1403/11/17
بسم الله الرحمن الرحیم
/ بیان مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی بر نهی در عبادت/فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟
موضوع: فصل: آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه؟ / بیان مرحوم آقا ضیاءالدین عراقی بر نهی در عبادت/
مرحوم آقا ضیاء ره می فرماید که نهی در عبادت اگر چه نهی مولوی تحریمی باشد مقتضی فساد نیست ایشان به دو بیان وارد این بحث می شوند
بیان اول : منشأ فساد عبادت این است که این عبادت ملاک ندارد آیا می توان از نهی کشف کنیم بی ملاکی عبادت را یا نه ؟ مثلا وارد شده صل و لا تغصب آیا از این نهی لاتغصب می توان کشف کرد که نماز در زمین غصبی بی ملاک است ؟ آن حدی که می توان از نهی کشف کرد سه چیز است
اول مفسده است که تجاوز به زمین مردم عذاب دارد ،دوم اینکه این عمل مصلحت ندارد می فرماید هرگز نهی لا تغصب کشف از عدم مصلحت نمیکند و دلیل آن این است که بین محبوبیت و مبغوضیت تضاد است اما بین مصلحت و عدم آن تضاد نیست شیی واحد هم می تواند مصلحت و مصلحت نداشته باشد اما یک شیی نمیتواند هم محبوب و هم مبغوض باشد لذا اگر یک نهی کشف مفسده بکند معلوم نیست که آن عمل مصلحت ندارد و سوم اینکه ما از نهی کشف می کنیم که این عمل مقرب نیست حتی اگر شک داشته باشیم که آیا این عمل ملاک دارد یا نه بازهم این عمل عبادی بخاطر نهیی که دارد مقرب نیست پس حد تعلق نهی به عبادت همین اندازه است که مقرب نیست اما هرگز استفاده نشد که این نماز فاسد است و ما به دنبال کشف فساد هستیم
بیان دوم : منشأ فساد این است که از آن قصد قربت بر نمی خیزد ما نقل کلام می کنیم روی همین قصد قربت که به چه ملاکی قصد قربت از این عمل عبادی صادر نمیشود ؟ چون علم به نهی داریم وقتی می دانیم که خدا نهی کرده از نماز در مکان غصبی این عمل عبادی مبغوض مولا است و قصد قربت از آن صادر نمی شود اینجاست که به صورت یک جمله معترضه بحث می کند که آیا علم و جهل در احکام دخیل است یا نه ؟ که آیا نهی واقعی یا علم به آن دخیل است یا نه ؟ پس برای قصد قربت مزاحمی پیدا شد و آن علم به نهی است نه خود نهی پس از اینجا بدست نمی آید که یقتضی فساد و آن چیری که مانع قصد قربت است خود نهی نیست بلکه علم به نهی است و لذا اگر جاهل به نهی باشد نماز او صحیح است
اشکال استاد :
اما بیان اول ایشان که نهی نمی تواند کشف از عدم مصلحت کند و تنها کاری که می کند این است که این عمل را مقرب نمی کند به نظر ما این بیان دو اشکال دارد
اولا : که صلاة بر هر مکلفی اعم از زن و مرد واجب است بخاطر اطلاق اقیموا الصلاة و بر زن حائض نماز حرام است این دلیل حرمت صلاة حائض مقید و مخصص اطلاق ادله وجوب صلاة است و این نهی اقتضای فساد دارد حال با وجود این تقیید شرعی بازهم می فرمایید نهی کاشف از عدم مصلحت نیست ! لازمه اش این است که صلاة حائض دارای مصلحت باشد و لم یقل به احد
ثانیا : منظور شما از مفسده و مصلحت شأنی یا فعلی است ؟ که سه صورت دارد
صورت اول با وجود نهی مصلحت نماز فعلی است که با وجود نهی از صلاة حائض باز هم مصلحت فعلی باشد این محال است و اجتماع ضدین می شود و دوم مصلحت نماز شأنی است مثل صلاة حائض یعنی محبوبت شأنی دارد لازمه اش این است که نهی از صلاة حائض نتواند مقید اطلاق ادله صلاة شود در حالی که آن نهی قید زده اطلاق ادله صلاة را و سوم هیچ مصلحتی ندارد که این صحیح است فثبت الکلام که نهی از صلاة حائض یستلزم الفساد
نکته : ملاکات شرعیه تعلیق بردار نیست چون یا حج یا صلاة ملاک دارد یا ندارد و بر مدار وجود و عدم است و اینکه صلاة حائض حرمت ذاتی داشته باشد حسن فاعلی هم ندارد پس روشن شد عمل عبادی با نهی فعل مبغوض است منجزا نه تعلیقا و صلاة حائض مقربیت ندارد چه عالم و چه جاهل به حرمت آن باشد