« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

1404/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 کلام اصفهانی/ بعث و انبعاث تکوینی یا اعتباری/الأوامر

 

موضوع: الأوامر/ بعث و انبعاث تکوینی یا اعتباری/ کلام اصفهانی

بحث در جواب از مرحوم محقق اصفهانی بود که مطلب به اینجا رسید که ایشان می فرمود بعث و انبعاث نمی تواند بینشان انفکاک باشد بعث کار مولاست، انبعاث عمل مکلف است و بعث و انبعاث مثل کسر و انکسار است مثل اینکه زدن به شیشه کسر و شکسته شدن شیشه انکسار است.

استاد:

بعث و انبعاث دو گونه است:

1: بعث و انبعاث تکوینی.

2: بعث و انبعاث اعتباری.

بعث و انبعاث تکوینی همان چیزیست که مرحوم محقق اصفهانی مطرح می کند مثل کسر و انکسار است شکستن با انکسار قابل انفکاک نیست یا اراده تکوینی خداوند تبارک و تعالی کن آمد و یکون پشت سرش است.

اما بعث و انبعاث اعتباری داریم این گونه نیست که قابل انفکاک نباشد پس بعث وانبعاث تکوینی را می شود با کسر و انکسار تکوینی مقایسه کرد وگفت این مثل آن است ولی بعث و انبعاث اعتباری را یا تشریعی را نمی شود با کسر و انکسار تکوینی مقایسه کرد زیرا چنین چیزی معناش این می شود که احدی از مکلفین قدرت بر مخالفت مولا را نداشته باشد زیرا لازمه مخالفت مکلف، عدم تحقق انبعاث از ناحیه اوست یعنی وقتی خدا می فرماید صل و بعث می کند معنای عدم تحقق انبعاث این است که نماز رو باید بخوانم و امکان ندارد که مخالفت مولا را کرده باشم و حال اینکه در جامعه این طوری نیست خیلی وقت ها مولا بعث می کند ولی مکلف انبعاث نمی کند پس اگر بگویم بعث و انبعاث قابل انفکاک نیست لازمه اش این است که هیچ مکلفی قدرت بر مخالفت مولا را نداشته باشد کسانی هستند که بعث شدند ولی به وظیفه شان عمل نمی کنند خیلی ها می دانند خمس واجب است ولی خمس نمی دهند ، خیلی ها می دانند امر به معروف واجب است ولی امر به معروف نمی کنند، خیلی ها می دانند بر زنان حجاب واجب است ولی حجاب رعایت نمی کنند ، اگر بگوییم بعث و انبعاث قابل انفکاک نیست لازمه اش این است که هیچ مکلفی قدرت بر مخالفت مولا رو نداشته باشد.

در این صورت سوال این است که آیا بعث تحقق دارد یا ندارد؟یعنی مولا گفته است نماز خواندن واجب است یا نه؟ مولا گفته است حجاب واجب است یا نه ؟

به عبارتی دیگر:

سوال این است که آیا بعث تحقق دارد یا خیر؟ ما نمی توانیم بگوییم که بعث مثل صل یا چیزای دیگر از ناحیه مولا تحقق نداشته باشد حتی نسبت به عصاة یعنی معصیتکاران حتی بنا بر قول مشهور بعث نسبت به کافران هم انجام گرفته است چون وقتی خدا می فرماید ؛ نماز بخوانید خطاب به همه مومنین و غیر مومنین است و همه مکلف اند و نمی گوید این آقا کافر است و یا این آقا معصیت کار است و یا این آقا گنهکار خطاب و بعث ندارد بلکه وقتی هر امری رو خداوند دستور می دهد موضوعش و متعلقش همه مکلفینن چی بخواهد مومن باشد چه غیر مومن، پس بعث تعلق گرفته است.

