« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/07/28

بسم الله الرحمن الرحیم

مساله اجتماع امر و نهی عقلی است یا نقلی

موضوع: مساله اجتماع امر و نهی عقلی است یا نقلی

امر چهارم : اینکه مسئله اجتماع امر و نهی یک مسئله عقلی است نه یک مساله لفظی و نباید به عرف مراجعه کرد

سوال : مسئله لفظی چیست ؟ آن است که هم دارای دارای مدلول و هم دارای حد است مثلاً مدلول امر وجوب و مدلول نهی حرمت است حد امر این است که بعضی از اوامر واجب نفسی و بعضی دیگر واجب غیری و برخی نه واجب نفسی و نه واجب غیری هستند و نهی هم همین طور است

اما مسئله عقلی چیست ؟ مسئله عقلی یک سلسله قضایای عقلی هستند که تارة این قضایای عقلیه بدون ضمیمه شدن مقدمه خارجی به نتیجه می‌رسد که به آن مستقلات عقلیه می‌گویند مثل حسن و قبح عقلی و اخری بدون ضمیمه شدن مقدمه خارجیه نتیجه نمی‌دهد و باید یک مقدمه‌ای در خارج به او ضمیمه بشود تا اینکه نتیجه بدهد این را می‌گویند غیر مستقلات عقلیه مثلاً در بحث مقدمه واجب بحث می‌کنیم که آیا بین مقدمه واجب و ذی المقدمه ملازمه هست یا نه ؟ که ملازمه قضیه عقلیه است و از مستقلات عقلیه نیست چون باید واجبی باشد تا بتوانیم این ملازمه را از طریق عقل نتیجه بگیریم یا در بحث ضد گفته شد که آیا امر به شی مقتضی نهی از ضد هست یا نه ؟ این اقتضاء و ملازمه در صورتی نتیجه می‌دهد که یک مقدمه شرعیه باشد پس غیر مستقلات عقلیه بدون ضم مقدمه خارجیه نتیجه نمی دهد

سول : چرا غیر مستقل می‌گویند؟ چون نیازمند به ضم مقدمه شرعیه است وغیر مستقل به این معنا نیست که عقل قادر به درک آن نیست بلکه به این معنا است که عقل با انضمام مقدمه شرعیه ملازمه را ثابت می‌کند

اما غیر مستقلات عقلیه دو قسم است : تارة حدوسط استنباط احکام شرعی واقع می‌شود لذا با قاعده فقهیه امتیاز پیدا کرده چون قاعده فقهی حد وسط واقع نمی شود بلکه از باب انطباق است مثل کل شی طاهر که آن را منطبق می‌کنیم بر این غذا و یا گوشت لذا می‌گویند واحد شخصی است و حکم آن هم شخصی است اما قاعده اصولی حد وسط واقع می شود و نتیجه آن حکم کلی است

قسم دوم : مسائلی اند که بدون حاجت به ضم کبرای اصولی دیگر یا فقهی از او استفاده شود مثلاً احکام ارشادی قبل از اینکه شارع بگوید اطیعوا الله عقل می‌گوید اطاعت مولا واجب است اینجاست که می‌گویند گاهی حکم عقلی حکم شرعی باید ملاحظه شود که تارة حکم شرعی و عقلی در سلسله علل احکام است و اخری در سلسله معلول احکام است مثلاً اگر اطیعوا الله نازل شد برای این است که عقل اطاعت مولا را واجب می‌داند چون مخالفت مولا قبیح است پس این حکم اطیعوا در سلسله علل احکام عقل است اما در جایی که شرع می گوید ظلم حرام و عقل هم می گوید ظلم قبیح است این حرمت در واقع در سلسله معلول احکام است چون علت اینکه ظلم حرام شد این است که عقل و نقل و عرف قبیح می دانند لذا موضوع الظلم و محمول قبیح است که الظلم قبیح و شرع هم می گوید الظلم حرام

مرحوم آخوند ره مساله اجتماع امر و نهی را از مسائل عقلیه می داند چون حد وسط استنباط حکم شرعی قرار می گیرد مثلا یکی از احکام عقلیه این است که اجتماع ضدین محال است که از این نتیجه می گیرد که امر و نهی بر یک موضوع واحد اجتماع ضدین است و باید امتناعی شد و نتيجه آن بطلان عبادت است پس ما در اصول امتناعی و در فقه حکم به بطلان می دهیم و لذا این مساله ای غیر از مستقلات عقلیه است چون احتیاج به ضم مقدمه شرعیه دارد و باید یک امری بنام صل و لا تغصب باشد تا بگوییم اجتماع ضدین است و امتناعی شویم و حکم به بطلان بدهیم

مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب مجمع فائدة و البرهان جلد ۳ صفحه ۱۱۲ در آنجا می فرمایند که وضو باید در مکان مباح باشد چون شارع وضو گرفتن در مکان غصبی را تجویز نکرده از اینجا بدست می آید که در مساله اجتماع امر و نهی به حسب عقل و عرف باید تفصیل قائل شد عقلا جایز اما عرفا جایز نیست چون کسی که در مکان غصبی وضو می گیرد عرف می‌گوید مأمور به را به جا نیاورد اما عقل می‌گوید وضو صحیح است چون مکان غصبی با وضو دو چیز هستند از این بیان استفاده می شود که مرحوم مقدس ازدربیلی ره مساله اجتماع امر و نهی را مساله لفظی می دانند نه عقلی یعنی لفظ امر به وضو در مکان مباح و نهی از وضو در مکان غصبی دلالت دارد بر اینکه عرف وضو در مکان غصبی را باطل می داند

اشکال مرحوم آخوند ره :

اولا : عرف به دقت عقلی نگاه نمی کند بلکه به نطر مسامحی می بیند یعنی مسامحه می کند و یک امری که دو جهت دارد را یکی می‌داند اما عقل امری که دو جهت دارد به دقت عقلی دو تا می‌داند وضو در مکان غصبی به نظر عرف یک چیز و به نظر عقل دو چیز است پس منظور مقدس اردبیلی ره این نیست که مسئله اجتماع امر و نهی مسئله لفظی است بلکه منظورش این است که همان جایی که عقل واحد ذو عنوانین را دوتا می‌داند عرف یکی می‌داند شاهد ما اجتماع ضدین عقلاً محاله است می‌باشد که ربطی به عرف ندارد پس این امتناع از همان عقل آمده که همان اجتماع استحاله ضدین است می باشد

ثانیا : اگر عرف اجتماع امر و نهی بر موضوع واحد را جایز نمی‌داند از باب این است که واقع نشده است لذا بحث مقدس اردبیلی ره بحث لفظی نیست می‌خواهد بگوید امتناع اجتماع امر و نهی لفظی است بلکه می‌خواهد بگوید که از این لفظ امر و نهی ظاهر می‌شود که اجتماع امر و نهی نداریم و در خارج واقع نشده است و امکان وقوعی ندارد چون امر و نهی مستقل هستند و موضوع و محمولشان فرق می‌کند

اشکال استاد به مقدس اردبیلی ره : اینکه اگر عرف قائل به امتناع اجتماع امر و نهی است به خاطر این است که عرف می‌داند امر محبوب مولا است و نهی مبغوض مولا است و عرف از این جهت امتناعی می شود

logo