1403/11/24
بسم الله الرحمن الرحیم
/ نهی متعلق به جزء یا شرط عبادت مفسد عبادت هست یا خیر؟ /فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟
موضوع: فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟ / نهی متعلق به جزء یا شرط عبادت مفسد عبادت هست یا خیر؟ /
( نهی به جزء یا شرط عبادت آیا مفسد عبادت هست یا نه ؟ نظرات - اشکالات - نظر استاد )
یکی از مباحثی که علمای اصول مطرح کرده اند این است که نهی متعلق به جزء یا به شرط عبادت آیا مفسد عبادت هست یا نه ؟ مرحوم آخوند ره فرمودند نهی در جزء یا شرط همان جزء یا شرط را باطل می کند اما مفسد عبادت نیست مگر اینکه آن جزء مانع دیگری را ایجاد کند مثل اینکه زیادی عمدیه درست کند
مرحوم نائینی ره فرمودند نهی از جزء عبادت مفسد عبادت هست چون جزء در عبادت به سه صورت اخذ می شود یا به شرط وحدت یا به شرط لای از زیاده است یا لا بشرط اخذ شده است که اگر به شرط وحدت اخذ بشود از دو حال خارج نیست یا اکتفا می کند به همان جزء حرام یا اینکه اکتفا نمی کند به همان جزء حرام بلکه جزء دیگری را می آورد مثلا در نماز سوره سجده دار می خواند و یک سوره غیر سجده دار هم می خواند در هر دو صورت نماز باطل است چون سوره را به عنوان شرط وحدت آورده وقتی جهت وحدت از بین برود و باطل بشود مجموعه نماز باطل می شود اما اگر جزء در عبادت لا بشرط از زیاده باشد اگر آن جزء را در نماز بیاورد عمل باطل است چون مأمور به نبوده و مأمور به سوره ای بوده که لا بشرط از زیاده باشد یعنی نسبت به سوره عزیمه مجموعه نماز لا بشرط بود وقتی سوره حرام شد دیگر لا بشرط نیست بلکه به شرط عدم حرام است و لذا عمل باطل می شود حال اگر جزء در عبادت لا بشرط اخذ نشود بلکه بشرط لا اخذ شود باز هم نماز باطل است به سه جهت
جهت اول : بشرط لا معنایش این است که سوره عزیمه مانع است پس نماز بر اثر اشتمال مانع باطل شد
جهت دوم : این است که وقتی سوره حرام شد مستلزم زیاده در نماز می شود و داخل در امور من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة می شود که باید نماز را دوباره بخواند
جهت سوم : اگر جزء حرام را بیاورد مصداق تکلم عمدی در نماز می شود و تکلم عمدی در نماز مبطل است اما این عموم مبطلیت تکلم در نماز تخصیص خورده به آنجایی که زیاده در نماز ذكر و قرآن باشد که دیگر مبطل نماز نیست و در اینجا سوره عزائم ولو اینکه ذکر و قرآن است اما منهی عنه است به همین خاطر تکلم عمدی حساب می شود و لذا نماز باطل است پس از هر جهت جزء حرام و منهی عنه مفسد و مبطل نماز است
اشکال استاد بر مرحوم نائینی ره :
اولا : نهی از سوره عزائم حرمت تکلیفی می آورد و حرمت تکلیفی تارة کاشف از مانعیت و اخری کاشف از مبغوضیت است مثلا حرمت ما لا یوکل لحمه در نماز ارشاد به مانعیت است در اینجا اگر لباس کسی از ما لا یوکل لحمه باشد نماز باطل است چون مانع نماز است اما اگر صرفا کاشف از مبغوضیت باشد دلیلی بر مانعیت و مبطلیت نماز نداریم
یمکن أن یقال : که دلیل آن این است که از جزئیت جزء ساقط می شود چون همه سوره های قرآن را می شود خواند اما سوره سجده دار را نمی شود خواند چپن جزئیت ندارد پیس حرمت تکلیفی سوره عزیمه ملازمه دارد با عدم جزئیت آن در نماز
قلنا : حرمت و مانعیت ملازمه ندارد و نسبت بین آنها عموم من وجه است مثلا بیع وقت نداء مبغوض و حرمت تکلیفی دارد اما ملازمه با مانعیت ندارد لذا اگر جزیی حرام شد ملازمه با مانعیت ندارد یا مثل نظر به نامحرم در نماز که مانع نماز نیست
ثانیا : زیاده در نماز و مرکبات اعتباریه احتیاج به قصد دارد و بدون قصد محقق نمی شود من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة یعنی زیادی عمدیه نه سهویه لذا اگر سوره عزائم را به قصد جزئیت بیاورد باطل است اما اگر سهوا بیاورد مبطل نیست یا اگر اکتفا به این سوره نکند باطل نیست چون تکلم در صورتی مبطل است که حرفهای روزمره باشد اما دلیلی نداریم بر اینکه ذکر و قرآن صدق تکلم بکند من تکلم فی صلاته حرفهای رائج مردم است نه ذکر و قرآن
ثالثا : نفس حرمت تکلیفی ، حرمت وضعی نمی آورد لذا تقسیم شما درباره جزء به شرط وحدت و لا بشرط و بشرط لا درست نیست و به نظر ما جزء حرام لا بشرط است یعنی نسبت به صحت و بطلان نماز لا بشرط است بله خودش فاسد است اما مبطل و مفسد نیست لذا حق با مرحوم آخوند ره است
اما نهی در شرط عبادت : مثلا شرط صحت نماز این است که بدن مصلی طاهر باشد و لباس او غصبی نباشد حال اگر کسی با آب غصبی بدن و لباس را شست آیا با این بدن و لباس نماز بخواند باطل هست یا نه ؟
نظر استاد : باید تفصیل داد که در دو صورت نماز باطل می شود اگر با شرط فاسد خوانده شود
صورت اول : که عبادت بدون صحت آن عمل ممکن نیست مثل نماز بدون وضو در اینجا اگر وضو باطل باشد نماز باطل است.
صورت دوم : متعلق نهی خود آن شرط باشد اگر نماز با حریر ستر عورت بشود باطل است اما اگر این دو صورت نبود مثل اینکه نهی تعلق گرفت به مصدر نه اثر مصدر مثلا شستن بدن نجس و لباس نجس با آب غصبی حرام است اما اگر این کار را بکند پاک می شود پس خود شستن که مصدر است حرام است اما اثر مصدر باطل نیست و فقط معصیت کرده و باید از مالک اجازه بگیرد