« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1404/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

مفاهیم - مفهوم شرط - تنبیهات بحث مفهوم شرط - امر اول: درمورد ثبوت مفهوم

 

موضوع: مفاهیم - مفهوم شرط - تنبیهات بحث مفهوم شرط - امر اول: درمورد ثبوت مفهوم

مرحوم آخوند ره اموری را درباره مفهوم شرط ذکر کرده اند:

امر اول : درباره ثبوت مفهوم باید حکم را شناخت که اگر حکم از قبیل سنخ بود آنجا بحث از ثبوت مفهوم می آید اما اگر قبیل شخص بود بحث از ثبوت مفهوم نمی آید ثمره این بحث در اوقاف و نذورات و وصایا و بسیاری از ابواب فقه مثل ارث می آید که اگر در وقف نامه آمده که این زمین مال اولاد ذکور است این شخصِ حکم است چون موضوع متشخص و جزیی و در خارج معین است لذا اگر در نسل این واقف ذکوری نبود آنجا بحث است که این وقف منتفی می شود یا نه ؟ که این منتقی شدن یا نشدن یک بحث عقلی است مثلا سالبه به انتفاع موضوع است نه از جهت مفهوم یا مثلا اگر وصیت کرده که مغازه را به آقای فلانی بعد از من بدهید و همه قبول کردند اینجا حکم شخصی است حال اگر فلانی مُرد اینجا وصیت باطل است اما این بطلان به خاطر شخص حکم است و انتفاء شخص حکم عقلی است اما درجایی که سنخ حکم باشد مترتب بر موضوع خاصی نیست چه آن مضوع باشد یا نباشد ، حکم هست مثلا اذا بلغ الماء قدر کر فلا ینجسه شیی ، در اینجا اگر یک جایی آب قلیل بود آن آب قلیل مطهر نیست و با ملاقات نجس ، نجس می شود اما سنخ حکم باقی است و حکم شخصی نیست که سالبه به انتفاء موضوع باشد و از سنخ حکم است که هر کجا آب کر باشد یا نباشد این حکم همچنان باقی است

اشکال مهم : در قضایا سنخ حکم راشارع جعل نمی کند منظور از قضایا یعنی قضایای شرطیه است که آنچه مجعول شارع است شخص حکم است لذا طبق این امر اول باید قضایای شرطیه از بحث مفهوم خارج شود چون که قضایای شرطیه در آن شخص حکم مجعول شارع است مثلا اذا دخل الوقت فصل یا اذا دخل الوقت فتوضأ یا فغتسل پس در قضایا شرطیه شرعیه مجعول شخص حکم است و شما اصرار دارید که مفهوم در سنخ حکم ثابت می شود نه شخص حکم

راه حل اول : از مرحوم آخوند ره که ایشان یک مبنایی در باب وضع دارند که تمام خصوصیات شخصیات را داخل در مدلول هیأت می کند اما بقیه را داخل در استعمال و مستعمل فیه می کند مثلا جمله یا خبریه یا انشائیه که آیا موضوع له جمله خبریه یا انشائیه است ؟ که اگر این طور باشد معنای آن این است که هیأت جمله اسمیه یا شرطیه وضع شده است مثلا هیأت جمله جاء وضع شده برای خبر یا هیأت جمله اکرمه برای انشاء وضع شده در حالی که مِن هیأت معنای حرفی است و معنای حرفی قابل اطلاق و تقیید نیست پس مدلول جمله خبریه ‌ و انشاء یک چیز است و هیچ وقت خبر و انشا در حریم مدلول نمی باشد و معنای جمله خبریه با انشائیه یک چیز است و مدلول هر دو این است که زید اکرام بشود یا مدلول من ابتدا و مدلول ابتدا من است و یکی هستند اما ابتدا اسمی و من حرفی است که اینها در مقام استعمال و مستعمل فیه است و در حریم معنا یکی است چه بگویی ابتدا من البصرة و چه من البصرة یکی است در ما نحن فیه اگر از مستعمل قصد انشا داشته باشد خطاب می کند و اگر قصد خبر داشته باشد با جمله خبریه قصد خودش را می فهماند مثلا بعت چه در جمله خبریه و انشاییه همان فروختن است اما اگر قصد او ایجاد معامله است باید قصد انشایی کند مثلا انکحت انشا نیست و یک جمله خبریه است اما اگر به قصد ازدواج است و این را به قصد ازدواج در مقام استعمال بخواند انشا می شود پس به ما اشکال نکنید که جمله شرطیه شرعیه سنخ حکم نیست و شخص حکم است چون مدلول جمله شرطیه یا جمله ای شرطیه یک چیز است و فقط مقام استعمال و مستعمل فیه فرق دارد که در مقام استعمال کلی و سنخ حکم را اراده می کند اما اگر شخص حکم را اراده کرد قطعا مود بحث ما در مفهوم نیست

توضیح ذلک : استعمال و مستعمل فیه در یک مرتبه است چون یک معنا و بک مدلول همیشه در مرتبه استعمال با مستعمل فیه یکنواخت است و تقدم و تاخر ندارد اما ذات معنا در رتبه مقدم بر استعمال است هر وقت اراده کند ذات معنا را ، در آنجا بحث سنخ و شخص نمی آید چون ذات معنا رتبة مقدم بر مقام استعمال و مستعمل فیه است لذا مرحوم آخوند ره می گوید سنخ و شخص حکم در مقام استعمال است چون ذات معنا مقدم بر مرتبه استعمال و مستعمل فیه است

حال این تقدم فوق طبعی است مثلا تقدم واحد بر اثنین طبعی است در اینجا هم طبیعت معنا مقدم بر استعمال و مستعمل فیه است چون استعمال و مستعمل فیه تابع قصد است نه تابع ذات معنا لذا خصوصیتی که از ناحیه استعمال بر می خیزد حکم را شخصی می کند و طبیعتی که از ناحیه استعمال بر می خیزد حکم را سنخی و گروهی می کند

در مقام استعمال دو کار باید انجام داد :

اولا : اخبار و انشاء در رتبه متاخر از معنا را قصد کرد مثلا معنای هیات کرامت مهمانی دادن است که در مقام استعمال گاهی این کرامت و مهمانی را واجب می کند که می شود انشاء و گاهی واجب نمی کند که خبر می شود

ثانیا : باید آن انشاء و اخبار را ابراز کرد یا با قرینه یا خود هیأت افعل که مُبِز می باشد

logo