پس تکلیف نسبت به همه وجود دارد و در روز قیامت نسبت به ترک نماز و روزه و خمس و حجاب و سایر واجبات عقاب می شوند بنابراین بعث تحقق دارد و اگر بعث تحقق دارد از آقای محقق اصفهانی می پرسیم انبعاث کجاست؟ شما که می گویید بین بعث و انبعاث قابل انفکاک نیست بعث که امر مولا نسبت به مومن و غیر مومن حتی کافر هم، تحقق پیدا کرده است ، اگر تحقق پیدا کرده است عمل انبعاث کجاست؟ شما می گویید تفکیک بین بعث و انبعاث امکان ندارد چگونه در اینجا تفکیک حاصل شده است خدا فرموده است حجاب ولی خیلی از زن ها حجاب رو رعایت نمی کنند خدا فرموده است خمس واجب است خیلی ها منبعث نشدند و خمس رو نمی دهند پس بعث است ولی انبعاث وجود ندارد ، چرا بعث است ولی انبعاث نیست؟

جهتش این است که بعث اعتباری را نباید با بعث تکوینی مقایسه کرد در بعث تکوینی انبعاث از بعث تفکیک نمی شود ولی در بعث اعتباری گاهی انبعاث حاصل می شود و گاهی حاصل نمی شود بنابراین در اینجا نمی توان مسئله عدم انفکاک انبعاث از بعث را پیاده کرد یعنی فرمایش شما محقق اصفهانی اینجا قابل پیاده شدن نیست و اگر قابل پیاده شدن باشد باید در بعث وانبعاث تکوینی پیاده کرد اما در بعث وانبعاث اعتباری این امکان را ندارد.

علاوه بر این بعضی از اعاظم مثل فاضل لنکرانی پا رو یه ذره فراتر گذاشته است در رابطه با جواب از حضرت امام از متن این دو بزرگوار من به دست آوردم که اولا عدم انفکاک مال بعث و انبعاث تکوینی است مال اعتباری نیست علاوه بر این در آن جایی هم که موافقت می شود یعنی بعث انجام گرفته انبعاث هم انجام می گیرد مثلا مولا به عبد می گوید « ادخل السوق و اشتر اللّحم »برو بازار برایم مثلا گوشت بخر. عبد فورا دستور مولا را عمل می کند حالا چرا عمل می کند؟ آن چه موثر در انبعاث است نفس بعث نیست یعنی این طور نیست که عبد گوشت را خریده است فقط ریشه در بعث دارد پس ریشه در جای دیگر دارد، بلکه مسئله مهم تری مطرح است که سبب شده است عبد دستور مولا را موافقت کند و آن سرش چیست؟ سرش همان مطلبی است که مرحوم امام خمینی ره علیه در جاهای متعددی در رابطه با کلام مرحوم نائینی که در فوائد الاصول دارد این مسئله رو مطرح کرده است فرموده است آن چه که سبب شده است تا عبد دستور مولا رو موافقت کند این است که عبد با خود حساب می کند که اگر تکلیف مولا رو انجام ندهد عقاب می شود و اگر انجام بدهند چه بسا مواردی باشد که تشویق شود و جایزه بگیرد ، پس این که عبد انبعاث را انجام داده است به خاطر بعث نیست بلکه به خاطر ثواب و عقاب به خاطر مزد و.....

این مطلب همان چیزیست که ما در رابطه با غایت عبادات گاهی مطرح کردیم که عبادات ما، اکثر مردم یا به طمع ثواب است یا فرار از عقاب؛ اکثر مردم را که به مسجد می آیند نگاه کنید آخر نمازشان ببین چی دعا می کنند؟ دلیل رفتن به نماز جماعت ریشه در ثواب دارد پس نماز می خواند نه به خاطر اینکه خدا فرمودند صل به خاطر اینکه به ثواب برسد علت موافقت مکلف یا به عبارت علمی تر علت انجام انبعاث به خاطر بعث مولا نیست بلکه به خاطر طمع الثواب و فرار از جهنم و عقاب است.

