« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1403/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

الفاظ مدلول نهی

موضوع: الفاظ مدلول نهی

( الفاظ - مدلول نهی - نظر مرحوم خویی ره - اشکالات )

بحث در این بود که مدلول نواهی چیست ؟

◼️ مبنای اول از مرحوم آخوند ره بود که ایشان مدلول نواهی را مثل اوامر طلب گرفتند و اشکال بر ایشان مطرح شد

◼️ مبنای دوم از مرحوم خویی ره در محاضرات ج ۴ص ۸۵ : که مدلول نهی حرمان از ماده است چنانچه مدلول امر تکلیف به ماده بر ذمه است منظور ایشان این است که از لا تشرب الخمر آنچه استفاده می شود محرومیت از شرب خمر است و از صل آنچه استفاده می شود این است که انجام دادن نماز به عهده و ذمه عبد است بنابر این مدلول نهی حرمان از ماده است یعنی محرومیت از شرب خمر است ،ماده شرب و لای در لاتشرب که این صیغه نهی حرمت و محرومیت را می رساند ایشان در باب اوامر یک مبنایی دارند و بر اساس آن مبنا این نظریه را دارند که حقیقت امر و نهی، اعتبار و ابراز است، یعنی شارع اعتبار می کند وجوب نماز را آنگاه با صل ابراز می کند آن اعتبار را ، همچنین شارع اعتبار می کند حرمت شرب خمر را و با صیغه لا تشرب الخمر ابراز می کند آن اعتبار نفسانی را ، بر اساس این مبنا لا تشرب دلالت بر محرومیت از شرب خمر دارد چون این صیغه و هیأت آن اعتبار شارع را ابراز می کند مثل اینکه مالک اعتبار می کند ملک خود را برای دیگری با لفظ بعت و با لفظ بعت یا ملکتک آن اعتبار را ابراز می کند یا مثل اینکه جدایی بین زن و شوهر را اعتبار می کند و بعد با صیغه طلاق آن جدایی را ابراز می کند پس مدلول هیأت لا تفعل محرومیت از ماده است و ماده ، شرب خمر و ... است بعدا ایشان نقدی وارد می کند بر مثل مرحوم اصفهانی ره و آقا ضیاء ره که می فرمایند مدلول امر و نهی بعث و زجر است که صل یعنی بعث به صلاة و لا تشرب یعنی زجر از شرب خمر

◼️ نقد ایشان این است که این مبنا از قبیل اشتباه مفهوم و مصداق است ما می خواهیم مفهوم هیأت جمله ناهیه را درست کنیم در حالی که اینها می خواهند مصداقی حرف بزنند اگر لا تشرب الخمر مکلف را زجر می دهد از شرب خمر این زجر معنا و مدلول لا تشرب نیست بلکه مصداقی از مصادیق زجر است و با لاتشرب زجر داده می شود یا یحرم علیک القمار یا لا رباء فی الاسلام که اینها مصادیق است نه مفهوم و مدلول، پس مدلول و مفهوم نهی حرمان از آن ماده حرام است

◼️ اشکالات استاد بر ایشان :

◼️ اول : اینکه فرمودند هیأت نهی دلالت بر حرمان ماده می کند به نظر می رسد حرمان یعنی محرومیت که این محرومیت از لوازم معنا است نه خود معنا و لازم معنا از حریم معنا خارج است مثل اینکه لازمه آتش گرما است و گرما مدلول آتش نیست و مدلول آتش همان نار است مدلول لا تشرب نهی از شرب است که همان نخور است اما لازمه عرفی نخوردن محرومیت است پس محرومیت مدلول لا نشرب نیست، شاهدآن این است که اگر بجای لا تشرب شارع بفرماید حُرِّم علیکم الخمر هرگز این صیغه و این جمله خبریه مفاد لا تشرب نیست چون لا تشرب یعنی نخور اما حرم علیکم الخمر یعنی شرعا شرب خمر حرام است

◼️ دوم : ایشان لا تشرب الخمر را مبرز اعتبار نفسانی شارع می دانند یعنی شارع در نفس خود حرمت شراب را تشریع و اعتبار و جعل کرد و با لا تشرب ابراز کرد ، ما می گوییم که حقیقت مدلول و معنا انسباق است نه اعتبار، و ابراز یعنی ذهن ما از اثر انس بین لفظ و معنا تبادر می کند معنا را مثل اینکه از نار ، آتش را تبادر می کند در حالی که از لا تشرب محرومیت تبادر نمی شود چنین انسباقی در ذهن ما نیست چون انسباق یعنی انس ذهن به این لفظ و معنا، و هرگز ذهن ما چنین انسی درباره نواهی ندارد که نواهی شرعیه به معنای محرومیت است بله انس ذهنی نسبت به حُرِّم یعنی حرام شد می باشد

◼️ سوم :فرمودند که حقیقت امر و نهی بعث و زجر نیست و آنهایی که این نظریه را قبول دارند گرفتار اشتباه بین مصداق و مفهوم اند که ایشان طعنه به مرحوم اصفهانی ره و آقا ضیاء ره در بالا زدند و اشکال ما این است که امر یعنی اراده و نهی یعنی کراهت که شازع یا نسبت به عملی اراده دارد یا کراهت باطنی دارد و منشأ اراده شوق است که اگر بخواهد اراده کار ی را بکند باید اشتیاق داشته باشد و منشأ اشتیاق و شوق مصلحت و غرض است آنگاه به سمت آن حرکت می کند و این حرکت از آن شوق ناشی شده است و به این حرکت بعث می گویند چنانچه کراهت زجر است و زجر در جایی است که تنفر و مفسده باشد و آن عمل مناسب طبع نباشد مثل نگاه و یا نشستن کنار زباله پس آنچه باعث می شود انسان منزجر شود از شیی مفسده و مناسب نبودن با طبع است لذا می گویند امر، بعث و نهی، زجر است به عبارت دیگر در جایی که شوق است انبعاث است و انبعاث بدون بعث نیست و درجایی که تنفر است انزجار است و انزجار هم بدون زجر نمی شود اینکه نسبت بعثیه و زجریه در کلام محقق اصفهانی ره است حقیقتش همین توضیح فوق است و رابطه بین صل و مکلف نسبت بعثیه است و رابطه بین لا تشرب الخمر و ملکف نسبت زجریه است

logo