1403/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
جمع بندی اجتماع امر و نهی
موضوع: جمع بندی اجتماع امر و نهی
جلسه 48
یکی از مصادیق اجتماع امر و نهی نماز در مواضع تهمت است آنهایی که این مساله را از اجتماع امر و نهی نمی دانند از سه جهت نفی می کنند
جهت اول : متعلق امر و نهی در اینجا دو چیز است متعلق امر به نماز طبیعت صلاة است و متعلق نهی حصه ای از صلاة است لذا بین امر و نهی اجتماعی و تقابل و تضادی حاصل نشده است
جهت دوم : از مرحوم نائینی ره که اجتماع ضدین در صورتی است که بین دو ضد تنافی باشد که بین نهی تنزیهی و امر به صلاة تنافی نیست چون نهی تنزیهی به حصه ای از طبیعت تعلق گرفته و هرگز جلوی ترخیص اطلاق امر را نمی گیرد اقیموا الصلاة نسبت به همه افراد نماز ترخیص دارد یعنی نما در خانه و مسجد و ... صحیح است و یکی نماز در حمام است آنچه جلوی ترخیص را می گیرد نهی تحریمی است
جهت سوم از استاد : بین وجوب و حرمت ضدیت است اما بین وجوب و نهی تنزیهی تقابل نیست یعنی نماز در موضع تهمت مقابل نماز در مسجد نیست چون تقابل و تضاد در جایی است که دو ضد باشد و هر دو ضد از هر جهت تنافی داشته باشند در حالی که اینجا یکی طبیعت و یکی حصه از طبیعت است که امر به صلاة امر به طبیعت است و نهی از موضع تهمت نهی از حصه از طبیعت است و تقابلی نیست تقابل یعنی یک طبیعت هم مصداق مأمور به و هم منهی عنه باشد که مثلا مولا بگوید اقیموا الصلاة و بعد بگوید لا تقیموا الصلاة این تضاد می شود لذا حاجی سبزواری ره در منظومه می گوید حصه طبیعت نیست بلکه جزیی و فردی از طبیعت است لذا وقتی صلاة با موضع تهمت متحد نشد باید این نهی را تاویل برد که اشاره به اقل ثوابا است
جمع بندی مباحث : هفت مطلب بیان می شود
اول : اجتماع امر و نهی در جایی است که دو عنوان که منطبق بر یک معنون باشد و نسبت این دو عنوان عموم و خصوص من وجه است مثل عنوان صلاة و غصب
دوم : در مرحله بعث و فعلیت تضاد است اما در مرحله اقتضا تضادی نیست وچون مقام اقتضاء مقام انشاء است که قبل از انشاء هم می تواند امر و هم نهی لحاظ شود و به حسب دقت عقلی دو ماهیت است و لذا بین شان دو لحاظ واقع شده است اما در مرحله بعث اگر آن دو ماهیت دو وجود باشند به حسب عقلی اجتماع ضدین نمی شود و قائل به جواز می شویم اما اگر یک وجود باشند قائل به امتناع می شویم چون اجتماع ضدین است و عمده برهان در اینحا این است که اجتماع ضدین عقلا محال است و لذا امتناعی می شویم
سوم : مجوزین تلاش می کردند که اجتماع ضدین را دفع کنند و امتناعی ها این موارد دافع را قبول نکردند چون یک شیی هم نمی تواند محبوبیت و هم مبغوضیت داشته باشد اگر چه عنوان متعدد است اما با تعدد عنوان و وحدت معنون اجتماع ضدین حاصل می شود و باید امتناعی شویم
چهارم : استحاله اجتماع امر و نهی هم در وجود مندوحه و هم عدم وجود مندوحه است اما در جایی که مندوحه نیست مساله عجز می آید و درجایی که مندوحه است مساله قدرت می آید آن کسی که قدرت دارد نماز را در دار غیر غصبی بخواند اگر در دار غصبی خواند باطل است اما آن کسی که قدرت ندارد مثل زندانی که در اینجا اجتماع امر و نهی هست اما دلیل خارجی داریم که نماز او صحیح است و آن اینکه نماز به هیچ وجه ساقط نمی شود
پنجم : آیا علم و جهل در مساله تاثیری دارد یا نه ؟ یعنی اگر کسی نمی داند این زمین غصبی است و نماز بخواند و یا می داند غصبی است اما نمی داند تصرف کردن در مال مردم حرام است ؟ در اینجا فرمودند اگر جاهل قاصر باشد نماز صحیح ولی اگر جاهل مقصر باشد نماز او باطل است لذا گفته اند که علم و جهل در جاهل مقصر تاثیری ندارد
ششم : اگر می دانست تصرف حرام است اما حرمت را فراموش کرد آیا حدیث رفع اینجا جاری می شود ؟ یعنی حدیث رفع حرمت را تخصیص می زند ؟ در اینجا فرمودند اجتماع امر و نهی نمی آید چون حدیث رفع مخصص ادله تحریم غصب می شود
سوال : بین جهل و نسیان چه فرقی است ؟ از نظر حدیث رفع هم جهل و هم نسیان عذر است که چرا جهل را فرقی نگذاشته اما نسیان را قبول کردید ؟ چون در جهل عذر ظاهری می آورد اما در نسیان عذر واقعی می آورد لذا وقتی جاهل مقصر است در حکم علم است چون جهل به حسب ظاهر برایش عذر می آورد و عذر ظاهری هم قاصر است نه مقصر اما ناسی قبلا عالم به حرمت بود و الان فراموش کرد و نسیان برای او رفع عذر واقعی می کند
نظر استاد : این فرق درست نیست چون حدیث رفع ، رفع تمام الآثار است لذا ناسی در داخل وقت اگر یادش بیاید باید اعاده کند
هفتم : اجتماع ضدین به حسب مبدا بحث نیست و به حسب منتهی بحث می شود لذا در مقام امتثال یک قدرت بیشتر نیست و نمی تواند هم برای امر و هم نهی صرف کند و به قاعده الممتنع شرعا کالممتنع عقلا این نماز در دار غصبی به اعتبار اینکه هم قبح فعلی و هم فاعلی دارد و به عبادت سرایت می کند و عمل غیر قربی می شود و فقط باقی می ماند مساله اضطرار