیم را تباین گرفتید. شخص به ضیعۀ خودش سفر میکند؛ پس باز به او مسافر اطلاق میشود.
جواب: اگر اینطور باشد، کسی هم که به جایی میرود و قصد ده روز میکند، مسافرت کرده! مسافر شرعی باید باشد تا نمازش شکسته باشد؛ بله اگر از وطن تا ضیعهاش فاصله زیاد است و به سفر میرود و شرایط سفر شرعی محقّق است، در راه باید نمازش را شکسته بخواند؛ امّا وقتی به آنجایی که اقامه دارد، برسد، روایات میگویند او سکنیٰ و منزل دارد و نمازش را باید کامل بخواند.
سؤال: به بحث مسافر باید عرفی نگاه کنیم؟
جواب: خیر؛ قبلاً ذکر کردیم که عنوان مسافر و حاضر، مانعةالجمع و مانعةالخلو هستند؛ شرعاً ممکن نیست که یک نفر هم مسافر باشد و هم حاضر. اینکه نه حاضر باشد و نه مسافر، این هم نمیشود. این را از متن روایات میفهمیم. شرع باید معیّن کند که شخص در کجا حاضر حساب میشود و در کجا مسافر. شرع میگوید در جایی که سکنیٰ داری، مقیم هستی؛ لازم نیست حتماً آن محل، وطن تو باشد. احکام وطن و همچنین احکامِ جایی که قصد ده روز کرده، معلوم است. وقتی به جایی رفته که تا کنون در آنجا سابقۀ اقامه نداشت، همینکه قصد ده روز کرد و یک نماز چهاررکعتی خواند، دیگر اقامه برای او محقّق میشود و باید نمازهای چهاررکعتی را در آنجا تمام بخواند. این روایات دنبال این هستند که شما نمازتان را کامل بخوانید. آنجایی که به هر بهانهای مسافر شرعی حساب نمیشوید، این روایات، آن بهانهها را جواب میدهد.
سؤال: حکم شرعی را نمیتوانیم ارشادی بدانیم؟
جواب: نه؛ این روایات، محدودۀ مسافر شرعی را دارد معیّن میکند تا روشن کند که در اینجا، مسافر شرعی هستی یا نیستی. صدق عرفی را هم باید با ملاحظۀ این مطلب در نظر گرفت؛ نه اینکه بگویید: با وجود اینکه قصد ده روز کردید، عرف شما را مسافر میداند! حتّی اگر یک نماز چهاررکعتی خواندی و بعد خواستی برگردی و مسافر بشوی، در این مورد، شرع شما را مقیم میداند و باید احکام اقامه را پیاده کنید.
بهنظر بنده روایات، مسئلۀ اقامه را با صراحت بیان میکند؛ امّا برای عدّهای شبهه شده و اقامه را در قبال وطن قرار دادهاند، در حالی که ما هیچ شبههای در اینجا نداریم. باب ضیعه، همه چیز را بدون هیچ تردیدی بیان میکند. در ضیعهای که در آن سکنایی نداری، مسافر حساب میشوی و نماز را باید شکسته بخوانی؛ ولی اگر ضیعهای است که شخص در آنجا سکنیٰ دارد، خود شخص هم در آنجا احساس میکند که مسافر نیست.
سؤال: پس خانۀ اقوام نزدیک هم همینطور است؟
جواب: بله؛ روایات همین را میگویند. اگر کسی مدام به خانوادۀ پسرعمویش میرود -همانطور که در روایت ذکر شده[3] - و خود را مقیم آنجا میداند، نمازش در آنجا کامل است و لزومی ندارد که مالک آن مکان باشد؛ یا حتّی اگر در ضیعۀ اجارهای یا وقفی مستقر بشود، باز هم حکم مقیم را دارد؛ ولو اینکه این مطلب برای آقایان غیرمأنوس است؛ امّا متن روایات، این را میگوید. ما تعرّض به بزرگان نمیکنیم. همۀ آنها بالای سر ما جا دارند، امّا حرف از سه ماه و نود روز و ... نه در روایات آمده، نه عرف چنین چیزی میگوید.
نظر استاد: ما محکم میگوییم که اگر اقامه در جایی محقّق شد، تمام آثار وطن را دارد. وقتی انسان در وطنش است، تا زمانی که به اندازۀ سفر شرعی، از وطنش دور نشده، نمازش تمام است. در محلّ اقامه هم همینطور است. تا زمانی که به مسافرت شرعی نرفته، اقامهاش بههم نمیخورد؛ مثلاً طلبهای که برای تبلیغ به سفر رفته است میتواند تا کمتر از هشت فرسخ شرعی به مناطق دیگر هم برود. اینکه گفته شود تا یکی دو ساعت میتواند از محدوده خارج بشود و ... ، در روایات نیامده است؛ البته اگر کسی از این فقهاء تقلید میکند، باید به فتوایشان عمل کند؛ امّا نظر ما همینی است که ذکر کردیم و اگر کسی یقین دارد که این نظر صحیح و حسابشده است وجنبۀ شرعیش تمام است، میتواند به آن عمل کند.