« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 مستلزم فساد هست یا نه؟//فصل: آیا نهی در عبادت و معامله

موضوع: فصل: آیا نهی در عبادت و معامله // مستلزم فساد هست یا نه؟

فصل : آیا نهی در عبادت و معامله مستلزم فساد هست یا نه ؟ اموری باید ذکر شود

امر اول : افتراق بین این مساله با بحث اجتماع امر و نهی که دو نظر وجود دارد

اول : مساله اجتماع امر و نهی صغری مساله نهی در عبادت آیا مستلزم فساد هست یا نه ؟ می باشد

دوم : این دو مساله از هر جهت متعدد هستند و ربطی ندارند و یکی واقعی و دیگری علمی است و مشهور علمای اصول قول اول را قائلند و مرحوم آقا ضیاء ره و عده ای از شاگردان ایشان قول دوم را قبول دارند

اما اثبات قول اول از دو جهت می باشد :

جهت اول : مساله سرایت می باشد که آیا نهی از یک عنوان سرایت می کند به امر به عنوان دیگری یا نه ؟ مثلا نهی لا تغصب سرایت می کند به امر به صلاة یا نه ؟ اثبات سرایت نهی مبتنی بر مساله قبل است که اگر در مساله قبل قائل به وحدت شدیم و گفتیم یک شیی دارای دو عنوان است که نهی به متعلق این امر سرایت به امر به آن عنوان می کند و قطعا بین دلیل امر و نهی تعارض می شود اما اگر قائل به تعدد بودیم که متعلق تهی با متعلق امر دو چیز است و اینجا تزاحم جاری است

جهت دوم : از مرحوم نائینی ره است که مساله اجتماع امر و نهی از مسائل علم اصول نیست چون مساله اصولی آن مساله ای است که بدون ضم ضمیمه ای در طریق استنباط احکام شرعی قرار بگیرد در حالی که مساله اجتماع امر و نهی بدون ضم مساله اقتضای نهی در عبادت مستلزم فساد است ، در طریق استنباط احکام شرعی واقع نمی شود لذا این دو مساله با هم مرتبط است و مساله قبل صغری این مساله می باشد

اما اثبات نظریه مرحوم آقا ضیاء ره : می فرمایند درباره تعلق نهی به عبادت آیا مستلزم فساد عبادت است یا نه ؟ اشاره به احکام واقعیه دارد و احکام واقعی یعنی تابع علم و جهل مکلف نیست در آنجا هم بحث ما واقعی است وقتی واقعی شد کاشف می خواهد و خود نهی کاشف از واقع می دهد یعنی جاهل به غصب اگر در زمین غصبی نماز بخواند واقعا باطل است اما مساله اجتماع امر و نهی علمی است و واقعی نیست یعنی تابع علم و جهل مکلف است شاهد آن این است که اگر مکلف جاهل یه غصب باشد عبادت صحیح است چنانچه مشهور علمای اصول این را دارند ، وقتی یکی علمی و دیگری واقع شد معقول نیست مسئله سابق صغرای مسئله فعلی بشود

نظر استاد : حق با قول اول است و نظر آقا ضیاء ره مخدوش است چون در مساله فعلی بحث می شود که آیا نهی پر عبادت مفسد عبادت هست یا نه ؟ در جایی که جوازی شدیم این بحث جاری نیست این مسئله زمانی موضوعیت پیدا می‌کند که ما در مسئله قبل امتناعی بشویم و قائل به تقدم نهی بشویم لذا علم و جهل مکلف در هر صورت دخیل نیست چه امر واقعی و چه امر علمی باشد اگر امتناعی شدیم باید بحث کنیم که نهی آیا سرایت می کند یا نه ؟

امر دوم : بعضی مثل محقق قمی ره در قوانین فرمودند مساله فساد و سرایت در جایی است که مقتضی برای صحت باشد اما اگر عملی مقتضی برای صحت ندارد این بحث نمی آید منظور ایشان از وجود مقتضی صحت اطلاق امر است مثلا اطلاق امر اقیموا الصلاة همه نمازها را شامل می شود حتی نماز در موضع تهمت که فردی از نماز است وقتی نهی صادر شد یعنی لا تصل صلاة فی موضع التهمة اینجا بحث می شود که آیا نهی سرایت می کند پس جایی که اطلاق و اقتضای صحت نیست مساله سرایت وارد نمی شود

اشکال : بسیاری از علمای اصول با این نظریه مخالفت کردند و فرمودند بحث ما در اینجا بر ملازمه ذاتی است که آیا نهی ملازمه ذاتی با فساد دارد یا نه ؟ ما می‌خواهیم کبرای ملازمه را بحث کنیم و کاری به مقتضای صحت نداریم چه صحت باشد و چه نباشد تفاوتی نمی‌کندچون عبادت توقیفی است یعنی شارع مقدس عبادیت عمل را تشریع کرده لذا در هر عبادتی شک کنید که آیا مشروعیت دارد یا نه ؟ معنایش این است که مدرک صحیح از کتاب و سنت دارد یا نه؟ اصل عدم مشروعیت است لذا در آنجا بحث ما نمی‌آید که آیا نهی مفسد عبادت هست یا نه ؟ بلکه ما می‌خواهیم بحث کنیم که آیا بین صحت و فساد ملازمه عقلیه هست یا نه ؟ حالا چه اطلاق و یا عمومی باشد یا نباشد نفیاً و و اثباتاً تابع برهان عقلی هستیم برهان عقلی این ملازمه را می‌پذیرد یا نه ؟ بله اگر قائل شدیم به اینکه نهی مستلزم فساد عبادت هست در اینجا بحث دومی پیش می‌آید که آیا دلیل فساد با دلیل صحت تعارض می‌کند یا نه ؟ مثلاً دلیل فساد با اطلاق اقیموا الصلاة تعارض می‌کند یا نه ؟ اگر تعارض کرد کدام برتری دارد؟

امر سوم : آیا این بحث از مسائل اصول لفظیه است یا عقلیه ؟ مرحوم شیخ ره فرمودند از مسائل اصولیه عقلیه است و مرحوم آخوند ره مخالفت کردند و فرمودند از مسائل اصولی لفظیه است

اما دلیل مرحوم شیخ ره : این است که بحث ما درباره ملازمه بین حرمت و فساد است اعم از اینکه دلیل حرمت لفظ باشد مثل آیه و روایت یا اجماع یا عقل باشد ما نمی گوییم صیغه افعل دال بر وجود یا صیغه نهی دال بر بر فساد و حرمت است بلکه می‌گوییم با داشتن همین دو صیغه آیا حرمت یا فساد عقلاً ملازمه دارد یا نه ؟ ممکن است عقل اصلاً قبول نکند مرحوم آخوند ره نظریه را رد کردند و لذا استدلال بر لفظی بودن این بحث کردند.

 

logo