1404/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم
مسئله نهم/ حد زنا/کتاب الحدود و التعزيرات
موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/ حد زنا/ مسئله نهم
بحث ما در موجبات احصان و ادله آن بود که دو قسم روایت هستند که به این امر اشاره می کنند بعضی قید دخول رو دارند و بعضی تمکن از دخول را مطرح می کنند.
قسم اول از آن روایات را بیان کردیم.
قسم دوم از روایات:
و اما قسم دوم از آن اخبار، روایاتی هستند که دلالت دارند بر اینکه دخول و در اختیار بودن زن یا در اختیار بودن مرد در تحقق صفت احصان معتبر است یعنی به کدام زن می گویند محصنه؟ به آن زنی می گویند که شوهر داشته باشد و شوهر با او هم بستر شده باشد یا بنا بر یک تفسیری فقط شوهر داشته باشد. و به کدام مرد محصن می گویند؟ به آن مردی که یا فقط زن داشته باشد ولی بیشتر این است که قید می کنند که دخول به اهلش و همسرش هم کرده باشد این واژه احصان و محصن بودن تحقق پیدا می کند لذا اگر این صفت احصان و محصن و محصنه بودن تحقق پیدا کرد بعد از این عمل زنا را انجام داد از آن رهگذر که این مرد محصن است و از آن طرف زن محصنه است حد این زنا حد رجمی خواهد بود.
منها: صحیحه محمد بن مسلم: « محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير عن أبي أيوب الخراز ، عن محمد بن مسلم قال : سمعت أبا عبدالله عليهالسلام يقول : المغيب والمغيبة ليس عليهما رجم ، إلا أن يكون الرجل مع المرأة ، والمرأة مع الرجل.» [1]
محمد بن مسلم می گوید از امام صادق شنیدم که می گوید مرد غایب و زن غایبه ( مثلا مرد زن دارد زنش مشهد است و خودش قم کار می کند یا خودش ایران است و زنش مصر) اگر در حالی که از زنش جدا است زنا کرد اینجا حد رجمی نمی خورد بلکه حد می خورد ولی حد جلدی، یعنی تازیانه می زنند
و یا زن شوهر دارد ولی شوهرش مسافرت است غایب است این زن با اینکه از نظر شوهر او شوهر دارد ولی از آن رهگذر که این شوهرش غایب است اگر زنا بکند حد رجمی نمی خورد چون صفت احصان تحقق پیدا نکرده است.
چه وقت حد رجمی می خورد؟ آن وقتی که زن و شوهر زیر یک سقف همواره باشند هر وقت زن خواست هر وقت مرد خواست تمکن از استمتاع داشته باشد.
کیفیت استدلال به روایت:
این روایت دلالت دارد که حد رجمی عبارت است از حد زانی محصن از زن و مرد غایب حد رجمی نفی شده است به زن و مرد غایب حد محصن و محصنه نمی زنند.
دیگر اینکه رجل حتما همراه مرأة و مرأة هم با رجل باشد مخصوصا بعد از ملاحظه ی آن دسته قسم اول از روایات که خواندیم دلالت داشتند بر اینکه هر یک از زن و مرد به گونه ای باشد که دسترسی هر یک به دیگری آسان باشد یعنی زن می خواهد با شوهرش کنار هم بشیند استمتاع کند و عکسش مرد بخواهد با زن خودش باشد همه مهیا باشد مانعی در کار نباشد که دسته اول از روایات به این مسائل اشاره دارد.
و این ظاهرا به حسب متعارف یک امری است که معتبر است در تحقق احصان پس اگر زن در اختیار مرد باشد و مانعی از استمتاع وجود نداشته باشد این باعث به وجود آمدن احصان خواهد بود زن می شود محصنه و مرد می شود محسنه.
پس از این روایات استفاده کردیم که در تحقق احصان همسر همراه بودن معتبر است برای هر دو چه زن و چه مرد این قسم دوم بود که تمام شد.
از آن روایت روایاتی هستند که در رابطه با خصوص مرأة وارد شدند اسمی از رجل برده نشده است.
منها: « محمد بن الحسن بإسناده عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن الحسن بن محبوب ، عن جميل بن صالح ، عن أبي عبيدة ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : سألته عن امرأة تزوجت رجلا ولها زوج؟ قال : فقال : إن كان زوجها الأول مقيما معها في المصر الّتي هي فيه تصل إليه ويصل إليها ، فان عليها ما على الزاني المحصن الرجم ، وإن كان زوجها الأول غائبا عنها أوكان مقيما معها في المصر لا يصل إليها ولا تصلإليه ، فان عليها ما على الزانية غير المحصنة ،الحدیث.» [2]
از امام صادق سوال کردم در رابطه با خانمی که ازدواج کرده است این خانم قبلا شوهر داشت حالا مثلا در فلان شهر یا کشور ازدواج مجدد کرده است ابی عبیده می گوید از حضرت سوال کردم امام فرمودند بستگی به این دارد که شوهر اول همراه زن است یا نه اگر در کشور مصر شوهر اولش هم همراه او است یعنی هر وقت خواست مرد به این زن برسد می تواند برسد هر وقت زن می خواهد با شوهرش همراه باشد یا استمتاع بکند وجود دارد اگر این طور است پس بر آن زن است حد زانیه محصنه فرق نمی کند اگر مرد زنا کرده حد زانی محصن می زنند و اگر زن زنا کرده حد زانیه محصنه به او می زنند به خاطر اینکه این زن شوهرش همراهش بوده تو خونه اش بوده رفته زنا کرده است پس آن حدش می شود حد رجمی اما اگر شق دوم اگر شوهر اولش غایب باشد ، خانم مشهد زندگی می کند همسر او شش ماه نیامده است یا خانم در کشور مصر است ولی مرد هم همان کشور است اما چه مشکلی هست نه زن می تواند به مرد برسد نه مرد برسد فقط تنها اینجا اگر شوهرش در شهر منتها فقط دسترسی ندارد نه زن به مرد و بالعکس دسترسی ندارد اینجا زن رفت زنا داد اینجا حد زانیه زده می شود ولی نه حد رجمی بلکه حد جلدی زده می شود.