اینجا باید یک مطلب رو گفت هیچ کس مثل امیرالمومنین علی علیه السلام نیست همه به اندازه امیرالمومنین رشد نکردند که این عبارتی که در بحارالانوار امیرالمومنین علی علیه السلام به خداوند عرض می کند « ما عبدتُكَ خوفاً من نارِك و لا طمعاً في جنّتِك بل وجدتُكَ أهلًا للعبادة فعبدت»[1] من تو رو عبادت نمی کنم به خاطر اینکه از آتش جهنمت بترسم من از آتش جهنمت نمی ترسم من به خاطر طمع به بهشت عبادت نمی کنم خدایا چون تو اهلش هستی و منزه هستی چون خالق من هستی چون این همه نعمت دادی کما اینکه اهلیت عبادت داری من عبادت می کنم و درود می فرستم و تسلیم می شوم.

اما محرک امثال ما عموم مردم که وضو را گرفته به طرف نماز جماعت می خواند زیرا ثواب دارد پس نماز انبعاث رو انجام می دهد به خاطر بعث نه به خاطر ثواب؛ گناه رو انجام نمی دهد به خاطر این که به جهنم نیفتد پس اگر ثواب و عقاب نمی بود این اقیموا الصلاه هایی که در قرآن مکرر ذکر شده دردی را دوا نمی کرد.اگر خوف از نار و طمع در بهشت نبود اقیموا الصلاة که در قرآن مطرح شده هیچ گونه انبعاثی بدنبال نداشت بله اگر امری نبود زمینه ای برای موافقت و مخالفت و طاعت وعصیان در کار نبود و نقش بعث همین است که موضوع برای موافقت و مخالفت درست بکنند اما آن چه انسان را تحریک به اتیان ماموربه می کند ، امّا آنچه انسان را تحريك به اتيان مأمور به مى‌كند نفس بعث نيست بلكه ترس از جهنم و طمع بهشت است.

پس بيان امام خمينى رحمه الله به اين برگشت مى‌كند كه در همان مواردى هم كه به دنبال بعث، انبعاثى تحقّق پيدا مى‌كند، اين‌گونه نيست كه بعثْ علت براى انبعاث باشد بلكه بعثْ فقط زمينه‌اى ايجاد كرده و آنچه عبد را براى انجام مأمور به تحريك كرده است همان خوف از عقوبت و طمع در پاداش است.

نتیجه:

پس جواب مرحوم محقق اصفهانی این شد بین بعث و انبعاث قابل انفکاک نیست مثل کسر و انکسار است.

استاد:

جوابی که ما دادیم همراه با جواب حضرت امام رحمت الله علیه این است که بعث و انبعاث دو گونه است بعث و انبعاث تکوینی و بعث و انبعاث اعتباری.

در بعث و انبعاث تکوینی است که بین بعث و انبعاث قابل انفکاک نیست ولی در بعث انبعاث اعتباری خیلی اوقات بعث می آید انبعاث نیست این طور نیست که هر وقت بعث آمد انبعاث هم باشد هر وقت مولا امر کرد مکلف هم انجام بدهد ممکن گاهی مکلف انجام می دهد گاهی انجام نمی دهد علاوه بر این یک جمله ای رو مرحوم حضرت امام فرمودند ؛ما تا به حال می گفتیم بعث علت انجام انبعاث است بعد حضرت امام فرمودند گاهی اصلا بعث محرک نیست بلکه در خیلی از آدم ها آن چیزی که محرک انبعاث است ، طمع به بهشت و فرار از جهنم است که به مناسبت فرمود هیچ کس مثل امیرالمومنین نیست که عبادت آزادگان را داشته باشد.

پس جواب اول به محقق اصفهانی این شد که این حرف شما در بعث وانبعاث تکوینی درست است ولی در بعث وانبعاث اعتباری صحیح نیست و ما در شرعیات در اوامر و در نواهی بحثمان از بعث وانبعاث اعتباریست نه تکوینی.

 


logo