1404/02/09
بسم الله الرحمن الرحیم
فی احکام الحائض – ادامه مسئله 28
موضوع: فی احکام الحائض – ادامه مسئله 28
در جلسه قبل بیان شد از عموم آیه ﴿فأتوا حرثکم انی شئتم﴾ استفاده میشود هم بعد از انقطاع خون و هم قبل از غسل وطی زن حائض جایز است اما باید در باره مخصص این عام تحقیق کرد که هم مخصص قرآنی و و هم روایی دارد
اما مخصص قرآنی در آیه ﴿و لا تقربوهن حتی یطهرن فاذا تطهرن فأتوهن﴾ ، منظور از تطهرن اغتسال است که شوهر را نهی از نزدیکی با زنان میکند و از طرفی بعد از غسل اجازه نزدیکی را می دهد پس این آیه عموم آیه قبل را تخصیص زد که جواز وطی حائض مشروط به غسل حیض است و قبل از غسل حیض حق نزدیکی را ندارد
اما تحقیق در آیه فوق : از نظر حکم شرعی و تفسیر احتمالاتی است
احتمال اول : این آیه متعارض است و لذا نمی تواند مخصص آیه قبل شود چون ﴿یطهرن﴾ در صدر آیه به سکون تاء خوانده می شود و آن دلیل بر جواز وطی حائض قبل از غسل هست و ﴿تطهرن﴾ در ذیل آیه به تشدید خوانده می شود به معنای یغتسلن به معنای حرمت وطی حائض قبل از غسل است و در تعارض باید به مرجحات رجوع کرد و در اینجا مرجحی هم نیست لذا باید تعارض را حل کرد تا بعد مخصص باشد و حال آنکه تعارض حل نشده است
یمکن أن یقال : ما جانب صدر آیه را برتری می دهیم که ﴿فاذا تطهرن﴾ مثل صدر آیه به سکون خوانده شود اما وجه آن این است که در آیه آمده ﴿قل هو اذیً﴾ که زن مادامی که حیض او جاری است اذیت می شود اگر وطی شود لذا
فرمودند ﴿فاعتزلوا﴾ و کنارهگیری کنید در زمان حیض و مفهوم آن این است که با قطع دم اذیت نمی شود لذا دیگر تنافی و تعارض نیست و هر اجازه به وطی قبل از غسل عند انقطاع دم است
احتمال دوم : حکم به اجمال آیه شود چون صدر آیه ﴿یطهرن﴾ به تخفیف اشاره به جواز وطی بعد از انقطاع دم و قبل از غسل دارد و ذیل آیه ﴿تطهرن ﴾ به تشدید اشاره به حرمت وطی قبل از غسل است لذا آیه مجمل می شود و کنار گذاشته می شود و مرجع ادله دیگری می باشد
احتمال سوم : جمله یطهرن یا تطهرن چه با تخفیف و چه با تشدید بک معنا را می دهد و تطهرن با تشدید به معنای یغتسلن نیست بلکه هر دو به معنای طهر و پاکی اند که طهر به معنای انقطاع دم است چون امر به فاعتزلوا در جایی است که صدق اذیت کند و صدق اذیت در جاری بودن خون است و و لا تقربوهن بیان برای اذیت است که حرام است در زمان حیض وطی او ، آنجایی که خون قطع شد دیگر نهی از نزدیکی صدق نمیکند چون اذیتی نیست
باقی می ماند تشدید ﴿فاذا تطهرن﴾ ، که از نظر ظاهر اگر می خواهید حکمی را صادر کند متفرع بر حکم سابق است که حکم سابق از یطهرن را بیان کردیم و تطهرن هم همان حکم سابق است چون باب تفعل به معنای صیرورت است یعنی به حالت دیگری منتقل نشود اگر نهی است یا حالت خاصه دیگری بگیرد که اگر اثبات است مثلا تمرض یعنی صار مریضا و بیماری گرفت پس تطهرن هم صارت طاهرة یعنی خونش قطع شد لذا بین صدر و ذیل آیه تعارضی نشد و این جمع عقلایی است
احتمال چهارم : که تصرف در یطهرن شود که منظور این است که با غسل پاک می شود نه با انقطاع دم.
احتمال پنجم : که امر یطهرن اباحه به معنی الاخص شود که در مقابل حرمت و کراهت است یعنی نه مکروه و نه حرام است که بعد از قطع خون و قبل از غسل مکروه است پس ما مخصص بودن آیه را از بین بردیم
سوال : چرا فقها وطی قبل از غسل را مکروه می دانند ؟
جواب : چون اخبار متعارض است که برخی از روایات نهی از وطی و برخی قائل به جواز وطی است و برخی سندا ضعیف و برخی دلالتا ضعیف است و لذا اخبار ناهیه را حمل بر کراهت کردند
سوال : چرا سید ره می فرماید قبل از غسل اگر می خواهد وطی کند مستحب است که آلت زن شسته شود گرچه تاکید کرد که این مستحب عملی شود ؟ و بعد فرمود احتیاط مستحب قبل از غسل ترک وطی است ؟
جواب : شستن فرج واجب نیست چون در باره شستن فرج قبل غسل و هنگام وطی دو نظریه است عده ای گفته اند زن مخیر است بین شستن فرج و یا اینکه وضو بگیرد ، مثل طبرسی در مجمع البیان و قطب راوندی در فقه القران نقل کرد و عده دیگر فرمودند شستن فرج مستحب است لذا در این باره سید ره فتوای نظریه دوم را پذیرفت
عمده در مساله صحیحه محمد بن مسلم است : عن ابی جعفر عليه السلام فی المراة ینقطع عنها الدم ، دم الحیض في آخر ایامها قال علیه السلام إذا اصاب زوجها شبق فلیامرها فلتغسل فرجها ثم یمسها ان شاء قبل أن تغتسل
که از حضرت سوال کردند که خون حیض قطع شد و آخر حیض است حضرت فرمودند اگر دسترسی به زن دارد و میل شدید به وطی دارد می تواند به زن امر کند که فرج خود را بشوید و با او وطی کند ، این امر ارشای است و دال بر وجوب شستن نمی کند چون زنی که از حیض قطع شد نیاز به نظافت دارد و لذا امام فرمودند که بگوید فرج را بشوید و از این مطلب گفتند شستن فرج واجب نیست
سوال : به چه دلیل امر در حدیث فوق ارشادی گرفته شد ؟
جواب : به قرینه کلمه شَبق که امام علیه السلام نزدیکی را حرام نمی دانند در جایی که میل مرد شدید است و آنچه رافع حرمت است اضطرار و حرج است و امام اشاره به اضطرار و حرج نکردند بلکه اشاره به شبق کردند پس معلوم است شستن واجب نیست