کیفیت استدلال به روایت:
و دلالت این روایت هم از بیانات گذشته روشن شد که در روایات گذشته که اگر کسی در او صفت احصان تحقق پیدا کرده باشد و زنا کند با آن شرایطی که گفتیم شوهر همراهش باشد دسترسی به شوهر داشته باشد هر لحظه که خواست استمتاع بکند. اگر تمام این مقدمات فراهم باشد و بعد زنا داده است این خانم حد می خورد و حد رجمی می خورد و اما اگر بعضی از شرایط نبود مثل اینکه شوهرش غایب بود مثل اینکه دسترسی به شوهر نداشت یا مرد دسترسی به زنش نداشت اینجا اگر رفت زنا کرد حد زانی خورده می شود یعنی حد جلدی می خورد یعنی تازیانه به او می زنند حد رجمی به او زده نمی شود.
مضافا روایات خاصه دیگری هم در خصوص غیبه چه از یک طرف و یا از دو طرف وارد شده است چنانچه در صحیحه محمد بن مسلم قبلا ذکر شد.
و اما روایت در خصوص رجل:
منها: « وعنه ، عن أبيه ، عن ابن محبوب ، عن أبي أيوب ، عن أبي عبيدة عن أبي جعفر عليهالسلام قال : قضى أمير المؤمنين عليهالسلام في الرجل الذي له امرأة بالبصرة ففجر بالكوفة أن يدرأ عنه الرجم ويضرب حد الزاني.» [3]
سوال می کند امام باقر می فرماید امیرالمومنین در این زمینه حکم کرده است در رابطه با مردی که خودش در مصر زندگی می کند و خانمش در کوفه یا عکسش و با این شرایط زنا کرد امیرالمومنین فرمود و حکم کرد حد رجمی از او ساقط می شود و زنا کرده حد جلدی باید زده شود نه رجمی یعنی عنوان حد زانی به او تازیانه زده می شود.
مرد زندان است زن آزاد میباشد زن زنا داده است اینجا چیکار باید کرد؟ بله معلومه که حد زانیه باید زده شود ولی حد جلدی حد رجمی زده نمی شود چون شرایط احصا محصنه بودن رو ندارد یا عکسش یکی زنش در مصر خودش تو زندان است در همان زندان دست به زنا زد در همان زندان حد جلدی زده می شود حد رجمی زده نمی شود و حد رجمی از او ساقط می شود.
منها: « وعن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد بن عيسى ، عن ابن محبوب ، عن ربيع الأصم ، عن الحارث ، قال : سألت أبا عبدالله عليهالسلام عن رجل له امرأة بالعراق فأصاب فجورا وهو في الحجاز ، فقال : يضرب حد الزاني مائة جلدة ، ولا يرجم ، قلت : فان كان معها في بلدة واحدة وهو محبوس في سجن لا يقدر أن يخرج إليها ولا تدخل هي عليه أرأيت إن زنى في السجن؟ قال : هو بمنزلة الغائب عنه أهله يجلد مائة جلدة.» [4]
مردی که یک زنی در عراق دارد خودش عربستان است حد زانی زده می شود به این مرد ولی نه حد رجمی و سنگ باران نمی شود.
منها: « وقد تقدم في حديث عمر بن يزيد ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : لا يرجم الغائب عن أهله ، ولا المملك الذي لم يبن بأهله.» [5]
از امام سوال کردم اگر کسی که همسرش غایب یا خودش غایب یکی از آن دو فسق و فجوری انجام دادند در اینجا سنگ باران نمی شوند چون صفت احصان تحقق پیدا نکرده است یعنی تمکن از استمتاع نداشتند اگر تمکن از استمتاع ندارند حد رجمی به آن ها زده نمی شود.
استاد:
از مجموع این روایات قسمت اول و دوم دلالت بر مطلوب که دارند روشن و واضح است منتها فی الجمله به صورت مجموعه ای اگر زن و مردی که اولا زن داشته باشد ثانیا دخول کرده باشد و اگر دخول نکرده تمکن از استمتاع داشته باشد غایب نباشد زندان نباشد در شهر دیگه ای نباشد فاصله نباشد چنان که این مرد محصن و زن محصنه و اگر زنا کرد حد رجمی زده می شود نه حد جلدی و اما اگر دخول نبوده و تمکن از استمتاع هم نباشد یا این ها از همدیگه غایب باشند یکی سفر کرده یکی در خانه است یا هر دو سفر کردند یا اصلا شهرهاشون با همدیگه تفاوت می کند و یا کشورهاشون با همدیگه تفاوت می کند اینجا اگر زنا انجام دادند حد زنا زده می شود اما حد جلدی نه حد رجمی.