1403/10/01
بسم الله الرحمن الرحیم
آیا مبتدئه و مضطربه به عادت مراجعه کنند یا به صفات؟
موضوع: آیا مبتدئه و مضطربه به عادت مراجعه کنند یا به صفات؟
جلسه 46
اگر مبتدئه و مضطربه چند روزی خونی ببیند که قابل تمییز نباشد مثل اینکه همه اش خون زرد باشد و همچنان استمرار داشته باشد وظیفهاش این است که به اقارب مراجعه کند دلیل ما روایات است که در جلسه قبل مقداری از روایات خوانده شد.
منها : روایت زراره و محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل کردند که: یجب للمستحاضه أن تنظر بعض نسائها و فتقتدی باقرائها ثم تستظهرعلی ذلک بیوم ، که بر مستحاضه واجب است که نگاه کند به بعضی از زنان و از حیض آنها پیروی کند سپس یک روز را به عنوان روز استظهار قرار بدهد منظور از مستحاضه عام است هم شامل مبتدئه و هم مضطربه میشود چرا مستحاضه گفتند چون صفات حیض را ندارد ، منظور از استظهار همان بحثی است که قبلاً گذشت که یک یا دو روز را صبر میکند چون روز سوم حیض میشود از عبارت تقتدی یعنی مبتدئه و مضطربه اقتدا میکنند دست میآید که باید به اقارب مراجعه کند.
منها : وعن علي بن الحسن، عن علي بن أسباط، عن يعقوب الأحمر، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: النفساء إذا ابتليت بأيام كثيرة مكثت مثل أيامها التي كانت تجلس قبل ذلك واستظهرت بمثل ثلثي أيامها، ثم تغتسل وتحتشي و تصنع كما تصنع المستحاضة، وإن كانت لا تعرف أيام نفاسها فابتليت جلست بمثل أيام أمها أو أختها أو خالتها واستظهرت بثلثي ذلك، ثم صنعت كما تصنع المستحاضة تحتشي وتغتسل . [1]
زنی که در عده نفاس است و نفاس خود را از نظر تعداد نمیداند چند روز است و مبتلا به نفاس شد باید مثل زنانی که به تعداد روزها که نفاس مینشیند او هم بنشیند و تعداد روزهای نفاس خودش را از بقیه زنان بگیرد و سه روز را هم روز استظهار قرار دهد پس این روایت دلالت دارد بر اینکه هر کسی که عدهاش را نمیشناسد به اقارب مراجعه کند روایت درباره نفاس هست ولی الغاء خصوصیت میشود و نسبت به حیض هم جاری است از باب اینکه حیض و نفاس در عده مشترک هستند و باید هر دو عده نگهدارند
اشکال مرحوم محقق حلی در کتاب معتبر[2] : ایشان گفتند که روایت محمد بن مسلم از نظر سند ضعیف است چون در سند آن علی ابن فضال میباشد و او فتحی مذهب است و از نظر دلالت هم مخالف با فتوای فقها است چون امام علیه السلام مستحاضه را ارجاع دادند به بعضی از زنان در حالی که ارجاع به بعضی از زنان خلاف فتوای فقها است و فتوای فقها این است که ببیند غالب زنان در منطقه چگونه عده می دارند ولی با یک نفر اطمینان حاصل نمیشود به علاوه بر اینکه معارض با روایت قبلی در درس قبلی است آنگاه میفرماید مراجعه به یک زن گرچه ظن و گمان این زن را قوی میکند که عدهاش هم مثل اینها است ولی آنچه لازم است این است که باید بین زنان یک اتفاقی باشد یعنی هیچ تردیدی نباشد و آیا این اتفاق شرط است یا نه ؟ تردید دارم که بعداً بحث آن میآید ، علامه در منتهی فرمود این روایت شاذ است و سندش ضعیف است و اقوی این است که به ایام حیض یعنی عدد رجوع کند که همان هفت روز است و مبتدئه هفت روز را حیض قرار دهد.
نظر استاد : اشکال مرحوم محقق وارد نیست چون فتاوای فقها این است که اگر مبتدئه خونی ببیند که صفات حیض را ندارد مراجعه به عادت زنان مثل خواهر یا عمه میکند و اگر اقارب نبود یا اقارب بود ولی خودشان هم از نظر عدد اختلاف داشتند مثلا خواهر سه روز عمه هفت روز و خالهاش ده روز میبینند اینجا مراجعه به روایات که همان عدد است یعنی هفت میکند.
نظر استاد : روایت محمد بن مسلم مورد تایید است و روایتش شاز نیست و الا فقها فتوا نمیدادند و به خاطر همین علی بن فضال روایت را طرح میکردند و شهرت فتوایی با این روایت است پس این روایت شاذ نیست
اشکال دوم : روایت زراه و محمد بن مسلم در مقام بیان کبری کلی نیستند و نمی خواهند برای مبتدئه و مضطربه قاعده کلی بدهند یعنی در مقام بیان حکم واقعی نیست بلکه در مقام بیان حکم ظاهری است که مقام ظاهری مبتدئه و مضطربه این است که به اقازب باید رحوع کند آیا حکم واقعی را می شود بدست آورد ؟ وظیفه رجوع به اقارب است که فقط حکم ظاهری را می شود گفت چگونه می گویید این روایت در صدد بیان حکم ظاهری است ؟ چون در روایت دارد که ثم تستظهر عن ذلک که وظیفه اش استظهار است یعنی تا سه روز صبر کند که اگر وظیفه اش این است پس نیازی نیست رجوع به اقارب کند با اینکه دوباره می گویید رجوع به اقارب کند معلوم می شود هم استظهار و هم رجوع به اقارب وظیفه ظاهری او است ، این چگونه است یعنی این استظهار یک نوع اماره است که جنبه طریقیت دارد که سه روز صبر می کند و اگر پیدا کرد حیض می شود
نظر استاد : این اشکال وارد نیست چون در روایت محمد بن مسلم عبارت فتقتدی باقرائها دارد یعنی این مبتدئه بستگان خودش را الگوی خودش قرار می دهد از آن طرف اجماع بر این است که به اقارب مراجعه کند و خبر سماعه و ابن بصیر معین است که فرمود زن مبتدئه ای که نمی تواند حیض خود را تشخیص بدهد به اقارب مراجعه می کند لذا از تقتدی باقرائها به قرینه اجماع و خبر سماعه و ابی بصیر بدست می آید که امام علیه السلام اگر ارجاع به اقارب میدهد به عنوان یک حکم واقعی است نه ظاهری چون در موثقه سماعه راوی پرسید که اگر دختری تازه خون دید و ایام عده اش و مقدارش را هم نمی داند و راهی برای شناختن ایام عادت ندارد و خونش تا سه ماه ادامه پیدا می کند امام علیه السلام فرمودند اقرائها اقران نسائها که ایام حیض او همان ایام حیض فامیلها و زنهای محله اش است که این حکم اشاره به حکم واقعی دارد و وظیفه اش هم همین است