« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد مهدی احدی‌

1403/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا مبتدئه و مضطربه به عادت مراجعه کنند یا به صفات؟

موضوع: آیا مبتدئه و مضطربه به عادت مراجعه کنند یا به صفات؟

جلسه 45

درباره زنان مبتدئه و مضطربه بحث شد که آیا به عادت مراجعه کنند یا به صفات ؟ فرمودند به صفات مراجعه کنند ولی به دو شرط که شرط اول گفته شد اما شرط دوم این است که خونی که می‌بیند با خون دیگر معارضه نکند یعنی از نظر صفات هر دو خون در تعارض نباشند مثلاً پنج روز خون سیاه دیده و پنح روز دیگر خون زرد دیده و پنج روز بعدی خون سیاه دیده در اینجا مضطربه و مبتدئه بنابر قول مشهور به تمییز و صفات مراجعه می‌کنند فاضل هندی در کشف اللثام ادعای نفی خلاف کرده که لا خلاف فیه لکن در خود این مثال به مشکل برخورد کرد که آیا عمل به تمییز بکند یا نکند چون دو تا خون تعارض دارد که پنج روز اول با پنج روز سوم و مابینشان پنج روز خون زرد اینجا چه کار کنیم ؟

سه صورت دارد

صورت اول : دو تا پنج روزی که واجد صفات هستند را حیض قرار دهیم یعنی در هر دو تا مراجعه به صفات کنیم که هر دو سیاه هستند و لذا حکم به حیض می‌شود لکن این صورت محال است چون قبلاً بحث شد که نقاء متخلل در حکم حیض است یعنی آن پاکی بین دو حیض در حکم حیض است اگر اقل از ده روز باشد ولی اگر پاکی ده روز باشد نه اینجا پاکی پنح روز است اگر بخواهیم به این قانون عمل کنیم مجموع حیض پنج روز می‌شود و این محال است.

صورت دوم : که هر کدام از دو تا پنج روز خون سیاه را حیض مستقل بگیریم پنج روز اول حیض اول و پنج روز سوم حیض دوم است این صورت هم محال است چون فاصله بین دو حیض باید ده روز باشد و اینجا پنج روز است

صورت سوم : که یکی از این دو خون را حیض قرار دهد این هم غیر ممکن است چون صفاتشان و نسبت شان یکی است هر دو پنج روز و سیاه رنگ و بینشان تعارض است ولی ترجیح یکی ترجیح بلامرجح می‌شود پس شرط دوم به جاست

گاهی بین دو خون تعارض نیست مثل اینکه سه روز خون سیاه می‌بیند و بعدش سه روز خون زرد می‌بیند و بعد آن سه روز خون سیاه می‌بیند در اینجا اگر بخواهید همه را حیض حساب کنید هیچ محالی لازم نمی‌آید چون از ده روز تجاوز نکرده اما اگر از ده روز تجاوز کرد بیش از ده روز استحاضه می‌شود.

امر هفتم : اگر دو تا شرط نبود و یا یک رنگ بود و متفاوت نبود اینجا وظیفه زن چیست ؟ منشأ سوال این است که مبتدئه و مضطربه برای تعیین ایام حیض به تمییز نمی‌تواند مراجعه کنند چون هر دو شرط مفقود است یعنی هر دو تا خون متعارض هستند که پنج روز اول با پنج روز دوم تعارض بودند اینجا فرمودند وظیفه‌اش این است که به خویشان خود مراجعه کند و عادتشان را ببیند که چگونه است و مثل آنها عمل کند که این فتوای مشهور است و علامه در تذکره فرمود عند علمائنا ، و ادریس در سرائر لا خلاف فیه گفتند و فرمودند که نگاه به اقارب می‌کند از نظر عدد اگر هفت روز خون می‌بینند این هم هفت روز بگیرد اگر ده روز می‌بینند آن را حساب نکند و اتحاد بلل هم شرط نیست مثلاً همه بابلی و یا مانی باشند یا فارسی که این هیچ کدام شرط نیست.

دلیل ما مرفوعه سماعه است و اجماع شده بر حجیت مرفوعه سماعه و سماعه از کابر علما است و فقط از امام نقل می‌کند حتی نجاشی دوبار فرمود ثقة ثقة لذا به مرفوعه او عمل می‌شود

متن روایت : محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، رفعه، عن زرعة عن سماعة قال: سألته عن جارية حاضت أول حيضها فدام دمها ثلاثة أشهر وهي لا تعرف أيام أقرائها؟ فقال أقرائها مثل أقراء نسائها، فإن كانت نسائها مختلفات فأكثر جلوسها عشرة أيام، وأقله ثلاثة أيام . [1]

بحث ما روی عبارت سوال از امام است که : و هی لا تعرف ایام اقرائها ، زنی که ایام حیض را می‌شناسد قطعاً ایام حیض او با ایام استحاضه مختلط شده چنین زنی وظیفه‌اش این است که به صفات مراجعه کند نه به اقارب چون صفات حیض اماریت و طریقیت دارد و او را به واقع می‌رساند اینکه امام ارجاع به اقارب می‌دهد می‌فهمیم که با صفات نمی‌تواند حیض خودش را به دست آورد پس اگر با صفات بتواند عده‌اش را بدست آورد به خویشانش مراجعه نمی‌کند

سوال : آیا این روایت با مرسله یونس در تعارض نیست ؟ چون در آنجا داشت که به عدد مراجعه کند نه به خویشانش که هفت روز قرار دهد

جواب : در تعارض نیست چون تارة اقارب برای این زن طریقیت دارد و اخری قرار دادن عدد برای این زن طریقیت دارد جایی که اقارب برای او طریقیت دارد قطعاً مقدمه بر عدد می‌باشد و امکان دارد که منظور از ایام اعم از تمییز و اقارب باشد و مرسله هم اشاره به اقارب داشته باشد به دلالت التزامیه پس اگر مرسل عدد هقت را فرمود چون راه تمییز نبود ولی اگر راه تمییز باشد نباید عدد هفت را انتخاب کرد یعنی باید به اقارب خود مراجعه کند و یقین کند که آنها هم همینطور هستند مثلاً هفت روز را حیض و بقیه را استحاضه قرار می‌دهد پس معارضه وجود ندارد چون معارضه در جایی وجود دارد که تنافی داشته باشند


[1] وسائل ج۲ ص۵۴۷ ح۲.
logo