1403/08/13
بسم الله الرحمن الرحیم
ثمره اجتماع امر و نهی
موضوع: ثمره اجتماع امر و نهی
بحث درباره ثمره اجتماع امر و نهی بود مرحوم آخوند ره فرمودند اگر در این مساله جوازی شوید مطلقا نماز در دار غصبی صحیح است چه جانب امر مقدم باشد یا نباشد اما اگر امتناعی شدید و جانب نهی را ترجیح بدهید اگر عالم به غصب یا جاهل مقصر بود نماز یاطل است اما اگر جاهل قاصر یا ناسی بود نماز صحیح است
اشکالاتی بر ایشان وارد شده است :
اول از آقای بروجردی ره در حاشیه بر کفایه در ذیل بحث : محبوبیت با مبغوضیت قابل جمع نیست چیزی که محبوب مولا است مقرب است و چیزی که مبغوض مولا است مقرب نیست و لذا جمع بین مبغوض و محبوب ممکن نیست چه جوازی و چه نامتناهی باشیم لذا این ثمره ای که مرحوم آخوند ره ذکر کرد ، درست نیست تنها چیزی که هست این است که نسیان و جهل عذر می آورد یعنی جاهل به غصب اگر نماز بخواند معذور است و این طوری نیست که نماز او صحیح است و نماز او باطل است اما جاهل به غصب مواخذه نمی شود
اشکال استاد : این اشکال فوق از سه جهت بر مرحوم آخوند وارد نیست
جهت اول : ثمره اجتماع امر و نهی در جایی است که دو عنوان و دو جهت داشته باشد و به همدیگر سرایت نکند آنهایی که جوازی اند می گویند نهی لا تغصب به غصبیت و امر صل به جهت صلاتیت بر می گردد و لذا دو وجود و دو جهت دارد اما آنهایی که امتناعی اند می گویند اگر عالم به غصب باشد یا جاهل به غصب باشد نهی به عبادت سرایت می کند اما اگر جاهل قاصر باشد سرایت نمی کند پس هدف مرحوم آخوند ره از این ثمره این است که جهت متعدد و دو عنوان است و وحدت وجود هم نیست لذا جوازی قائل به صحت و امتناعی قائل به بطلان است
اما شاهد ما : شهید ثانی ره در روض الجنان ص ۲۱۹ می گویند که اگر کسی در دار غصبی نماز بخواند یا با ساتر غصبی نماز بخواند فرق دارد که در ساتر غصبی نماز باطل است اما در دار غصبی نماز صحیح است چون این حرکات و سکناتی که در نماز وجود دارد در ساتر غصبی با نماز یکی و متحد می باشد لذا نهی در ساتر غصبی سرایت به اجزای نمار می کند اما این حرکات در دار غصبی از اجزای نماز نیست و لا تغصب اشاره به مکان غصبی دارد و حیث غصب مهم است اتفاقا شهید ثانی ره جوازی اند برای ساتر غصبی نماز را باطل میدانند ولی برای مکان غصبی باطل نمیدانند چون ساتر غصبی جزء نماز شده و وجود ملازم شده اما در غصب مکان غصبی جز نماز نشده پس حق با مرحوم آخوند ره است چون تعدد عنوان و جهت است و کلام آقای بروجردی ره از بحث خارج است
جهت دوم : اگر امتناعی بشویم جهل و نسیان موجب می شود که نماز صحیح باشد و شما می گویید محبوبیت که مقرب و مبغوضیت که مبعد است جمع نمی شود جواب ما این است که که شما با ظهور حدیث رفع کاملاً متناقض حرف زدید چون حدیث رفع میگوید تکلیف از جاهل برداشته شده لذا اگر نماز جاهل به غصب صحیح نباشد لازمش این است که حدیث رفع ، رفع از تکلیف نکند و رفع تکلیف یعنی این عمل جاهل مبغوضیت ندارد یعنی مقرب است پس چرا میفرمایید عمل جاهل مقرب نیست رفع مالا یعلمون این را می گوید که اگر کسی جاهل قاصر است عملش مقرب است نه مبعد
جهت سوم : شما می فرمایید جهل و نسیان معذر است و این حرف درستی است اما معذر مخصص حکم نیست و دلیل حکم را تخصیص نمیزند یعنی وقتی نماز را خدا واجب کرد و فرمود اقیم الصلاة این فرقی بین جاهل و عالم نگذاشت هم بر جاهل و هم عالم واجب است از نظر شما جهل معذر است فقط عذر میآورد اما وجوب نماز را برنمیدارد و مخصص اقیم الصلاة نیست و لذا کسی که جاهل قاصر است نمازش جامع اجزا و شرایط است و فقط یک غصب انجام داده هم صورتاً و هم واقعاً نماز است نتها عقاب نمیشود چون جاهل بوده پس معذر درست کردید و دلیل نمیشود نماز صحیح نباشد بلکه نماز صحیح است