1403/10/29
بسم الله الرحمن الرحیم
مسله سیزدهم//مساله 13
موضوع: مساله 13 // مسله سیزدهم
مساله سیزدهم : زنان مبتدئه و مضطربه باید به اقران مراجعه کنند در صورتی که اقارب نباشند قبلا این بحث گذشت که اگر بیش از ده روز خون دید وظیفه اش این است که به اقارب رجوع کند در صورتی که خویشاوند نداشت یا اگر داشت اما عادت آنها مختلف بود مخیر بود بین اینکه سه یا هفت یا ده روز را عادت قرار دهد اما ابن ادریس در سرائر فرمودند که در صورت نداشتن خویشاوند به اقران یعنی زنان بلاد مراجعه کند و در صورت بودن اقران مخیر بین سه و هفت و ده است و بعد این قول را به مشهور نسبت داد هم به اکثر فقها و هم به ظاهر کلام متاخرین و هم ادعای اجماع شده است
مرحوم سید ره در متن عروه فرمودند که لا دلیل علیه یعنی بر نظر ابن ادریس دلیل نیست بلکه بعد از فقد اقارب مخیر است نه آنکه رجوع به اقران شود ، آنهایی که قائلند باید رجوع به اقران کنند مستند آنها دو روایت است :
روایت اول : محمد بن الحسن بإسناده عن علي بن الحسن يعني ابن فضال، عن الحسن ابن علي بن بنت إلياس عن جميل بن دراج ومحمد بن حمران جميعا، عن زرارة ومحمد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام قال: يجب للمستحاضة أن تنظر بعض نسائها فتقتدي بأقرائها ثم تستظهر على ذلك بيوم.[1]
از این روایت استفاده کردند که بعد از فقد اقارب رجوع به اقران کنند در صورتی که نسخه روایت اقرانها باشد نه اقرائها لذا زن مستحاضه وقتی که متمکن نیست از رجوع به اقارب باید به اقران مراجعه کند
اشکال استاد :
اولا : محدثین و فقها قرائت صحیح را اقرائها میدانند و کمتر محدثی به نون یعنی اقرانها قرائت کرده است مثل صاحب وسائل ره به همزه یعنی اقرائها قرائت کرده است چون اقراء جمع قرء سه معنا دارد یکی به معنای حیض و دوم طهر و سوم وقت است از قرائنی که در روایت هست به دست میآید که اینجا به معنای حیض است چون سوال راوی این است که چگونه مستحاضه مدت حیض را مشخص کند و عادت خودش را تمییز بدهد از این سوال به دست میآید که راوی به دنبال تعیین حیض است نه وقت طهر پس منظور امام علیه السلام از فتقتدی اقرائها اشاره است به اینکه ایام عادت خودش را پیروی میکند از زنان بلاد و محله و قدر متیقن از زنان بلاد اقارب است چون زنان بلاد مزاج مختلفی دارند و مزاج مناسب با این زن بستگان و فامیلش هستند و لذا هرگز حدیث اشاره به مطلق اقران ندارد بلکه اشاره به اقارب دارد چون اقارب و فامیلها با این شخص قریب هستند
ثانیا : از این روایت ترتیب به دست نمیآید و حد دلالتش این است که اقران در عرض اقارب است و نه اینکه بعد از نبود اقارب به اقران مراجعه کند
روایت دوم ، موثقه سماعه : محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، رفعه، عن زرعة عن سماعة قال: سألته عن جارية حاضت أول حيضها فدام دمها ثلاثة أشهر وهي لا تعرف أيام أقرائها؟ فقال أقرائها مثل أقراء نسائها، فإن كانت نسائها مختلفات فأكثر جلوسها عشرة أيام، وأقله ثلاثة أيام ، [2]
تقریب استدلال : اقران نسائها عام هست و خاص نیست فقط اقارب را شامل نمیشود و اقران را هم شامل میشود لذا حق با ابن ادریس است که فتوا داد به اینکه مراجعه به اقارب کند
اشکال استاد : از این حدیث استفاده نمیشود تقدم و تاخر مثلاً اقارب مقدم بر اقران است بلکه حد دلالتش این است که اینها در عرض هم هستند به علاوه فقها گفتند مراد از نساءها اقارب است به قرینه ادامه حدیث که گفت ، ان کان نسائها مختلفات ، اگر زنان از نظر عادت مختلف بودند ، خود این عبارت قرینه است که منظور از نسائها اقارب است چون اقارب عادت مختلف ندارند و وحدت مزاج دارند و اختلاف مزاج در اقارب در نهایت بُعد است و نمیشود توجه کرد اما زنان بلاد برعکس اقارب هستند و اکثراً عادتشان مختلف و مزاجشان متباین و وحدت مزاج در نهایت قِلت است
دلیل سوم : این است که وحدت بلد منطقه ایجاب میکند که غالب زنان منطقه مزاجشان نزدیک به هم باشد و در عادات ماهانه اختلافی نداشته باشند لذا غلبه با وحدت مزاج است و این دخترملحق به غالب زنان محله میشود که همان اقران است
اشکال استاد : این دلیل استحسان است و حجت نیست چون غلبه باید ثابت شود و آن غلبهای ما را به حجت و ظهور میرساند که غلبه استعمال باشد است چون اگر استعمال و مصادیق غالب زنان یکی باشد یک ظهور عرفی تشکیل میشود و ظهور عرفی حجت است ولی اینجا چنین غلبهای که منجر به ظهور عرفی بشود نداریم لذا فقها نظر سید ره را قبول کردند که باید به اقارب مراجعه شود