« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1404/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

مفاهیم - مفهوم شرط - اشکالات بر مبنای مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی درباره اثبات مفهوم شرط

 

موضوع: مفاهیم - مفهوم شرط - اشکالات بر مبنای مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی درباره اثبات مفهوم شرط

نسبت به مبنای آقا ضیاءالدین ره اشکالاتی وارد شده است :

اشکال اول : ایشان علیت منحصره را از اطلاق احوالی قضیه شرطیه استفاده کردند یعنی ان جائک زید فاکرمه که وجوب اکرام مترتب بر آمدن زید است و زید حالات زیاد ی دارد یکی از آنها آمدن است از اینکه مطلق نگفت و وجوب اکرام زید را بر یکی از حالات زید مترتب کرد انحصار فهمیده می شود اشکال آن این است که نسبت بین موضوع و محمول چه در قضیه انشائیه و چه خبریه نسبت اطلاق و تقیید نیست بلکه در هر قضیه ای اراده صاحب قضیه این است که محمول قضیه را به موضوع قضیه نسبت دهد و آن حالات طرف نسبت است نه خود نسبت و خلط بین نسبت و طرف آن در جمله شرطیه شده است یعنی بحث ما در خود نسبت است نه طرف نسبت ، آمدن زید خود نسبت نیست بلکه طرف نسبت است و انحصار و عدم آن مربوط به خود نسبت است چه آن نسبت از مدلول اسمی یا حرفی باشد یعنی یکبار می گویند زید یجب اکرامه که مدلول اسمی است و یکبار اکرم زیدا مدلول حرفی است یعنی هیأت افعل دلالت بر وجوب اکرام می کند و شاهد آن این است که خود ایشان هم معترف است که تشخص از ناحیه انشاء می آید نه مُنْشا ، به ایشان می گوییم کار انشاء ایجاد خود نسبت است نه ایجاد طرف نسبت

اشکال دوم : نسبت بین موضوع و محمول نسبت علت به معلول است لذا گفته‌اند که حکم در قضیه معلول و موضوع قضیه علت است و رابطه ای که بین علت و معلول منعقد می شود به اعتبار حاکم است که حاکم چه اعتباری کرده است آن رابطه ها مختلف است تارة آن رابطه ها وصف است مثل اکرم العالم و اخری لقب است مثلا اکرم الفقیه ، ثالثة حالات است مثل آمدن زید و انحصار اگر از ترتب حکم بر موضوع به اعتبار حالی از حالات باشد لازم می آید در آن دو مورد قبلی هم انحصار شود و خود شما نمی گویید در لقب و وصف انحصار می آید

توضیح ذلک : خصوصیت گاهی اوسع از دایره محمول و گاهی اوسع از دایره موضوع و گاهی اضیق است آنجایی که دایره محمول را ضیق می کند مثل اینکه وجوب اکرام حمل بر آمدن زید شود این ضیق کردن دایره ، دلیل بر انحصار نیست بلکه این خصوصیت دایره محمول را ضیق کرد مثل اینکه اضافه گاهی دایره اش ضیق می‌شود مثلا غلام دایره آن وسیع است اما در غلام زید دایره آن ضیق می شود و این به معنای انحصار نیست با اینکه خصوصیت هست اما از آن انحصار فهمیده نمی‌شود یا تنوین تنکیر می آوردند و دایره را وسیع می کنند مثل اطعم رجلا اما اگر بجای رجلا معرفه بیاورند دایره ضیق می شود

اشکال سوم : شما وجوب اکرام بر آمدن زید را سنخ حکم گرفته اید بله قبول داریم اما بحث ما در قضایای شأنیه است که قضایای شأنیه قضایای حقیقیه اند در آنجا هم اطلاق افرادی و هم احوالی است مثلا احل الله البیع هم شامل افراد و هم احوال ییع مثل بیع وقت نماز جمعه می‌شود هم حالات صنف مثل بیع گندم عالی می شود چگونه شما مساله مفهوم شرط را به باب اطلاق احوالی می‌برید در حالی که قضایای شرطیه عام است هم احوالی و هم افرادی دارد

اشکال چهارم : قضیه شرطیه تعلیقی است و تنجیزی نیست مثلا الصلاة واجبة این تنحیز است اما اذا خفی الاذان فقصر که وجوب قصر صلاة معلق بر خفای اذان است در قضایای تنحیزی حالت منتظره نیست ، نماز بر هر مکلفی واجب است و صنف حکم و اشخاص و زمان در آن دخیل نیست و لا تسقط الصلاة بحال مؤید آن است اما در قضیه شرطیه تعلیق است و ممکن است شرط دیگری بیاورد لذا اطلاق احوالی در موارد تعلیق نمی تواند انحصار را درست کند چون ممکن است شرط دیگری را بیاورد

خلاصه مباحث مفهوم :

برای اثبات مفهوم دلائلی اوردند که عبارتند از اینکه : مفهوم شرط به وضع یا انصراف یا از باب اطلاق در شرطیت یا از باب اطلاق در مشروط یا اطلاق مبتنی بر انصراف ظهوری به فرد اکمل یا مبتنی بر مقدمات حکمت یا از باب ترتب سنخ‌ حکم بر حالی از حالات موضوع است که همه اینها رد شدند

logo