« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 تنبیه 3/ تنبیهات بحث /فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟

موضوع: فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟ / تنبیهات بحث / تنبیه 3

تنبیه سوم : نهی متعلق به عبادت در صورتی مقتضی فساد است که معقول باشد اما جایی که اصل معقولیت تعلق نهی به عبادت مورد سوال واقع شود از محل بحث خارج است

توضیح ذلک : عبادت که متعلق نهی است یا بدون قصد قربت یا با قصد قربت است جایی که قصد قربت است یا حقیقی یا تشریعی است ( تشریع به معنای بدعت ) لذا مساله صوری پیدا می کند

صورت اول : اگر عمل عبادی بدون قصد قربت انجام شود عبادت نیست وقتی عبادت نبود متعلق نهی قرار نمی گیرد و لذا خارج از محل بحث است چون محل بحث ما عبادت است که آیا نهی در عبادت مستلزم فساد هست یا نه ؟

صورت دوم : عمل عبادی با قصد قربت حقیقی باشد این عمل هم از محالات است چون وقتی یک عملی نهی شده مطلوبیت واقعیه ندارد وقتی مطلوبیت واقعیه نداشت قصد قربت حقیقی برای آن عمل محال است بیاید

صورت سوم : عمل عبادی به قصد قربت انجام بشود نه از باب اینکه امر دارد بلکه از باب بدعت در دین است و تشریع می کند در اینجا اجتماع مثلین لازم می اید چون تشریع در دین نهی دارد و نهی متعلق به این عبادت اگر ازطرف شارع با شد اجتماع دو نهی مثل هم می باشد و اجتماع مثلین محال است پس تعلق نهی به عبادت ممکن نیست لذا با این مقدمه به دو‌ جهت اشکال می شود

جهت اول : هر متعلقی باید در رتبه قبل عبادت باشد تا حکم به او تعلق بگیرد چون رابطه بین حکم و موضوع رابطه علت و معلول است مثل اینکه قبل از نهی از شرب خمر باید شرب خمر باشد لذا نمی تواند حکم خودش علت موضوع شود وقتی در اینجا تعلق نهی به عبادت محال شد از سه جهت چگونه بحث می شود که آیا تعلق نهی به عبادت مقتضی فساد هست یا نه ؟

جهت دوم : نهی به عبادت مستلزم اجتماع ضدین است چون عبا ت یعنی مقربیت و محبوبیت فعلیه و نهی در عبادت یعنی مبغوضیت و مبعدیت فعلیه و محال است یک عمل عبادی هم مقرب و هم مبعد باشد چون اجتماع ضدین لازم می آید پس ثابت شد که نهی در عبادت مقتضی فساد است در جایی است که تعلق نهی به عبادت معقول باشد اما در این سه مورد چنین چیزی محال بود و این بحث مقتضی فساد مطرح نمی‌شود

بزرگان علمای اصول مثل مرحوم نائینی و آخوند و آقای ضیاء و محقق اصفهانی ره این اشکال ها را می خواستند برطرف بکنند و گفته اند که عبادت دو قسم است

قسم اول : عبادت ذاتیه یعنی عبادیت آن به ذات است و محتاج به امر نیست لذا ذاتا عبادت است چه خدا امر بکند یا نکند ذاتا عبادت است مثل سجده که چه به قصد امر آورده شود یا نیاورده شود سجده ذاتا عبادت است و اشکال شما در اینجا وارد نیست چون عبادیت سجده به امر خدا متکی نیست و مضافا الی المولا نیست لذا خدا می تواند نهی کند به این عبارت برای خودش و بفرماید که سجده برای غیر خود حرام است

قسم دوم : عبادیت عمل به قصد امر است مثل نماز و روزه در این عبادت باید مشکل را حل کرد که آیا نهی متعلق به این عبادت موجب فساد است ؟ این در جایی است که نهی معقول باشد مثلا نهی از صلاة حائض یا صیام عید فطر اگر نهی بشود معقول نیست چون اجتماع ضدین لازم می آید و نمی شود نماز هم محبوب باشد و هم نباشد لذا بحث ما در دو مقام می باشد

مقام اول : عمل عبادی در جایی که بالذات عبادت است قطعا بالذات حُسن است وقتی خدا این عمل عبادی حُسن بالذات را نهی می کند معنایش این این که این عمل عبادی قبیح است که این سجده برای غیر خدا قبیح است لذا نهی از عملی که حُسن بالذات دارد معقول نیست چون قبیح می شود اینجاست که بحث حسن و قبح پیاده می شود در باره حسن و قبح دو مسلک است یکی مشهور و دیگری غیر مشهور مثل محقق اصفهانی ره که بنابر مشهور حسن و قبح به دو قسم است تارة حُسن و قبح بر روی عنوانی است که علت تامه است مثلا علت تامه قبح عنوان ظلم است یا عنوان عدالت علت تامه حُسن است در اینجا اگر شارع امر یا نهی بکند ارشادی است که امر ارشاد به حُسن عدالت است و نهی ارشاد به قبح ظلم است

اخری : حُسن و قبح بر روی عناوینی است که آن عناوین مقتضی است که در برخی جاها حسن و برخی جاها قبیح است که مثل صدق که برای شکنجه شدن مؤمن قبیح و کذب برای نجات مومن حُسن است و اگر کسی راست بگوید و فتنه ای ایجاد شود آن صداقت حسن ندارد پس مؤمن مانع می شود از اینکه کذب متصف به قبح بشود و فتنه مانع می شود از اینکه صداقت متصف به قبح بشود لذا می گویند حُسن و قبح اقتضایی در این قسم نهی معقول است چون نهی مولا مانع از تاثیر صدق و کذب می شود در جایی که فتنه درست می شود مولا نهی می کند که صداقت در اینجا حرام است و در جایی که دروغ بگوید و مؤمن نجات پیدا کند مولا امر به دروغ می کند پس امر و نهی مولا در حُسن و قبح اقتضایی موثر است لذا همه جا عناوین ما علت تامه برای حسن و قبح نیست و بر اساس مبنای غیر مشهور اشکال قبلی رفع شد

به عبارت دیگر : اختلاف بین مشهور و محقق اصفهانی ره این است که مشهور می گویند فعل علیت برای حُسن دارد اما محقق اصفهانی ره می گوید حُسن علیت برای فعل دارد و تاثیر و تأثر مال حُسن است که در برخی جاها حُسن اقتضایی و در برخی جاها حسن ذاتی است و نظر استاد همان نظر محقق اصفهانی ره است

logo