« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1404/02/06

بسم الله الرحمن الرحیم

مفاهیم - مفهوم شرط - انحصاریت شرط برای جزاء

 

موضوع: مفاهیم - مفهوم شرط - انحصاریت شرط برای جزاء

( مفهوم شرط - اثبات علیت منحصره شرط و جزاء - اشکالات بحث )

درباره اثبات مفهوم شرط نیاز به سه مقدمه است و به قول مرحوم آخوند اگر کسی توانست هر سه مقدمه را ثابت کند قائل به مفهوم شرط می‌شود

مقدمه اول : ترتب است که جزاء بر شرط به نحو ترتب علت و معلول باشد مثلاب به عنوان مقارنت که جاء زید فعمرو نباشد

مقدمه دوم : بین آنها نسبت لزومیه باشد و اتفاقیه را شامل نمی شود.

مقدمه سوم : بین آنها علیت منحصره باشد آن دو تا حصر را در جلسات قبل ثابت کردیم و اشکالات آن را هم برطرف کردیم

اما اثبات علیت منحصره یا بالوضع یا بالاطلاق از طریق ظهور انصرافی یا به مقدمات حکمت است ، اما اینکه جمله شرطیه برای علت منحصره وضع شده ( رابطه انحصاری بین جزاء و شرط ) آنهم بالوضع که لانه مسکر وضع برای حقیقت خمر است که اینجا انحصار معنای حقیقی شرط و جزاء است و غیر آن چیز دیگری نیست

اشکال استاد : این را قبول نداریم چون شرط و جزاء قابل تعدد است و با تعدد هر دو انحصار محقق نمی‌شود مثلا اذا خفی الاذان فقصر و بعد می گوید اذا خفی الجدران فقصر اینجا اگر انحصار بود نباید جمله دوم بیان می شد

راه دوم اثبات انحصار : اطلاق انصرافی است درباره اطلاق انصرافی مرحوم آخوند ره می فرماید انصراف لفظ شرط بر علیت است و علیت دو فرد دارد یکی کامل و دوم فرد اکمل که فرد اکمل را علیت منحصره می گویند لذا به قانون المطلق عند الإطلاق ینصرف الی فرد الاکمل پس جمله شرطیه در مقام اطلاق هم منحصر به فرد اکمل می شود

اشکال استاد :

اولا : از نظر صغری ، کامل و اکمل مراتب تشکیکی اند و حقیقت در مراتب تشکیکی یکی است مثلا نور ضعیف و نور خورشید حقیقتا نور است لذا چه علیت را برای کامل یا اکمل آورده شود همان حقیقت است که این طوری نیست در کامل مجاز و در اکمل حقیقت باشد لذا نباید بین این دو فرق گذاشت.

ثانیا : اما امر نظر کبری فرمودید اطلاق علیت ظهور انصرافی آن علیت منحصره است و آن فرد اکمل است لازمه اش این است که عالم بر غیر اعلم ظهور مجازی داشته باشد و بر اعلم ظهور حقیقی داشته باشد در حالی که موضوع حقیقی عالم علم و موضوع حقیقی علت همان علیت است و انحصارو غیر انحصار مراتب آن حقیقت هستند لذا از نظر کبری هم واقعاً ظهور انصرافی مشکل پیدا کرد و این کبری مثبت می‌خواهد و بدون مثبت نمی‌شود

راه سوم بر علیت منحصره : مقدمات اطلاق است مرحوم آخوند ره در إن قلت بیان می کند که اگر کسی بگوید ما از راه مقدمات حکمت انحصار را ثابت می کنیم به این صورت که حصص طبیعت دو قسم است یکی وجودی و دوم یک حصه وجودی و دیگری عدمی است اما مثال برای وجودی مثل رقبه که حصص وجودی دارد یعنی مؤمنه که وجودی و کافره یک وجود دیگر با سالم یا ناقص اما مثال برای دومی واجب نفسی و غیری که در واجب نفسی مقید به قید وجودی است چون واجب نفسی بنفسه واجب است و بخاطر واجب دیگری واجب نشده اما وجوب غیری مثل وضو بخاطر واجب دیگری واجب شده است لذا وجوب نفسی مقید به یک قید عدمی است و می‌گوییم واجب لا للغیر اما وجوب غیری مقید به یک قید وجوبی است که می‌گوییم واجب لواجب آخر ، مسئله علیت منحصره و غیر منحصره از قسم دوم است

اما علت منحصره چیست ؟ آن علتی است که لا معه شیی یعنی خودش منحصره است نه با چیز دیگری اما علت غیر منحصره همیشه با غیر است و با اجزاء و عناصر دیگری موثر است در باب وجوب نفسی و غیری بحث است که اگر امری صادر شد و شک هست که آیا وجوب نفسی اراده شده یا غیری ؟ در اینجا از مقدمات حکمت استفاده می‌شود که نفسی است چون یکی از مقدمات حکمت این است که مولا در مقام بیان است و بیان نکند و لذا اگر قید زائدی داشت بیان می‌کرد و واجب غیری بیان می خواهد چون مؤنه زائده می خواهد و وقتی بیان نکند اطلاق امر یقتضی وجوب نفسی که عین همین حرف در اینجا هم می آید که اطلاق جمله شرطیه اقتضا می‌کند انحصار را چون عدم انحصار محتاج به بیان است و علت غیر منحصره بیان زائد می‌خواهد لذا اطلاق ادات شرط دال بر علیت منحصره است

بعد مرحوم آخوند ره می گوید قلت : ایشان دو جواب می دهند

جواب اول : مقدمات حکمت در جایی است که آن امر و یا آن موضوع و یا آن مسئله قابل تقیید باشد ولی اگر قابل تقیید نبود مقدمات حکمت جاری نیست شما می‌گویید مولا در مقام بیان است این یعنی آن مسئله قابلیت برای بیان تقیید دارد و بیان نکرد ادات شرط مثل إن و اذا و لو با جزاء شرط مثل فاء اینها معانی حرفیه دارند و قابل تقیید هستند و لذا نباید بفرمایید از اطلاق ادات شرط علیت غیر منحصره می فهمید ( ادت شرط قابل تقیید نیست تا اطلاق داشته باشد )

توضیح ذلک : معانی حرفیه جزییه هستند و در امور جزئی تقیید و اطلاق نیست مثل سرت من البصرة الی الکوفة ، بصره آن نقطه است و جزیی هست و لذا قابل اطلاق و تقیید نیست

جواب دوم : در اطلاق و تقیید نیازمند به توسعه هستیم تا بتوانیم مضیق کنیم اگر چیزی قابل توسعه نبود دایره‌اش را ضیق نمی‌توان کرد و توسعه در معانی اسمیه است نه حرفیه چون معانی حرفیه به نحو آلیت و ما به ینظر لحاظ می شود اما معانی اسمیه استقلالی و به نحو ما فیه ینظر ملاحظه می‌شود لذا نباید بحث مفهوم شرط را به بحث مقدمات حکمت در باب وجوب نفسی و غیری قیاس کرد

مهمترین اشکال به مرحوم آخوند ره : که اطلاق را در ادات شرط نمی برند اما اطلاق را در نفس علیت و علت را می برند و علت معنای اسمی و توسعه دارد و اگر این علت انحصار نداشت را بیان می کرد و آنها حرفشان این است و در همان جا بحث در واجب نفسی بر روی وجوب است نه واجب که وجوب توسعه دارد و در اینجا بحث روی علت است نه ادات شرط

logo