1403/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه31/سوره روم /تفسیر
موضوع: تفسیر/سوره روم / آیه 31
﴿مُنيبينَ إِلَيْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكين﴾[1]
آیات قبل خطاب به مشرکین بود که شرک نورزید و به توحید بپیوندید، اینجا خطاب به مومنین است که اهل ایمان با پیروی دین فطرت، به درگاه خود باز گردید. منیبین از انابه می آید به معنای بازگشت مکرّر است، می گوید به طرف خدا برگردید و تقوا پیشه کنید و نماز اقامه کنید و از مشرکین نباشد.
ترکیب:
منیبین: حال است.
إلیه: جار و مجرور متعلق به منیبین است.
و اتقوه: فعل امر است و فاعل دارد و مفعول دارد.
اقیموا الصلاة: فعل و فاعل و مفعول است.
و لا تکونوا: مضارع مجزوم به لام است و واو اسم فعل ناقص است.
من المشرکین: جار و مجرور و خبر لا تکونوا است.
قبلا خطاب نسبت به شخص رسول خدا بود و اینجا به عموم مردم خطاب کرده است مثل آیه اول سوره طلاق که یا ایها النبی... که اول خطاب به پیامبر است و بعد خطاب به عموم مردم است.
آیه به این بر می گردد فاقم وجهک للدین حینفا انت و من معک منیبین الی الله، رو به سوی دین کن در حالی که حنیف است چه کسانی؟ تو و خانواده ات، در حالی که به سوی خدا انابه داشته باشید، یعنی توبه کنید و رجوع کنید، عرض کردم انابه به معنای بازگشت مکرر است.
اینجا کلمه تقوا بر حسب دلاتی که مقام دارد، شامل امتثال اوامر خداوند و پرهیز از نواهی او می باشد، می گوید از بین همه اوامر خداوند، نماز ذکر شده است، چون نماز از اهمیت والایی برخوردار است، نماز است که قربان کل تقی است، نماز است که معراج است، نماز است ان قبلت قبل ما سواها، با نماز در مقابل بت ها و مشرکین می ایستند و... لذا از بین همه اوامر به صلات تکیه کرد، چون صلات عمود دین است.
بعد می گوید و لا تکونوا من المشرکین، باز از بین این همه نواهی شرک را مطرح کرد، چون هیچ بدی بدتر از شرک نیست، خداوند از هرچه بگذرد، از شرک نمی گذرد، چون شرک اهم نواهی است و لذا از همه گناهان کبیره بزرگ تر است.
ممکن است انسان گناه کبیره انجام بدهد و توبه کند اما برای شرک توبه این نیست، لذا خداوند می فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظيماً﴾.[2] خداوند می فرمایند خدا مشرک را نمی آمورزد و از او نمی گذرد، ولی کمتر از شرک را می بخشد در آن گناهانی که خداوند مصلحت بداند.
در آیه مورد بحث، چهار مطلب را خداوند متعال فرموده است که همه اینها بر مسئله توحید و آثار عملی آن تکیه دارند، فرقی نمی کند توبه باشد و بازگشت به سوی خدا باشد این یکی، دوم تقوا، سوم اقامه نماز، چهارم پرهیز از شرکت.
توجه فرمودید که توحید پنج مرحله دارد: ذاتی، صفاتی، افعالی، عبادتی، نظری، ما کی می توانیم به مراحل پنجگانه توحید برسیم؟ زمانی که به این آیه عمل کنیم و از همه غیر خدا برگردیم و چیزی ما را مجذوب خودش نکند، اگر توحید و خدا برای ما بزرگ جلوه کند، مشکلات ما حل می شود.
حتی اگر ریا در نماز داشته باشیم، نوعی شرک است، در تبلیغ اگر به خاطر افراد باشد، شرک است که باید با تمرین از خودمان دور کنیم. لذا خداوند برای اینکه انسان به توحید واقعی برسد که به بالاترین تقوا که هیچ چیزی غیر از خدا را نبیند، توحیدش کامل می شود و نزدیک به عصمت می شود.
چند نکته دیگر در آیه است، یکی بحث منیبین است، در آیه قبل اقم وجهک داشت که به همه مردم دستور می دهد برگردید. تا به حال هر چه گفتیم در تفسیر المیزان بود.
در تفسیر نور، چند پیام برای این آیه ذکر کرده است:
1. گرایش فکری و درونی به دین با مناجات و انابه و تقوا و نماز شکوفا نمائید. یعنی برخی از افراد عوام که گناهکار هستند می گویند قفسه سینه پاک باشد قضیه حل است، گناه می کند، نماز نمی خواند یا کاهل نماز است می گوید قفسه را باید پاک کرد. این آیه می گوید کی می توانیم در مقابل همه بدی ها بایستیم؟ زمانی که انابه داشته باشیم و توبه از گناهان کنیم و نماز بخوانیم و تقوا پیشه کنیم تا بتوانیم منیب الی الله باشیم و دین الهی شکوفا شود.
2. تقوا و نماز خلاف فطرت نیست و همسوی فطرت است، اتقوا و اقیموا الصلاة.
3. توبه و انابه با کناره گیری از گناه انجام می گیرد، استغفار تنها کافی نیست، باید حقوق را برگردانیم و اوامر را انجام بدهیم و گناهان را ترک کنیم.
4. کی می توانیم در مقابل مشرکین و استکبار جهانی و دنیا طلبان و بدخواهان دین بایستیم؟ در زمانی که در سایه توبه و تقوا و نماز باشیم که با این از شرک و تفرقه دوری می کنیم.
این را باید برای جامعه جا انداخت که کی می توانیم با استکبار و مشرکین فاصله بگیریم؟ زمانی که دین مدار باشیم و از مشرکین و کافرین فاصله بگیریم.